پرده سینما
فریدون جیرانی فیلمساز سینمای ایران در سوگ از دست دادن مازیار پرتو یادداشتی منتشر کرد. به گزارش روزنامه اعتماد در این یادداشت آمده است:
فیلمبرداری در سینمای ما مدیون مردی است از نسل دوم فیلمبرداران که تکنیکهایی را به کار برد که صنعت فیلمسازی و هنر فیلمبرداری با اتکا به آن رشد کرد. او با ایدههای تازه از اوایل دهه 40 وارد عرصه سینمای حرفهیی شد و تا آخرین روزهایی که توان کار داشت، در این سینما ماند و تاثیر محسوس خود را بر این سینما گذاشت.
پرتو در خانوادهیی فرهنگی و باسواد به دنیا آمد و رشد کرد. او نه صرفا از طریق دستیاری یا شیوههای تجربی دیگر که با آگاهی درباره آنچه میخواهد انجام دهد، وارد سینما شد. نخستین کاری که از او در خاطر همه ما ثبت شده، تصاویر فیلم هاشمخان است. اگرچه فیلم، کار از بعد داستانی دندانگیری نبود، اما حضور درخشان مازیار پرتو این فیلم را تبدیل به یک فیلم تماشایی کرد. دست و نگاه او بود که از آن فیلم دهها کارت و تصویر زیبا به دستمان رساند. وجه ممتاز این فیلم شد هنر پرتو. این آغاز راه بود؛ راهی که تا سالها و به زیبایی ادامه پیدا کرد. در همان فیلم کارگردانان آن زمان ویژگی خاص او را کشف کردند، اگرچه این کشف کار چندان سختی هم نبود. کار مازیار نشان میداد که حرف و راه تازهیی باز شده است.
فیلم قیصر پله دیگری برای پرتو شد تا در میان مردم هم به شهرت برسد. این فیلم برای همه عوامل آن پربرکت بود و برای مازیار پرتو هم همچنین. به یاد دارم که در دی ماه 48، تهیهکننده فیلم طوقی علی حاتمی، آگهی هوشمندانه در روزنامههای کیهان و اطلاعات و نشریات سینمایی آن زمان چاپ کرد که میگفت طوقی با گروه قیصر به روی پرده میرود. در این آگهی چند اسم به چشم میخورد؛ ناصر ملکمطیعی، بهروز وثوقی، اسفندیار منفردزاده و مازیار پرتو. طوقی آغاز همکاری پرتو با علی حاتمی بود و حضور او از نگاه مردم هم همان اندازه اهمیت داشت که حضور ستارههای آن زمان در یک فیلم. بعد از احمد شیرازی و احسان خانی، نسل دیگر به نمایندگی مازیار آمد و به چنان جایگاهی در میان سینماگران و مردم رسید که به حق شایسته و لایق آن بود.
جز سطح بالای تکنیکی پرتو باید به فعال بودنش هم اشاره کرد. کار مداوم او به معنای رشد آرام اما مستمر سینما بود. از لحظهیی که او پشت دوربین مینشست، میشد نفسی به آسودگی کشید. او صرفاً یک فیلمبردار نبود. او فیلم را جمع میکرد. اگر کارگردان تازهکار بود هم فرقی نمیکرد. او قصه را میخواند و با دکوپاژ و دوربین خود آن را نجات میداد.
اگرچه از نسل او کسان دیگری چون علیرضا زریندست هم وارد سینما شدند اما جای تاسف است که نه مصاحبه مکتوب دقیق و کاملی از او وجود دارد و نه از تجربه او برای برگزاری کارگاههای آموزشی و... استفاده شد تا آن تجربه گران و ارزشمند منتقل شود. با رفتن مازیار پرتو جایش در این سینما خالی خواهد ماند و جز افسوس چیزی برای ما نمیماند.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|