پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Deliverance
كارگردان: جان بورمن
فيلمنامه: جان بورمن و جیمز دیکی
بازيگران: جان وُیت، برت رینولدز، ند بیتی و...
محصول: آمریکا، ۱۹۷۲
زبان: انگلیسی
مدت: ۱۰۹ دقیقه
گونه: ماجراجویانه، درام، هیجانانگیز
بودجه: ۲ میلیون دلار
فروش: بیش از ۴۶ میلیون دلار
جوایز مهم: کاندیدای بهترین فیلم، کارگردانی و تدوین در اسکار ۱۹۷۳
■ طعم سینما - شمارهی ۹: رهایی (Deliverance)
رهایی فیلمی سینمایی به کارگردانی جان بورمن است که براساس رمانی بههمین نام، نوشتهی جیمز دیکی ساخته شده. فیلمنامه را دیکی و بورمن مشترکاً نوشتهاند. شاید خالی از لطف نباشد که بدانید جیمز دیکی در فیلم، نقش کوتاهِ کلانتر بولارد را هم بازی کرده است.
چهار دوست -با درجات مختلفی از صمیمیت و شناخت- راهی سفری ماجراجویانه برای قایقسواری در آبهای رودخانهای -در شرف نابودی- میشوند. سردستهی گروه، لوئیس (با بازی برت رینولدز) است که قول میدهد سفرشان از جمعه تا یکشنبه بیشتر طول نکشد و رفقا را صحیح و سالم برگرداند. رودخانهی مورد نظر در منطقهای پرت -گویی آخر دنیا- قرار دارد. روز و شب اول در آرامش سپری میشود؛ اما وقتی روز بعد، اد (با بازی جان وُیت) و بابی (با بازی ند بیتی) به دو مرد مسلح از محلیها برمیخورند، شرایط تازهای بر ادامهی سفر حاکم میشود...
رهایی شروعی شادیبخش دارد؛ همنوازی دِرو (با بازی رونی کاکس) و کودکی مرموز (با بازی بیلی ردن)، حاضرین -بهخصوص بومیها- را به همراهی و پایکوبی وامیدارد. چنین آغازی بهجای اینکه دلگرمکننده باشد -بهواسطهی شرایط غیرعادی و جوّ سنگین و غیردوستانهی حاکم- خود تبدیل به یکی از پایههای مهم بنای مهیب اضطراب در دل تماشاگر میگردد.
علیرغم اینکه رهایی فیلمی ترسناک بهحساب نمیآید، اما بهدلیل وجود دو نکتهی حاشیهای و درونمتنی، میتوان به سینمای وحشت پیوندش داد. نفس حضور کودک نوازنده، مهارت خارقالعادهی او در نواختن بانجو [۱] و بیش از هر چیز سکوت و نگاههای خیرهخیرهاش -در تضاد با اتمسفر بهظاهر شادِ سکانس- رعب و وحشتی میآفریند که باعث شده است او در فهرستهایی که گهگاه به بهانههای مختلف -مثل جشن هالووین- منتشر میشود، در ردیف ترسناکترین کودکان تاریخ سینما در کنار ریگن [از فیلم جنگیر/ The Exorcist]، سامارا [از فیلم حلقه/ The Ring]، استر [از فیلم یتیم/ Orphan] و... قرار گیرد. نوازندهی کمسنوُسال بهرغم حضور کوتاهاش در دقایق نخست رهایی، در حال حاضر از خود فیلم شهرت بیشتری بههم زده و -در فضای مجازی- شناختهشدهتر است.
اما نکتهی بعد؛ خط داستانی سفر چند دوست به مکانی دور از دست و خالی از نشانههای جهان مدرن -و به مخمصه افتادنشان- کلیشهی آشنای عرصهی فیلمهای ترسناک است. جان بورمن تعلیق آنچنان کشندهای بر رهایی تحمیل کرده که بعید است فیلمسازان سینمای وحشت طی سالها و دهههای بعد، از دامنه و شدت تأثیرگذاریاش در امان مانده باشند. یک مثال قابل اشاره، درست پیش از طلوع (Just Before Dawn) ساختهی ۱۹۸۱ جف لیبرمن است. همچنین این تأثیر غیرقابل انکار را بهوضوح میشود در سری فیلمهای ترسناک پیچ اشتباهی (Wrong Turn) -بهویژه فیلم اول به کارگردانی راب اشمیت که محصول ۲۰۰۳ و طبیعتاً بهترین فیلم این مجموعه است- ردیابی کرد. حالوُهوای رعبآور گورستان اتومبیلهای کهنه، انسانهای کریهالمنظرِ گرفتار مشکلات ژنتیکی، تعقیبوُگریز در دل جنگلی پردرخت و... نمونههایی از تأثیرپذیری مذکور در پیچ اشتباهیاند.
خلق فضای اضطرابآور و پرتعلیقِ فیلم رهایی البته تنها به مدد حضور نامتعارف کودک نوازنده امکانپذیر نمیشود بلکه هشدارهای جستهگریختهی اهالی بومی منطقه بههمراه دیالوگها و رفتارهای مخاطرهآمیز لوئیس نیز در تشدید چنین حسوُحالی مؤثرند؛ رانندگی بیپروای لوئیس -که سر نترسی دارد- با سرعت زیاد در حاشیهی رودخانه و دیالوگهایی از این دست: «تا حالا هيچوقت توی زندگیم بيمه نبودم...» و «توی زندگی هیچ خطری نيست.» (نقل به مضمون)
اتفاقی که منتظرش بودیم، عاقبت طی روز دوم سفر و زمانی رخ میدهد که اد و بابی زودتر به ساحل میرسند و گرفتار دو مرد کثیفِ تفنگبهدست میشوند. پس از هتک حرمت بابی توسط یکی از مردان حیوانصفت و دقیقاً همان وقتی که -اینبار- اد در معرض تهدید قرار گرفته است، لوئیس مرد متجاوز را با تیروُکمان از پا درمیآورد درحالیکه همدستاش متواری میشود. از اینجا بهبعد است که همهچیز بههم میریزد. میانهی دِرو -که موافق دفن جنازه و لاپوشانی ماجرای قتل نیست- با دوستاناش شکرآب میشود؛ دِرو جلیقهی نجاتاش را نمیپوشد، بیانگیزه پارو میزند و با بیاحتیاطی به آبهای خروشان رودخانه سقوط میکند. سقوطی که موجبات وقوع سلسله حوادث ناگوارِ از کنترل خارج شدن قایقها، شکستن یکی از دو قایق و جراحت شدید پای لوئیس را فراهم میآورد.
بهدنبال گم شدن دِرو و از دور خارج شدن مغز متفکر گروه، ادی ترسو و محافظهکار خودش را جمعوُجور میکند تا ابتکار عمل را به دست بگیرد و خود و دوستاناش را زنده از مهلکه بیرون ببرد؛ چنانچه لوئیس به او میگوید: «حالا باید تو بازی رو ادامه بدی.» (نقل به مضمون) اصرار مداوم لوئیس مبنی بر تیر خوردن دِرو باعث میشود اد برای از بین بردن همدست مرد متجاوز هرطور شده خود را از صخرهها بالا بکشاند. پس از کشته شدن مرد مسلح، مُرده پیدا شدن دِرو و فرستادن جنازهی هر دوی آنها به قعر رودخانه، ۲۰ دقیقهی باقیماندهی فیلم وارد فازی متفاوت با آنچه تاکنون دیدهایم، میشود.
خوشبختانه جان بورمن، سبعیت جاری در رهایی -بهویژه سکانس کلیدی تعدی- را بیپرده و بهصراحت نشان نمیدهد. بهعبارتی، خصیصهای مثبت که بورمن آگاهانه شامل حال فیلماش کرده، در لانگشات نشان دادن خشونت است. فیلمساز روی جزئیات اعمال خشونتبار تأکید نمیکند زیرا قصد وی بر پرده آوردنِ نزدیک به ۹۰ دقیقهی آکنده از هیجان و تعلیق و کمتر از ۲۰ دقیقه نمایش پیامدهای وقایع پیشآمده بهاضافهی تجزیه و تحلیل روانی شخصیتهاست. پس اینجا دیگر استفادهی لانگشات محلی از اعراب ندارد و نماهای نزدیک از چهرههاست که کار جان بورمن را راه میاندازد.
کلید ارتباط با درونمایهی فیلم را بیش از هر چیز باید در نام کناییاش جستجو کرد: Deliverance (که بهمعنی "رهایی" و همینطور "رستگاری" است). [۲] موهبتی که درنهایت، نصیب هیچکدام از کاراکترها نمیشود. لوئیس علاوه بر اینکه -به قول معروف- کرکوُپرش میریزد، یکی از پاهایش را از دست میدهد؛ اد نیز آرامش خاطرش را در این قمار میبازد؛ بابی که آبرویش را از کف میدهد و دِروی نگونبخت، جاناش را... اد، بابی و لوئیسِ نیمهجان سرانجام به ساحل امن محلّ پارکِ اتومبیلهایشان میرسند اما به "رستگاری" نه!
کابوس وهمانگیز اد در انتهای رهایی، گویی گوشزد میکند که نمیتوان پایانی برای این ماجراها متصور بود. با چنین طرز تلقیای، پایان رهایی "باز" است. اد، بابی و لوئیس دیگر همان آدمهای قبلی نیستند و رازی آزارنده به رازهای زندگیشان اضافه شده است... تریلر دههی هفتادی جان بورمن هنوز پس از گذشت ۴۲ سال، مضطرب میکند و طعم تعلیقی فزاینده و آرامشی رو به زوال را استادانه به کام سینمادوستان مینشاند.
پیمان عباسی نیا
دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳
[۱]: گونهای ساز زهی است که از چهار یا پنج سیم و کاسهای گرد از جنس پلاستیک یا پوست حیوانات تشکیل شده (ویکیپدیای انگلیسی، مدخل Banjo).
[۲]: "فرهنگ همسفر پیشرو آریانپور"، دکتر منوچهر آریانپور کاشانی، نشر الکترونیکی و اطلاعرسانی جهان رایانه، چاپ سی و هفتم، ۱۳۹۱، صفحهی ۱۲۰.
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|