پرده سینما

چهاردیواری تنگ و کاغذهای مرغوب؛ نگاهی به «میزری» ساخته‌ی راب راینر

پیمان عباسی‌نیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

 

Misery

كارگردان: راب راینر

فيلمنامه: ویلیام گلدمن

بازيگران: جیمز کان، کتی بیتس، لورن باکال و...

محصول: آمریکا، ۱۹۹۰

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۰۸ دقیقه

گونه: هیجان‌انگیز

بودجه: ۲۰ میلیون دلار

فروش: بیش از ۶۱ میلیون دلار

درجه‌بندی: R

 

 

 طعم سینما - شماره‌ی ۷: میزری (Misery)

 

 

پوستر فیلم میزری ساخته راب راینرمیزری فیلمی سینمایی به کارگردانی راب راینر است که براساس کتابی تحت ‌همین عنوان اثرِ نویسنده‌ی مشهور آمریکایی، استفن کینگ ساخته شده. رمان‌نویس صاحب‌نامی به‌اسم پل شلدُن (با بازی جیمز کان) سال‌هاست که به‌جز سری داستان‌های شخصیتی به‌نام میزری چیز دیگری ننوشته. پل طی اقامتی در سیلورکریک کلرادو، تصمیم می‌گیرد نوشتن این کتاب‌های دنباله‌دار را با مرگ میزری برای همیشه به پایان برساند. پس از اتمام رمان، پل در راه بازگشت به نیویورک -هنگام رانندگی در برف و بوران- دچار سانحه‌ای شدید می‌شود. شلدُن وقتی چشم باز می‌کند؛ نجات‌دهنده‌اش، آنی ویلکس (با بازی کتی بیتس) را می‌بیند که سرگرم پرستاری از اوست. پل خیلی زود می‌فهمد که آنی، دیوانه‌وار عاشق میزری و کتاب‌هایش است...

 

تاکنون در سینما، شاهد اقتباس‌های متعددی از نوشته‌های استفن کینگ بوده‌ایم که به‌نظرم میزری در کنار فیلم‌هایی هم‌چون کری (Carrie)، درخشش (The Shining)، منطقه‌ی مُرده (The Dead Zone)، فرزندان ذرت (Children of the Corn)، رستگاری شاوشنک (The Shawshank Redemption) و مسیر سبز (The Green Mile) از بهترین‌ها و -در حدّ مقدورات یک برگردان سینمایی- وفادارانه‌ترین‌هاست.

 

از همان وقت که آنی ادعا می‌کند تمام خطوط تلفن قطع شده‌اند و تا به حال نتوانسته است وضعیت پل را به اطلاع اطرافیان‌اش برساند، شاخک‌هایمان تیز می‌شود که با یک طرفدار صرفاً ساده‌ی داستان‌های عاشقانه مواجه نیستیم! زمانی که پل -به‌عنوان قدردانی از زحمات آنی- اجازه‌ی خواندن نسخه‌ی اولیه‌ی رمان چاپ‌نشده‌اش را به او می‌دهد، اضطراب و هیجانی که به‌تدریج داشت پا می‌گرفت، اوجی ناگهانی می‌گیرد.

اضطرابی که طی پلان‌های بعد -به‌خصوص پس از شنیدن گفته‌های آنی درباره‌ی علاقه‌ی بی‌حساب‌اش به میزری و این‌که خواندن ماجراهایش باعث می‌شده تا مشکلات زندگی را فراموش کند- شدیدتر هم می‌شود زیرا فقط ما می‌دانیم که پل در کتاب آخرش چه بلایی بر سر میزری آورده است! آنی منزوی و تک‌افتاده‌ای که به‌شکلی جنون‌آمیز میزری را باور دارد، چطور ممکن است مرگ‌اش را هضم کند؟!

روی دیگر آنی ویلکس، وقتی برای پل شلدُن عیان می‌شود که آنی خواندن کتاب را به پایان می‌رساند؛ او -طبیعتاً- از کشته شدن میزری سخت برمی‌آشوبد و دیوانه می‌شود! از اینجا به‌بعد است که پل با تمام وجود می‌فهمد گرفتار چه مخمصه‌ی بدی‌ شده و فکر فرار به سرش می‌زند. آنی ادعا می‌کند که درباره‌ی پل از خداوند چنین کلماتی شنیده است: «من اون رو به تو سپردم تا شاید بتونی راه درست رو بهش نشون بدی.» (نقل به مضمون)

در ادامه، آنی طی آئین دردناکی -دردناک برای پل و تمام کسانی که دستی به قلم دارند- نویسنده‌ی بخت‌برگشته را وادار می‌کند کتاب را با دست‌های خود بسوزاند و برای تشکر و هم‌چنین به جبران اشتباه‌اش، "بازگشت میزری" را بنویسد! آنی ویلکس که با کتاب‌ها و ماجراهای شخصیت میزری اُخت شده است، سخت‌گیرتر از یک منتقد ادبی روی نوشته‌های پل شلدُن نظر می‌دهد و داستان را آن‌طور که می‌خواهد، پیش می‌برد.

آنی، کاراکتری ضداجتماع است که دوست دارد محبوب و منبع الهام داستان‌های پل باشد. او انگار نه به مزرعه‌ای پرت و دورافتاده که به ته دنیا تبعید شده؛ آنی به پل می‌گوید: «خواست خدا اینه که ما تا ابد با هم باشیم.» (نقل به مضمون) او درصدد است به هر قیمتی شده -به زور اسلحه و حتی به بهای گرفتن دو پای شلدُن- نویسنده را فقط برای خودش حفظ کند.

پس از آن سکانسی که پل -تحت فشار آنی- تنها نسخه‌ی کتاب جدیدش را می‌سوزاند؛ ادامه‌ی فیلم و مجبور شدن ‌او به نوشتن باقی ماجراهای میزری -این‌بار با اعمال صددرصدِ نظرات آنی- از چند وجه حائز اهمیت است؛ روح و جسم پل هر دو اسیر آنی می‌شوند چرا که شلدُن هم از عمل خلاقانه‌ی نوشتن باز‌مانده و هم در چهاردیواری اتاق زندانی است. در این میان، تنها چیزهایی که عاید پل شده، ماشین‌تحریر و کاغذهایی مرغوب و درجه‌ی یک به‌همراه توجه و مراقبت آنی است البته به‌شرطی که کاملاً مطابق میل او بنویسد و رفتار کند.

۲۵ مارس ۱۹۹۱ میزری طی شصت و سومین مراسم آکادمی، فقط در یک رشته کاندیدا بود و برای همان کاندیداتوری‌اش هم اسکار گرفت: اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن. کتی بیتس در خلق کاراکتر چندبعدی آنی ویلکس -یک پرستار سابق با گذشته‌ای تاریک و طرفدار دوآتشه‌ی روان‌پریش و غیرقابل پیش‌بینیِ فعلیِ داستان‌های میزری- به‌اندازه‌ای موفق عمل کرد که توانست رقیب قدرتمندی مثل مریل استریپ [۱] را کنار بزند. نقش پل شلدُن هم اینجا خیلی خوب به قامت جیمز کان نشسته به‌طوری‌که اگر اغراق‌آمیز نباشد، شاید بشود ادعا کرد به ذهن کم‌تر کسی خطور می‌کند بازیگر نقش پل، همان بازیگر نقش فراموش‌نشدنی سانی، پسر بزرگ دون کورلئونه است.

راینر و فیلمنامه‌نویس‌اش -ویلیام گلدمن- توانسته‌اند علاوه بر وفاداری به متن اصلی، تنش فزاینده‌ی رمان استفن کینگ را نیز به‌شکلی جذاب به فیلم‌شان تزریق کنند؛ تا آن حد ‌که تماشاگر گاهی گذشت زمان را از یاد می‌برد. به‌غیر از بهره‌مندی از فیلمنامه‌ای پروُپیمان و اجرای باکیفیت نقش توسط دو بازیگر اصلی، به‌نظر می‌رسد که شکل‌گیری اتمسفر استرس‌زای میزری بیش‌تر مرهون فیلمبرداری، موسیقی و صداگذاری شایسته‌ی تقدیرش باشد.

راب راینر با کارگردانی میزری نشان می‌دهد بلد است حس‌وُحال رمانی پرتعلیق و کم‌شخصیت را به‌نحوی روی پرده‌ی سینما به تصویر بکشد که حتی‌الامکان جذابیت‌هایش هدر نشود. میزری تریلری سرگرم‌کننده است که پس از گذشت سال‌ها، هنوز می‌تواند تماشاگران‌اش را هیجان‌زده کند.

میزری قادر است توأمان در جلب نظر عام و خاص موفق عمل کند؛ هم به‌واسطه‌ی بُعد سرگرم‌کنندگی‌اش، عامه‌ی سینماروها را راضی نگه می‌دارد و هم به‌خاطر پرداختن به دقایق و جزئیات خلق یک اثر نوشتاری، می‌تواند برای قشر فرهیخته‌ای که دستی بر آتش دارند، جالب توجه باشد. منبع اقتباس میزری به‌گونه‌ای است که راه را برای تعابیر گوناگون باز می‌گذارد؛ شخصاً علاقه‌مندم آنی ویلکس را مظهر تمام اهرم‌هایی ببینم که دست نویسنده را برای آزادانه نوشتن می‌بندند.

 

 

پیمان عباسی ­نیا

دو‌‌شنبه ۹ تیر ۱۳۹۳

 

 

[۱]: استریپ آن سال با کارت‌پستال‌هایی از لبه‌ی پرتگاه (Postcards from the Edge) به کارگردانی مایک نیکولز برای نهمین‌بار کاندیدای اسکار شده بود.


 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
     نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"


 تاريخ ارسال: 1393/4/9
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>مریم حقیقت:

این فیلم محشره میشه بارها و بارها دیدش

0+0-

شنبه 12 خرداد 1397



>>>سرخی:

خیلی زیاد فیلم پر هیجانی بود. خوووب فیلمی بود خوووب:-O

10+0-

چهارشنبه 8 مرداد 1393



>>>速度:

ありがとう。よく書かれて。

11+0-

چهارشنبه 18 تير 1393



>>>مشهدی زاده:

در هر لحظه چیزی برای غافلگیرکردن تماشاگر داشت...

13+0-

يكشنبه 15 تير 1393



>>>مسعود رمضانی:

چن وقت پیش اسم این فیلمو از یکی از دوستان سینمایی م شنیدم، واجب شد ببینمش. بازیگراش که خوبن.

13+0-

جمعه 13 تير 1393



>>>مینا لارستانی:

من فیلمو دوس داشتم. هیجان فیلم و مهم بودن سرنوشت پل شلدُن برام باعث شدن فیلم را تا انتها ببینم.

13+0-

پنجشنبه 12 تير 1393



>>>www:

از بازی جیمز کان خوشم میاد اما این فیلمو ندیدیم. دلم میخواد به زودی ببینمش.

15+0-

پنجشنبه 12 تير 1393



>>>زرافشان:

تحلیل منسجمی کردید.

15+0-

پنجشنبه 12 تير 1393



>>>♥ :

♥♥♥ مرسی. خیلی فیلم خوبی بود. من صد تا حدس زدم که پایانش اینجوری تموم میشه هر صدتاش غلط از آب دراومدن! واقعاً نمی شد حدس زد چی پیش میاد♥♥♥

16+0-

چهارشنبه 11 تير 1393



>>>ASLAN POOR:

میزری (Misery) اقتباس‌ قابل توجهی بود!

16+0-

چهارشنبه 11 تير 1393



>>>وحیدرضا:

جیمز کان، کتی بیتس هر دو خیلی روان بازی کردن و صد البته که کلاً ماجرای فیلم هم خیلی خوب بود و توی جذب مخاطب تاثیر بسزایی داشت.

16+0-

چهارشنبه 11 تير 1393



>>>عالیپور:

چهاردیواری تنگ و کاغذهای مرغوب خیلی تیتر پرجاذبه ایه واسه کلیلک کردن و خوندن حتی اگر فیلم ندیده باشی(مثه من)!

20+0-

چهارشنبه 11 تير 1393



>>>خارجی:

I love this film. Thriller films was very high. Thank you for introducing her

19+0-

چهارشنبه 11 تير 1393



>>>رحمان:

-درخشش (The Shining)- از استفن کینگ را چندین و چند بار دیدم هم از شبکه 4 (سینما 4) چندین مرتبه پخش شد هم خودم زبان اصلی دیدمش خیلی کار خوبیه. -میزری - هم همانطور که فرمودین کار خوب و قابل قبولیه. اصولا فک میکنم اگر نوشته و پایه قوی باشه کار خوب از آب درمیاد اگه در این بین کارگردان و بازیگر هم حواسشون باشه.

19+0-

چهارشنبه 11 تير 1393



>>>شمال نسب:

به شدت از آنی ویلکس (با بازی کتی بیتس) میترسیدم! هر لحظه فکر میکردم الان از صفحه مانیتور میاد بیرون و پاهامو خرد میکنه یا مجبورم میکنه قرص بخورم :-O

19+1-

چهارشنبه 11 تير 1393



>>>حجت الدین:

جیمز کان=عالی/ کتی بیتس=عالی/ میزری=عالی/ شیوه تحلیل=عالی

24+0-

سه‌شنبه 10 تير 1393



>>>ابراهیم.ب:

بسیار بسیار فیلم پر تنش و پر هیجان و پر ماجرایی ست، بازی ها به شدت روان و قابل پذیرش، و شخصیت ها کاملاً ساخته و پرداخته شده ست.

23+0-

سه‌شنبه 10 تير 1393



>>>شاهین:

Misery و The Shawshank Redemption باید دید و قضاوت کرد...متشکرم.

24+0-

سه‌شنبه 10 تير 1393



>>>Ramin:

آفرین به استفن کینگ. آفرین به کتی بیتس. آفرین به جیمز کان. آفرین به پژمان الماسی‌نیا. آفرین به من! فیلم محشری بود.

27+0-

دوشنبه 9 تير 1393



>>>جاودان:

آنی ویلکس بی نظیر بود. اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن الحق و الانصاف حقش بود. نوش جونش D-:

31+0-

دوشنبه 9 تير 1393



>>>میترا-دال:

فیلم خیلی خیلی خوبی بود.

30+0-

دوشنبه 9 تير 1393



>>>خدابخش:

رستگاری شاوشنک و مسیر سبز دو تا از فیلم های مورد علاقه ی من هستند که مسیر سبز را بارها از تلویزیون پخش کرده است. نمیدانستم این دو فیلم از یک نویسنده و هر دو اقتباسی هستند!!! ممنون از اطلاع رسانی تان.

31+0-

دوشنبه 9 تير 1393



>>>محمد*:

بسیااااار عاااااالی بوووود.

31+0-

دوشنبه 9 تير 1393



>>>زینب کریمی:

سلام. این فیلم مدت ها ذهنم را درگیر کرده بود... هم با آنی ویلکس (با بازی خوبِ کتی بیتس) و هم با پل شلدُن (با بازی جیمز کان) احساس همدردی میکردم... فیلم بسیار مهیج و جذابی بود. تجربه ی جدیدی از فیلم دیدن که به همه ی دوستان علاقمند به سینما پیشنهاد میکنم دیدن آن را از دست ندهند. متشکرم از نقد بسیار شیوا و مختصر و مفیدتان.

32+0-

دوشنبه 9 تير 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.