پرده سینما

قصه‌ی پرغصه‌ی دلباختگی؛ نگاهی به «سرگذشت آدل ﻫ.» ساخته‌ی فرانسوا تروفو

پیمان عباسی‌نیا


 






 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

 

The Story of Adele H

عنوان فیلم به فرانسوی: L'Histoire d'Adèle H

كارگردان: فرانسوا تروفو

فيلمنامه: فرانسوا تروفو، ژان گروئو، سوزان شیفمان و فرانسز ورنر گیله

بازيگران: ایزابل آجانی، بروس رابینسون، سیلویا ماریو و...

محصول: فرانسه، ۱۹۷۵

زبان: فرانسوی و انگلیسی

مدت: ۹۴ دقیقه

گونه: زندگی‌نامه‌ای، درام

جوایز مهم: کاندیدای اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن

 

 

طعم سینما - شماره‌ی ۳۶: سرگذشت آدل ﻫ. (The Story of Adele H)

 

 

سرگذشت آدل هسرگذشت آدل ﻫ. از جمله فیلم‌هایی است که -به‌ویژه در اولین مواجهه- بیش‌تر عاطفه و احساس آدمی را برمی‌انگیزد تا فکر و منطق. آدل (با بازی ایزابل آجانی) -پنجمین فرزند و دومین دختر ویکتور هوگوی بزرگ- وارد بندر هالیفاکسِ کانادا می‌شود. او دلباخته‌ی آلبرت پینسون (با بازی بروس رابینسون)، افسر ارتش بریتانیاست و با سودای وصال او، اقیانوس را پیموده. آلبرت اما آدل را دیگر نمی‌خواهد و این عاشق پرشور را بی‌رحمانه پس می‌زند... سرگذشت آدل ﻫ. قصه‌ی پرغصه‌ی عشق بی‌فرجام آدل هوگو و فیلمِ دلیِ عالیجناب فرانسوا تروفو است.

هرکدام از فیلم‌های تروفو مثل کلاس درسی برای فهم هرچه بهتر سینما هستند. پرجاذبه‌ترین کلاس‌های دنیا! آن‌قدر جذاب که به‌سهولت مجاب می‌شویم رنج تحمل زبان فرانسوی را به جان بخریم! سرگذشت آدل ﻫ. از خیل فیلم‌های یک‌بار مصرفی نیست که با ظاهر شدن تیتراژ، برای تماشاگر تمام شود؛ فیلمی برای ته‌نشین شدن در ذهن است. مخاطب با سرنوشت آدل درگیر می‌شود، به آن فکر می‌کند و حتی شاید ترغیب شود درباره‌ی آدل هوگو، پدر پرآوازه‌اش و بزنگاه خاص تاریخیِ فرانسه بیش‌تر بداند؛ این است قدرت سینما و هنر آقای تروفو!

سرگذشت آدل ﻫ. صاحب بازی‌هایی عالی است. ایزابل آجانی که به‌اصطلاح "اصلِ جنس" است! کاملاً در هیبت آدل قبول‌اش می‌کنید. به‌خصوص اگر پیش‌تر، فیلم برجسته‌ی دیگری از او ندیده باشید، سرگذشت آدل ﻫ. کافی است که تا ابد آجانی را دختر ویکتور هوگو خطاب کنید! آدلِ فیلم تا آن اندازه‌ باورپذیر از کار درآمده است که خود آدل هوگو هم اگر زنده شود و اعتراض کند که: «من این‌شکلی نبوده‌ام» محال است تره برای ادعایش خُرد کنیم! ایزابل در اوج جوانی، در ۲۰ سالگی، انرژیِ بی‌حدوُحصری صرف آدلِ پرجنب‌وُجوش و دلداده می‌کند؛ نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن، کم‌ترین ارمغانی بود که می‌توانست نصیب ‌آجانی شود.

با وجود عیاشی، بی‌آبرویی و بی‌وفاییِ ذاتی محبوب آدل و سروُسر داشتن‌اش با زنان متعدد، از آنجا که آقای تروفو به خود و سینمای آرمانی‌اش تعهد دارد، فیلم را مبدل به آلبومی رنگارنگ از هرزگی‌های آلبرت پینسون نکرده است. چنین مضمونی در دست کارگردانی با بهره‌ی هوشی و شناخت سینمایی پایین‌تر -و صدالبته میزانْ شیشه‌خُرده‌ی بالا‌تر!- به‌سادگی تبدیل به نمایشی پرزرق‌وُبرق، احیاناً سانتی‌مانتال و ملال‌آور از بی‌بندوُباری‌های قشر خاصی از مردمان قرن نوزدهم می‌شد.

فرانسوا تروفو در سرگذشت آدل ﻫ. به‌هیچ‌وجه اهل پرگویی نیست؛ او سعی کرده بدون شاخ‌وُبرگ اضافی دادن به اصل داستان -که اتفاقاً به‌راحتی مقدور هم بوده است- مصائب آدل هوگو را تعریف کند. سرگذشت آدل ﻫ. -با احتساب تیتراژ ابتدایی و انتهایی- ۹۴ دقیقه بیش‌تر نیست؛ [۱] تروفو دقیقاً همان‌جا که حس می‌کند حقّ مطلب را درباره‌ی آدل و زندگی‌اش ادا کرده است، فیلم را به پایان می‌رساند. تروفو در سرگذشت آدل ﻫ. یک حضور هیچکاکی هم از خود به یادگار گذاشته است؛ آدل او را -از پشت سر- با محبوب جفاکارش، آلبرت اشتباه می‌گیرد.

مشخص است که مسئله‌ی آدل برای تروفو مهم بوده و درگیرش شده، نشان به آن نشان که فیلم به‌نحوی با آدل همدلی می‌کند که اگر کسی از فکرش بگذرد سرگذشت آدل ﻫ. را یک زن ساخته، نباید چندان بر او خُرده گرفت! البته همراهی فرانسوا تروفو با آدل هوگو، بدون شعارزدگی و به راه انداختن جنگ صلیبی علیه تمامی عناصر ذکور جهان بشریت است! سرگذشت آدل ﻫ. ربطی به فیلم‌های فمینیستی ندارد.

چنانچه طبق نظریه‌ی فرانمایی، [۲] قبول داشته باشیم که آثار هنری خواه‌ناخواه بازتاب‌دهنده‌ی مکنونات قلبی و روحیات پدیدآورندگان‌شان هستند؛ این فیلم، نمونه‌ی خوبی است برای تأکید بر سلامت نفس آقای تروفو. سرگذشت آدل ﻫ. -همان‌طور که در سطور قبلی هم اشاره‌ای داشتم- فیلم سالمی است و مبرا از هرگونه اتهام آلودگی به نفسانیات.

از لحظات به‌یادماندنی فیلم یکی آنجاست که در نوانخانه، وقتی پیرزنی فقیر، قصد سرک کشیدن به چمدانِ پر از کاغذ آدل را دارد؛ دختر بو می‌برد، با ملاحت مخصوصی از تخت سُر می‌خورد، چمدان را مهربانانه به آغوش می‌کشد و می‌گوید: «بهش دست نزن! اين کتاب منه...» (نقل به مضمون)

شیوه‌ی تروفو برای روایت داستان زندگی آدل را می‌شود مینی‌مالیستی توصیف کرد چرا که از حشو و زوائد خالی است. به‌عنوان مثال، تنها از خلال اشارات جسته‌گریخته‌ی آدل هنگام کابوس‌های شبانه‌اش، به‌شکلی موجز پی می‌بریم که یکی از دلایل جذب شدن آدل به سوی فرد نالایقی چون آلبرت، کم‌توجهی پدر و خانواده نسبت به او بوده است؛ توجه و مهری که -همگی- نصیب زنده و مُرده‌ی لئوپولدین، خواهر بزرگ‌ و جوان‌مرگ ‌شده‌ی آدل می‌کرده‌اند. تروفو روی هیچ موردی، تأکیدِ گل‌درشت نمی‌کند بلکه گویی درصدد است تا به‌آرامی قطعه‌های پازل شخصیت آدل را به دست بیننده دهد تا او خود کنارِ یکدیگر بچیندشان.

علی‌رغم این‌که پشت دوربین، یکی از اسطوره‌های سینما، نستور آلمندروس قرار داشته است اما فیلمبرداریِ سرگذشت آدل ﻫ. به چشم نمی‌آید. انگار که هیچ فیلمبرداری‌ای در کار نیست و ما با چشم‌های خودمان، بی‌واسطه نظاره‌گرِ تلخ‌کامی‌های آدل هستیم. این به چشم نیامدنْ علی‌الخصوص در فرازهایی از فیلم که آدل را در میان جمع داریم، برجسته‌تر است؛ به‌یاد بیاورید پلان‌های پرسه زدن آدل در کوچه‌های خاک‌وُخلیِ باربادوس را. راز اسطوره شدن آلمندروس شاید در همین تواناییِ به رخ نکشیدنِ دوربین‌اش باشد. نستور آلمندروس را در کنار گرگ تولند، سون نیکویست و کنراد هال از برجسته‌ترین فیلمبرداران تاریخ سینما می‌دانم.

تروفو و آلمندروس قصد نداشته‌اند فیلم شیک و تروُتمیزی بسازند. تروفو سعی کرده است سرگذشت آدل ﻫ. را طوری به تصویر بکشد که پیش از هر چیز به حال‌وُهوای عکس‌های باقی‌مانده از اواخر سده‌ی نوزدهم میلادی نزدیک باشد. سرگذشت آدل ﻫ. روان و بی‌لکنت، یک‌نفس پیش می‌رود به‌گونه‌ای‌که از گذشت زمان غافل می‌شویم. در این فیلم، "زندگی" جریان دارد. فرانسوا تروفو در سرگذشت آدل ﻫ. داستان‌گوی قابلی است؛ مخاطب‌اش را خسته نمی‌کند... آقای تروفو عمرش را برای سینما گذاشت؛ شما حاضر نیستید یک ساعت و نیم از وقت‌تان را صرف سرگذشت آدل ﻫ. کنید؟!

 

پیمان عباسی ­نیا

پنج‌‌شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۳

 

 

[۱]: در ویکی‌پدیای انگلیسی آمده که سرگذشت آدل ﻫ. ۱۱۰ دقیقه است و در سایت IMDb درج شده ۹۶ دقیقه، اما نسخه‌ی نگارنده، به‌طور دقیق یک ساعت و ۳۳ دقیقه و ۳۹ ثانیه است؛ الله اعلم!

 

 

[۲]: یکی از نگرش‌های موجود درباره‌ی هنر، نظریه‌ی فرانمایی (Expressionism) است. این نگرش، هنر را یک نوع فرافکنی و بازتاب عواطف، احساسات و امیال درونی هنرمند می‌داند، که این ابراز احساسات و شور درونی با رسانه‌ها و ابزار متفاوت رخ می‌نماید. تی. اس. الیوت شاعر و منتقد انگلیسی، هنرمند را بیانگر عواطف می‌پنداشت (رجوع کنید به: کتاب "مبانی فلسفه‌ی هنر"، نوشته‌ی آن شپرد، برگردان علی رامین، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی).

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
     نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"


 تاريخ ارسال: 1393/7/17
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>امیر هادی ملک اسماعیلی:

خیلی عالی ، هیچ فردی جز تروفو عاشق سینما ان را به این خوبی تصویر نمی تواست داشته باشد

0+0-

چهارشنبه 18 خرداد 1401



>>>مسعود ذاکر:

سلام،اولا این آقا پیمان که فیلم رو تحلیل کردن مشخص هستش که عاشق فرانسوا تروفو هستش ، باید بگم که این آقا نسبت به زمان خودش فیلمساز بسیار عالی بوده ، اما چنان اغراق آمیز تعریف میکنه که حتی آدم رو میخواد مجبور کنه که با آدل هوگو همدردی کنیم!؟ باید بگم که سرنوشت آدل دقیقا همین بوده ، اما در نظر بگیرید که زمانی که ستوان پینسون عاشق آدل بود پدر آدل یعنی ویکتور هوگو کاملا با این آقا مخالف بود و مانع ازدواج دخترش با آقای پینسون بود و حتی آقای پینسون رو تحقیر و خار کرد! آقای پینسون به کانادا مهاجرت کرد و آدل به دنبال عشقش تصمیم میگیره که برای به دست اوردن عشقش به کانادا سفر کنه! باید بگم که آدل یک شخصیت ضعیف،دروغگو بیخودی داشته! نه بخاطر اینکه عاشق بوده،بلکه بخاطر اینکه از وقتی وارد کانادا شد مدام به همه دروغ گفت! وقتی وارد منزل آن پیرزن و پیرمرد مهربان شد و پناه گرفت ، از همان ابتدا شروع کرد به دروغگویی! اونجا خودش رو به عنوان خاله دختری که عاشق ستوان پینسون است معرفی کرد، بعد وقتی که ستوان به آن خانه اومد و همه ماجرا رو فهمیدن گفت من اصلا این آقا رو دوست ندارم و نمیخوامش بلکه اون من رو میخواهد!! در کل یک دروغگوی بی شخصیتی بود که حتی به پدر و مادر خودش دروغ گفت و باعث شد پدرش در روزنامه ناخواسته دروغ هایی رو چاپ کنه که دخترم با ستوان پینسون قهرمان ازدواج کرده........!!! و آبروی آن افسر را ببرد او به همه میگفت من ستوان پینسون را نمیخواهم بلکه او مرا میخواهد!! و از وقتی فهمید که ستوان پینسون اورا نمیخواهد و کاملا دست رد به سینه اش زد شروع کرد به آزار و اذیت کردن ستوان پینسون درست مثل یک انسان روانی،حتی باعث شد نامزدی ستوان پینسون با دختری دیگر را بهم بزند!مستقیم به خانه قاضی رفت و گفت من از ستوان پینسون حامله هستم!! وای خدای من دروغی به این بی شرمانگی گفت!!!!این عشق نیست ، این خودخواهی تمام است شاید کسی این نقدهای من رو بخونه بگه تو که در شرایط اون نبودی وگرنه شاید خودت هم همینکارو میکردی! اما من در جواب میگم که چرا من هم در این موقعیت بودم، دختری که بهش علاقه داشتم و عاشقش بودم با شخصی دیگر داشت ازدواج میکرد، من واقعا دیوانه وار عاشقش بودم، قسمت به صورت اتفاقی شخص خواستگار ناخواسته به من رسید و از من در مورد آن دختر پرسید و از رابطه من و آن دختر پرسید! من برایش توضیح دادم که من فقط خواستگارش بودم و اون هم به من جواب رد داد!! در صورتی که ماجرا واقعا این نبود ، حقیقت این بود که ما ۳ سال رابطه داشتیم،من الان دنبال تحسین دیگران نیستم ،فقط میخوام بفهمونم که شخصیت آدل هوگو خودخواهانه و مالیخولیایی بوده و هیچ حس همدردی در بیننده ایجاد نمیکند

3+0-

پنجشنبه 29 خرداد 1399



>>>عادل:

من فیلم و تحلیل سرگذشت آدل ه را از شبکه 4 سیما دیدم واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم خیل درام و زیباست احساس هم دردی با آدل می کنی من 10 سال پش دیدم ولی هنوز به شخصیت عتدل و فیلم اش علاقه و احترام خاصی دارم

0+0-

شنبه 27 شهريور 1395



>>>کارا:

من از شخصیت آدل اصلا خوشم نیومد. با این حقارتی که به خودش روا داشت تا بتونه خودشو به یه مرد که نمیخواستش بچسبونه آبروی هرچی زنه برد.این دختر این همه شخصیت خودشو پایین برد، خانواده شو آزار داد، آبروی خانواده شو برد، واسه چی، فقط به خاطر یه عشق مزخرف به یه آدم لا ابالی و قمارباز. راه افتاد رفت دنبالش که ازش علاقه گدایی کنه. فکر اینو نکرد که پدرش همون قدر که مشهوره، همون قدرم زیر ذره بینه نگاه دیگرانه. چقدر این موضوع باعث سرشکستگی پدرش خواهد شد. این موجود مایه ننگ جامعه زنان است حالا هر کی باشه. آبروی هرچی دختره برد خاک بر سر.

6+3-

چهارشنبه 20 اسفند 1393



>>>یه نفر:

مردی احساساتی و حساس٬ و هنرمندی متعهد و مستقل. کارگردانی که بیش از عشق ورزیدن به سینما ٬ آن را می فهماند و بیان می کرد. او خود سینما بود. او همان فرانسوا تروفو بود...تروفو اولین منتقد خود آموخته بود که به شهرتی مردمی دست یافت. enfant terrible یعنی کسی که با اظهاراتی موجب ناراحتی عده ای می شود ٬ غولی که توسط آندره بازین ساخته شد و همان کسی که تصمیم می گیرد حرفه سینما را با دیدن ٬ لمس کردن و تنفس کردن بیاموزد...فرانسوا تروفو اگر توی عمرش ، به غیر از مصاحبه با هیچکاک و شناساندن او به هنر سینما کار دیگری هم نکرده بود باز همینقدر برای ما عزیز بود. چرا در بیوگرافیش ، به شیفتگی اش نسبت به هیچکاک اشاره ای نشده است ؟

42+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>یه نفر:

تروفو پیش از آنکه فیلمساز شود نویسنده و منتقد نشریهٔ کایه‌دوسینما بود. یکی از مشهورترین نوشته‌های او یعنی سیاست مؤلفان عملاً به یک مانیفیست برای فیلمسازان موج نو تبدیل شد. طبق این رساله، باید فیلمسازان مؤلف را از فیلمسازان مقلد جدا کرد. تروفو بسیاری از فیلمسازان زمان خودش را مقلد، دنباله‌رو و بسیار محافظه‌کار خواند. سینمای آن‌ها را کهنه و پوسیده خواند و نوید پیدایش یک سینمای نو را داد که در آثار موج نو تبلور یافت. از تروفو و اندرو ساریس به عنوان پدیدآورندگان نظریهٔ مؤلف یاد می‌کنند.

42+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>یه نفر:

فرانسوا تروفو (به فرانسوی: François Truffaut) ‏ (زاده: ۶ فوریه ۱۹۳۲ در پاریس، مرگ: ۲۱ اکتبر ۱۹۸۴) فیلمساز، نظریه‌پرداز و منتقد سینمایی برجسته فرانسوی بود. وی از پیشروان جریان موسوم به موج نو در سینمای فرانسه محسوب می‌شد. اولین اثر سینمایی وی فیلم چهارصد ضربه، در زمرهٔ شاهکارهای سینمای دنیا و سه فیلم بلند آغازین موج نو قرار می‌گیرد. تروفو نویسنده یا همکار نویسنده فیلمنامه تمام فیلمهایی بود که خودش کارگردانی کرد. آثار او ترکیبی از کمدی، غم، تردید و عشق بود. یکی از مضامین اصلی فیلم‌های تروفو زندگی خودش بود. از این جهت پاره‌ای از فیلم‌هایش فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای محسوب می‌شوند. چهارصد ضربه هم از آن دست فیلم‌هاست و تصویر پاره‌ای از وقایع دوران کودکی فیلمساز است. آثار: چهارصد ضربه (۱۹۵۹)----به نوازنده پیانو شلیک کن، مخلوطی از خنده و تردید----ژول و ژیم داستانی از یک مثلث عشق----فارنهایت ۴۵۱ اولین گرایش وی به داستان‌های علمی و تخیلی----کودک وحشی بر اساس یک داستان واقعی در قرن ۱۹، تلاش دکتری در متمدن کردن یک کودک وحشی----دو دختر انگلیسی داستان مردی که عاشق دو خواهر می‌شود----روز برای شب بیعتی با فیلمسازان که برنده اسکار فیلم خارجی زبان می‌شود----داستان آدل اچ داستان از یک عشق عقده شده----تغییر کوچک شرح زندگی کودکی در دهکده‌ای فرانسوی و تکریمی از تئاتر در فیلم آخرین مترو... فیلمنامه دزد کوچک با همکاری کلود دو ژیوره

42+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>محصل:

سلام:-I از این که در زمینه‌ی نقد فیلم فعال هستید بسیار خوشحال شدیم.

41+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>oOoOoO:

گاهی وقتا یه نفر باعث میشه که حس کنی چیزی که تورو روی زمین نگه داشته جاذبه ی زمین نیست...

41+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>بهرام.نون:

بيشتر اين نقدهايي كه گذاشته ايد را خوانده ام از طريق همين سایت و منتظر نقدها جديدي از شما هستم.

40+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>هاله:

چقققققققققققققد این فیلمو دوووووووووووووووس دارم که فقط خدا می دونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

41+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>عباس:

فیلم را در سینما سپیده دیدم... آنقدر دور که یادم نیست چقدر ازش میگذرد. ازش فیداوت های غریبی در یادم مانده و جادو... جادو بود...

54+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>علیرضا:

خيلي ممنون.

54+1-

جمعه 18 مهر 1393



>>>یعقوبی:

مرسی بابت ز‌حماتتون، مطالبتون عالیە!!! از نقدها یی که درباره ی برخی از مطرح ترین فیلم ها در طعم سینما قرار دادید تشکر می کنم. به شخصه خیلی استفاده کردم. خدا قوت:)

54+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>حامد:

دوست عزیزم نقدهای فوق العاده ای داشتید. امیدوارم تو کارتون موفق باشید.

54+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>ف.والا:

در این فیلم، "زندگی" جریان دارد. "عشق" جریان دارد. "سوختن و ذوب شدن" جریان دارد. "درد" جریان دارد....

55+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>سارا:

آی لاو یو ایزابل آجانی:)))))))

53+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>حنا:

سلام با تشکر از نقد خوبتون عالی بود مثل همیشه من از ایزابل اجانی فقط همین فیلم رو دیدم و به قول شما انتخاب او به عنوان نقش ادل ه اصل جنس بود این فیلم ارزش چند بار دیدن رو داره ممنون

54+0-

جمعه 18 مهر 1393



>>>Jim:

Hi, my friend. How are you? I'm in love with this movie. I've seen it twice. You have written a very good review. Thank you. Good luck.

53+0-

پنجشنبه 17 مهر 1393



>>>زینب کریمی:

سلام آقای الماسی نیا. نقد و پیشنهاد فیلم تان عالی بود. در تحسین این فیلم فوق العاده فقط می توانم بگویم امکان ندارد علاقه مندان به سینما این فیلم را ببینند و مثل من شیفته اش نشوند... متشکرم.مثل همیشه سنجیده و با ذکاوت و شیوا بود نقدتان. قلم تان سبز و نویسا.

54+0-

پنجشنبه 17 مهر 1393



>>>babak.Dj:

Very good

53+0-

پنجشنبه 17 مهر 1393



>>>eli:

♥♡♥♡♥♡♥♡♥LIKE LIKE♥♡♥♡♥♡♥♡

53+0-

پنجشنبه 17 مهر 1393



>>>مجتبا:

The Story of Adele Hدر انگاه اول فیلمی زنانه به نظر می رسد اما این فیلم جهانی و ماندگار است خصوصا که هوگو و شخصیت متین و منطقی اش را از لنز دوربین نمیبینیم بلکه از لابلای سطر سطر نامه ها معرفی میشود. ببنید دوستان.اگر ندیدید.

53+0-

پنجشنبه 17 مهر 1393



>>>مجتبا:

The Story of Adele Hدر انگاه اول فیلمی زنانه به نظر می رسد اما این فیلم جهانی و ماندگار است خصوصا که هوگو و شخصیت متین و منطقی اش را از لنز دوربین نمیبینیم بلکه از لابلای سطر سطر نامه ها معرفی میشود. ببنید دوستان.اگر ندیدید.

54+0-

پنجشنبه 17 مهر 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.