پرده سینما

دعوت به ضیافتی شکوهمند؛ نگاهی به «بعضی‌ها داغشو دوست دارن» ساخته‌ی بیلی وایلدر

پیمان عباسی‌نیا









 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 


 

 

 

Some Like It Hot

كارگردان: بیلی وایلدر

فيلمنامه: بیلی وایلدر و آی. ای. ال دایاموند

بازيگران: مرلین مونرو، جک لمون، تونی کرتیس و...

محصول: آمریکا، ۱۹۵۹

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۲۱ دقیقه

گونه: کمدی-رومانتیک

بودجه: نزدیک به ۳ میلیون دلار

فروش: ۴۰ میلیون دلار

درجه‌بندی: PG

جوایز مهم: برنده‌ی ۱ اسکار و کاندیدای ۵ اسکار دیگر

 

 

طعم سینما - شماره‌ی ۵۱: بعضی‌ها داغشو دوست دارن (Some Like It Hot)

 

 

بعضی ها داغشو دوست دارندبعضی‌ها داغشو دوست دارن یک مرلین مونروی درخشان دارد در اوج فعالیت‌های سینمایی‌اش و البته ۴ سال قبل از مرگ. به او، اضافه کنید زوجی جذاب و خاطره‌انگیز: تونی کرتیس و جک لمون! دو دوست نوازنده‌ی آس‌وُپاس که برای فرار از دست گنگسترهایی که به خون‌شان تشنه‌اند، به روش جالبی متوسل می‌شوند؛ پیوستن به گروهی متشکل از خانم‌های نوازنده و تغییرجنسیت!

در این راه، جو/جوزفین (با بازی تونی کرتیس) عاشق شوگر (با بازی مرلین مونرو) می‌شود و جری/دافنه (با بازی جک لمون) هم صاحب یک خواستگار سمج! دلیل جری و جو برای انتخاب چنین راه‌حلی، تنها تهدید گنگسترها نیست؛ آن دو بی‌کار و بی‌پول‌اند و گذشته از این‌ها، سرمای ماه فوریه‌ی شیکاگو قوزِ بالاقوز شده است! دختران نوازنده عازم میامیِ گرم و رؤیایی هستند. فیلمنامه‌ی درست‌وُحسابی یعنی همین! بدون حفره و پر از جزئیات. بعضی‌ها داغشو دوست دارن یک کمدی-رومانتیک شاهکار از گنجینه‌ی سینمای کلاسیک است.

گویا این داستان نخستین‌بار در فرانسه‌ی دهه‌ی ۱۹۳۰ به فیلم برگردانده شده است [۱] و علاوه بر بعضی‌ها داغشو دوست دارن بازسازی دهه‌ی پنجاهی دیگری نیز در آلمان داشته [۲]. چنین مضمونی چنانچه قرار باشد یک‌بار دیگر در سینمای این روزها روی پرده بیاید، فقط خدا می‌داند با چه معجون بدمزه و بدمنظری آکنده از شوخی‌های کلامی و جنسی ناشایست، فاقد ظرافت و پرده‌پوشی طرف خواهیم شد.

برای نمونه از فیلم‌های اکران ۲۰۱۳، به‌یاد بیاورید کمدی مبتذل این پایان است (This Is the End) ساخته‌ی مشترک ست روگن و اون گلدبرگ را که مملو از فحاشی، شوخی‌ شرم‌آور جنسی و انواع و اقسام مشروبات الکلی، مواد مخدر و انحرافات اخلاقی بود [۳]. بله! خوشبختانه بعضی‌ها داغشو دوست دارن به سال‌های نجابت و معصومیتِ -جریان غالب- سینما تعلق دارد.

بیلی وایلدر -که مصاحبه‌های خواندنی‌اش در دسترس است [۴]- ضمن وقوف بر نقش خود به‌عنوان فیلمساز، دوست نداشت تماشاگرش دائماً متوجه باشد که "یک فیلم" می‌بیند. بنابراین، می‌شود آرمان او را به‌تعبیری "روی پرده آوردن زندگی" قلمداد کرد. فیلمبرداری چارلز لنگ در بعضی‌ها داغشو دوست دارن -مطابق ایده‌آلِ مورد اشاره‌ی وایلدر- به‌هیچ‌وجه به چشم نمی‌آید.

بعضی‌ها داغشو دوست دارن را در عین حال می‌توان یک "فیلم رفاقتی" (Buddy Film) هم به‌حساب آورد. جک لمون اینجا علی‌رغم این‌که زوج همیشگی‌اش -والتر ماتائو [۵]- را کنار خود ندارد اما آن‌قدر با تونی کرتیس جفت‌وُجور شده که عمق رفاقت‌شان را کاملاً باور می‌کنید! مو لای درز رفاقت جری و جو نمی‌رود!

تونی کرتیس را به‌جز بعضی‌ها داغشو دوست دارن، با کمدی دوست‌داشتنی بوئینگ بوئینگ (Boeing Boeing) [ساخته‌ی جان ریچ/ ۱۹۶۵] به‌خاطر می‌آورم که کرتیس آنجا هم "خوش‌تیپه" بود و هم‌بازی‌اش جری لوئیس. چه خوب که آقای لوئیس قبول نکرد جری/دافنه‌ی بعضی‌ها داغشو دوست دارن باشد! جری لوئیس کمدین بزرگی بود ولی مگر تصور بعضی‌ها داغشو دوست دارن بدون جک لمون شدنی است؟! اگر لوئیس می‌پذیرفت، آن‌موقع شاید همکاری بی‌نظیر وایلدر و لمون نیز شکل نمی‌گرفت و سینما چندتا از بهترین کمدی‌هایش را از کف می‌داد.

جک لمون بعد از بعضی‌ها داغشو دوست دارن مبدل به بازیگر محبوب بیلی وایلدر شد و همکاری‌شان در ۶ فیلم دیگر تا سال ۱۹۸۱ -آخرین ساخته‌ی سینمایی آقای خاطره‌ساز- تداوم یافت. اگر از من بخواهید لمون را برایتان توصیف کنم، بی‌معطلی می‌نویسم: «بازیگر احترام‌برانگیز پنج دهه‌ی سینما؛ همیشه در اوج بود و چشم‌هایی مهربان داشت. او شریف بود...»

سینمادوستانی که تاکنون موفق به دیدن فیلم نشده‌اند، شاید کنجکاو باشند بدانند اصلاً بعضی‌ها داغشو دوست دارن به چه معنی است؟! باید اشاره کنم که اسم فیلم برمی‌گردد به یکی از دیالوگ‌ها که از زبان تونی کرتیس -زمانی که برای جلب نظرِ شوگر، خودش را به‌جای یک میلیونر سردمزاج جا زده است!- خطاب به مرلین مونرو می‌شنویم و اشاره به اجرای موسیقی‌های تُندوُتیز دارد: «-می‌خوای بگی از این موزیکای تُند اجرا می‌کنین... جاز؟ -آره، از اون داغاش! -هاه، خب گمون کنم بعضیا داغشو دوس دارن...» (نقل به مضمون)

فیلم طبیعتاً به‌خاطر این‌که سال‌ها پیش ساخته شده، ممکن است از دید برخی‌ها کُند و کش‌دار به‌نظر برسد، اما تردید ندارم این عده‌ی انگشت‌شمار هم از نیمه‌های بعضی‌ها داغشو دوست دارن چنین احساسی را فراموش می‌کنند و چک کردن گاه‌گدارِ تایم باقی‌مانده‌ی فیلم را از یاد خواهند برد. بعضی‌ها داغشو دوست دارن یک شروع دیدنی و خیلی هیجان‌انگیز دارد که می‌شود مهر تأییدی بر توان کارگردانی آقای وایلدر محسوب‌اش کرد.

بعضی‌ها داغشو دوست دارن به‌ویژه پایان‌بندی فوق‌العاده‌ای دارد و به‌جای تمام شدن روی نمای تکراریِ دونفره‌ی کرتیس و مونرو، به دیالوگ‌های معرکه‌ی جری/دافنه با آزگود (با بازی جو ای. براون) -کسی که به‌تازگی از او تقاضای ازدواج کرده است!- ختم می‌شود. پایان خوشی که به‌هیچ‌عنوان احمقانه و سخیف نیست. قابل توجهِ فیلم‌ها و سریال‌های وطنی که اکثراً با مشکلِ -انگار- لاینحلِ چگونه به پایان رسیدن‌شان سال‌هاست دست به گریبان‌اند!

بیلی وایلدر از جمله اساتید بلامنازع "کمدی موقعیت" در تاریخ سینمای کلاسیک است. البته خنده‌ای که وایلدر از مخاطب‌اش می‌گیرد، تنها از این راه به‌دست نمی‌آید. او ارزش کلمات را هم بسیار خوب می‌دانست. گفتگو‌هایی که در بعضی‌ها داغشو دوست دارن ردوُبدل می‌شوند، مشهورترین شاهدمثال‌ها برای فهم درستیِ این اظهارنظر هستند. دیالوگ‌های بعضی‌ها داغشو دوست دارن به‌قدری محشرند که احتمال این‌که فیلم را ببینید و چندتایشان را به حافظه نسپارید، چیزی نزدیک به صفر است!

بعضی‌ها داغشو دوست دارن ۴ آوریل ۱۹۶۰ طی سی‌وُدومین مراسم آکادمی در ۶ رشته‌ی بهترین کارگردانی (بیلی وایلدر)، فیلمنامه‌ی اقتباسی (آی. ای. ال دایاموند و بیلی وایلدر)، بازیگر نقش اول مرد (جک لمون)، طراحی هنری سیاه‌وُسفید (تد هاورث و ادوارد جی. بویل)، فیلمبرداری سیاه‌وُسفید (چارلز لنگ) و طراحی لباس سیاه‌وُسفید (اوری-کلی) کاندیدای اسکار بود که فقط توانست آخری را برنده شود. فیلم از نظر تجاری نیز یک موفقیت کامل کسب کرد؛ با کم‌تر از ۳ میلیون بودجه، موفق شد ۴۰ میلیون دلار فروش داشته باشد.

هنر کارگردانی بیلی وایلدرِ افسانه‌ای در تلفیق غبطه‌برانگیز چند گونه‌ی سینمایی پرطرفدار است: کمدی (اعم از موقعیت، اسلپ‌استیک و اسکروبال)، عاشقانه، فانتزی و گنگستری. تماشای بعضی‌ها داغشو دوست دارن به‌مثابه‌ی شرکت در یک ضیافت ۲ ساعته‌ی شکوهمند و مفرح است. ضیافتی که در خاتمه‌اش احساس پشیمانی و اتلاف وقت سراغ‌مان نمی‌آید. هرچه هست، رضایت و لبخند و حال خوش است؛ یک سرمایه‌گذاری سراسر سود!

کاش آقای وایلدر هیچ‌وقت آپارتمان (The Apartment) [محصول ۱۹۶۰] را نمی‌ساخت! آن‌وقت با وجدانی آسوده، کمدی وایلدری مورد علاقه‌ام -بعضی‌ها داغشو دوست دارن- را بهترین فیلم‌اش خطاب می‌کردم. وقتی فیلمی سینمایی -آن‌هم از نوع کمدی‌اش- ۵۵ سال [۶] دوام بیاورد و هنوز قادر باشد از عهده‌ی اولین و مهم‌ترین رسالت‌اش -خنداندن تماشاگر- به‌گونه‌ای تمام‌وُکمال بربیاید، یعنی هیچ جای کارش نمی‌لنگد! یعنی جاودانگی!

 

پیمان عباسی‌نیا

دو‌‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳

 

[۱]: ۱۹۳۵، با عنوان اصلی Fanfare d’Amour.

[۲]: ۱۹۵۱، با عنوان اصلی Fanfaren der Liebe.

[۳]: درباره‌ی این پایان است، رجوع کنید به نقد آن تحت عنوان «بازیگری یا کارگردانی؟»، نوشته‌ی پیمان عباسی‌نیا، منتشرشده به تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ در پایگاه تحلیلی پرده‌ی‌ سینما.

[۴]: برای مثال رجوع کنید به: گفتگو با بیلی وایلدر، کمرون کروو، ترجمه‌ی گلی امامی، تهران: کتاب پنجره، ۱۳۸۰.

[۵]: جک لمون و والتر ماتائو اولین کار مشترک‌شان شیرینی شانسی (The Fortune Cookie) را سال ۱۹۶۶ اتفاقاً با آقای وایلدر تجربه کردند. این همکاری در ۹ فیلم دیگر و تا آخر عمر آن‌ها ادامه پیدا کرد. آخرین فیلم لمون و ماتائو، زوج عجیب ۲ (The Odd Couple II) محصول ۱۹۹۸ بود؛ والتر در ۱ جولای ۲۰۰۰ و جک هم ۲۷ ژوئن ۲۰۰۱ درگذشت.

[۶]: تاریخ انتشار این نقد، ۱ دسامبر ۲۰۱۴ است و بعضی‌ها داغشو دوست دارن ۲۹ مارس ۱۹۵۹ اکران شد!

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
     نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"


 تاريخ ارسال: 1393/9/10
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>نونا:

فیلم به یاد موندنی هست . مخصوصا طنز به کار رفته در این فیلم بسیار دل نشینه. گریم تونی کرتیس و جک لمون رو دوست داشتم . از توضیحتون در مورد اسم فیلم هم ممنونم .برقرار باشید

13+0-

چهارشنبه 12 آذر 1393



>>> جاسم:

باید جالب باشه!

48+0-

سه‌شنبه 11 آذر 1393



>>>بهرام.نون:

لایییک نقد خوبی بود.

48+0-

سه‌شنبه 11 آذر 1393



>>>علیرضا:

فیلمش فوق العاده هست ... اونایی که دنبال فیلمای عالی هستن حتمن این فیلمو ببینن ...

48+0-

سه‌شنبه 11 آذر 1393



>>>سین:

خوب بود مرسی:)

48+0-

سه‌شنبه 11 آذر 1393



>>>یه نفر:

دوره‌هایی که مریلین دستخوش حال روحی بالا (شیدایی) و پایین (افسردگی) می‌شد، از سوی دوستانش تایید شده است. مونرو پس از دوران افت و افسردگی دوباره خود را باز می یافته و به سیکل شیدایی و شکوفایی می رسیده و می‌توانسته کارهایش را سروسامان دهد.از زاویه تاریخی بسیاری از زنان ومردان پر آوازه هنرمند از فرمی از اختلال دو قطبی رنج می‌بردند، برای مثال ویرجینیا ولف نیز دچار چنین حالتی بود. با دقت در مورد زندگی نامه‌هایی که درمورد فروغ فرخزاد نوشته شده، علائمی از همین سیکل افسردگی و شیدایی در او نیز دیده می‌شود. علاوه بر آن مریلین مونرو از لکنت زبان نیز رنج می برده، در موقع فیلمبرداری اگر دچار لکنت می‌شد، دوباره می‌بایست صحنه را تکرار کنند.

59+0-

دوشنبه 10 آذر 1393



>>>یه نفر:

در سن ۱۶ سالگی مجبور به ازدواج با پسر یکی از همسایگان به نام کریس مک‌کی شد. اندکی بعد همسرش به جنگ فراخوانده شد. این ازدواج چهار سال بعد با توافق هر دو به طلاق منتهی شد. پس از طلاق از همسرش، برای بدست آوردن خرج زندگی در یک کارخانهٔ اسلحه‌سازی مشغول به کار شد. در آنجا بود که توجه یک عکاس ارتش ایالات متحده آمریکا را به خود جلب کرد و تصویرش بر جلد مجلهٔ رسمی ارتش با نام «Yank» نقش بست.

58+0-

دوشنبه 10 آذر 1393



>>>یه نف :

نورما جین مورتنسون (به انگلیسی: Norma Jeane Mortenson) معروف به مِریلین مونرو (به انگلیسی: Marilyn Monroe)‏ (۱ ژوئن ۱۹۲۶ - ۵ اوت ۱۹۶۲) بازیگر، خواننده و مانکن مشهور آمریکایی بود. وی در سن ۳۶ سالگی و در اوج محبوبیت درگذشت. مریلین مونرو از مهمترین بازیگران قرن بیستم است، زیبایی و بی پروایی مریلین، او را تبدیل به سمبل جذابیت جنسی در دهه ۵۰ کرد.

59+0-

دوشنبه 10 آذر 1393



>>>Ali.n:

AAAAlii bood :)

59+0-

دوشنبه 10 آذر 1393



>>>eli:

LIKE LIKE♥♥

59+0-

دوشنبه 10 آذر 1393



>>>زینب کریمی:

سلام. مثل همیشه تحلیل خوبی خواندم از شما.سنجیده و کامل. بسیار متشکرم. قلم تان نویسا و موفق باشید.

59+0-

دوشنبه 10 آذر 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.