پرده سینما

تکنولوژی روح ندارد؛ نگاهی به فیلم زندگی بدون توازن ساخته گادفری رجیو

بهروز رادمان

 

 

 

 

 

 

 

 

خیلی از سینماگران معتقد هستند اصل سینما فقط تصویر است و فیلمساز باید بتواند با همان تصویر مفهوم را به بیننده القا کند. می توان فیلمسازانی نظیر کیشلوفسکی و یا تارکوفسکی را نام برد که در فیلم های آن ها حداقل دیالوگ به کار رفته است و رجیو نیز به خوبی این تئوری را در فیلم اش رعایت کرده است.

 

زندگی بدون توارندر سال های اخیر کیفیت فیلم های مستند نسبت به گذشته پیشرفت بسیار زیادی داشته است. این البته بیشتر این پیشرفت را مدیون پیشرفت روز به روز فن آوری دوربین هاست. دوربین هایی که خیلی از ناممکن ها را ممکن کردند. مجموعه سیاره زمین با استفاده از همین دوربین های جدید توانست تصاویر بسیار زیبا و بدیع ای را از نقاط مختلف زمین به بیننده نشان دهد و موفقیت زیادی کسب کند. این امر باعث شده است که طرفداران این ژانر در سینما نسبت به گذشته بیشتر شوند ودر بین عموم مردم نیز جایگاه ویژه ای پیدا کند و دیگر این ژانر تنها به قشر خاصی تعلق نداشته باشد. درست است بیشتر  فیلم های  خوب در ژانر مستند متعلق به سال های اخیر است ولی در گذشته نیز فیلمسازانی بودند که مستندات بسیار زیبا یی را ساختند یکی از فیلم های مستند و نادر و البته شاید گمنام فیلم زندگی بدون توارن ساخته گادفری رجیو در سال 1982 است.

البته نامی که رجیو برای فیلم اش برگزدیده است نام سرخپوستی است (کویانیس کاتسی) است که همان معنی زندگی نامتوازن را می دهد. او یکی از کم کاران در عرصه فیلمسازی است ولی با همان چند اثرش برای خود سبک خاص به وجود آورده است. می توان گفت که رجیو برای اولین بار با ساخت مستند زندگی نامتعادل سبک جدید و متفاوتی را در عرصه مستند سازی وارد سینما کرد و از پیشگامان در این نوع فیلمسازی است. در مستند زندگی نامتوازن هیچ دیالوگی شنیده نمی شود و فیلم صامت ساخته شده است و شامل مجموعه ای از تصاویر و موسیقی است که به خوبی با یکدیگر تلفیق شده اند.

درست است که به لحاظ این در سال 1980 دوربین هایی که الان موجود است نبوده و کیفیت و و ضوح تصاویر به خوبی مستندات جدید نمی باشد. ولی با این وجود فیلم به لحاظ بصری نیز جزو مستندهای برتر در تاریخ سینما است. تصاویر انتخابی رجیو به همراه موسیقی زیبا و تاثیر گذار خیلی بهتر از کلامی تمام مفاهیمی که او قصد داشته است به بیننده منتقل کند را انتقال می دهند. تصاویر و موسیقی در فیلم برای بیننده به جای راوی صحبت می کنند آن هم به زبان جهانی زبانی که همه مردم جهان آن را درک می کنند. در واقع خیلی از سینماگران معتقد هستند. اصل سینما فقط تصویر است و فیلمساز باید بتواند با همان تصویر مفهوم را به بیننده القا کند. می توان فیلمسازانی نظیر کیشلوفسکی و یا تارکوفسکی را نام برد که در فیلم های آن ها حداقل دیالوگ به کار رفته است و رجیو نیز به خوبی این تئوری را در فیلم اش رعایت کرده است.

شروع فیلم طوری است که کنجکاوی هر بیننده ای را جلب کرده به نحوی که تا به انتها پای این مستند بنشیند. در این مستند رجیو انتقاد بزرگ از تکنولوژی و نوع به کارگیری آن توسط ما انسان ها کرده است. فن آوری باعث بر هم خوردن نظم زندگی و طبیعت شده است.در 20 دقیقه اول مستند ما تنها مناظر زیبایی از طبیعت را تماشا می کنیم که با موسیقی زیبا و تاثیر گذاری همراه است و ناگهان با دیدن چند انفجار وارد دنیای انسان ها می شویم. به نوعی تصاویر اولیه مستند نشانگر گذشته های زمین و سال هایی است که طبیعت بکر و دست نخورده باقی مانده می باشد. رجیو انسان های گذشته را نشان نمی دهد، زیرا آن ها آن زمان همراه با طبیعت گام بر می داشتند و تکونولوژی در دست نداشتند که بخواهند نظم محیط را به هم بزند. برای همین مستیقم بعد از نشان دادن زمین در گذشته به عصر حاضر قدم می گذارد (به نوعی این قسمت یادآور فیلم 2001 : یک ادیسه فضایی ساخته استنلی کوبریک است که ناگهان چرخش استخوان تبدیل به سفینه فضایی می شود و داستان از زمان های دور در گذشته به زمانی در آینده می رود).

زندگی بدون توازنانسان ها با سرعت زیاد جلو می روند، پشت سر هم تولید و مصرف می کنند و سرعت زندگی بسیار زیاد شده است. موسیقی نیز سریع تر می شود تا ما سرعت و جنب و جوش را بهتر درک کنیم. یکی از تاثیر گذارترین قسمت ها در این مستند لحظات ساختن ساختمان های مرتفع و سرانجام در قسمت هایی دیگر نشان دادن تخریب همان ساختمان ها است.

رجیو به خوبی سکون و پوچی را نیز با انتخاب تصاویر مناسب نشان می دهد و به ما می گویدکه سرنوشت انسان بعد از آن همه دویدن و هیاهو چیزی جز تنهایی و مریضی و هزاران در دیگر چیزی نیست. زیرا تکنولوژی روح ندارد و نباید انسان ها برای رسیدن به پیشرفت بیشتر نظم زندگی و طبیعت را بر هم زنند. به قول معروف: رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود  رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

عدم وجود کلام در فیلم نقطه موفقیت فیلم است و باعث می شود که بیننده کاملاً در تصاویر غرق شود و چیزی تمرکز او را بر هم نزند. البته باید گفت این گونه مستند فقط برای موضوعات معدودی قابل استفاده خواهد بود و  مستند های علمی و تاریخی و ... نیاز به روای دارند.

با این که این مستند قدیمی است، ولی گویا برای قرن 21 ساخته شده است. زمانی که کم کم مردم از تکنولوژی خسته شده اند، و دارند اعتماد خود به آن را از دست می دهند. زمانی که مردم بیشتر احساس تنهایی می کنند، بیشتر احساس پوچی می کنند، چراکه طبیعت و روح لطیف انسانی را فراموش کردند. شاید دیدن این مستند در این روزها باعث شود کمی از سرعت خود کم کنیم و طبیعت را دوباره به یاد آوریم اتوموبیل ها را در پارکینگ بگذاریم و کمی هم قدم بزنیم ...

 

 بهروز رادمان


 تاريخ ارسال: 1389/11/11
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>amir.a:

من هر سه مستندش رو از اینجا تهیه کردم archivedoubleh.blogfa.com

1+0-

چهارشنبه 25 ارديب 



>>>الي:

كسي ميدونه اين سه گانه رو از كجا ميتونم تهيه كنم؟

0+0-

يكشنبه 8 مرداد 1391



>>>نیکو:

این فیلم حرف نداره. حتی صجنه های طولانی و خسته کننده اش هم مفهومی در دل دارد.

3+0-

يكشنبه 5 تير 1390



>>>facebook:

بابا عجب مقاله های جالبی پیدا میشه توی سایت شما!خیلی خوب بود

0+0-

دوشنبه 18 بهمن 1389




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.