پرده سینما
علی محمد قاسمی فعال عرصه سینمای مستند و کوتاه نوشتاری را درباره عملکرد انجمن سینمای جوان ایران منتشر کرد.
این هنرمند در این نوشتار که در اختیار ایسنا، گذاشته آورده است: «سکوت میکنم و در کنار ریلی که معاونت سینمایی نویدش را داده بود مینشینم،اما نامهها و گزارشهایی را میبینم که سکوت در برابرش برایم مایه شرمساری است، لذا علیرغم معادله عافیتاندیشی از آنجایی که اوضاع سینمای جوان را از ابتدا میشناسم نکاتی را یادآور میشوم. شاید که قطار سوتی دوباره بزند.
اخیراً در یکی از خبرگزاریها نامهای از کارکنان سینمای جوان در تقدیر از جواد شمقدری چاپ شد در بخشی از نامه ( تقدیر جمعی از کارکنان سینمای جوان از جواد شمقدری ) که نام آنان برده نشده و کمتر کسی از سینمای جوان را میشناسم که به این تقدیر باور داشته باشد.
آمده است:
(بر کسی پوشیده نیست که انجمن سینمای جوانان ایران در این ایام،دوران طلایی فعالیت خود را در زمینههای مختلف تجربه کرد و پس از سه دهه فعالیت به جایگاه اصلی خود در زمینه مأموریتهایش که همانا آموزش جوانان ،تولید فیلم کوتاه و عکس و عرضه ملی و بین المللی بود رسید.)
اگر منظور کارمندان سینمای جوان، مرکز است که طرح چنین دیدگاهی در حیطه وظیفه و شناخت آنان نیست و اگر منظور خانواده سینمای جوان ایران است که نظر کارشناسی میدهند و شناخت درستی از تاریخچه عملکرد آن دارند بطور قطع ویقین چنین تقدیری را باور ندارند.اگر لیست خانواده سینمای جوان را خواستید بفرمایید که برایتان ارسال کنم.
نگارنده نامه تقدیر یا دوران طلایی سینمای جوان را ندیده و یا معنی دوران طلایی را نمیداند و یا حقوق ماهانهاش بسته به جملاتی اینچنین است که چشم بر گذشته سینمای جوان میبندد.
بهشت برینی که در پاراگراف بعدی میسازد و حاصل تخیل نویسنده میباشد به گفته یکی از مدیران دفاتر سینمای جوان، بهشتی است که درمیان مثلث مسؤول روابط عمومی ، مسوول آموزش و آقای رییس شکل گرفته و وجود خارجی ندارد.
(تجهیز دفاتر انجمن سینمای جوانان سراسر کشور به امکانات مدرن فیلمسازی و عکاسی،ارتقای سطح جشنوارهها وتوزیع عادلانه آن ،احیای آموزش عکاسی وتولد جشنواره ملی عکس ایران وبالاخره ایجاد سیستم یکپارچه اتوماسیون مالی واداری در سطح کشور )
امروز از تارهای عنکبوت دفاتر سینمای جوان میتوان حداقل سه تندیس برای مدیران سینمای ایران ساخت.
البته از آنجاییکه ایران کشور ثروتمندی است و این ثروت به شکلی نامعلوم در دست برخی از مدیران قرار دارد و برخی از آن جهت بازسازی ساختمان سینمای جوان صرف شد تشکر ویژه بعمل میآوریم، برخی نیز جهت خرید تجهیزات هزینه شده که امری عادی میباشد و هر چند سال یکبار اتفاقی طبیعی است که دفاتر تا حد امکان به روز شوند در عین اینکه با توجه به نحوه مدیریت سینمای جوان ملا نصرالدین را بیاد میاورد و لباس فاخری که به سختی بدست آورد تا وارد میهمانی شود و از آستینش خواست که از آن غذا میل کند و آن مثل آفتابه و لگن را.
مدتی پیش در چند شهرستان دوربینهای جدید ۱۶ میلی متری را دیدم که حتی یک فریم کار نکرده بود و در انبارهای ارشاد ماندند تا تاریخ مصرفشان بگذرد. بگذریم که تجهیزاتمداری خود قصهایست. بگذریم که این تجهیزات در ازای امضای تقدیرنامه از رییس انجمن به برخی از دفاتر تحویل شد و اینکه آیا مدیران نوظهور این امکانات را در اختیار فیلمسازان قرار خواهند داد یا منتظر گذشت زمان خواهند شد تا پس ازگذشت سالها تاریخ را تکرار کنند و شاهد اجناس نوی تاریخ گذشته در این دفاتر باشیم، خود جای تامل دارد.
براساس آمار که در این دولت، مدیران به شدت دلبسته آن هستند، تعویض چند باره مدیران منسوب از طرف سینمای جوان کم نیست. بگذریم که تزریق مدیرانی از تلویزیون به سینمای جوان و وارد نمودن تفکر تلویزیونی به فیلم کوتاه خبطی است بزرگ. اینکه پاتوق سینمای جوان تبدیل به فضای کارمندی شود و کمترین اعتمادی به دفاتر وجود نداشته باشد و همه کارها از طبقه پنجم سینمای جوان کنترل شود خبط دیگری است که با سازو کار سینمای جوان همخوانی ندارد.
قصه واگذاری تولیدات اول فیلمسازان چه همخوانی با ساختار سینمای جوان داشت؟ عملکرد کوته بینانهای که هیچ ثمری نداشت و فقط انرژی و زمان را کَشت که البته در فرهنگ ما تلف کردن زمان و ثروت نکته غریبی نیست.
جسارت در فیلم کوتاه شاخصه بارز تفاوت آن با دیگر گونههای سینما است ، کجاست آن جسارت در فیلمهای تولید شده این چند ساله؟ آیا فیلمهای تولید شده حاصل حمایت سینمای جوان است یا تلاش فردی و عشق گروه سازنده به مدد تکنولوژی نوین؟ آیا حضور گسترده فیلمسازان داخلی و خارجی در جشنواره فیلم کوتاه حاصل معرفی شماست یا سفره آمادهای بود که شما در کنارش نشستید؟ این بهشت که بخاطر آن از معاونت سینمایی تقدیر شده در کدام دفتر ساخته شده است. نجف آباد ؟ که روزگاری جزء بهترین دفاتر بود و امروز معاونت سینمایی به خاطر نگاه سیاسی به آن اخم میکند و فراموش میکند جوانان عزیز این شهر خط شکنان جبهههای نبرد بودند. شیراز ؟ که برای کنار گذاشتن مدیر دلسوزش سناریو نوشتند. یا یکی از دفاتر که مدیر توانا و ارزشمندش را به خاطر یک شام در محفل جناح مخالف کنار گذاشتند. تبریز؟ کدام دفتر را بگویم ؟...از هر دفتری بگویید تا بگویم توهم است یا رویا ؟
و اما آقای شمقدری در بازدید از سینمای جوان فرمودهاند (در حالیکه در دستور کار معاونت سینمایی تعطیلی سینمای جوان جدی بود و میرفت تا این مرکز تعطیل شود) از کدام تعطیلی سخن میگویید؟ از کدام تپه ؟ (انجمن که متاسفانه از دور شاید تپهای خاک به نظر میرسید)یکبار بحث تدبیر نشده ادغام سینمای جوان بود با مرکز و فارابی که نشد، تا جایی که تاریخ میگوید بحث تعطیلی در کار نبود که نیاز باشد شما برای آن لابی کنید، نوشتاری هم در این مورد در جایی هست ؟ و اما از تپه گفتید، تپه سبزی را بخاطر دارم که تحویل شما و دوستانتان شد و امروز به قهوهای گراییده ، شک دارید رنگ و بویش را تست کنید.
آن رنگین کمان قبل از آمدن شما شکل گرفت و امروز خود میبینید حضور چشمگیر فیلمسازان جوان عرصه سینما را . فیلمسازی خمهرنگرزی نیست که در خمره فرو برده شود و هر روز صبح فیلمسازی متولد شود. فیلمسازان یک شبه آنهایی هستند که به واسطه فامیلی مورد مهر شما و آقای سجادپور قرارگرفتند و با سزارین تصویر متحرکی را بوجود آوردند که به سینمای ایران حقنه شدند.
و اما در خصوص نامههای حضرت علی به مالک اشتر که آقای شمقدری در صحبتشان به آن تمسک نموده و فرمودهاند، (با اشاره به نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر در خصوص حمایت و سرمایه گذاری روی بخش ضعیف تر گفت: با همین نگاه مولایم بود که در این دوره توجه ویژهای به سینمای جوان کردم.)
جناب آقای شمقدری آیا نخواندید که گفت امور مسلمین را به بهترینها واگذار کن؟آیا شما امور را به بهترینها واگذار کردید؟ اگر سینمای جوان ضعیف شد بدلیل عملکرد ناصحیح جنابعالی بود.اگر مدیریت صحیحی بر سینمای جوان میشد و سیاست را وارد آن نمیکردید و از تجربههای صورت گرفته در سینمای جوان که انباشته از فیلمسازان و مدیران با تجربه ، آگاه ، پویا و بدور از دغدغههای رایج سینما با عشق فیلم کوتاه را پیگیری میکردند و این عطش هیچ زمان فروکش نکرده استفاده میکردید به استناد این گفته که میفرماید ( در کار کارگزارانت بنگر و پس از آزمایش به کارشان برگمار، نه به سبب دوستی با آنها ) آیا شما و کارگزارانتان از عهده آزمایش مدیریت بر آمده بودید؟ از سینما چه باقی گذاشتید که حال دلخوش به سینمای جوان باشیم؟
کار شما باید این میبود که این تپه سبز را سبز نگه دارید تا بیاد شما درختی میکاشتند و زیر سایهاش سالیان سال یادتان را مبارک میداشتند. زمان را هم برای خودتان و هم برای سینمای ایران تلف کردید. خدای را شکر که چاه زمزم در نزدیکی ما نبود.»
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|