پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
No Country for Old Men
كارگردان: جوئل کوئن و اتان کوئن
فيلمنامه: جوئل کوئن و اتان کوئن [براساس رمان کورمک مککارتی]
بازيگران: تامی لی جونز، خاویر باردم، جاش برولین و...
محصول: آمریکا، ۲۰۰۷
زبان: انگلیسی
مدت: ۱۲۲ دقیقه
گونه: جنایی، درام، هیجانانگیز
بودجه: ۲۵ میلیون دلار
فروش: بیش از ۱۷۱ و نیم میلیون دلار
درجهبندی: R
جوایز مهم: برندهی ۴ اسکار و کاندیدای ۴ اسکار دیگر
■ طعم سینما - شمارهی ۵۹: جایی برای پیرمردها نیست (No Country for Old Men)
همواره دلخوریام از فیلمسازها و فیلمنامهنویسها، ادب کردن محتوم بدمنها به هر ترتیبی اعم از به دست قانون سپردن و یا -بدتر- به درک واصل کردنشان بوده است! بنابراین شاید یک دلیلِ علاقهی نگارنده به جایی برای پیرمردها نیست را بشود در رفتار متفاوتی جستوُجو کرد که برای نمایش آخر و عاقبتِ آدمبدهاش در پیش میگیرد. جایی برای پیرمردها نیست حاصل سالها تجربهاندوزی برادران کوئن در عرصهی سینماست؛ فیلمی جادهای با کلکسیون کمنظیری از بازیگران تراز اول که هرکدامشان برای جذابیت یک فیلم کفایت میکنند.
فیلمنامهی جایی برای پیرمردها نیست را کوئنها براساس رمانی تحت همین عنوان، اثر کورمک مککارتی -چاپ سال ۲۰۰۵- نوشتهاند. درست است که جایی برای پیرمردها نیست از فیلمنامهای اقتباسی -آنهم یک اقتباس وفادارانه- سود میبرد ولی این هرگز بهمعنی عاری بودنِ فیلم از مشخصههای سینمای کوئنها نیست. برادرها مؤلفههای همیشگیشان را اینبار در بستر داستان آقای مککارتی پراکندهاند. بد نیست بدانید که اسم رمان -و فیلم- از نخستین سطرِ سرودهی معروف ویلیام باتلر ییتس [۱]، "سفر به بیزانس" (Sailing to Byzantium) برداشته شده است [۲].
کهنهسرباز ویتنام و شکارچی انزواطلب امروز، لولین ماس (با بازی جاش برولین) گذرش به محل قرار عدهای قاچاقچی میافتد که بهنظر میرسد همدیگر را ناکار کردهاند. ماس پس از پیدا کردن دو میلیون دلار، مهلکه را ترک میکند. اما اشتباه او در بازگشت شبانه به صحنهی جنایت، باعث میشود همدستانِ قاچاقچیهای مُرده پی ببرند پولها را لولین برداشته است و یک آدمکش حرفهای و خطرناک بهنام آنتون شیگور (با بازی خاویر باردم) را برای به دام انداختناش اجیر کنند...
با گفتن اینکه جایی برای پیرمردها نیست و فارگو (Fargo) [محصول ۱۹۹۶] بهترینهای کوئنها هستند، اجحافی نابخشودنی در حق جایی برای پیرمردها نیست روا داشتهایم! بر زبان آوردن چنین ادعایی همانقدر ظالمانه است که تعریف و تمجید از فارگو و بر عرش نشاندناش، ابلهانه! انگار باربط و بیربط تعریف کردن از فارگو و قیاس هر فیلمی با آن، در بررسی آثار برادران کوئن تبدیل به عادتی تخلفناپذیر شده است!
سال گذشته که بهعلتی فرصتی فراهم شد و فارگو را دوباره دیدم، بیش از هر چیز بهنظرم فیلم بلاتکلیف و پادرهوایی آمد که حتی از برخی ساختههای نخستینِ برادران کوئن، مثلاً بزرگ کردن آریزونا (Raising Arizona) [محصول ۱۹۸۷] هم عقبتر میایستد و کمجذابیتتر است. پس لطفاً تصحیح کنید: جایی برای پیرمردها نیست بهترین فیلمِ کارنامهی کوئنهاست که خاطرهی هیچ ساختهی دیگری را زنده نمیکند!
از جمله دلایل حاشیهایِ اینکه جایی برای پیرمردها نیست فیلم خوبی از آب درآمده، غیبت فرانسیس مکدورمند است! گویا جوئلِ عزیز اینمرتبه بالاخره توانسته همسر محترم را متقاعد کند که اصلاً نقشی برایش وجود ندارد! بهیاد بیاورید پس از خواندن، بسوزان (Burn After Reading) [محصول ۲۰۰۸] را که از ناحیهی حضور بیرمق خانم مکدورمند چقدر ضربه میخورد. فقط یک لحظه تخیل کنید اگر نقش لیندا لیتزکه را بهعنوان مثال، سیسی اسپیسک و یا حتی جولیان مور بازی کرده بود، چه عالی میشد.
خاویر باردم از زمرهی بازیگرانی است که کارهایش را دنبال میکنم؛ از سالهای لولو (The Ages of Lulu) [ساختهی بیگاس لونا/ ۱۹۹۰] تا به حال. باردم آنی دارد که تماشاگر را -بهاصطلاح- میگیرد. بههمین علت، اگر کاراکتری منفی نظیر پدر لورنزوی اشباح گویا (Goya's Ghosts) [ساختهی میلوش فورمن/ ۲۰۰۶] بازی کند، دوست دارید او را ببخشید و چنانچه ایفاگر نقش آدم غیرنرمالی مانند خوان آنتونیو در ویکی کریستینا بارسلونا (Vicky Cristina Barcelona) [ساختهی وودی آلن/ ۲۰۰۸] هم باشد، باز ناخودآگاه علاقهمندید رفتارهایش را عادی جلوه دهید!
ولی در جایی برای پیرمردها نیست وضع فرق میکند. آقای باردم اینجا در قامت هیولایی ظاهر شده است که پروُپاقرصترین هواداران خاویر نیز مشکل بتوانند توجیهی برای جنایتهایش بتراشند و تبرئهاش کنند! او نقش آدمکشی قسیالقلب را طوری با جانوُدل بازی کرده که اگر جایی برای پیرمردها نیست اولین فیلمی باشد که از باردم میبینید، بیبروبرگرد از قیافهاش بیزار خواهید شد! خاویر باردم در جایی برای پیرمردها نیست مثل گاو، آدم میکشد. سوءتفاهم نشود! قصدم توهین به آقای باردم نیست، اشارهام مربوط میشود به روش خاص آنتون شیگور برای کشتن قربانیاناش؛ آلت قتالهی او کپسولی است که معمولاً گاوهای بختبرگشته را با آن میکشند!
وودی هارلسون در مقایسه با باقی ستارههای فیلم، فرصت کمتری برای هنرنمایی دارد. او کارسون ولز -بر وزن اورسون ولز!- را بازی میکند. کاراکتری زیادهگو که عیانترین نمودِ طنز -این عنصر جدانشدنی از سینمای برادران کوئن- را در جایی برای پیرمردها نیست با او میتوان مزمزه کرد. شکل منحصربهفردی که هارلسون کلمات را ادا میکند، گویی انگِ این نقش است! انتخاب بازیگرانِ جایی برای پیرمردها نیست حرف ندارد؛ بهغیر از خاویر باردم و وودی هارلسون، جاش برولین و تامی لی جونز هم بینظیرند.
جایی برای پیرمردها نیست وسترنی تلخ است که هیچ قهرمانی ندارد. در حالت معمول و کلاسیکاش، گفتگو نداشت که قهرمان فیلم میتوانست مأمور قانون، کلانتر اد تام بل (با بازی تامی لی جونز) باشد؛ اما او فقط پیرمردی تهِ خط رسیده و هویت از کف داده است که جایش اینجا نیست، اصلاً این پیرمردِ گرفتار شده در تنگنای تردید و سکون را چه به تعقیب دیو خونخواری مثل شیگور؟! کلانتر انگار یک عمر قاچاقی زندگی کرده است و حقِ آدم دیگری را خورده، او اشتباهی است؛ چه اسم بامسمایی دارد این فیلم.
جایی برای پیرمردها نیست، ۲۴ فوریهی ۲۰۰۸ در هشتادُمین مراسم آکادمی، برندهی چهار اسکار بهترین فیلم (جوئل کوئن، اتان کوئن و اسکات رودین)، کارگردانی (جوئل کوئن و اتان کوئن)، فیلمنامهی اقتباسی (جوئل کوئن و اتان کوئن) و بازیگر نقش مکمل مرد (خاویر باردم) شد. فیلم همچنین در چهار رشتهی بهترین تدوین صدا (اسکیپ لیوسی)، صداگذاری (اسکیپ لیوسی، کریگ برکی، گرگ اورلوف و پیتر کورلند)، فیلمبرداری (راجر دیکینز) و تدوین (رودریک جینز) [۳] کاندیدای کسب جایزه بود.
جادوی برادران کوئن را باید در سکانسی بهظاهر بیاهمیت جست. همانجا که شیگور به پیرمردِ پمپبنزینی پیله میکند و زندگی یا مرگاش را حواله میدهد به سکهی شانس و بازی شیر و خط. شدت اضطراب و هیجانی که در این لحظات -بهواسطه آگاهی از قساوت بیحدوُحصر شیگور- گریبان مخاطب را میگیرد، غیرقابلِ اندازهگیری است! ماندگارترین دیالوگهای فیلم نیز اینجا ردوُبدل میشوند: «شیگور: حدس بزن. پیرمرد: خب ببین... من باید بدونم چی رو میبرم. شیگور: همهچیز...» (نقل به مضمون)
با تمرکز روی این سکانسِ نمونهای و ناب، تقدیرگرایی [۴] را میشود جانمایهی محوری جایی برای پیرمردها نیست محسوب کرد؛ گریز ناممکن انسان از چنگ سرنوشت! در جایی برای پیرمردها نیست آمیزهای از چند گونهی سینمایی مختلف، تشکیل پیکرهای خوشتراش داده که نقطهی عطف کارنامهی پرتعداد کوئنهاست. گونههایی از قبیلِ جنایی، تریلر، معمایی، درام، وسترن، کمدی، جادهای... باید گفت که جایی برای پیرمردها نیست تمام اینها هست و هیچکدام نیست! برادران کوئن قصهگوهای خیلی خوبی هستند.
بعدالتحریر: حواستان بود که طعم سینمای پنجاهوُهفتم چقدر علامت تعجب داشت؟! گویی رگههایی از طنز سیاهِ کوئنی -ناخودآگاه- به این نوشتار هم سرایت کرده!
پیمان عباسینیا
دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۳
[۱]: ویلیام باتلر ییتس (William Butler Yeats) (زادهی ۱۳ ژوئن ۱۸۶۵ - درگذشتهی ۲۸ ژانویهی ۱۹۳۹) یکی از بزرگترین شاعران و نمایشنامهنویسان ایرلندی. ییتس با جستار در انواع عرفان، تصوف، فولکلور، ماوراءالطبیعه، اشراق و نوافلاطونیسم سیستمی سمبلیک آفرید که در تصاویر و اشعارش الگویی یکپارچه داشت. درک برخی اشعار وی بدون آشنایی با سیمبلیسم خاصاش دشوار است. علاقهی ییتس به علوم غریبه، ادبیات سنتی سلتی و ادبیات وحشت، باعث شهرتاش و درنهایت دریافت جایزهی ادبی نوبل از سوی او شد (ویکیپدیای فارسی، مدخل ویلیام باتلر ییتس).
[۲]: آنجا جای مردان پیر نیست. جوانان در آغوش یکدگر، پرندگان در میان درختان -آن نسلهای محتضر- آوازهخوانند (سفر به بیزانس: ترجمه و تحلیل شعری از ویلیام باتلر ییتس، نوشتهی حسن رضائی، وبسایت همهمه، ۲۳ ژانویهی ۲۰۱۴).
[۳]: رودریک جینز (Roderick Jaynes) نام مستعار برادران کوئن است.
[۴]: Fatalism.
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|