پرده سینما

او تكیه‌گاه بود؛ صدرعاملی، جعفر والی و ناصر ملك‌مطیعی از داوود رشیدی گفتند

پرده سینما


 

 


 






پیام‌های تسلیت به مناسبت درگذشت داوود رشیدی

 

 

داوود رشیدیدر پی درگذشت داوود رشیدی بازیگر پیش‌كسوت سینما، تئاتر و تلویزیون، مقامات و شخصیت‌های کشور در پیام‌هایی جداگانه، این اتفاق را تسلیت گفتند.

حسن روحانی، رئیس‌جمهوری، در پیامی نوشت: درگذشت هنرمند پیشکسوت و مردمی، مرحوم داوود رشیدی موجب تأثر و تألم گردید. این کارگردان و بازیگر خلاق سینما، تئاتر و تلویزیون، نقش ارزشمندی در اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم داشت و طی یک عمر فعالیت هنری با خلق آثاری ممتاز و پرشکوه، در تاریخ هنر کشور ماندگار شد. امیدوارم هنرمندان جوان کشورمان، آداب هنروری و پشتکار ایشان را سرمشق خود قرار داده و خلاقانه در مسیر اصالت‌های فرهنگی، گام بردارند. این‌جانب درگذشت این هنرمند محبوب را به خانواده محترم رشیدی، اصحاب تئاتر و سینما و همه علاقه‌مندان به هنر تسلیت می‌گویم و از درگاه ایزدمنان برای ایشان رحمت الهی و برای عموم بازماندگان، صبر و سلامتی مسئلت دارم.

به گزارش ایسنا، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه، نیز که در سفر به آمریکای لاتین به سر می‌برد، در پیامی درگذشت داوود رشیدی را تسلیت گفت.

همچنین علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، نیز در پیامی به مناسبت درگذشت داوود رشیدی نوشت: درگذشت استاد ارجمند، بازیگر پرتوان و پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون آقای داوود رشیدی موجب تأسف و تأثر گردید. مرحوم رشیدی از چهره‌های ماندگار هنر بازیگری کشور بود که در طول عمر خویش، نقش‌آفرینی‌های درخشانی برجای گذاشت و بدون شک فقدان ایشان برای جامعه هنری، جبران‌ناپذیر خواهد بود. این‌جانب ضمن عرض تسلیت این ضایعه به مردم هنردوست ایران و خانواده این هنرمند توانا، برای مرحوم داوود رشیدی رحمت و برای بازماندگان صبر و اجر از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم.

محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید در مجلس شورای اسلامی، نیز در صفحه اینستاگرام خود نوشت: درگذشت استاد داوود رشیدی را به همسر محترم‌شان سرکار خانم احترام برومند و فرزند هنرمندشان خانم لیلی رشیدی و همه بستگان داغدار و جامعه هنری کشورمان تسلیت عرض می‌کنم. یادش گرامی و راهش پررهرو باد. سیدحسن خمینی نیز در صفحه اینستاگرام خود درگذشت داوود رشیدی را تسلیت گفت.

 

 

 

رسول صدرعاملی: او  تكیه‌گاه بود

 

داوود رشیدی از میان رفت؛ اما مگر می‌شود خاطره بازی درخشان او را در فرار از تله جلال مقدم فراموش کرد؟‌ یا فیلم‌های کندو و هیولای درون، خانه عنکبوت و ‌کمال‌الملک و بی‌بی چلچله و گل‌های داوودی را؟ داوود رشیدی در نقش «مفتش شش‌انگشتی» در سریال تکرارناپذیر هزاردستان، ‌بی‌بدیل بود؛ با چهره‌ای بی‌احساس که با وجود خنده‌های مرموز، جماعتی را زیر نفوذ خود داشت. جسم خاکی او رفت مثل هر انسانی از این جهان؛ اما هنر او هیچ‌وقت از بین نمی‌رود و نخواهد رفت.

 

 

 

 

 

به دلیل همکاری‌های متعدد با زنده‌یاد داوود رشیدی درباره شخصیت حرفه‌ای ایشان چه تحلیلی دارید؟

من بعد از تجربه نویسندگی و تهیه‌کنندگی فیلم خونبارش در سال ١٣٥٨، قصد داشتم نخستین فیلم بلند سینمایی خود را بسازم. در سال ١٣٦٠ فیلم رهایی را کارگردانی کردم که تنها بازیگر حرفه‌ای فیلم آقای رشیدی بودند. قصه رهایی درباره رزمنده‌ای ایرانی بود که دایی‌اش راننده لوکوموتیو بود که بعد از اشغال خرمشهر می‌خواست آن را به شهر بازگرداند. نقش لوکوموتیوران را آقای رشیدی بازی کرد. واقعیت این است که حضورم در عرصه فیلم‌سازی با کمک‌های بی‌دریغ داوود رشیدی صورت گرفت؛ یعنی کمک‌های ایشان باعث شد من فیلم ام را به‌راحتی بسازم. ایشان در آن سال‌ها بالاترین مدرک تحصیلی در زمینه تئاتر داشتند که در آن زمان دست‌نیافتنی بود و هرکسی از چنین امتیازی برخوردار نبود.

 

 

آقای رشیدی چگونه به شما کمک کرد؟

ایشان در کنار من بزرگ‌منشانه و با سعه‌صدر کامل ایستاد و با متانت به من کمک کرد. دیگر بازیگران فیلم هیلدا پیرزاد و داوود رضایی بودند که آن زمان شناخته شده نبودند. من هم آن زمان ٢٤-٢٥ سال بیشتر نداشتم و ممکن بود در کاری حرفه‌ای، بازیگران نخواهند چندان با من همراهی کنند، اما وقتی کسی مثل داوود رشیدی با آن سابقه درخشانش در سینما و تئاتر در کنارت قرار می‌گیرد و با متانت به کارگردانی جوانی مثل من ‌چَشم می‌گوید، آن‌وقت دیگر عوامل حساب کار دستشان می‌آید و از تو تبعیت می‌کنند و درواقع به لوازم شرایط حرفه‌ای تمکین می‌کنند. آن وقت این بازیگران جوان می‌فهمند تافته جدا بافته از دیگران نیستند و دیگر تفرعن‌آمیز رفتار نمی‌کنند. اینجاست که آدم معنای واقعی تکیه‌گاه را درک می‌کند و آن وقت با وجود چنین تکیه‌گاهی امن توانستم کارم را به انتها برسانم. من چند سال پیش در «جشن خانه سینما» برای بزرگداشت داوود رشیدی فیلمی ساختم و به این موارد اشاره کردم.

 

 

‌یعنی بازیگر جدا از رفتار حرفه‌ای، ‌باید اخلاق و منش انسانی خود را در قبال دیگران و همکاران خود رعایت کند. درست است که این نوع رفتار مقابل دوربین دیده نمی‌شود، ‌ولی حتما در پشت دوربین درک خواهد شد؟

بله، ولی متأسفانه در نسل جدید چنین مسائلی را کمتر شاهد هستیم. برخی از بازیگران ما وقتی مشهور می‌شوند، متأسفانه دیگر گذشته‌شان را فراموش می‌کنند!

 

 

البته برخی از بازیگران هم معتقدند به‌هرحال با تلاش فردی و استعدادشان به این جایگاه رسیدند و به قولی نمی‌خواهند دیگر باج بدهند. نظرتان چیست؟

این نگاه اشکالی ندارد. مسلم است هر کسی با اتکا به تلاش و استعداد خود، به موفقیت می‌رسد. اما ظاهرا در این مسیر نکته مهمی فراموش شده که در این کشور دختران و پسران زیادی زندگی می‌کنند که مستعد و فوتوژنیک‌اند و برای رسیدن به چنین جایگاهی از شایستگی‌های زیادی برخوردارند. شاید آنها هم اگر چنین فرصتی برای‌شان پیش می‌آمد، حتما به چنین موفقیت‌هایی می‌رسیدند. پس هر موفقیتی حاصل مجموعه‌ای از شرایط است.

 

 

البته به نظر می‌رسد چنین اخلاقی در همه‌جا حاکم شده. در مطبوعات هم شاهد چنین رفتارهای حرفه‌ای هم هستیم.

اصلاً بخش اصلی جامعه ما درگیر چنین وضعیتی شده. به همین دلیل به آنها «شبه‌روشنفکر» می‌گویند. من همیشه این سؤال برایم مطرح می‌شد که چرا به برخی‌ها چنین صفتی را می‌چسبانند، اما دیدم در برخی جاها درست می‌گویند. کسانی که در بدو امر با پشتوانه‌ای وارد می‌شوند، ولی در ادامه ‌بدون آموزش‌وپرورش، گذشته خود و به طور کلی گذشتگان را انکار می‌کنند و تازه بدون هرگونه سواد مدعی هم می‌شوند! اما تجربه ثابت کرده چنین افرادی در ادامه مسیر حذف می‌شوند. من به پشتوانه داوود رشیدی عزیز توانستم فیلم بعدی‌ام، یعنی گل‌های داوودی را بسازم. هر چند که در آن فیلم هم بازیگران شناخته‌شده‌ای مثل آقایان مشایخی و والی و خانم معصومی حضور داشتند. اما آنها شناختی از کار من نداشتند. اما حضور داوود رشیدی در این فیلم، ‌آنها را متقاعد کرد و این نکته مهمی بود.

 

 

آقای صدرعاملی شما بازیگران زیادی را به سینما معرفی کرده‌اید مثل ترانه علیدوستی، نسرین مقانلو، ‌کتایون ریاحی، پگاه آهنگرانی، ‌نگار جواهریان، ‌طناز طباطبایی، فرهاد اصلانی، ‌خاطره اسدی و... حتما با طیف زیاد و متنوعی از خصوصیات بازیگران آشنا هستید. فکر می‌کنید راز ماندگاری بازیگرانی مثل داوود رشیدی چیست؟

من فکر می‌کنم در درجه اول انسان بزرگی بود و البته حرفه‌ای‌بودن او در کار در جای خودش ستودنی بود. او زندگی پرباری داشت و البته پر از فرازونشیب. و مهم‌تر اینکه کسی مانند احترام برومند در کنارش حضور داشت که مجموعه‌ای از اخلاق و محبت و عشق را عملا به ما نشان دادند. حتی اگر به رفتارهای لیلی رشیدی در کارهایش توجه کنید، حتما متوجه می‌شوید در چه خانواده‌ای تربیت شده و چقدر فرهنگ برایش مهم است. به نظرم داوود رشیدی عاقبت بخیر شد. فقط ما باید به فکر خودمان باشیم که چه عاقبتی پیش‌روی‌مان خواهد بود.

 

 

گفتگو از فرانک آرتا

 

 

 

ناصر ملک‌مطیعی: بخشی از خاطرات ما بود

 

برگشت به گذشته و مروری بر خاطرات در سن‌وسال بالا، حال‌وهوایی دارد که تشریح و توجیه آن ساده و آسان نیست. استاد بسیار گرامی، داوود رشیدی، هم قسمتی از خاطرات زندگی ماست و آثار و رفتار و منش او با قامتی رسا در متن و بطن جامعه هنری ما خودنمایی می‌کند. درگذشت او بسیار تأسف‌آور و ناگوار و برای همکارانش مصیبتی بزرگ است. با عرض تسلیت به خانواده عزیز و محترم رشیدی، به‌ویژه همسر گرامی و دختر هنرمندش، خود را در این واقعه دردناک سهیم و شریک می‌دانم.

 

 

 

جعفر والی: یکی از ارزش‌های تئاتر ماست

 

 

داوود رشیدی را پیش از آمدنش به ایران می‌شناختم و رفت و آمد خانوادگی با او داشتم بنابراین می‌دانستم در خارج از ایران تئاتر می‌خواند و دوست داشتم زودتر برگردد و بیشتر با او آشنا شوم. مشتاق این بازگشت دوباره بودم و وقتی آمد؛ متأسفانه چون دوستان نمی‌شناختندش، زیاد تحویلش نمی‌گرفتند، اما من یکی از بازیگران اولین نمایشی بودم که او به نام می‌خوای با من بازی کنی؟ کارگردانی کرد. من و منوچهر فرید و ژاله صبا (دختر صبا) برای این کار کاندیدای بازیگری شدیم و يكي از همكاران هم در آن نقش یک مجسمه را بازی می‌کرد. نمایش در یک سیرک و محوطه آن می‌گذشت و چیزی بین «کمدیا دلارته» و «کمدی بلوار» بود. این نمایش در تالار کوچک اداره تئاتر که ٧٠ تا ٨٠ نفر تماشاگر در آن جا می‌گرفت، اجرا می‌شد. داوود با اولین کار نشان داد که هم فراست و شعور و هم دانش کار را دارد. این اجرا موفقیت‌آمیز بود و برای رشیدی شد اعتباری در جامعه هنری و باعث شد در متن دیگری که شخصیت بیشتری نیز داشت، همه دوستان لطف کنند و نقش قبول کنند.

کار دومش کاپیتان قره‌گوز بود که در تالار فرهنگ اجرا شد. بعد هم آن را در تالار دهقان، واقع در لاله‌زار اجرا کرد که باز هم موفقیتی برای او بود. او همیشه نمایش‌نامه‌های نوین و مطرح جهانی را برای نخستین‌بار ترجمه و برای اجرایش اقدام می‌کرد. برای همین همیشه در تئاتر ما تأثیرگذار بوده است.

بعد در انتظار گودو را کار کرد که به نظرم با توجه به تعداد زیادی از اجراهایی که از این متن دیده‌ام، او توانسته بود با نظرگاه ساموئل بکت اثرش را اجرا کند و در آن فضاسازی و طنز تلخ مطابق با آنچه در تئاتر ابزورد مرسوم است، در صحنه شکل بگیرد. این اجرا نیز بسیار سروصدا کرد و در آن باز هم شاهد نوآوری‌هایی بودیم که برای تئاتر ما تازگی داشت.

او بعدها یک کاباره سر تقاطع بهار و انقلاب را تبدیل به سالن تئاتر کرد و بسیاری از او تشکر کردند چون همه تئاترهای لاله‌زار را کاباره کرده بودند و او برعکس عمل کرده بود. او در این تالار هم نمایش می‌خوای با من بازی کنی؟ را روی صحنه برد که از استقبال بیشتری برخوردار بود چون تالارش بزرگ‌تر بود. بعد هم چند متن دیگر را روی صحنه برد که همه موفقیت‌آمیز بودند. بعدها به تلویزیون رفت و در آنجا چند تله‌تئاتر تولید کرد و زیر نظرش بسیاری تله‌تئاتر کار می‌کردند.

داوود رشیدی همیشه در زندگی شوخ بود و حتی سر کارهایش با همین شوخی‌ها مانع از کهنگی و بیات‌شدن نقش می‌شد و حتی تلاش می‌کرد که نقش را باطراوت و تازه اجرا کند و همیشه هم این شوخ‌طبعی را با خودش داشت.

بعد از انقلاب هم همین روال را در تئاتر رعایت می‌کرد و دوست داشت که مطرح‌ترین متون را اجرا کند که یکی‌اش ریچارد سوم ویلیام شکسپیر بود و پیش از آن هم، پیروزی در شیکاگو را کار کرده بود که با قدرت و نوآوری روی صحنه آمد و به‌دور از اداواصول بود. کارش و در میزانسن و بازی‌ها همه‌چیز درست و هماهنگ بود و درکل برنامه‌اش قشنگ بود.

او حتی در سینما هم به‌درستی بازی می‌کرد و در زندگی و همکاری‌اش با دیگران بسیار دوست و رفیق بود؛ یعنی می‌شد روی دوستی‌اش حساب کرد.

او یکی از ارزش‌های تئاتر ما بود و بسیار بر تئاتر ایران تأثیر گذاشته است. ما متأسفانه یک ارزش را از دست داده‌ایم، اما این چیزی است که سراغ همه ما می‌آید، خدایش رحمت کند. 

 

 

 

برگرفته از روزنامه شرق

 

 



 تاريخ ارسال: 1395/6/6
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>سعید مهرپور:

اوست ماندگار . مرد نقش های تکرار ناشدنی. مفتشش شش انگشتی سینمای ایران وداع با تو سخت است اما چه میشود این رسم روزگار است. باید رفت. روحت شاد و یادت گرامی باد

0+0-

دوشنبه 8 شهريور 1395



>>>عبدالله:

و ناگهان چه زود دیر می شود

0+0-

شنبه 6 شهريور 1395




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.