پرده سینما
هوش مصنوعی/ استیون اسپیلبرگ/ ۲۰۰۱
ایده اصلی این فیلم متعلق به استنلی کوبریک است. داستان این پروژهای که کوبریک هرگز نتوانست آن را بسازد، خیلی آشناست: بعد از دههها کلنجار رفتن با این پروژه و انتظار برای پیشرفت جلوههای ویژه، در سال ۱۹۹۵ کوبریک این پروژه را به رفیقاش اسپیلبرگ سپرد. پس از مرگ کوبریک، اسپیلبرگ به قولاش وفا کرد و این فیلم را ساخت. نتیجه نهایی در طراحی و تم عمده ماشینهایی با ویژگیهای انسانی، در حس و حال خود کاملاً کوبریکی است. اما با داستان جدایی افتادن بین اعضای یک خانواده بهعنوان هسته مرکزی احساسی فیلم، «هوش مصنوعی» یک فیلم خیلی اسپیلبرگی هم هست. شخصیتهای فیلم، از پسربچه گرفته تا آن خرس عروسکی دوستداشتنی، تعدادی از بهترین شخصیتهای هوش مصنوعی تاریخ سینما را ساختهاند. این فیلم همچنین مملو است از صحنههایی فراموشنشدنی.
بلید رانر/ ریدلی اسکات/ ۱۹۸۲
درحالیکه «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» به فکر تلنگر میزند و «هوش مصنوعی» به احساس، «بلید رانر»، علمی- خیالی نوآر ریدلی اسکات سراغ هردوی این جنبهها میرود و مرز میان انسان و ماشین را به شیوهای ترسناکی مبهم میکند. امروزه طراحی فضای سال ۲۰۱۹ لسآنجلس این فیلم، تبدیل به اسطوره شده و بسیاری فیلمها، سریالهای تلویزیونی و بازیهای ویدئویی از آن تقلید کردهاند. امسال اعلام ساخته شدن دنباله این فیلم با حضور هریسون فورد، طرفداران دوآتشه این فیلمکالت را به هیجان آورد. «بلید رانر» براساس داستانی کوتاه از فیلیپ کی. دیک ساخته شد و شرایط آشنایی بسیاری را با اثر این نویسنده بزرگ فراهم کرد. «بلید رانر» که رتبه دوم را در بهترین مرگهای هوش مصنوعی در تاریخ سینما بهدست آورده، نشان میدهد که وقتی فیلم نوآر با علمی-خیالی ترکیب شود، چه تأثیر درخشان و فراموشنشدنیای بهدست میآید.
کلوسوس: پروژه فوربین/ جوزف سرجنت/ ۱۹۷۰
پارانویای دوران جنگ سرد با ویژگیهای سینمای بعد از جنگ جهانی دوم در این فیلم ترکیب شده است. نبردهای تکنولوژیکی که بین آمریکا و شوروی درگرفت در «کلوسوس: پروژه فورببن» با طعم لذیذ بی-مووها هجو شده است. یک فیلم هوش مصنوعی که ارزشهای تولیدیاش با گذر زمان از بین رفته، اما مدارهای داخلیاش کماکان با الکتریسیتهای هیجانآور کار میکند. تصویرپردازی چشمنواز، هوش کارگردانی در کادربندی، یک فیلمنامه فوقالعاده طنازانه و موسیقی متنی فراموشنشدنی که جایگاه فیلم را بهعنوان یک اثر نوآر شبههذیانی تثبیت میکند. استفاده فیلم از هوش مصنوعی هم واقعاً نبوغآساست: یک موجود هوش مصنوعی که اهمیت همکاری را بهتر از انسانهای ضعیف درک میکند.
بذر شر/ دانلد کمل/ ۱۹۷۷
یک بی-مووی علمی-خیالی ترسناک سرگرمکننده. اگرچه از تاریخمصرف تعلیقهای غیرمنطقی «بذر شر» هم مانند «کلوسوس: پروژه فوربین» مدتهاست گذشته، اما مضمون مرکزی فیلم زمینهای فوقالعاده است برای هراسهای علمی-خیالی: هوش مصنوعیای که دوست دارد جسم انسان را مطالعه کند و هوشاش را به بدن انسان منتقل کند. «بذر شر» موفق میشود نوعی سرگرمی بیمغز را با نوعی هوش مصنوعی بهشدت باهوش ترکیب کند. به این فیلم میتوانید مثل یک صندلی چرخدار یکدسته نگاه کنید که جذابیت مستقیم رفتن سراغ مرکز مغز را میداند.
روح درون پوست/ مامورو اوشی/ ۱۹۹۵
میتوان برای دنبال کردن مبانی و محبوبیت ژانر علمی-خیالی هوش مصنوعی، نقطهچینی کشید که از «بلید رانر» شروع میشود و از «روح درون پوست» گذر میکند و به «ماتریکس» ختم میشود؛ این خط همچنین تکامل فیلمهای هوش مصنوعی را نشان میدهد. مامورو اوشی، کارگردان این انیمیشن مشهور معتقد است که «تنها چند فیلم وجود دارد که بهوضوح تأثیر و قدرت کامپیوترها را نمایش میدهد، حتی بیرون از هالیوود. بهنظرم این تم از طریق انیمیشن بهتر منتقل میشود». چیزی که درمورد «روح درون پوست» جذاب است، بهجز سروشکل فوقالعاده و موسیقی متن اعجابآورش، نحوه رویکرد آن نسبت به ذات فراگیر تکنولوژی است. دنباله این فیلم، «روح در پوست ۲: معصومیت» دنباله ارزشمندی است، اما فیلم اصلی خیلی مبنایی است، مخصوصاً در سهیم بودن تماتیک آن در ذهن و هویت در فیلمهای هوش مصنوعی.
۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی/ استنلی کوبریک/ ۱۹۶۸
صحبت درباره فیلمهای هوش مصنوعی بدون ذکر نام فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» همانقدر غیرممکن است که عطسه کردن با چشمان باز. یک نمونه اصیل از فیلمهای علمی-خیالی که هوش مصنوعی در داستان آنها نقش اصلی را ایفا میکند. در میان همه تمهای بزرگ این فیلم که به تکامل انسان و ابعاد روحانی عامل مربوط است، تمی که ابهام آن کمتر از همه است، بحث ارتباط انسان با هوش مصنوعی است که با آن نگاههای خیره چشمقرمز و لبخوانیهای «هال ۹۰۰۰» ماندگار شده است. تکتک صحنههایی که هال در آنها حضور دارد، تبدیل به سرمشقی برای هوش مصنوعیهایی شده که در فیلمهای بعد از سال ۱۹۶۸ ساخته شدهاند.
Her/ اسپایک جونز/ ۲۰۱۳
همان طور که از فیلمهایی که پیش از این ذکر کردیم پیداست، آثار علمی-خیالی که در حیطه هوش مصنوعی میگذرد تقریباً بهطور کامل با لنز ضداتوپیایی محتاطانه به دنیا و این تکنولوژی تخیلی نگاه میکند؛ که همین، فیلم اسپایک جونز را خیلی خوشایند میکند. او نهتنها هوش مصنوعی را در مرزهای اتوپیایی خوشبینانه و خوشرنگولعاب قرار میدهد، بلکه این ژانر را درون یک داستان رمانتیک تلخ و شیرین بازتصویر میکند. دلیل این اتفاق این نیست که جونز دارد این ژانر را بازمهندسی میکند، مسئله این است که او از هوش مصنوعی بیشتر بهعنوان یک ابزار استفاده میکند تا یک نیروی محرک برای فیلماش. جونز بهجای آنکه تکنولوژی را نیرویی ببیند که وقتی از آن محافظت نمیشود افسار پاره میکند یا تحت شرایط نامطمئن بهوجود میآید، روی مشکلات دوران مدرن ما تمرکز میکند: چطور امکان تازهکشفشدهای که قرار است ارتباط برقرار کردن از راه دور را میسر کند، درواقع باعث قطع ارتباط شده و اینکه چطور از نظر منطقی این اتفاق با خودبیگانگی فزاینده ما مرتبط است. «Her» شاید اریژینالترین فیلم هوش مصنوعی باشد که تاکنون ساخته شده است.
متروپولیس/ فریتس لانگ/ ۱۹۲۷
«متروپولیس»، فیلم ماندگار فریتس لانگ مانند یک طومار باستانی است که از سلولوئید درست شده و بهتر از اغلب فیلمهای معاصرش، نشاندهنده عمق، خلاقیتها و قلههای هنری دوران صامت است. راستاش را بگوییم، دستاوردهای تکنیکی در صحنهپردازی و طراحی تولید دلیل اصلی است که چرا وقتی حدود صد سال بعد به تماشای فیلم مینشینیم، باز هم قلبمان به تپش میافتد و دهانمان باز میماند. ایده بهوجود آوردن یک ماشین از انگیزههای احساسی، در طول زمان و در فیلمهایی مثل «هوش مصنوعی» بروزهایی داشته است، درحالیکه نتایج تهدیدکننده آن در تم «ماشین علیه انسان» در همه فیلمهای این لیست استفاده شده است. به بیان دیگر، بیاعتنایی کردن به «متروپولیس» با هیچ منطقی جور نمیشود و باعث میشود همه هوشهای مصنوعی همه فیلمهای این لیست، همزمان دست به خودویرانگری بزنند.
ترمیناتور/ جیمز کامرون/ ۱۹۸۴
اگر هوش مصنوعی تجلی ترس جمعی ما از تکنولوژی باشد، پس جیمز کامرون با «ترمیناتور»، فیلم کلاسیک سال ۱۹۸۴ خود این نگرانی را به نقطه اوج منطقی خود رساند. «ترمیناتور» اگرچه فیلمی عملی-خیالی شناخته میشود، اما در مفهوم کلاسیکاش فیلمی ترسناک است: یک هیولای بیرحم توقفناپذیر در مرکز آن قرار دارد که از همان آینده شیطانیای که ما اینقدر از آن هراس داریم فرستاده شده است. این هیولا به انسان تغییرشکل داده و بهشکلی برنامهریزی شده که زنی را بکشد که قرار است منجیای را به دنیا بیاورد که درنهایت باعث نابودی هوش مصنوعیای میشود که میخواهد انسانیت را نابود کند. سفر زمان، ترسناک، علمی-خیالی؛ فیلم کامرون همه اینها را دارد. بهجز اینکه فیلم فقط به لطف حضور عظیمالجثه آرنولد شوارتزنگر عمیقاً ترسناک است، فیلمبرداری آن فوقالعاده است و بازیهای خیلی خوبی از لیندا همیلتون و مایکل بین به نمایش میگذارد. واقعاً جای تعجب نیست که هالیوود مدام سعی دارد جادوی این فیلم را (و فیلم دوم را که بهشکل یک فیلم اکشن کامل ساخته شد) با بازسازیها و دنبالهسازیها و برنامههای تلویزیونی بهدست بیاورد.
ماتریکس/ برادران واچوفسکی/ ۱۹۹۹
میدانیم به چه فکر میکنید: «ماتریکس واقعاً یک فیلم هوش مصنوعی است؟ چه عجیب!» بله، عجیب است دوستان. درحالیکه این فیلم مثل اغلب فیلمهایی که اینجا بررسی کردیم مستقیماً درباره تم هوش مصنوعی صحبت نمیکند، این پدیده مملو از جلوههای ویژه ریشههای علمی-خیالی هوش مصنوعیاش را دقیقاً پیرامون فیلمهایی مثل «ترون» (استیون لیزبرگر، ۱۹۸۲) و «روح در پوست» پرورش داده است. از اینها گذشته، برادران واچوفسکی داستانشان را در واقعیت مجازی «ماتریکس» بنا میکنند که تحت نظارت ماشینها کنترل میشود و هدف آن، به بردگی کشیدن انسانها است درحالیکه از بدنهای آنها برای تأمین انرژی استفاده میکنند. به این شکل تم هوش مصنوعی و ارتباط آن با انسانها به تقریباً همه جنبههای «ماتریکس» رسوخ میکند: از وجود مأمور اسمیت بهعنوان برنامهای که قدرت درک دارد (فرصتی خوب برای اینکه به همه یادآوری کنیم که هوش مصنوعی لزوماً یک سختافزار نیست؛ میتواند یک نرمافزار هوشمند هم باشد) تا این ایده که انسانها چنان بهطور خطرناکی به سیستمهای مصنوعی وابسته شدهاند که برای رهایی، یک «منجی» باید به کمکشان بیاید. یکی از بهترین فیلمهای هوش مصنوعی درگیرکننده تاریخ سینما.
● پرده سینما، این مطلب را برای انتشار از مجله همشهری سینما ۲۴ برگزید.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|