تئاتر ما از هیچ نظام منطقی پیروی نمی کند؛ گفتگو با احسان فکاء کارگردان نمایش شب به خیر مادر
پرده سینما
اجرای نمایش شب به خیر مادر به کارگردانی احسان فکاء در سالن گوشه فرهنگسرای نیاوران بهانه ای شد تا بنا به دعوت خسرو باباپور مدیر روابط عمومی این نمایش خبرنگاران حوزه تئاتر سایت پرده سینما به تماشای جدیدترین اثر این کارگردان تئاتر بنشیننند و در همین رابطه گپ و گفت کوتاهی با وی داشته باشند.
شب به خیر مادر این شب ها بر اساس نوشته مارشا نورمن نمایشنامه نویس معروف آمریکایی به کارگردانی احسان فکاء و با بازی رویا بختیاری و شعله پاکروان در حال اجرا است.
- آقای فکاء قبل از هرچیز کمی از سوابق کاری خودتان برای ما بگویید.
- من از سال 1375 تا 1382 تئاتر خواندم و قبل از آن جسته و گریخته کمی کار می کردم و مدام بین ساخت تئاتر و فیلم کوتاه سرگردان بودم اما در سال 1376 تمرکزم روی تئاتر بیشتر شد و تا سال 1382 بیش از هشت نمایش را در تئاتر شهر و تالارمولوی اجرا کردم اما در سال 1382 یک اتفاق ساده باعث شد تا من دیگر نتوانم در این زمینه کار بکنم و این مسئله به تغییر مدیریت ها در تئاتر کشور مربوط می شد که من به دلیلی نامعلوم به مدیر قبلی منسوب شدم در صورتی که من هیچ لابی با مدیران قبلی و نه مدیران جدید تئاتر نداشتم و آن ها کارهایی که من می خواستم اجرا کنم را دیده بودند و به من اجازه اجرا می داند و تمام محدودیت هایی که در سال 1382 و دوره درخشان تئاتر ایران برای بقیه اعمال می شد برای من هم به اجرا درمی آمد و تفاوتی میان من و بقیه نبود اما بعد از آن که من به آقای شریف خدایی منسوب شدم کسی به من نگفت که کار نکن و یا کاغذی به من ندادند که شما ممنوع الکار هستید اما برای من شرایطی را به وجود آوردند که من حدود نه سال نتوانستم کار کنم و حتی یکی از مدیران وقت تئاتر در آن زمان صراحتاً به من گفت که شما خیلی خوبی اما بهتر است کار نکنی چون خوبان هیچوقت نمی توانند و نباید کار بکنند، و یا یکی دیگر از آن ها صراحتاً به من گفت شما می توانی بروی و دلار فروشی کنی! و همین امر باعث شد که من نتوانم کار کنم و الآن بعد از نه سال به تئاتر برگشتم و با نمایش شب به خیر مادر در خدمت شما هستم.
- چطور به نمایشنامه شب به خیر مادر با این پیس خاص رسیدید که به نوعی تنها با قشر خاصی ارتباط برقرار می نماید و شاید به دلیل زنانه بودن فضا بیشتر می تواند بانوان را به سوی خود جلب نماید؟
- در تئاتری که به اعتقاد من هیچ چیز در آن از نظام منطقی پیروی نمی کند، یعنی بزرگ شدن آدم ها در تئاتر حادثه است، کوچک شدن آدم ها در آن حادثه است، اجرا کردن آدم ها در آن حادثه است، تماشاگر داشتن آن حادثه است، به همین منظور در انتخاب نمایشنامه نمی شود روی نظم و هدف و سیر تکوینی رسیدن به فکر و اندیشه و ایده بود چون ممکن است شما در فکر خود نظام آن را درست چیده باشید که مثلاً بهتر است الآن سراغ تئاتر آمریکا بروید و یا نه که حتی قاعدتاً من به یک جمله اعتقاد دارم که جهان بینی ثابت و ایدئولوژی ثابت خیلی تنوع ندارد و مشخص است که من نوعی که مثلاً کارگردان مولف تئاتر هستم دلمشغولی هایم چه چیزی است و این حرف من نیز هست که در راستای همان دلشمغولی به سمت نمایشنامه ای می روید که تنوعی در کار دیده نمی شود و حرف من این است که این انتخاب ها نظم مشخصی ندارد و امکان دارد شما به سمت نمایشنامه ای بروید در راستای اندیشه قبلی خود با فکر و ایده خودتان بروید ولی این نمایشنامه با سلیقه دوره ای فلان مدیر هم راستا نباشد و شما مجبور شوید به دنبال کاری بروید که اصلاً آن را دوست ندارید.
حتی در جشنواره ها هم این نوع ملاحظات است و ما به عنوان آدم تئاتری به جای آن که به اندیشه مان و پیامی که به دنبال آن هستیم فکر کنیم باید به این فکر کنیم که سیاست های این جشنواره برچه مبنایی است. اما شب به خیر مادر نمایشنامه ای بود که برای اولین بار این شرایط را برای من به وجود نیاورد و من برای اولین بار اجرای این نمایش را 16 سال قبل به کارگردانی آقای یعقوبی دیده بودم و اجرای آن را خیلی دوست داشتم و به صورت کاملاً شخصی و حسی و حدیث نفسی خیلی دوست داشتم که من این نمایشنامه را یک بار اجرا بکنم و این حس شخصی در این دو سه سال اخیر با یک چیز دیگر هم توام شد که من طی این سال ها وقتی بالاجبار به فیلمنامه نویسی روی آورده بودم و تمرکزم از تئاتر دور شده بود به دلایلی در حین فیلمنامه نویسی به تئاتر آمریکا رسیدم که به نظرم نسخه بهتری است برای تئاتر امروز ایران، تئاتری که الآن به دو شق متفاوت تقسیم شده است که حتی گاهی خود کارگردان هم به دلیل روشنفکرانه بودن با آن ارتباط برقرار نمی کند و شاید زیبایی شناسی که در راستای فکر و اندیشه نمایشنامه نیست و زیبایی شناسی بیرونی است که می خواهد با المان ها توجه تماشاگر را به سوی خود جلب نماید و از طرف دیگر نمایشنامه هایی که سنتی هستند و پرچمی را در هوا تکان می دهند و بر سنج و طبل و دف می کوبند و تلقی عامه هم از تئاتر این است که تئاتر پر از دیالوگ های پر وزن و سنگین است و من احساس می کنم که تئاتر امروز ما باید قصه گو باشد و در این مقطع باید به سینما نزدیک شود من یک دوره اعتقاد داشتم تئاتری به ذات تئاتر نزدیک است که نشود دوربینی را در یکجا گذاشت و بتوان بخشی از آن را به مدیوم تصویری تبدیل کرد اما الآن اعتقاد دارم باید تا 4-5 ساله آینده این اتفاق بیفتد تا تئاتر قشر خاصی را به سمت خود جلب کند، قشری که جدیدتر فکر می کنند، ادبیات دنیا را خوانده اند با شعر آشنا هستند باید از تصور سنتی تئاتر دور شوند تا قسمتی از مخاطب از دست رفته تئاتر برگردد.
-یعنی شما به مدرنیزه شدن تئاتر فکر می کنید؟
- من نمی خواهم روی کلمات مانور دهم ولی الآن نیاز است در تئاتر قصه گفته شود تئاتر هنر اندیشه و تفکر و معنا و فلسفه است و ذات همه هنرها در تئاتر است و من اعتقاد دارم باید قصه را در ساده ترین شکل روایت کند و به گونه ای عوام پسند و خواص فهم شود و هرکس بتواند با آن ارتباط برقرار کند و هرکس بتواند برداشت خود را داشته باشد برداشت هایی که از لایه های زیرین اثر بیاید و اثر را چند لایه کند به طور مثال ما برای ترسیم فضای عشق نیاییم و یک خاور سیب را در گوشه ای از صحنه خالی کنیم و آن را سیبی ببینیم که در آشپزخانه است و ضرورت دارد که در آن مکان باشد و بعد به دنبال معنا سازی آن برویم، همین است که من اعتقاد دارم نسخه تئاتر آمریکا به نسبت تئاتر فلسفی فلسفه را خالص به ما می دهد.
- شما بیشتر به تئاتر آمریکا علاقمند هستید؟
- من سرگردانی در میان دو قطب دارم. یکی تئاتر آمریکا که به عقیده بنده اگر بیاید می تواند به نوعی در تئاتر ایران یک اصلاح نژاد به وجود بیاورد چرا که این تئاتر ساختار را به تئاتر ما تحمیل می کند آن هم در جامعه ای که سنت و مدرنیته وجود دارد با اینگونه تئاتر می شود با تکنیکی بر اساس اندیشه های قبلی ما جلو برود من همچنین به تئاتر آمریکای لاتین و اسپانیا نیز علاقه دارم به دلیل حضور چند صد ساله اسلام در آن سوی جهان نزدیکی بیشتری با تئاتر ما دارد و من همیشه رفت و برگشت دارم در تئاتر اسپانیا و تئاتر لوکا و تئاتر آمریکا که اتفاقاً برای پایان امسال برنامه خاصی را هم در این زمینه در نظر دارم.
-استقبال از نمایش شب به خیر مادر تا کنون چطور بوده است؟
- این سالن متأسفانه روندی تدریجی و لاک پشتی غیر قابل پیش بینی دارد به گونه ای که من قبل از حضورم در اینجا احساس می کردم شمال تهران فضای فرهنگی محدودی دارد و جنیه تجاری آن بیشتر مد نظر است چرا که برندها در آن حضور دارند و مردم این منطقه پول دارند و تخصیل کرده هستند اما این سالن مشکلات زیادی دارد که یکی از آن ها این است که مسئولین این سالن سعی نمی کنند تا این سالن را به این قشر مخاطبان بشناسانند البته آقای بنی اردلان خیلی در این زمینه به ما کمک کرده اند. من برای اجرای تئاتر در این خطه مثل کشاورزی هستم که نگاه به آسمان دارد که آیا امروز باران می آید یا نه؟ به گونه ای که من مدام به جای اینکه در صفحه اینترنتی خودم کارهایم را انجام دهم مرتب به وضعیت آب و هوا نگاه میکنم که آیا شرایط جوی امروز اجازه حضور تماشاگر را به من می دهد یا نه؟ در کل هم باید بگویم که این کار من کارگردان مولف تئاتر نیست که بتوانم یک دنیا مخاطب را اینجا بیاورم اما تعجب می کنم از اینکه در حالی که این منطقه تازه به دوران رسیده نیست ساکنانش متمایل به سمت کمدی های آبکی که در سینماها در حال اجرا هستند شده اند و یا در نهایت به سمت تئاترهایی می روند که از ستاره های سینما در آن ها استفاده می شود که من اعتقاد دارم که ما بازیگر کافی چهره در سینما داریم که از دل تئاتر گذشته باشند ولی چهره ای در سینما نداریم که بتواند از سینما وارد تئاتر شده باشد.
-شما برای اجرای این نمایش تهیه کننده خصوصی داشتید؟
- بله، تهیه کننده ما خانم مهسا بافکاری هستند که ایشان در چندین رشته تئاتر فعالیت داشته اند و چند سالی خودخواسته از تئاتر دور بوده اند و من بسیار خوشحال هستم که ایشان دوباره به تئاتر بازگشت کرده اند و باید بگویم که ایشان بسیار به من کمک کردند که این کار روی صحنه برود و اگر ایشان نبودند قطعاً این کار هیچ سرانجامی نداشت و در همین جا باید به یک نکته اشاره کنم که متأسفانه طی سال های اخیر ما به یک نقصان در فضای تئاتری کشور رسیده ایم که آن عدم وجود تشکلی به نام کانون تهیه کنندگان در خانه تئاتر است و این نقصان بسیار حس می شود. در این سال ها خیلی از تهیه کنندگان تئاتر به دلیل علاقه های شخصی شان وارد این حوزه پرخطر شده اند که به نظر من باید یک جایی از آن ها قدردانی شود.
-شما برای اجرای این نمایش از مرکز هنرهای نمایشی درخواستی برای کمک هزینه داشته اید؟
- خیر، چرا که از ابتدا می دانستیم در بتونی کوزه آن ها تنها برای عده خاصی باز می شود و ما باید برای ادامه کارمان تنها دستمان را در جیب خودمان بکنیم.
-در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
- یک مسئله ای در تئاتر ما وجود دارد که دیده نشده است. تابلوهایی را که شما در صحنه نمایش ما دیدید تمام شان بر اساس نمایشنامه کشیده شده اند که این حرکت دیده نشده است و من می خواهم درخواست بکنم که در شب های باقی مانده به این قضیه به طور خاص توجه شود. این کار یک نوع بدعت گذاری در تلفیق هنرهای مختلف است که ما اسم آن را «نقایش» گذاشته ایم. در رابطه با همین تلفیق هنرها با یکدیگر در اسفندماه محصول جدیدی از این قضیه به نمایش در می آید.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است.