پرده سینما
عبدالرحیم جعفری بنیانگذار انتشارات امیرکبیر درگذشت. سایت پرده سینما درگذشت عبدالرحیم جعفری را به دوستدارن ادب و فرهنگ ایران تسلیت می گوید.
-ما نخستین ترجمه ها از مارکز را به او مدیونیم. نه فقط مارکز، بلکه میگل د اونامونو، چزاره پاوزره، اوریانا فالاچی، و قطار نام هایی که به ابدیت پیوند می خورند.
و بهترین ترجمه ها از تولستوی، تورگنیف، دیکنز، فاکنر، هوگو، ویرجینیا وولف، همینگوی، فاکنر، چخوف، فیتزجرالد و...
-تأثیر شگرف عبدالرحیم جعفری بر ادبیات و طبیعتاً سینمای ایران غیرقابل انکار و ستودنی است. تأثیر او بر سینمای ایران اگرچه غیرمستقیم اما انکار ناشدنی است.
-عبدالرحیم جعفری دوران نشر در ایران را به دو دوره پیش از خود و پس از خود تقسیم کرد
عبدالرحیم (تقی) جعفری (زادهٔ ۱۲۹۸ تهران) درگذشت. او بنیانگذار و مدیر پیشین انتشارات امیرکبیر، مهمترین و گستردهترین مؤسسهٔ خصوصی چاپ و انتشار کتاب در تاریخ ایران و خاورمیانه بود. جعفری تا سال ۱۳۵۸، دارنده و گردانندهٔ این بنگاه انتشاراتی بود.
عبدالرحیم جعفری، که او را با نام «تقی جعفری» هم میشناسند، در سال ۱۲۹۸ در سختی و تنگدستی چشم به دنیا گشود. نام مادرش کبری بود و پدرش میرزا علیاکبر. پدر پیش از تولد عبدالرحیم به مشهد رفت و هیچگاه بازنگشت. ناگزیر، در غیاب پدر، نام خاندان مادر را بر پسر نهادند: «عبدالرحیم استاد محمدجعفر». وی بعداً نام خانوادگی خود را به «جعفری» تغییر داد.
بنا بر خاطرات عبدالرحیم جعفری در کتاب دوجلدی «در جستجوی صبح» او کار را از کتابفروشی روی پلههای مسجدشاه در بازار تهران آغاز کرد. جعفری، در اثر فقر مالی به ناچار درس را رها میکند و به کارگری رو میآورد و چندی بعد، در چاپخانهٔ «علی اکبر علمی» به کار مشغول میشود. در همین ایام با پیشنهاد آقای علمی، با دختر برادر وی ازدواج میکند و زندگی مستقلی تشکیل میدهد. از آنجا که کارگری و کارمندی، بلندنظری و روحیهٔ دوراندیش او را ارضاء نمیکرد، با ده ـ دوازده هزار تومان پس انداز، در ۲۸ آبان ۱۳۲۸ در اتاقی در طبقه دوم چاپخانه آفتاب، انتشارات امیرکبیر را پایهگذاری میکند. با درایت و حسن مدیریت جعفری، طولی نمیکشد که انتشارات امیرکبیر به یکی از بزرگترین موسسات چاپ و نشر کتاب در کشور تبدیل میشود؛ تا جایی که میتوان او و بنگاه انتشاراتیاش را، یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین عوامل تحول فرهنگی ایران در پیش از انقلاب نام نهاد. جعفری در این دوران، میکوشد تا در حوزههای مختلف، کاستیهای موجود در زمینهٔ کتاب را مرتفع سازد.
لادن پارسی در این خصوص مینویسد:
«جعفری که سر نترس، ذهن اقتصادی و دل بزرگی دارد، علاوه بر تأسیس انتشاراتی، چاپخانه و چندین کتابفروشی، در دوران [تصدی] خانلری بر وزارت فرهنگ و هنر در ۱۳۴۲ و در زمانی که کتابهای درسی سامانی ندارند، با تأسیس شرکتی متشکل از چند ناشر و چاپخانهدار، چاپ و انتشار کتابهای درسی دوره دبیرستان را به عهده میگیرد و در کمتر از یکسال چاپ، پخش و توزیع کتابهای درسی در سراسر کشور را قانونمند میکند. پس از ۱۲ سال تلاش در حوزه کتابهای درسی به امیرکبیر برمیگردد و به زودی شرکت کتابهای جیبی و انتشارات ابن سینا و ... را ضمیمه امیرکبیر میکند.»
عبدالرحیم جعفری شش کلاس بیشتر سواد نداشت، آن را هم بسته و شکسته طی دورانی که در انتشارات علمی کار میکرد، خوانده بود؛ با این حال او بنیانگذار بزرگترین مؤسسه انتشارات خصوصی ایران و خاورمیانه بود که هنوز مُهرش روی تعداد زیادی از کتابهای مرجعمان خورده است.
عبدالرحیم وقتی به دنیا آمد که پدرش در راه سفر به مشهد ناپدید شده بود. او ماند تنها با مادرش. در دوران کودکی مدت کوتاهی مورد حمایت خانواده منتخبالملک بود که آن زمان معاونت وزارت خارجه را به عهده داشت و زیر سایه او به مدرسه رفت، اما وقتی منتخبالملک برای ادامه کار به مأموریت افغانستان فرستاده شد، عبدالرحیم هم به چاپخانه علمی رفت تا کارگری کند. از این جا خطی در زندگیاش آغاز شد که اسم او را حتماً یکی از ماندگاران تاریخ نشر ایران خواهد کرد.
بالا و پایینهای زیادی در طول کارش در انتشارات علمی داشت؛ چند باری کار کردن آنجا را رها کرد و در تجارتهای مختلف سرمایهگذاری کرد اما دوباره به انتشارات علمی برگشت. او که دختر برادر آقای علمی - رئیس انتشارات و چاپخانه علمی - را به همسری گرفته بود، بعد از 18 سال کارگری، بالاخره توانست اتشارات خودش را 28 آبان 1328 در ساختمانی در خیابان ناصر خسرو راه بیاندازد.
حالا نوبت کار بود. جعفری ارتباطهای خوبی با نویسندهها و مترجمهای مطرح آن روزها بر قرار کرد؛ با افرادی مثل عبدالحسین نوشین، زرینکوب، مرتضی کیوان و جلال آلاحمد.
او که در قراردادهایش متعهد شده بود کتابها بدون غلط چاپی منتشر شوند، کار تصحیح و حروفچینی را در خانه به همراه همسرش انجام میداد. بعدها همسرش را به دفتر انتشارات برد تا پشت صندوق بنشیند. بعد از چندین سال کار، در 1337 انتشارات امیرکبیر اولین نمایشگاه کتاب را در ایران به راه انداخت و افرادی مثل خانلری، فروزانفر و نجمآبادی در افتتاحیهاش سخنرانی کردند.
در 1342، آقای جعفری اولین برنامه تلویزیونی رپورتاژ در مورد کتاب را با مذاکره با تلویزیون به راه انداخت؛ برنامهای یک ساعته که در آن افرادی مثل نفیسی و نادرپور به معرفی کتاب میپرداختند.
در همین دوران بود که قرارداد انتشار مجموعهای از کتابهای مرجع یکی یکی بسته شد؛ قرارداد انتشار لغتنامه شش جلدی معین، لغتنامه انگلیسی به فارسی آرینپور، فرهنگهای آلمانی و فرانسه و فرهنگ عمید در اندازههای رقعی و وزیری و جیبی و مانند آنها.
انتشارات امیرکبیر، شروع کرد به افتتاح کتابفروشی و غرفههای کتاب در محلهای مختل؛ کتابفروشی در خیابان فردوسی، در پاساژ پلاسکو و باز کردن غرفههای فروش کتاب در فرودگاه مهرآباد، فروشگاه روبهروی دانشگاه تهران، فروشگاهی در میدان امام حسین(ع) و یک فروشگاه کتاب در مشهد.
جعفری در سال 1343 وارد عرصه انتشار کتابهای درسی شد و مدیریت شرکت طبع و نشر کتابهای درسی را به عهده گرفت و 12 سال این کار را ادامه داد. همزمان، سهام مؤسسههای فرانکلین، شرکت چاپ و نشر کتابهای جیبی و انتشارات خوارزمی را هم خرید، همچنین امتیاز کتابهای ابنسینا را هم به دست آورد و بخشی از سهام شرکت سهامی افست را هم خریداری کرد.
این زمانی بود که چهار فرزندش، یک پسر و سه دختر که همه تحصیلات دانشگاهی داشتند، هم وارد تجارت پدر شدند تا گوشهای از مسئولیت را بر عهده بگیرند. او برای اولینبار در میان ناشران، در سال 1354 کامپیوتری برای مدیرت کارهای نشر وارد کشور کرد. با نزدیک شدن به انقلاب او برخی برنامههای آیندهاش از جمله دعوت از یک تیم آمریکایی برای ایجاد چاپخانه در ایران را متوقف کرد؛ با این حال در 1356 با ایرج پارسینژاد در انگلیس هماهنگیهایی برای اجاره دفتری در لندن امضا کرد تا ترجمه کتابهای جدید از زبان انگلیسی توسط مترجمان ایرانی مقیم اروپا را منتشر کند، اما نتیجهای که به دنبالش بود به دست نیامد.
با اینکه برخی به آقای جعفری توصیه کردند که همزمان با وقوع انقلاب اسلامی، سرمایهگذاریهایش را متوقف کند و به آمریکا برود، او این کار را نکرد و در ایران باقی ماند. بعد از انقلاب، برخی نویسندگان و مترجمانی که قبلا با او کار کرده بودند علیه او دعاوی مطرح کردند. برخی اعتراضهای کارگری به نام مبارزه با سرمایهداری هم دامن او را گرفت؛ با این حال جعفری توانست تجارتش را تا سال 1358 حفظ کند.
در این زمان، طرح دعوای حقوقی در مورد حق تألیف برخی آثار اسماعیل رائین - خالق کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» - انتشارات امیرکبیر را دچار مشکل کرد. وقتی اسماعیل رائین بیخبر به همراه یک بازپرس به دفتر انتشارات امیرکبیر رفت، کارگران علیه او تجمع کردند و ظاهراً درگیری هم پیش آمد. رائین را بهدر بردند و به دفتر جعفری رساندند اما گویا فشار ناشی از این حادثه برای رائین بسیار زیاد بود و منجر به سکته و درگذشت او شد.
دعوای آخر، منجر به مصادره انتشارات امیرکبیر به نفع سازمان تبلیغات اسلامی و مصادره بخش دیگری از اموال آقای جعفری و فرزندان او شد. با این حال او حتی بعد از زندانی شدن موقتیاش در سال 59 کشور را ترک نکرد. با اینکه سالها بعد دادگاه حکم برائت او از اتهامات وارد شده در مورد مسأله شکایت اسماعیل رائین صادر شد، اموال آقای جعفری به او بازگردانده نشد.
در آغاز کار دولت جدید، دوباره امیدهایی بوجود آمد و آقای جعفری که بیش از 90 سال سن داشت، دست از طرح درخواست بازگشت اموالش در تمام این سالها برنداشت، اما این مسأله در نهایت با فوت او مسکوت باقی ماند. او رفت، بدون اینکه حتی تلاشی برای تقدیر شایسته از تلاشهای او در صنعت چاپ کتاب در تمام سالهای گذشته صورت گرفته باشد.
بی تردید ما نخستین ترجمه ها از مارکز را به او مدیونیم. نه فقط مارکز، بلکه میگل د اونامونو، چزاره پاوزره، اوریانا فالاچی، و قطار نامه هایی که به ابدیت پیوند می خورند.
و بهترین ترجمه ها از تولستوی، تورگنیف، دیکنز، فاکنر، هوگو، ویرجینیا وولف، همینگ¬وی، فاکنر، چخوف، فیتزجرالد و...
تأثیر شگرف عبدالرحیم جعفری بر ادبیات و طبیعتاً سینمای ایران غیرقابل انکار و ستودنی است. تأثیر او بر سینمای ایران اگرچه غیرمستقیم اما انکار ناشدنی است.
عبدالرحیم جعفری دوران نشر در ایران را به دو دوره پیش از خود و پس از خود تقسیم کرد
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|