پرده سینما
بر مبنای نوشته سارا امتعلی در شبکههای اجتماعی، بعد از آن واقعه ادعایی، او با حالی پریشان همراه آیدین آغداشلو برای بازدید از نمایشگاهی به موزه ملی ایران رفتهاند. طی این بازدید عکسی توسط عکاس سازمان میراث فرهنگی گرفته شده است. اما در این عکس، همانطور که شاهدان حاضر در موزه ملی ایران بیان کردهاند خانم امتعلی در طول مصاحبه و بازدید در حضور آقای آغداشلو «سرزنده» بوده است!
اغلب ادعاهای کذب و بیسند مقاله نیویورک تایمز از قبیل بوسیدن، حرف زدن، و هر نوع تماس در مکانهای عمومی چون گالریها و در کلاس آموزشی بوده است. هیچ یک از این ادعاها به تجاوز یا آزار جنسی مرتبط نیست.
لاله صبوری در شورای حل اختلاف قضایی رسماً اذعان کرده که هیچ رفتار سوء از طرف آقای آغداشلو ندیده و به این واسطه گفتههای خود در شبکههای اجتماعی در مورد آزار جنسی را پس گرفته است.
در مقاله نیویوکتایمز به گفتههای دستیار ناشناسی استناد میشود که ظاهرا «به مدت دوازده سال» برای آقای آغداشلو کار میکرده، اما خانم حوری بیداد، از شاگردان دیرینه و دستیار آقای آغداشلو در آموزشگاه وی، که سی سال در کنار او به تدریس و برنامهریزی کلاسها مشغول بوده، در مصاحبهای تأکید کرده که هیچ کارمندی بیش از دو سال در سمت ادعا شده در مقاله نیویورکتایمز کار نکرده است. برای همین، هویت و صحت گفتههای این «دستیار» در هالهای از ابهام است.
آقای آغداشلو به تعداد زیادی از هنرآموزان از هر گرایش و تبار در آموزشگاه درس داده است و بسیاری از شاگردان او از خانوادههای مذهبی آمدهاند. اینکه بسیاری از هنرآموزان زن او متعلق به خانوادهٔ مذهبی بودهاند نشان دهندهٔ محیط آموزشی و حرفهای این کارگاهها و احترام به هنرآموزان زن است. او به هزاران هنرآموز در کلاسهایش تعلیم داده است.
خانم فصیحی برای بالا بردن ارزش کار خود به شبح هاروی واینستین متوسل میشود. او با یک تشبیه متقلبانه برای برانگیختن احساسات خوانندگانش در مقاله خود ادعا میکند که ۱۹ نفر آقای آغداشلو را «هاروی واینستین ایران» خواندهاند در صورتی که آقای آغداشلو هیچ زمینه و سابقه تعرض به کسی و یا اعمال قدرت نداشته و ندارد.
به گفته سارا امت علی، آقای آغداشلو با یک عبا که زیرش لباس دیگری نپوشیده بوده در را به رویش باز میکند و سعی میکند وی را ببوسد و بدنش را به او فشار میدهد. آقای آغداشلو قبلا بارها با عبای مراکشی خود برای گزارشهای مختلف خبری در کارگاه خود عکس گرفته است و همانطور که در این عکسها مشخص است، این عبا به طور کامل از جلو بسته است.
در طول چند ماه اخیر آیدین آغداشلو در معرض افتراها و اتهامات متعددی قرار گرفته است. شاید بتوان نقطه سرآغاز این افتراها را رشته توئیت های خبرنگاری دانست که تا پیش از آن، کمتر کسی نام اش را شنیده بود، و بعد از این ماجرا اسم او سر زبانها افتاد: سارا امت علی.
گرچه از توئیت های او نمی شد محتوایی مبنی بر «تجاوز» استباط کرد، و با وجود اینکه به نظر می رسید (به فرض احتمالی منطبق بودن روایت او با واقعیت) همه ماجرا از سوی او شرح داده نشده است، اما همزمانی ادعای این خبرنگار ساکن واشنگتن دی سی با ماجرای فردی که رسانه ها از او با نام کیوان امام وردی یاد کردند و متهم به تجاوز به چندین دختر جوان شده بود، افکار عمومی را به سمت و سوی اینکه آیدین آغداشلو با اطرافیان اش رفتاری مشابه با رفتار کیوان امام وردی داشته است، منحرف گرداند.
چند روز بعد، روایت سارا امت علی در مورد آیدین آغداشلو از سوی برخی کاربران شبکه های اجتماعی با حفره بزرگی مواجه شد: بر اساس توئیتی که خود او در سال ۱۳۹۶ در توئیترش نوشته بود، امت علی در طول سالهای بعد از ماجرایی که مدعی رخ دادن اش شده بود، با آغداشلو در مراوده بوده و حتی بدون کسب اجازه از آغداشلو، محتوای یک گفتگوی تلفنی خصوصی با او، که حاوی مضمون حمایت آغداشلو از زنان بوده را با لحنی ستایشگرایانه منتشر کرده است. پرسش بزرگی پیش روی مخاطبان قرار می گرفت: اگر امت علی در سال ۱۳۸۵ علیرغم میل باطنی اش از سوی آغداشلو مورد تعرض قرار گرفته است، و به روایت خودش از سردبیر رسانه اش خواسته او را دیگر سراغ آیدین آغداشلو نفرستد، چطور در طول یازده سال بعد به او تلفن می زده و (آنطور که از محتوای توئیت قابل استنباط است)، به دیدار آغداشلو می رفته؟!
طبیعتاً ته کشتی بزرگی که این بانو بادبان هایش را به مقصد رستگاری برافراشته بود، سوراخ بود، اما طوفان افکار عمومیِ درون ایران در مورد مسئله «تجاوز به عنف»، در تایستان و پاییز ۱۳۹۹ باعث شد این جهاز، از اقیانوس اطلس عبور کند و در ساحل شرقی ایالات متحده پهلو بگیرد. علیامخدره ای در «نیویورک سیتی» با تیغی آخته از روبرو در حد اعلا و اعتلا همت خود را به کار بست تا روایات کم رمقی را که رقت آنها با اشاره های مکرر به جزئیات جنسی لاپوشانی شده بود را هیزم این دوزخ کند و با اشتیاق از پس شعله های آن به حیثیت و منزلت آغداشلو بنگرد که در طبقه زیرین این هاویه به خاکستر تبدیل می شد. این گزارش با تقبیح شخصیت آغداشلو به عنوان یک «متجاوز» نه تنها به سوی گزاره هایی قطعی! مبنی بر زدوبندهای سیاسی آغداشلو، و مافیای اقتصادی خانوادگی او پیش می رفت، بلکه چهره ای چنان خیال پردازانه از نفوذ آغداشلو بر گالری های نقاشی تهران و منزلت آپولون گونه او در دنیای هنرهای تجسمی ایران بر برآمدن و برافتادن زنان در عرصه نقاشی، و عزل و نصب استعدادهای هنری ترسیم کرده بود، که هر شخص آشنا به مختصات معادلات هنری در تهران را به حیرت وامی داشت. چراکه هر فرد آشنا به امور نمایشگاه های نقاشی در ایران به خوبی به این نکته واقف است که آیدین آغداشلو هرگز صاحب هیچ نفودی در این زمینه نبوده است!
روایات «نیویورک تایمز» چنان با جزئیات سوزناک جنسی آمیخته شده بود که به خوانندگان فرصت این را نمی داد اندکی درباره این تناقض بزرگ نهفته در مقاله بیاندیشند که اگر واقعاً این «چارلز استریکلند»ی که در مقاله تصویر شده، این «چهرهای قدرتمند که میان هنر و سیاست میچرخد» از چنان نفوذی بر زنان زیردست اش برخوردار است که بی مهابا بازیچه تفنن های جنسی قرارشان می دهد، دیگر چه نیازی به این دارد که «در قبال همخوابگی» با یکی از آنها پیشنهاد مالی ۱۰۰ هزار دلار دلاری به او بدهد؟!
با اینهمه گلوله برفی خانم فرناز فصیحی در «نیویورک تایمز» با فرود از بلندی های تهران قِل خورد و بزرگ و بزرگ تر شد، آنقدر که علیرغم پاییز بی برف سال ۱۳۹۹ وقتی به آتلیه آغداشلو در خیابان سهروردی رسید، مثل بهمن سنگینی، آنجا را به تلی خاک بدل نمود. شاید چون در هیاهوی نام های کوچک و بزرگ، در غوغای اتهام ها، افتراها، و به شهرت رسیدن ها، کمتر کسی مایل به تجزیه و تحلیل واقعیت بود. چرا باید باشد؟! مگر نه اینکه عبارت «قربانی» همیشه برای خوانندگان و شنوندگان همدردی برانگیزتر از «متجاوز» است؟!
اکنون پس از گذشت چند ماه، سایت «حقایق آیدین آغداشلو» در مقاله ای مشروح به تحلیل ابعاد مختلف این ماجرا پرداخته و تلاش کرده از زاویه ای دیگر به اتهامات وارد شده بنگرد و آنها را واکاوی و موشکافی کند.
سایت پرده سینما بخش هایی از مقاله مندرج در سایت «حقایق آیدین آغداشلو» را پیش روی خوانندگان قرار می دهد و داوری در مورد کم و کیف ماجرا را به عهده خوانندگان می گذارد:
■■■■■
اخیراً اتهامهای نادرست و خطرناکی در ارتباط با جنبش #من_هم به آیدین آغداشلو وارد شده است. این اتهامها در مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز نیز بازتاب داده شده است. علیرغم اعتباری که نیویورک تایمز برای خود قائل است، مقالهای که در مورد آقای آغداشلو تنظیم شده سرشار از نکات نادرست، گمانهزنی، و کژنمایی است.
آقای آغداشلو از طریق وکیلش تلاش کرد به سئوالهای خانم فرناز فصیحی، خبرنگار این روزنامه، در مورد اتهامها پاسخ دهد. اما اطلاعات ناچیزی که در اختیار آقای آغداشلو گذاشته شد به ایشان این امکان را نداد که بتواند مستقیماً و به طور کامل به این اتهامها پاسخ دهد.
علاوه بر زمینهسازی ناکافی برای پاسخ به اتهامهای مقاله، خانم فرناز فصیحی، گزارشگر روزنامه نیویورک تایمز، در تحقیقات خود برای نوشتن مقاله به اندازه کافی همت به خرج نداد چرا که مقالهٔ نهایی حاوی نکات نادرست متعددی در مورد پیشینه و کارهای آقای آغداشلو، جامعه ایران، و مهمتر از همه نقلقولهای منابع مقاله است.
آنچه که در پی میآید مروری است از اتهامهای غلطی که در مقاله نیویورک تایمز عنوان شده و جزئیاتی که آقای آغداشلو در مورد اتهامها ارائه داده است.
■■■■■
از ۱۴ موردی که در زیر فهرست شدهاند، هفت اتهام از منابع مجهولالهویه نقل شدهاند و جز چهار مورد، باقی آنها حاوی اطلاعات زمانی نیستند. شواهد و مدارکی به آقای آغداشلو در ارتباط با این اتهامات داده نشده است. برای همین تعیین صحت آنها دشوار است – وقتی اسمی در کار نیست، زمانی در کار نیست و مکانی در کار نیست، آقای آغداشلو تنها میتواند بگوید که هیچگاه رفتار خارج از شئون و یا سعی بر بوسیدن کسی نداشته است.
علاوه بر این، اگرچه مقاله تصویر نامربوطی از آقای آغداشلو ترسیم میکند اغلب این ادعاهای کذب و بیسند از قبیل بوسیدن، حرف زدن، و هر نوع تماس در مکانهای عمومی چون گالریها و در کلاس آموزشی بوده است. هیچ یک از این ادعاها به تجاوز یا آزار جنسی مرتبط نیست. تنها اتهام تعرض عنوان شده فاقد جزئیات مبنی بر اتهام آزار جنسی است. شدت اتهامها و تعرضی که عنوان شده بر پایه تعریف مدعی از واژه «تعرض» است، که هیچگاه توضیح داده نمیشود.
آیدین آغداشلو هیچگاه به کسی تعرض و تجاوز نکرده، و در هیچ محکمه قانونی نیز متهم به سوء رفتار جنسی یا بزه نشده است.
بر خلاف اتهاماتی که در نیویورک تایمز و دیگر رسانهها آمده، مسئله تجاوز هیچگاه علیه آیدین آغداشلو مطرح نشده و هیچ شکایت حقوقی در مورد سوء رفتار از او در دادگاه نشده است. همچنین، هیچ شکایت یا گزارش انتظامی بر علیه او، چه به واسطهٔ تدریس در آموزشگاه هنری اش و چه توسط سازمانهای پیشگیری از آسیب شخص ثالث، تاکنون ثبت نشده است.
در طول بیش از ۶۵ سال فعالیت حرفهای خود، آقای آغداشلو شانس برخورد، آشنایی و کار با افراد زیادی از اقشار مختلف جامعه را داشته و همیشه کوشش کرده با آنها با احترام و مهربانی برخورد کند. صدها نفر در طی ماههای بعد از مطرح شدن اتهامات بیاساس برعلیه ایشان از رفتار آقای آغداشلو با نیکی یاد کردهاند. از جمله در بیانیه عمومی بیش از ۱۵۰ نفر از شاگردان ادوار آموزشگاه ایشان.
■■■■■
خانم سولماز نراقی، یکی از تنها منابعی که نیویورک تایمز با ذکر نام به گفتههایش استناد میکند، اعلام کرده که خانم فرناز فصیحی، خبرنگار این روزنامه، حرفهایش را به درستی منعکس نکرده.
خانم سولماز نراقی در صفحهٔ شبکه اجتماعی خود گفتههای نسبت داده شده به او توسط نیویورک تایمز را مخدوش دانسته است. در پیِ این سوء گزارش، فرناز فصیحی در نسخهٔ فارسی مقالهٔ خود در نیویورک تایمز واژه «کلامی» را به اتهام آزار جنسی اضافه کرده است. با این حال، این تغییر در نسخهٔ فارسیِ مقاله برجسته نشد و در نسخهٔ انگلیسی هم این تغییر منعکس نشده است.
فرناز فصیحی گفتههای سولماز نراقی را با اغراق و کژنمایی بازگو میکند. پس از آنکه خانم نراقی در پُستهای شبکهٔ اجتماعی موضع اش را در مورد واقعهٔ ذکر شده در مقاله روشن کرد، خانم فصیحی در اقدامی سوال برانگیز، با او تماس گرفته و از اینکه خانم نراقی ادعاهای مقاله را مخدوش خوانده است ناراحتی خود را ابراز داشته و او را برای تغییر موضعاش تحت فشار میگذارد.
“بدین وسیله اعلام میکنم بنده از طرف آیدین آغداشلو مورد آزار جنسی (در معنایی که برای فارسی زبانها دارد) قرار نگرفتم. بهتر بود در این ترجمه دقت و توجه بیشتری میشد…“
آنچه که فرناز فصیحی از آن به عنوان «آزار جنسی کلامی» یاد میکند، چیزی نیست جز یک سوءبرداشت ساده. آقای آغداشلو خانم سولماز نراقی را به اشتباه بهجای خبرنگاری میگیرد که پیشتر با او مصاحبهای انجام داده بود. در آن مصاحبه که در کتابخانهٔ آقای آغداشلو با هزاران جلد کتاب انجام شده بود، خبرنگار متوجه مجموعهای آرشیوی از شمارههای اولیه از مجلههای قدیمیِ کلکسیونی میشود و از آقای آغداشلو در مورد آنها سوال میکند. آقای آغداشلو دقت و ذکاوت خبرنگار را با مزاحی تحسین میکند. سالها بعد وقتی آقای آغداشلو سولماز نراقی را میبیند او را با خبرنگار مذکور اشتباه میگیرد و نکتهسنجی او در مورد مجلهها را یادآور میشود، که به نظر میرسد به تعجب و رنجش سولماز نراقی میانجامد.
گذشته از اشتباه صورت گرفته، در اینجا گفتههای آقای آغداشلو مصداق آزار جنسی کلامی نیست. با این حال آقای آغداشلو کتباً از هر کسی که از هر گفتهاش ناراحت شده عذرخواهی کرده است.
همچنین همانطور که در نوشته خانم نراقی میبینیم، ایشان در مورد دروغپراکنی، سوءاستفاده و تسویهحسابهای شخصی با آیدین آغداشلو هشدار داده و آن را محکوم کرده است.
■■■■■
لاله صبوری در شورای حل اختلاف قضایی رسماً اذعان کرده که هیچ رفتار سؤ از طرف آقای آغداشلو ندیده و به این واسطه گفتههای خود در شبکههای اجتماعی در مورد آزار جنسی را پس گرفته است.
سه روز پس از اینکه خانم لاله صبوری، یکی دیگر از کسانی که فرناز فصیحی در مقاله نیویورک تایمز به او استناد کرده، در شبکههای اجتماعی نوشت که از دید او آغداشلو کسی است که «وصله تجاوز به او میچسبد»، در ۳۱ اوت ۲۰۲۰ تعریف خود از تجاوز را شرح میدهد:
«تجاوز یعنی اینکه من نمیخوام و تو هی بر می گردی نگام میکنی… یعنی من نمیخوام و تو هی حرف میزنی…»
(تعریف لاله صبوری از واژه «تجاوز»)
چنین تعریف حیرتانگیز و غیرمسئولانهای از اتهام بسیار جدی تجاوز در فرهنگ حقوقی وجود ندارد و آقای آغداشلو در دادگاه به این اتهامهای واهی پاسخ داده است. در ایران، تجاوز به عنف جرم محسوب میشود و جزای آن اعدام است. به خاطر جزای سنگین، آقای آغداشلو به این اتهام در دادگاه حل اختلاف ایران پاسخ گفته است. این تنها موردی است که از طرف آقای آغداشلو شکایتی به میان آمده.
خانم صبوری در ششم اکتبر ۲۰۲۰ مورد پرسشهای حقوقی رسمی قرار گرفت و تأیید کرد که هیچگاه از جانب آقای آغداشلو رفتار ناشایست ندیده است که به واسطهاش ادعای خود را اثبات کند. آنگاه وی حرف خود را پس گرفت و حتی حاضر به بیانیه عمومی در این مورد شد و مدارک آن در رای دادگاه موجود است. آقای آغداشلو اما برای رضایت دادن و صرف نظر کردن از شکایت خود، طلب «عذرخواهی عمومی» لاله صبوی از وی را، در همان صفحه شبکه اجتماعی که در آن مطرح شده بود کرد. خانم صبوری اما با وجود پس گرفتن حرف خود، حاضر به عذرخواهی از آقای آغداشلو نشد و در نتیجه پرونده شکایت آیدین آغداشلو از لاله صبوری همچنان مفتوح و در دادگاه در حال بررسی و رسیدگی است.
تمام مستندات صحبتهای خانم صبوری در محکمه رسمی در صورت صلاحدید و اجازه دادگاه منتشر خواهد شد.
■■■■■
فرناز فصیحی در مقالهاش ادعا میکند که «در مصاحبههای تلفنی، ۴۵ نفر گفتند که در مجامع هنری از رفتارهای آقای آغداشلو با شاگردان دختر و جوان باخبر بودند.» مقاله به گونهای تنظیم شده که خواننده به نظرش میرسد ۴۵ نفر از او شکایت کردهاند یا گفتههای فرناز فصیحی در مقالهاش را تأیید کردهاند. این کاملاً غلط است. علاوه بر این، مقاله ذکری از اسامی منابع و اسناد مربوط به این ۴۵ مصاحبه نیز نکرده است. فرناز فصیحی روشن نمیکند «رفتارهای آقای آغداشلو با شاگردان دختر و جوان» دقیقا به چه اشاره دارد و شامل چه رفتارهایی میشود. همچنین چون نامی از شاهدی برده نشده، مشکل بتوان تعیین کرد به چه رفتاری دلالت داده شده است.
تنها مدیر یا دستیاری که به مدت طولانی در آموزشگاه آقای آغداشلو مشغول بوده، تأکید کرده که هیچ دستیاری به مدت ۱۲ سال برای آموزشگاه کار نکرده و هیچگاه شاهد رفتارهایی که مقاله نیویورک تایمز گفته نبوده است.
گرچه در مقاله نیویوکتایمز به گفتههای دستیار ناشناسی استناد میشود که ظاهرا «به مدت دوازده سال» برای آقای آغداشلو کار میکرده، اما خانم حوری بیداد، از شاگردان دیرینه و دستیار آقای آغداشلو در آموزشگاه وی، که سی سال در کنار او به تدریس و برنامهریزی کلاسها مشغول بوده، در مصاحبهای تأکید کرده که هیچ کارمندی بیش از دو سال در سمت ادعا شده در مقاله نیویورکتایمز کار نکرده است. برای همین، هویت و صحت گفتههای این «دستیار» در هالهای از ابهام است. بسیاری از شاگردان دیرینهٔ آقای آغداشلو نادرست بودن ادعاهای مقاله را تأیید کردهاند.
اگرچه خانم بیداد سالها با آموزشگاه آقای آغداشلو همکاری داشته، روزنامهٔ نیویورک تایمز هیچگاه برای مقالهٔ خود با او گفتگویی نداشته که خود گویای جهتدار بودن نویسنده این مقاله است. خانم بیداد اتهامهای مقاله را یکجا رد میکند:
«دستکم بیست و چند سالی که من کارها را بر عهده داشتم، هرگز هیچ مدیر دیگری غیر از من در کلاس ها نبود. اصلا از خواندن چنین عبارتی در نیویورک تایمز تعجب کردم، چون ما به کل چنین شخصی نداشتیم ، همه شاگردان آن کلاس شاهدند همه امور زیر نظر من بود؛ در عین حال، هر جلسه یکی از شاگردان قدیمی که بدل به نقاش خوبی شده بود برای کمک آموزش به کلاس می آمدند و یکی که ۱۲ سال آنجا بوده باشد وجود خارجی ندارد.
دلم می خواهد روی این نکته تاکید کنم در همه این مدت، حرفهایی از جنس این شایعات و اتهامها که این روزها میزنند از زبان استاد در مورد خانمها نشنیدهام و اتفاقا این باعث احترام و علاقه روزافزونم بوده و اینکه کسی به خاطر بیحرمتی و اختلاف و قهر از کلاس ما جدا شده باشد، نشنیده و ندیدهام.»
بیش از ۱۵۰ نفر از شاگردان آموزشگاه آقای آغداشلو در بیانیهای از محیط امن و حرفهای کلاسها گفتهاند. این شاگردان نیز هیچگاه رفتاری که در مقالهٔ نیویورک تایمز آمده است را مشاهده نکردهاند.
پس از اتهاماتی که به آیدین آغداشلو وارد شد، گروهی متشکل از ۱۵۰ تن از شاگردان دورههای مختلف، از سالهای اول تا پایانی آموزشگاه ایشان، نامهای را منتشر کردند و در آن از محیط امن، دلپذیر و حرفهای کلاسهای نقاشی ایشان گفتند و تایید کردند که هیچگاه مواردی شبیه به آنچه در مقاله نیویورک تایمز از آموزشگاه آقای آغداشلو، یا رفتارهای وی توصیف شده ندیدهاند.
علاوه بر این، دختر، پسر، و بستگان آقای آغداشلو از شاگردان دائمی کلاسهای ایشان و آموزشگاه بودند. فرزندان او اغلب بدون خبر قبلی به کلاس میآمدند یا در خارج از کلاس به آموزشگاه میآمدند و مدتهای مدیدی را در آنجا سر میکردند و تعلیم میگرفتند.
■■■■■
واقعهای که خانم سارا امتعلی در شبکههای اجتماعی علیه آیدین آغداشلو مطرح کرد و متعاقباً توسط فرناز فصیحی منعکس شد گمراه کننده و سوال برانگیز است.
مقاله نیویورک تایمز حاوی اتهامی است از طرف خانم سارا امتعلی. خانم امتعلی ادعا میکند ۱۴ سال پیش برای بازدید از موزه ملی ایران، به قصد انجام یک مصاحبه، به دنبال آقای آیدین آغداشلو به محل کار ایشان میرود. به گفته ایشان آقای آغداشلو با یک عبا که زیرش لباس دیگری نپوشیده بوده در را به رویش باز میکند و سعی میکند وی را ببوسد و بدنش را به او فشار میدهد. آقای آغداشلو قبلا بارها با عبای مراکشی خود برای گزارشهای مختلف خبری در کارگاه خود عکس گرفته است و همانطور که در این عکسها مشخص است، این عبا به طور کامل از جلو بسته است.
آیدین آغداشلو این ادعا که پوشش کامل و مناسبی نداشته را قویا رد کرده، و صریحا تأکید کرده که هرگز و به هیچ وجه رفتار ادعایی مبنی بر بوسیدن، لمس کردن یا هر نوع تحمیل یا تعرض دیگری نسبت به سارا امتعلی یا شخص دیگری مرتکب نشده.
بر مبنای نوشته سارا امتعلی در شبکههای اجتماعی خود، بعد از این واقعه ادعایی، او به همراه آیدین آغداشلو برای بازدید از نمایشگاهی به موزه ملی ایران رفتهاند که در طی این بازدید عکسی توسط عکاس سازمان میراث فرهنگی گرفته شده است.
شاهدان حاضر در موزه ملی ایران در طول این بازدید بیان کردهاند که خانم امتعلی در طول مصاحبه و بازدید در حضور آقای آغداشلو «سرزنده» بوده. در طی این بازدید، یک عکاس رسمی سازمان میراث فرهنگی آقای آغداشلو و خانم امتعلی را همراهی میکرده که از جمله این عکس را ثبت کرده.
علاوه بر این، بسیاری از جزئیاتی که خانم امتعلی در ادعای خود شرح داده با حقایق و مشخصات فیزیکی و مکانهای ادعا شده، در تناقض است.
سارا امتعلی در سال ۱۳۹۶ از آغداشلو، حمایت او از زنان، و مواضع سیاسیاش به نیکی نوشته است.
در زمستان ۱۳۹۶ خانم سارا امتعلی، که یکی از معدود افراد نام برده شده در مقاله خانم فرناز فصیحی در روزنامه نیویورک تایمز است، مطلبی را در توئیتر منتشر میکند درباره گفتگویی که با آیدین آغداشلو داشته است.
او در این گفتگو به اتهاماتی اشاره میکند که روزنامه کیهان علیه آیدین آغداشلو مطرح کرده و شامل پاسخ آقای آغداشلو است به این مطلب کذب:
این مطلب علاوه بر اینکه نشاندهنده عدم خصومت بین خانم امتعلی و آقای آغداشلو است، بلکه نمایان میکند آیدین آغداشلو هیچ وقت مورد حمایت و نزدیک به حکومت نبوده است.
اصلاحیهای بر اساس گزارش نادرست فرناز فصیحی در مقاله نیویورک تایمز انجام شده. «دیدهبان آزار» هیچگاه شکایتی در ارتباط با آقای آغداشلو دریافت نکرده است.
در ۲۴ اکتبر ۲۰۲۰، دو روز بعد از انتشار مقاله نیویورک تایمز، این روزنامه اصلاحیهای در پایین این مقاله منتشر کرد مبنی بر اینکه در گزارش خانم فصیحی در مورد آیدین آغداشلو اظهارات «[نام منبع] در گروه دیدهبان آزار، گروه آموزش و مقابله با آزار جنسی در تهران، اشتباه ذکر شده است.»
■■■■■
بعد از انتشار مقاله، فرناز فصیحی با لحنی به گفته این افراد «تهدیدآمیز»، با اطرافیان آقای آغداشلو تماس میگیرد و با ارجاع مقالهاش به آنها، در مورد تصمیمشان به ادامه کار با آقای آغداشلو یا توقف آن سؤال میکند.
یکی از آشنایان آقای آغداشلو که به خاطر نگرانی از عواقب صحبت علیه خانم فصیحی درخواست کرده ناشناس بماند، در مورد تماس تلفنی خانم فصیحی در ارتباط با مقالهاش گفته است:
«[فرناز فصیحی] تنها مایل بود شواهد منفی نسبت به آقای آغداشلو را بشنود و کاری به حقیقت نداشت. زمانی که به او گفتم که هیچ کار خطایی از آقای آغداشلو ندیدهام، عصبانی شد و اصرار داشت که آقای آغداشلو گناهکار است. انگار از پیش تصمیمش را در مورد او گرفته است. رفتار او اصلاً مانند یک خبرنگار نبود.»
(یکی از مصاحبهشوندگان توسط خانم فصیحی)
این کردارها خارج از عرف روزنامهنگاری است و نشان میدهد که هدف این خبرنگار بیاعتبار کردن و زیان رساندن به خانوادهٔ آقای آغداشلو بوده است.
■■■■■
آقای آغداشلو به خاطر خدمات بدون چشمداشت خود – از سخنرانی گرفته تا نوشتار – شهره است. شهریهٔ شرکت در کلاسهای آموزشگاه او حدود ۱۰۰ دلار آن زمان در هر دوره بوده است و او اغلب به هنرآموزانی که استطاعت مالی نداشتند اجازه میداد بدون پرداخت شهریه در کلاسهایش شرکت کنند. او همچنین مهاجران افغان را استخدام میکرد و، همتراز با دیگر هنرآموزان، به آنها اجازه حضور بدون هزینه در کلاسهای نقاشی خود را میداد. آیدین آغداشلو زندگی خود را پیرامون سادگی و هنر آراسته است. او به ندرت به مراسم یا نمایشگاههای هنری میرود و در ۲۰ سال گذشته در آتلیه کوچک خود در زیرزمینی در مرکز شهر تهران زندگی کرده است.
شاگردان آیدین آغداشلو شامل دختر و نوهٔ یکی از شخصیتهای مذهبی است.
آقای آغداشلو به تعداد زیادی از هنرآموزان از هر گرایش و تبار در آموزشگاه درس داده است و بسیاری از شاگردان او از خانوادههای مذهبی آمدهاند. اینکه بسیاری از هنرآموزان زن او متعلق به خانوادهٔ مذهبی بودهاند نشان دهندهٔ محیط آموزشی و حرفهای این کارگاهها و احترام به هنرآموزان زن است. او به هزاران هنرآموز در کلاسهایش تعلیم داده است.
این نکته درست است که اعضای زن خانوادهٔ شخصیتهای مذهبی و دولتی در آموزشگاهاش درس خواندهاند، اما این نشانه حسن رفتار و احترام آقای آغداشلو به آزادی اندیشه افراد و پیشداوری نکردن هنرجویان خود است. در آموزشگاه آقای آغداشلو هیچگاه از یک هنرجو درباره خانواده و جایگاه اجتماعیاش سوال نمیشد و بین هنرجویان تبعیضی قائل نمیشد. شاید خانم فرناز فصیحی انتظار داشتند از هنرجویان قبل از ثبتنام تفتیش عقاید صورت میگرفت که این با روح آموزش و برابری افراد در همه جای دنیا منافات دارد.
توهم قدرت
همانطور که اشاره کردیم، هیچ یک از اتهامهایی که در مقاله عنوان شده مصداق تجاوز یا آزار جنسی نیست. برای اینکه فرناز فصیحی بتواند تصویر خطرناکی از آقای آغداشلو به دست دهد – که هر آن برای ارضاء امیالش دست به سؤ رفتار میزده – مجبور است قدرتهایی را به آقای آغداشلو نسبت دهد که هیچگاه وجود نداشتهاند.
ادعاهای خانم فصیحی که آقای آغداشلو به خاطر پیوندهایش با حاکمیت از مصونیت سیاسی برخوردار بوده، در بهترین حالت نادرست است.
با دامن زدن به توهمی از قدرت که آقای آغداشلو هیچگاه نداشته، خانم فصیحی روایتی جانبدارانه در مورد آقای آغداشلو ارائه میدهد. اگرچه قرار گرفتن در جایگاه «اولین خبرنگاری که ماجرای جنبش #من_هم را به جریان انداخت» وسوسهانگیز است، مسئولیت و عزت خبرنگاری ایجاب میکرده که خبرنگار نگذارد این اخبار جعلی سایه بر تمامی صداهای این جنبش بیاندازد و آن را تحتالشعاع قرار دهد.
فرمانروایی ترس از راه مبالغهگویی
خانم فصیحی برای بالا بردن ارزش کار خود به شبح هاروی واینستین متوسل میشود. او با یک تشبیه متقلبانه برای برانگیختن احساسات خوانندگانش در مقاله خود ادعا میکند که ۱۹ نفر آقای آغداشلو را «هاروی واینستین ایران» خواندهاند در صورتی که آقای آغداشلو هیچ زمینه و سابقه تعرض به کسی و یا اعمال قدرت نداشته و ندارد.
خانم فصیحی میخواهد به خوانندگانش چنین القاء کند که ۱۹ نفر بدون هیچ تشویقی دست به مقایسه آقای آغداشلو با هاروی واینستین زدهاند. با توجه به اینکه آقای آغداشلو هیچگاه حتی متهم به تجاوز نشده است، بعید به نظر میرسد که ۱۹ نفر به صورت خودخواسته وی را هاروی واینستین مقایسه کرده باشند. با این حال، با توسل به شخصیتی که به تجاوز متهم و بارها به افترا و دروغپردازی محکوم شده است، خانم فصیحی در صدد گمراه کردن خوانندهاش و چرب کردن مقالهاش برآمده است.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|