پرده سینما

۸۷ گلوله برای دو گنگستر عاشق؛ نگاهی به «بانی و کلاید» ساخته‌ی آرتور پن

پیمان عباسی‌نیا



 

 

 

 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

Bonnie and Clyde

كارگردان: آرتور پن

فيلمنامه: دیوید نیومن و رابرت بنتُن

بازيگران: وارن بیتی، فی داناوی، مایکل جی. پولارد و...

محصول: آمریکا، ۱۹۶۷

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۱۱ دقیقه

گونه: زندگی‌نامه‌ای، جنایی، درام

بودجه: ۲ و نیم میلیون دلار

فروش جهانی: ۷۰ میلیون دلار

درجه‌بندی: R

جوایز مهم: برنده‌ی ۲ اسکار و کاندیدای ۸ اسکار دیگر

 

 

طعم سینما - شماره‌ی ۳۲: بانی و کلاید (Bonnie and Clyde)

 

 

بانی و کلایدپنجمین ساخته‌ی بلند سینمایی آرتور پن -برمبنای فیلمنامه‌ای نوشته‌ی دیوید نیومن و رابرت بنتُن- با نمایش قطعه‌عکس‌هایی از بانی و کلایدِ حقیقی آغاز می‌شود؛ ترفندی فاصله‌گذارانه که علاوه بر یادآوری جمله‌ی معروفِ «این فقط یک فیلم است»، بر تأثیرپذیری مستقیم داستان بانی و کلاید -از ماجراهایی- از روزهای زندگی پرفرازوُنشیب دو دلداده‌ی تبهکار و قانون‌گریز سرشناس آمریکاییِ متعلق به سال‌های دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی، یعنی "بانی الیزابت پارکر" و "کلاید چستنات بارو" تأکید می‌کند.

مرد جوانی به‌اسم کلاید (با بازی وارن بیتی) وقتی قصد سرقت اتومبیلی را دارد، متوجه می‌شود که دختری موطلایی او را می‌پاید. اتومبیل متعلق به مادر دختر جوان است که بانی (با بازی فی داناوی) نام دارد؛ نطفه‌ی دلدادگی آن‌ها از همین آشنایی و دیدار نامتعارف بسته می‌شود. "بانک‌زنی" هدفی است که بانی و کلاید برای ادامه‌ی همراهی‌شان انتخاب می‌کنند. چیزی نمی‌گذرد که پسری جوان به‌نام سی. دبلیو. ماس (با بازی مایکل جی. پولارد) و برادر کلاید، باک (با بازی جین هکمن) و همسر او، بلانش (با بازی استل پارسونز) به آن دو ملحق می‌شوند و "دسته‌ی بارو" شکل می‌گیرد که آوازه‌ی دستبردها و قانون‌شکنی‌هایشان در سرتاسر آمریکای دست‌به‌گریبان با معضلات عدیده‌ی معیشتی می‌پیچد...

بانی و کلاید طی دوران رکود بزرگ اقتصادی در ایالات متحده می‌گذرد، دقیقاً همان زمانی که رمان تحسین‌برانگیز خوشه‌های خشم (The Grapes of Wrath) اثر جان اشتاین‌بک -و هم‌چنین برگردان موفق سینمایی‌اش به کارگردانی جان فورد افسانه‌ای و بازی هنری فوندای فقید در نقشِ تام جاد- داستان‌اش را روایت می‌کند. بانی و کلایدی که در فیلم می‌بینیم، البته به‌هیچ‌عنوان به قشر کم‌درآمد سخت نمی‌گیرند چرا که هر دو از طبقه‌ی فرودست جامعه بلند شده‌اند. بانی و کلاید گویا از این طریق، محبوبیتی استثنایی بین عامه‌ی مردم آمریکا پیدا می‌کنند.

یکی از به‌یادماندنی‌ترین لحظات بانی و کلاید، همان‌جایی رقم می‌خورد که کلاید به دو پیرمرد کشاورز که محل کار و زندگی‌شان توسط یکی از بانک‌ها مصادره شده است، اجازه می‌دهد تا به‌واسطه‌ی گلوله‌باران ملک، حداقل دق‌دلشان خالی شود و کمی آرام بگیرند. انگار در ایام رکود اقتصادی، عموم مردم از بانک‌ها هیچ دل خوشی نداشته‌اند که این‌هم خود عامل دیگری به‌شمار می‌آمده است تا سرقت‌های بانی و کلاید از بانک‌ها -که انعکاسی اغلب پرشور در روزنامه‌های کثیرالانتشار آن زمان پیدا کرده بودند- تبدیل به عملی قهرمانانه شود.

بانی و کلاید در پیشینه‌ی سینمای آمریکا، اثر قابل اعتنایی به‌حساب می‌آید که خلاصه‌ترین عبارت در تشریح برجستگی‌اش این است: فیلمی جریان‌ساز و صدالبته ساختارشکن از هر دو جنبه‌ی فرمی و محتوایی، در آستانه‌ی ورود به دهه‌ی مهم ۱۹۷۰. بانی و کلاید به عقیده‌ی من، کلاسیکی است که عمده‌ی اصول سینمای کلاسیک پیش از خود را به چالش می‌کشد. این فیلم باعث شد تا سینمای آمریکا تکانی بخورد و قدم در مسیرهای تازه بگذارد.

کلایدِ فیلم از یک عارضه‌ی روحی و نوعی سرخوردگی در گذشته‌اش رنج می‌برد -مشکلی که گرچه هرگز به‌وضوح به آن اشاره نمی‌شود اما می‌توان حدس زد هرچه بوده، موجبات ناتوانی جنسی او را فراهم آورده- ناگفته پیداست که مشکل مورد اشاره بر رابطه‌‌اش با بانی هم سایه می‌اندازد. نقل است که کلایدِ واقعی دارای امیال هم‌جنس‌خواهانه بوده که در این برگردان سینمایی، مسئله‌ی گرفتاری او با ناتوانی جنسی، جایگزین‌اش شده است.

سینما در سالیان قبل، سینمای نجیب‌تری بود و پرداختن به هم‌جنس‌گرایی، امتیازی برای فیلم‌ها به‌حساب نمی‌آمد. حتی اگر فیلمی زندگی‌نامه‌ای حول محور شخصی حقیقی مثل کلاید بارو هم ‌ساخته می‌شد -که واقعاً دچار این معضل بوده است- سینما به حیطه‌ی مذکور ورود پیدا نمی‌کرد. همان‌طور که پیش‌تر مورد گربه روی شیروانی داغ (Cat on a Hot Tin Roof) [ساخته‌ی ریچارد بروکس/ ۱۹۵۸] را داشتیم و دیدیم که یکی از دو کاراکتر محوری در متن نمایشیِ منبع اقتباس، هم‌جنس‌گرا معرفی شده بود اما فیلمنامه‌نویسان از پرداختن به این مشکل صرف‌نظر کرده بودند.

کافی است مروری گذرا بر فهرست کاندیداها و برگزیدگان جوایز اسکار -در رشته‌های مهم- طی چندساله‌ی اخیر داشته باشید تا از عنایت ویژه‌ی آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک آمریکا (AMPAS) به آن قبیل فیلم‌هایی که به‌شکلی در جهت تبلیغ و ترویج هم‌جنس‌خواهی یا قبح‌شکنی از آن قدم برداشته‌اند، متعجب شوید! متأسفانه جشنواره‌های معتبری مثل کن هم برای این‌که از قافله عقب نمانند، وارد چنین بازی کثیفی شده‌اند. منزلت اخلاق‌گرایی پیش‌گفته زمانی برجسته‌تر می‌شود که فیلم مورد بحث‌مان، اثری تابوشکن هم‌چون بانی و کلاید باشد نه فیلمی بی‌رنگ‌وُبو و خاصیت.

علاقه‌ی آرتور پن به ساخت فیلم‌هایی که خلاف جریان رود شنا می‌کنند را -به‌جز بانی و کلاید- به‌ویژه در بزرگ‌مرد کوچک (Little Big Man) [محصول ۱۹۷۰] می‌توان مشاهده کرد. جالب است که بانی و کلاید را علی‌رغم همه‌ی ساختارشکنی‌هایش، سینماروها پس نزدند تا به گیشه‌ای -هنوز هم- خیره‌کننده مفتخر شود؛ فروش ۷۰ میلیون دلاری در برابر ۲ و نیم میلیون دلار هزینه‌ی اولیه!

فیلم طی چهلمین مراسم آکادمی اسکار -مورخ دهم آوریل سال ۱۹۶۸م- در ۱۰ رشته‌ی حائز اهمیت، کاندیدای دریافت جایزه شد که عبارت‌اند از: بهترین فیلم، کارگردان (آرتور پن)، بازیگر نقش اول مرد (وارن بیتی)، بازیگر نقش اول زن (فی داناوی)، بازیگر نقش مکمل مرد (جین هکمن)، بازیگر نقش مکمل مرد (مایکل جی. پولارد)، بازیگر نقش مکمل زن (استل پارسونز)، فیلمنامه‌ی غیراقتباسی (دیوید نیومن و رابرت بنتُن)، طراحی لباس (تئودورا ون رانکل) و فیلمبرداری (برنت جافی). بانی و کلاید از این میان، تنها به دو اسکار بهترین فیلمبرداری و بهترین بازیگر نقش مکمل زن –برای خانم پارسونز به‌خاطر ایفای نقش بلانشِ نق‌نقوی اعصاب‌خُردکن!- رسید.

کم پیش می‌آید که بازیگران نقش‌های اصلی یک فیلم تمام‌شان نامزد اسکار شوند، کاندیداتوری هر پنج بازیگر بانی و کلاید اشاره‌ای است بر هدایت درست‌ آن‌ها توسط کارگردان. وارن بیتی که از قضا تهیه‌کننده‌ی بانی و کلاید هم هست، مقتدرانه تصویر کلاید را -با خطوط چهره‌ی خودش- تا همیشه در ذهن ما ماندگار می‌کند. بازی فی داناوی نیز در راستای باورپذیری چرائی پیوستن بانی به کلاید و همراهی با او تا واپسین لحظه، کاملاً متقاعدمان می‌کند. کوچک‌ترین شکی ندارم که نحوه‌ی آشنایی بانی و کلاید، یکی از برترین و موجزترین آشنایی‌های عشاق سینمایی است.

سال گذشته بود که بروس برسفورد، بانی و کلاید را به تلویزیون آورد. مینی‌سریال برسفورد با وجود گذشت تقریباً نیم قرن از ساخت فیلم پن، چندان چنگی به دل نمی‌زند؛ شاید دلیل اصلی‌اش -جدا از وجوه مثبت یا منفی‌ نسخه‌ی ۲۰۱۳- این باشد که فی داناوی و وارن بیتی -علی‌الخصوص بیتی- میخ خود را در نقش بانی و کلاید چنان محکم کوبیده‌اند که فراموش کردن آن دو گنگستر عاشق دهه‌ی شصتی به این سادگی‌ها امکان‌پذیر نیست.

علاوه بر خوب از آب درآمدن بُعد اکشن بانی و کلاید و تعقیب‌وُگریزهایش، خلوت آدم‌ها -مخصوصاً دو قهرمان اصلی- نیز باورکردنی تصویر شده است و فیلم در شخصیت‌پردازی‌ها موفق عمل کرده. برنت جافی، فیلمبردار بانی و کلاید هم به‌حق شایسته‌ی دریافت اسکار بوده چرا که فیلم را اکثراً در مکان‌های واقعی -با دشواری‌های خاص خود- فیلمبرداری کرده و همین نکته، مبدل به یکی از نقاط قوت بانی و کلاید شده است.

صحنه‌ی درخشان و تأثرانگیز مرگ بانی و کلاید، بیش از هر چیز مرا به‌یاد ترور سانی کورلئونه (با بازی جیمز کان) در پدرخوانده (The Godfather) [ساخته‌ی فرانسیس فورد کوپولا/ ۱۹۷۲] انداخت؛ (فراموش نکنیم که "پدرخوانده"، ۵ سال بعد از بانی و کلاید تولید شد). آری! بانی و کلاید به جاودانگی رسیدند؛ جاودانگی‌ای که به قیمت ۸۷ گلوله تمام شد... بانی و کلاید فیلمی شورانگیز و پرحرارت است در ستایش جنون و سرعتِ مهارناپذیر البته به‌سبک گنگسترهای دهه‌ی ۳۰ ایالات متحده.

 

پیمان عباسی ­نیا

پنج‌‌شنبه ۳ مهر ۱۳۹۳

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
     نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"


 تاريخ ارسال: 1393/7/3
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>الهام:

این فیلم عالی بود و فوق العاده شاید بگم پدر خوانده و رفیلم رستگاری باید جلوش لونگ بندازن مخصوصا بازی بیتی ک ی مرد عاشق رو بازی کرده واقعا عالیه منم خودم عاشق بانی و کلاید واقعی هستم ولی فیلمش ی چیز دیگه اس

1+1-

دوشنبه 14 دي 1394



>>>هاله:

فیلم خوبی بود.رنگ کهنگی بهش ننشسته بود.بازی ها هم خیلی روون و باورپذیر بودن.

13+0-

يكشنبه 6 مهر 1393



>>>Arman:

کوچک‌ترین شکی ندارم که نحوه‌ی آشنایی بانی و کلاید، یکی از برترین و موجزترین آشنایی‌های عشاق سینمایی است:)))))))

21+0-

شنبه 5 مهر 1393



>>>آملی:

سلام و ممنون.

20+0-

شنبه 5 مهر 1393



>>>سهراب:

یه جور رویایی بود پایان زندگیشون...من عاشق این تیکه های واقعی بانی و کلاید و باقی شخصیتای فیلم بودم که فیلمو عکس واقعیشون رو آخر فیلم نشون میداد...

25+0-

جمعه 4 مهر 1393



>>>♥:

زنده باد بانی و کلاید♥♥♥♥♥♥♥♥

25+0-

جمعه 4 مهر 1393



>>>نونا:

سلام ممنون از نقد همه جانبه و دل نشین _ تان خدا قوت

25+0-

جمعه 4 مهر 1393



>>>حنا:

سلام عالی بود جامع و کامل مثل همیشه من فقط یه بار این فیلم رو دیدم و با توصیفات شما تمام سکانس های فیلم دوباره زنده شد توی ذهنم ممنون موفق باشید

25+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>ُSina+:

سلام نقد تخصصی و جامعی بود متشکرم.

36+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>مازیار:

عرض ادب و احترام. خیلی کامل و پرفکت بود. با آرزوی موفقیت برای شما دوست خوبم.

36+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>Kave:

نقد خوبی خوندم.متشکرم.دلیل نشون دادن عکس های واقعی برای منظور: «این فقط یک فیلم است» که اشاره کردین جالب بود!

37+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>زهرا:

مرسییییییییییی ^_^

39+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>یاوری:

بلانش (با بازی استل پارسونز) یکی از شخصیت های تاثیرگذار فیلم بود.یه وقت هایی آدم دلش میخواست خفه ش کنه!!!!!!

39+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>مینا:

خيلي خوب بود...

42+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>davod.h:

شما داستان "جسی جیمز" را شنیده‌اید_آه، که چگونه زندگی کرد و چطور مرد_اگر هنوز احتیاج به خواندن چیزی دارید_این است حکایت بانی و کلاید...»_بعضی‌ها از دل‌شکستگی رنج می‌برند_بعضی‌ها از خستگی جان می‌سپارند_اما با وجود همه این‌ها_دردسر ما خیلی کم‌تر است_در مقایسه با بانی و کلاید...»!

42+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>vili:

~~~AAALIIII BOOOD DOSTE MAN.MANKE IN FILMO AZ YAD NEMIBARAM~~~

42+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>یه نفر:

وارن بیتی در روز ۳۰ مارس ۱۹۳۷ در ریچموند ویرجینیا بدنیا آمد. شرلی مک‌لین، که از کودکی در فیلمهای هالیوود ایفای نقش می کرد و بعدها او هم بازیگری نامدار شد، خواهر بزرگ او محسوب می‌شد و هر دو آنها بازیگری را از کودکی و در یک اجرای آماتوری تئاتر که کارگردانی آن به عهده مادرشان بود، آغاز کردند. مادر آنها کاتلین کورینه، مدرس تئاتر بود و پدرشان ارا اوونز بیتی، یک پروفسور روانپزشکی به شمار می‌آمد. وارن بیتی پس از تحصیل در مدرسه فن بیان در زادگاهش و همچنین یک سال تحصیل در دانشگاه نورت وسترن، از تحصیل انصراف داد و مدتی کارگر ساختمانی بود. سپس به کلاس آموزش بازیگری استلا آدلر پیوست. وی ابتدا نقش‌های کوچکی در تلویزیون ایفا می‌کرد، اما کم کم با شرکت در نمایش‌های تلویزیونی به شهرت رسید. ایفای یکی از نقش‌های اصلی در نمایشنامه اجبار یا: Compulsion و همینطور شرکت در اجرای صحنه‌ای نمایشنامه شکست رزها، اثر ویلیام اینج، در این شهرت نقش داشتند. وی بعدها به برودوی رفت و کم کم جذب سینما شد و با ایفای نقش در فیلم شکوه علفزار (۱۹۶۱، الیا کازان)، که نخستین نقش سینمایی او بود، در سینما نیز مطرح گردید. وی همچنین با ایفای نقش کلاید بارو در فیلم مشهور بانی و کلاید (۱۹۶۷، آرتور پن)، که خودش تهیه کننده‌اش نیز بود، به اوج شهرت رسید. در سال ۱۹۷۸ میلادی وارن بیتی در کاری مشترک با باک هنری، فیلم بهشت می‌تواند منتظر بماند را کارگردانی کرد و بعلاوه در نگارش فیلمنامه آن نیز با الین می مشارکت داشت و همچنین ضمن همکاری در تهیه این فیلم، نقش نخست آن را نیز ایفا کرد. این فیلم تبدیل به یکی از موفق‌ترین فیلم‌های او گردید، چرا که افزون بر فروش قابل توجهش، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم نیز گردید و خود وارن بیتی نیز در دو رشته یعنی بهترین کارگردانی(به طور مشترک) و بازیگری، نامزد دریافت جایزه شد. گرچه در آن سال وی جایزه اسکار را دریافت نکرد، امّا سه سال بعد با فیلم سرخ‌ها (۱۹۸۱) اسکار بهترین کارگردانی را از آن خود نمود. فیلم سرخ‌ها یک فیلم سیاسی بود که براساس داستانی واقعی ساخته شده بود و خود وارن بیتی در آن نقش یک خبرنگار آرمان گرا، به نام جان رید، را ایفا می‌کرد. وی پس از چندین سال عدم موفقیت و رکود، به تهیه فیلم پرهزینه‌ای به نام ایشتار (۱۹۸۷، به کارگردانی: الین می)، دست زد. گرچه این فیلم نیز با شکست مالی سختی مواجه شد، اما وارن بیتی ناامید نشد و با ساخت فیلم دیک تریسی (۱۹۹۰)، که خود افزون بر تهیه کنندگی، کارگردانی آن را نیز بر عهده داشت، به موفقیت مالی قابل توجهی دست یافت.

42+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>یه نفر:

داناوی برنده یک جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای نقش‌آفرینی در فیلم شبکه (۱۹۷۶) شد. او پیشتر برای بازی در فیلم‌های تحسین‌شدهٔ بانی و کلاید (۱۹۶۷) و محله چینی‌ها (۱۹۷۴) نامزد این جایزه شده‌بود. او در فیلم‌های گوناگونی از جمله، ماجرای توماس کراون (۱۹۶۸)، آسمان‌خراش جهنمی (۱۹۷۴)، سه روز کندور (۱۹۷۵) و مامان جون (۱۹۸۱) بازی کرده‌است. از فیلمهای وی: اتفاق (۱۹۶۷) ، در ایران : در میامی اتفاق افتاد ، سینماهای نمایش دهنده : امپایر ( استقلال فعلی )، ایفل، تاج، متروپل و سانترال (مرکزی فعلی) بشتاب غروب (۱۹۶۷)، در ایران : در انتظار غروب ، سینمای نمایش دهنده: امپایر ( استقلال فعلی ) بانی و کلاید (۱۹۶۷) ، سینمای نمایش دهنده : پارامونت ملوان شگفت‌انگیز (۱۹۶۷) - این فیلم در ایران اکران نشد . ماجرای توماس کراون (۱۹۶۸) ، سینمای نمایش دهنده : شهرفرنگ ( ازادی فعلی ) عشاق (۱۹۶۸)، دز ایران : مکانی برای عشق ، سینمای نمایش دهنده : گلدن سیتی ( فلسطین فعلی ) سازش (۱۹۶۹) ، سینمای نمایش دهنده : پارامونت بزرگمرد کوچک (۱۹۷۰) ، سینمای نمایش دهنده : پولیدور ( قدس فعلی ) خانه زیر درختان (۱۹۷۱) ، سینمای نمایش دهنده : شهرفرنگ ( ازادی فعلی ) داک (۱۹۷۲) ، سینمای نمایش دهنده : ادئون نفت خام اوکلاهما (۱۹۷۳)، در ایران : جویندگان طلای سیاه ، سینمای نمایش دهنده : پارامونت سه تفنگدار (۱۹۷۳) ، سینمای نمایش دهنده : دیاموند آسمان‌خراش جهنمی (۱۹۷۴) ، سینماهای نمایش دهنده : اتلانتیک ( افریقا فعلی )، شهرتماشا ، ریولی ( صحرا فعلی ) محله چینی‌ها(۱۹۷۴) - این فیلم در ایران ( قبل از انقلاب ) اکران نشد . چهار تفنگدار (۱۹۷۵) ، سینمای نمایش دهنده : دیاموند سه روز کندور (۱۹۷۵) ، در ایران : کندور ، سینماهای نمایش دهنده : اتلانتیک ( افریقا فعلی )، شهرتماشا شبکه (۱۹۷۶) ، سینمای نمایش دهنده : دیاموند سفر نفرین‌شدگان (۱۹۷۷) - این فیلم در ایران ( قبل از انقلاب ) اکران نشد . چشمان لورا مارس (۱۹۷۷) - این فیلم در ایران ( قبل از انقلاب ) اکران نشد . قهرمان (۱۹۷۹) مامان عزیزترین (۱۹۸۱)

41+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>eli:

♡♡LIKE LIKE♡♡

41+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>> زینب کریمی:

سلام آقای الماسی نیا، خسته نباشید، از خواندن نقد بسیار سنجیده و شیوایی که نوشتید بسیار لذت بردم و خاطرات دیدن این فیلم خاطره انگیز در ذهنم زنده شدند، ممنونم و امیدوارم همواره موفق باشید و با نوشتن نقد های فوق العاده تان در راه بالا بردن سلیقه ی مخاطب سینما دوست ایرانی گام بردارید، قلم تان سبز و نویسا.

41+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>akbar:

مقدمه چینی برای آشنایی بانی و کلاید و باور پذیر کردن رابطه ی این دو به نظرم خیلی خوب صورت گرفته و در عین حال پایان خوب فیلم هم رو نباید از یاد برد.بانی و کلاید یک فیلم با شروعی مهیج و داستانی پر ماجرا و پر کشش و پایانی تاثیرگذاره که دو شخصیت اول فیلم یعنی بانی و کلاید تا مدت ها در ذهن مخاطب زندگی میکنن. ممنون از مقاله ی خوب و خوندنی که نوشتید.

41+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>Jim:

●Bonnie and Clyde that's goooood●Thanks my friend●It's greaaaaat

43+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>آرمیتا صمدی:

آری! بانی و کلاید به جاودانگی رسیدند.آری! بانی و کلاید به جاودانگی رسیدند.آری! بانی و کلاید به جاودانگی رسیدند...

44+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393



>>>babi:

بیخود نیست که بانی و کلاید اینهمه اسم در کرده؛-@

45+0-

پنجشنبه 3 مهر 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.