پرده سینما
توضیح: علت وقفه چند روزه ای که بین زمان پخش این گفتگوی تلویزیونی و انتشار متن پیادهشدهاش افتاد، این بود که سایت پرده سینما در ابتدا ابتدا تصمیمی برای انتشار نقد سردبیرش بهطور مکتوب نداشت؛ اما از آنجا که برخی سایت های سینمایی، بهشکلی مخدوش یا ناقص، اقدام به نشر اظهارات فاضلی در نشست هفت کردند، تصمیم گرفته شد متن تحریفنشدهی نقد غلامعباس فاضلی (سردبیر و مدیرمسئول پردهی سینما) بر فیلم آرایش غلیظ منتشر شود. این گفتگو در بامداد روز شنبه هفدهم آبان ماه با حضور محمود گبرلو (مجری) غلامعباس فاضلی (منتقد مخالف) و امیر قادری (منتقد موافق) به صورت زنده از شبکه سوم سیما پخش شد.
در ابتدای بحث، امیر قادری صحبت یکی از برنامه چند ماه گذشته هفت را پیش کشید و از اظهارات ابوالقاسم طالبی در انتقاد به قادری درخصوص "سینمای نفتی" گلایه کرد؛ غلامعباس فاضلی با نامناسب خواندن طرح چنین مسئلهای برای ورود به گفتگو دربارهی فیلم آرایش غلیظ خاطرنشان ساخت: «من و شما منتقد فیلم هستیم و نه تئوریسین و نظریهپرداز فیلم. کسی میتواند چنین ادعایی داشته باشد که مقالههای تئوریک منتشر کند که من در ارتباط با شما به این مورد برنخوردم. بنابراین نمیتوان با ابداع یک واژهی جعلی بهنام "سینمای نفتی" یک ژانر تعیین کرد و سپس فیلمها را در داخل و خارج از این واژه سنجید. "سینمای نفتی" یک اصطلاح مندرآوردی است.»
فاضلی پیرامون آرایش غلیظ اظهار داشت: «آرایش غلیظ فیلمی از کارگردان مورد علاقهی من است که دو فیلم خوب قبلیاش بوتیک و بیپولی و حتی مجموعهی تلویزیونی وضعیت سفید را دوست داشتم. اما آرایش غلیظ فیلمی است که یکسره به باطل رفته؛ فیلمی که نه «رمانس» است و نه «تریلر» و نه در حد زمان ۱۰۰ دقیقهایاش، داستان گیرایی دارد. آرایش غلیظ بهجای پیشبرد قصه، مدام لوکیشن عوض میکند و متأسفانه جنبهی بدآموزی فیلم هم بالاست. آرایش غلیظ از مصرف مواد مخدر اشباع شده بدون اینکه تأثیری بر روند داستان داشته باشد. فیلم تبدیل شده به اثری پرطمطراق که ظاهراً حرف بالایی برای گفتن دارد اما در باطن چنین چیزی وجود ندارد.»
سردبیر پردهی سینما دربارهی ضعف گیرا نبودن داستان، تصریح کرد: «فیلم دربارهی شخصی است که قصد دارد یک محمولهی مواد محترقه و آتشبازی را از همکارش بدزدد و به فروش برساند اما در این مسیر و مثلاً درمورد شخصیت اصلی فیلم که مسعود (با بازی حامد بهداد) است هیچ تحولی برای شخصیت صورت نمیگیرد. این وسط یک قصهی فرعی نامزدبازی و ازدواج مجدد شخصیت لادن (با بازی طناز طباطبایی) را هم داریم که استفاده لازم از آن نمی شود. و البته اشکال عمدهی آرایش غلیظ گرهگشایی پایانی فیلم است و بهخصوص پردهی سوم که مشکل دارد.
فاضلی در همین رابطه، افزود: «فیلم از ابتدا ما را برای انفجار انبار مواد آتشزا آماده میکند و لازم است که ما چنین انفجاری را ببینیم مثل مورد فیلم گنجهای سیرامادره اما آرایش غلیظ از کنار نمایش این «صحنهی الزامی» عبور و تماشاگر را دچار نوعی سرخوردگی میکند. فیلم فقط به تلویزیون هتل و ادعای یکی از شخصیت های فرعی فیلم که «من بودم که آتش زدم»، اکتفا میکند. فکر میکنم تنها امتیاز فیلم، بازی خیلی خوب خانم لادن طباطبایی است که به قد و قامت این نقش میخورده وگرنه آرایش غلیظ حرفی برای گفتن ندارد.»
قادری که بهعنوان منتقد موافق فیلم در برنامه شرکت کرده بود، ضمن تأیید اظهارات غلامعباس فاضلی و هوشمندانه خواندن آنها بهویژه درمورد نشان ندادن صحنهی انفجار، گفت: «من و دوستان نویسندهام در ایام برگزاری جشنوارهی فجر سال پیش این فیلم را خیلی تحویل گرفتیم اما بعداً که آرایش غلیظ را دوباره دیدم، توی ذوقام خورد چرا که نگاه اشتباه به مقولهی هوش و استعداد، فیلم را به آن نتیجهی نهایی که باید، نمیرساند.»
مدیرمسئول پردهی سینما در بخش دیگری از نقد شفاهی خود بر آرایش غلیظ، تأکید کرد: «من فکر میکنم این فیلم بین مجموعهی آثار پیشین نویسنده و کارگرداناش کمترین بهرهی هوشی را بازتاب میداد. فیلمنامهی مقلد شیطان را اگر اشتباه نکنم حمید نعمتالله نوشته بود که داستان پلیسی خیلی بهتری داشت. آرایش غلیظ بیشتر نمایش رقتباری از پلیدی است که با هوش اشتباه گرفته شده. یعنی آدمی که پشتسر هم قصد دارد سر بقیه کلاه بگذارد اما اتفاقاً سر خودش کلاه میرود. آدمی که تصور میکند خیلی زرنگ است اما اینطور نیست. دربارهی همهی شخصیتها مثل شخصیتی که حبیب رضایی بازی میکند هم وضع بههمین منوال است.»
فاضلی اضافه کرد: «فکر میکنم میشد درام را جور دیگری روایت کرد که بهعنوان مثال شخصیت مسعود دچار تحول میشد یا بهعنوان شخصیت نیک فیلم باقی میماند مثل «سم اسپید» در شاهین مالت. شخصیتی که میشد به او اعتماد کرد. یا حتی میشد روی شخصیت لادن متمرکز شد. لادن هم اینجا شخصیتی منفعل است. و اینکه فیلم هیچ روزنهای برای قهرمانی باز نمیگذارد و مکرراً میپردازد به نمایش یکسری آدمهای پلشت که همین نکته، قوت درام را از بین برده است. فیلم حتی در زمینهی باورپذیری و روابط علی و معلولیاش هم درمیماند. مثلاً شخصیت «برقی» در فیلم اصلاً جا نمیافتد و مابهازایی بیرونی ندارد. فیلم سعی ناموفقی میکند تا او را بهعنوان شخصیتی که زمانی گناهکار بوده و حالا قصد دارد خودش را تطهیر کند، بشناساند. چنین مضمونی میتوانست بهطور مجزا در یک نمایش تئاتری و فضایی انتزاعیتر قابل قبول باشد اما در فیلمی که قرار است یک داستان واقعی را از مرکز ایران تا جنوب پیش ببرد، بیمعناست.»
سردبیر پردهی سینما درخصوص سینمای اجتماعی و اجتماعی بودن آرایش غلیظ نیز خاطرنشان کرد: «بهنظر میرسد که آرایش غلیظ یک فیلم اجتماعی است درحالیکه چنین نیست. برخلاف بوتیک و بیپولی آقای نعمتالله و مخصوصاً بیپولی، این فیلم بهجز تغییر لوکیشن، کاری نمیکند و نمیتواند ایدهاش را گسترش بدهد. بیشتر محدود شده روی یک شخصیت پلید یا ضدقهرمان که تلاش میکند به هدفاش برسد. آرایش غلیظ نمیتواند تصویری از جامعهی خود را منتقل کند.»
غلامعباس فاضلی همچنین در پاسخ به ادعای امیر قادری که مشکل ساخت فیلم اجتماعی در ایران را متوجه سیستم عنوان کرد، اظهار داشت: «این بیشتر به خالقان آثار بازمیگردد. کارگردان ما تا تجربهی زندگی اجتماعی نداشته باشد، نمیتواند فیلم اجتماعی بسازد. اگر گفته میشود که مسعود کیمیایی فیلمساز اجتماعی خوبی بوده یا هست به این خاطر است که به اعتقاد من هیچ کارگردانی در سینمای ایران بهاندازهی مسعود کیمیایی «زندگی» نکرده در همهی ابعادش. کارگردانی که مثلاً ساکن محله سرچشمه بوده، دو-سه تا فیلم ساخته و حالا سعادتآباد مینشیند، نمیتواند فیلم اجتماعی کاملی مثلاً دربارهی موضوع کورتاژ بسازد چرا که این جامعه جدید را نمی شناسد و فقط به محله جدید اسباب کشی کرده!»
مدیرمسئول پردهی سینما اضافه کرد: «اخیراً فیلم برف روی کاجها را مجدداً دیدم و از فیلم لذت بردم حتی بیشتر از زمان جشنواره. به این دلیل که کارگردان، طبقهی متوسط رو به بالا را درک کرده و با آنها زندگی کرده است. فیلم اجتماعی لازم نیست که حتماً در پایین شهر بگذرد. سعادتآباد مازیار میری را هم فیلم اجتماعی خوبی میدانم با وجود اینکه در آپارتمان میگذرد و یک محلهی بالای شهر. آنچه مهم است، تجربهی شخصی فیلمساز است. تا فیلمساز ما سفر نرفته باشد، جامعه را نگشته باشد و سلوک اجتماعی را بلد نباشد، نمیتواند فیلم اجتماعی خوبی بسازد.»
فاضلی در پی پرسش محمود گبرلو، درمورد فیلم قصههای رخشان بنیاعتماد هم به اظهارنظر پرداخت و گفت: «این فیلم را مثل خیلی فیلمهای دیگر بیشتر فیلمی سیاسی میدانم که لعاب اجتماعی دارد. قصهها با هوشمندی بعد رسانهای سینما را هدف قرار داده و نه بعد هنریاش را. حسابشده ساخته شده تا مورد پسند جشنواره های برلین و... واقع شود. زرد قناری یا روسری آبی فیلمهای اجتماعیتری هستند. این یکی از جاهایی است که متأسفانه برای خیلیها سوءتفاهم ایجاد میشود و خیلیها هم از این سوءتفاهم استفاده میکنند. یعنی فیلمساز اقدام به ساخت فیلمی سیاسی میکند که اتفاقاً فاقد دریافت دقیق سیاسی هم هست و بیشتر التهابی سیاسی را مورد توجه قرار داده بهاضافهی دو تا لوکیشن فقیرانه و این تصور پیش میآید که فیلم اجتماعی ساخته است.»
سردبیر پردهی سینما به بحث دربارهی آرایش غلیظ و کارگرداناش بازگشت و گفت: «من آقای نعمتالله را اولینبار یک ماه پیش در جشنوارهی کودک اصفهان دیدم، آنچه من استنباط کردم این بود که به نظر می رسد او سر و وضع امیر نادری را دارد، نخوت و تبختر ابراهیم گلستان را، و احتمالاً تصور اینکه مثل مسعود کیمیایی فیلم میسازد. اینها نه قابل جمع هستند و نه اصیل. اگر امیر نادری پیراهناش را شکل خاصی به تن میکرد یا با دمپایی راه میرفت به این دلیل بود که اینطور زندگی کرده بود و از همان راه هم روشنفکر شده بود. ابراهیم گلستان هم اگرچه بعد از انقلاب، طبق اسناد ساواک که چمهوری اسلامی منتشر کرد با اینتلیجنت سرویس همکاری و برایشان جاسوسی میکرد اما به هر حال تبخترش بهدلیل پشتوانهای فرهنگی بود. مسعود کیمیایی هم حداقل قیصر را ساخته، گوزنها را ساخته و جریانساز بوده است. فیلمساز ما که این مسیرها را طی نکرده، تلاش میکند از هرکدام چیزی به عاریه بگیرد و یک هویت جدید تحت نام حمید نعمتالله بسازد.»
غلامعباس فاضلی در ادامهی همین بحث به پوستر آرایش غلیظ هم اشاره و تصریح کرد: «اگر شما به پوستر فیلم هم نگاه کنید، نوعی واپسگرایی میبینید. در حالی که ما اینهمه گرافیست و طراح پوستر داریم، پوستر این فیلم عامدانه از پوستر فیلمفارسیهای دههی ۴۰ ،با آن رنگ و لعاب و فونت کپیبرداری شده است. تصور این بوده که حالا حامد بهداد با آن شمایل بهجای بهروز وثوقی نقرار گرفته است. اما وقتی به پوستر بیشتر نگاه می کنیم پشت سر او شورانگیز طباطبایی نیست، بلکه طناز طباطبایی است! بنابراین همان ابتدا در حرکت از پیشزمینه به پسزمینه، این عملکرد شکست می خورد! این یعنی روشنفکر یا هنرمند ما دارد به هر دری میزند تا بگوید من دارم یک اثر جدید به شما ارائه میدهد. تا آنجا پیش میرود که در این عصر گرافیک و پیشرفت، تفاخر میکند به چنین پوستری. اینها بیانگر تعارضات درون هنرمند هستند و نشانی از اصالت ندارند. اختلافنظرم با آقای قادری اینجاست که من هیچ جامعه و نظامی را مقصر نمیدانم.»
مدیرمسئول پردهی سینما دربارهی بازیهای فیلم هم چنین نظر داد: «حامد بهداد بازیگری دوستداشتنی است که فکر میکنم علت محبوبیت او در چند سال اخیر به لحن معتضرانهاش بازگردد. در شرایطی که دستهی زیادی از سینماروهایمان به سیاست، اقتصاد، انتخابات، یارانه و... و... معترضاند؛ با دیدن بخشی از این اعتراض در بازی بهداد، مجذوب او میشوند. شبیه نقشهای معترضانهای که مثلاً بهروز وثوقی در دههی ۵۰ ایفا میکرد. ولی جدای از این شخصاً بازی بهداد را وقتی کنترل شده باشد مثلاً در فیلمهایی مثل سعادتآباد دوست دارم. اما به طور کلی کاراکتری که از بهداد شکل گرفته را از جمله در همین فیلم آرایش غلیظ دوست ندارم.
حبیب رضایی هم که سالهاست در حال تکرار مداوم یک نقش است. اتفاق خوب این فیلم در زمینهی بازیگری، طناز طباطبایی است که قامت و قوارهاش بهخوبی جا می افتد. بهویژه چند جا از فیلم که در بازیاش لحن یک دختر کمی ساده که دارد فریب میخورد را آورده بود، پسندیدم. بازیاش بهاندازه و شایسته بود. طناز طباطبایی مثل لیلا حاتمی بازیگری است که هر نقشی را بهخوبی به قالب خود درآورد.»
فاضلی پیرامون بازیگری، اضافه کرد: «چیزی که درمورد بازیگر مهم است، آن نجابت و صداقت و شرافتی است که مردم حساش میکنند. این روزها در برنامههای تلویزیونی زیادی ما مجریهای متعدد یا بازیگران مختلفی را می بینیم. اما خیلی از اینها در دل مردم جا باز نمیکنند چرا که مردم در نهاد آنها، رایحه خودخواهی را استشمام میکنند. مثلاً اگر هومن سیدی با وجود اینکه فیلمهای کمی بازی کرده هر کجا وارد میشود، مورد تشویق و تحسین قرار میگیرد این است که مردم آن نجابت و شرافتی که گفتم را در بازیاش حس می کنند. دربارهی حامد بهداد هم این را بگویم که بخشی از مجبوبیتاش بهخاطر همین است زیرا مردم میدانند که با آنها روراست است.»
گفتنی است؛ در انتهای نشست، هادی مقدمدوست، نویسندهی فیلمنامهی آرایش غلیظ با حضور تلفنی در برنامه ضمن انتقاد از حرفهای تکراری امیر قادری، از رویهی او که بهعنوان منتقد موافق فیلم در هفت حضور یافته بود، گلایه کرد. مقدمدوست همچنین نسبت به بخشی از اظهارات غلامعباس فاضلی که به نقد شخصیت و سلوک اجتماعی حمید نعمت الله بازمیگشت، معترض بود که فاضلی بر مواضعاش درمورد رعایت برخی رفتارها توسط قشر هنرمند تأکیدی دوباره داشت.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|