پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Frozen River
كارگردان: کورتنی هانت
فيلمنامه: کورتنی هانت
بازيگران: ملیسا لئو، میستی اوپهام، چارلی مکدرموت و...
محصول: آمریکا، ۲۰۰۸
زبان: انگلیسی
مدت: ۹۷ دقیقه
گونه: درام، جنایی
بودجه: ۱ میلیون دلار
فروش: بیشتر از ۵ میلیون دلار
درجهبندی: R
جوایز مهم: کاندیدای ۲ اسکار، ۲۰۰۹
■ طعم سینما - شمارهی ۹۷: رودخانهی یخزده (Frozen River)
در طعم سینما، تاکنون موفق شدهام دربارهی بسیاری فیلماولیهای درجهی یک بنویسم: دریاچهی بهشت، بوفالو ۶۶، کلهپاککن، کاپوتی، پسرها گریه نمیکنند، منطقهی ۹، بدلندز، گرسنگی، چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟، مرد حصیری، پروژهی جادوگر بلر، تسخيرشده، ۵۰۰ روز سامر، مامان، تیرانوسور، هیولا، مری و مکس، نیویورک، جزء به کل، فعالیت فراطبیعی، زندگی دیگران، همهچیز باید از دست برود، وقایعنگاری [۱] و حالا رودخانهی یخزده ساختهی برجستهی خانم کورتنی هانت.
شروع رودخانهی یخزده با صدای هوهوی باد همراه است و نمایش گسترهای پوشیده با برف و یخ که بهمنزلهی تأکیدی بر تزئینی نبودن عنوان فیلم محسوباش میکنم. "رودخانهی یخزده" بیبروبرگرد یکی از سه کاراکتر محوری است که بر پیچهای اصلیِ ماجرا تأثیر میگذارد و در فرازوُفرودهای فیلم نقش دارد. رودخانهی یخزده را بهراحتی میشود در سابژانری طبقهبندی کرد که بسیاربسیار دوستاش دارم: "فیلمهای رفاقتی" (Buddy Film).
ری (با بازی ملیسا لئو) زنی میانسال، زجرکشیده و بدسرپرست است که معلوم نیست شوهر قمارباز و لاقیدش کجا گموُگور شده. کار نیمهوقت ری در فروشگاه، کفاف دخلوُخرج او و دو پسر ۵ و ۱۵ سالهاش را نمیدهد. ری همچنین از عهدهی تأمین باقیماندهی پول خرید خانهی جدیدشان برنمیآید و چیزی نمانده که خانه و پیشپرداختاش را یکجا از دست بدهد. در چنین اوضاع بغرنجی، ری با زن جوان سرخپوستی بهنام لایلا (با بازی میستی اوپهام) آشنا میشود که کارش قاچاق انسان است...
شخصاً انتظارم از سینما، "فیلم دیدن" است و دلِ خوشی از سینمای مستندگونه آنهم از نوع حوصلهسربرش ندارم. اما رودخانهی یخزده چیز دیگری است! کورتنی هانت میان فیلمِ عمیقاً واقعگرایانهاش و جذابیت، پیوندی استوار برقرار کرده تا رودخانهی یخزده بدل به سوهان روح بینندهی بینوا نشود! درست است که رودخانهی یخزده با تعاریفی که از "فیلمِ هالیوودی" در ذهنمان داریم، بههیچوجه نمیخواند ولی شدیداً جذاب است و کنجکاویبرانگیز.
از آنجا که طبق قاعدهای قدیمی -اما نه تخلفناپذیر- آکادمی غالباً اعتنایی به فیلمهای کوچک و مستقل ندارد، کاندیداتوری رودخانهی یخزده در دو رشتهی مهم بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی (کورتنی هانت) و بهترین بازیگر نقش اول زن (ملیسا لئو) در اسکار هشتادوُیکم را میتوان مهر تأیید دیگری بر کیفیت فیلم دانست.
رودخانهی یخزده کوچکترین ارتباطی با اغراق، زرقوُبرق، رنگوُلعاب و بهطور کلی هر عنصر مزاحمی که از رئالیسم دورش کند، ندارد. واضحترین مثال در این خصوص، گریم بازیگران است و بالاخص ملیسا لئو؛ چهرهی او بهاندازهای دربوُداغان و درهمشکسته است که با خودمان میگوییم اگر مختصر گریمی هم در کار بوده -که هست- بهقصدِ بهکلی از ریخت انداختناش انجام گرفته ولاغیر!
سوای این که شخصیتهای اصلی رودخانهی یخزده زن هستند، اغلب دستاندرکاران فیلم هم از خانمها تشکیل شدهاند: کورتنی هانت (کارگردان و فیلمنامهنویس)، رید مورانو (مدیر فیلمبرداری)، کیت ویلیامز (تدوین)، اینبال وینبرگ (طراح تولید)، اَبی اوسیالیوان (طراح لباس) و... جا دارد به خانم هانت تبریکِ مخصوص گفت(!) چرا که فیلماش به ورطهی گلهگذاریهای فمینیستی سقوط نکرده است.
خانم هانت در رودخانهی یخزده خلافِ آنچه در ابتدای فیلم بهنظر میرسد، کیفیت را فدای سرعت نکرده است و تماممدت به دوربینْ روی دست و پشتِ سرِ هم ردیف کردن یکسری قابهای کجوُمعوج تن نداده. کورتنی هانت در رودخانهی یخزده، فیلمسازی آسانگیر نیست و بیخود نبوده که با رودخانهی یخزده برندهی جایزهی ویژهی هئیت داوران از جشنوارهی فیلم ساندس شده است [۲].
دیدار اتفاقی لایلا با پسرک یکسالهاش در رستوران -بدون اینکه کلامی بر زبان زن جاری شود، با همراهیِ نوای گیتاری که روی صحنه خوش نشسته- بسیار تکاندهنده از آب درآمده است؛ بهویژه بهنظرم حالا که میدانیم بازیگرش -میستی اوپهام- جوانمرگ شده اگر فیلم را ببینیم، این تأثیر چندبرابر هم خواهد شد. اینطور وقتهاست که فرامتن بر متن، بدجور مؤثر واقع میشود.
نقشی که میستی بازی میکند، بهمعنیِ واقعیِ کلمه "مکمل" است. نقشآفرینی خانم لئو تا آن حد همدلیبرانگیز و باورپذیر بود که بهخاطرش نامزد اسکار شد اما این درخشش در خلأ اتفاق نمیافتد(!) و در جریان تعامل و بدهبستانِ درست با خانم اوپهام شکل میگیرد. منظورم این است که هر زمان ملیسا لئو با میستی اوپهامِ فقید سکانس مشترک دارد، بازیاش نظرگیرتر است.
شاید بدانید که مدیریتِ فیلمبرداری، حرفهای است که -علیالخصوص در سینما- زنان معدودی را به خود دیده. یکی از همین کاربلدهای انگشتشمار، خانم رید مورانو است که در ۳۱ سالگی موفق شده پلانهایی بهیادماندنی از دوزخ سرد و مرزیِ سرزمین موهاک ثبت کند که تاموُتمام در خدمت فیلمنامه و کارگردانی رودخانهی یخزده هستند.
لابد ترکیباتی نظیر "سینمای مستقل" و "فیلم مستقل" زیاد به گوشتان خورده است، چنانچه مایل باشید یک نمونهی آمریکاییِ سروُشکلدارش را ببینید -که از عمدهْ آفاتِ گریبانگیرِ فیلمهای موسوم به مستقل، بری است- همین رودخانهی یخزده را پیشنهاد میکنم. رودخانهی یخزده کمبودجه است ولی کمفروشی نمیکند، تماشاگرش را دستِکم نمیگیرد و سهلانگارانه نیست. شماری از تولیداتِ این جریان را وقتی میبینیم، انگار توقع دارند مخاطب چشم بر فیلمنامهی بیچفتوُبستشان ببندد و ضعفهای متعدد ساختاری را به حساب مستقل بودنشان بگذارد! رودخانهی یخزده آنقدر پرقدرت هست که از اتهام آخر نیز مبرا باشد.
رودخانهی یخزده مبتذل نیست و باارزشتر اینکه دست رد به سینهی پوچی و بیهودگی میزند. رودخانهی یخزده علاوه بر اینکه جگرگوشهی لایلا را به آغوشاش بازمیگرداند، ری را هم درنهایت صاحب یک دوست قابلِ اعتماد میکند. رودخانهی یخزده شعار نمیدهد، زندگی میسازد و امیدوارمان میکند به اینکه -حتی تحت بدترین شرایط- هنوز احساس هست، انسانیت هست و عشق و ازخودگذشتگی به خاطرهها نپیوسته.
در کمتر فیلمی متعلق به سینمای داستانگو، تصویری چنین واقعی از ایالات متحده سراغ داریم؛ آمریکای رودخانهی یخزده نه مدینهی فاضله است، نه حتی کاملاً متحد(!) و در قرن بیستوُیکم هنوز از نژادپرستی رنج میبرد. ری در جایی از فیلم -زمانی که میشنود چینیها برای رسیدن به آمریکا چه شرایط دشواری را از سر میگذرانند، خطاب به لایلا- با تعجب میگوید: «اینهمه بدبختی واسه اومدن به اینجا؟! احمقانهاس!» (نقل به مضمون) رودخانهی یخزده تلخ است؛ یک تلخی البته از جنس خودِ زندگی و همهی پستیها و بلندیهایش.
پیمان عباسینیا
دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴
[۱]: برای خواندن نقد هریک از فیلمهای مورد اشاره، کافی است روی نام فیلم کلیک کنید.
[۲]: رودخانهی یخزده نزدیک به ۴۰ نامزدی در جشنوارههای مختلف داشت که نهایتاً برندهی ۱۲ جایزه شد.
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|