پرده سینما

عبور از میدان مین؛ نگاهی به «کالکتور» ساخته‌ی مارکوس دانستن

پیمان عباسی‌نیا

 

 

 

 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 


The Collector

كارگردان: مارکوس دانستن

فيلمنامه: مارکوس دانستن و پاتریک ملتون

بازيگران: جاش استوارت، مایکل رایلی بورک، اندره راث و...

محصول: آمریکا، ۲۰۰۹

زبان: انگلیسی

مدت: ۹۰ دقیقه

گونه: ترسناک، هیجان‌انگیز

بودجه: بیش‌تر از ۳ میلیون دلار

فروش: بیش‌تر از ۹ میلیون دلار

درجه‌بندی: R

 

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۱۱۰: کالکتور (The Collector)

 

 

طعم سینما - شماره‌ی ۱۱۰یادتان هست که در شماره‌ی بیستم طعم سینما و سرآغاز نوشتارم درخصوص من شیطان را دیدم (I Saw the Devil) [ساخته‌ی کیم جی-وون/ ۲۰۱۰] [۱] سینمادوستانِ کم‌دل‌وُجرئت را از تماشای فیلم برحذر داشتم، حالا هم چاره‌ای ندارم جز این‌که چنان هشداری بدهم! دوز خشونتِ کالکتور حتی از آن اسلشر کره‌ای نیز بالاتر است پس چنانچه دل شیر دارید، بسم‌الله!

کالکتور اولین ساخته‌ی مارکوس دانستن در مقام کارگردان است؛ فیلمنامه‌نویس سینمای وحشت که برای نمونه، نویسندگیِ فیلمنامه‌ی ۴ قسمت از سری‌فیلم‌های اره (Saw) [محصول ۲۰۰۷، ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰] را همراه با پاتریک ملتون [دوست و همکار همیشگی‌اش] در کارنامه دارد. «اشتغال به نصب در و پنجره‌ی منازل، کفاف وصول بدهی‌های همسر آرکین (با بازی جاش استوارت) را نمی‌دهد. او که یک سابقه‌دار است به‌خاطر تعیین ضرب‌الاجلِ طلبکارها [تا نیمه‌شب] مجبور می‌شود اقدام به سرقت از آخرین خانواده‌ی متمولی کند که کار نصب در و پنجره‌ی عمارت‌شان را بر عهده داشته درحالی‌که خبر ندارد چه کابوسی در انتظارش است...»

کالکتور از آن دست تولیدات سینمای وحشت است که کم‌تر کسی تحویل‌شان می‌گیرد و در سایت‌های IMDb، راتن تومیتوس، متاکریتیک و... هم امتیازهای چندان قابلِ توجهی کسب نکرده اما از بسیاری فیلم‌ترسناک‌های صاحبِ اسم‌وُرسمی که دیده‌ایم، فیلم‌ترسناک‌تر است! آن‌چه باعث شد به دیدن فیلم ترغیب شوم، پوستر فوق‌العاده‌اش بود که هاله‌ای از رمزوُراز گرداگردش وجود دارد و در عین سادگی، حسّ کنجکاویِ بیننده را حسابی تحریک می‌کند.

کالکتور از شروعی کوبنده و کنجکاوی‌برانگیز سود می‌برد که کاملاً برازنده‌ی یک فیلم‌ترسناکِ درست‌وُدرمان است؛ افتتاحیه‌ای که حتی قادر است خوره‌های سینمای وحشت را هم سر ذوق بیاورد و امیدوارشان کند به تماشای فیلمی پرتعلیق. مقدمه‌ی [حدوداً] ۲ دقیقه و ۳۰ ثانیه‌ایِ مذکور، بلافاصله پیوند می‌خورد به تیتراژی ۲ دقیقه‌ای که پر شده از پلان‌هایی کوتاه و بی‌شباهت به کلیپی جذاب نیست. طی این ۲ دقیقه، کم‌وُبیش دستگیرمان می‌شود که شیوه‌ی کار جناب کالکتور به چه ترتیب است و چطور طعمه‌های بخت‌برگشته‌اش را به دام می‌اندازد. تا یادم نرفته است بایستی خاطرنشان کنم که رنگ‌های به‌کار گرفته شده در تیتراژ عمدتاً سبز، قرمز و نارنجیِ فسفری هستند.

پس از ۴ و نیم دقیقه‌ی طوفانیِ آغازین، نزدیک به ۱۵ دقیقه‌ی مختصر و مفید از کالکتور صرف زمینه‌چینی برای پیشامدهای بعدی می‌شود تا برسیم به شبی هولناک که تمامی وقایع وحشت‌آور فیلم طیِ آن رخ می‌دهند. در ۱۵ دقیقه‌ی مورد اشاره هرچه نشان داده می‌شود، دلیل دارد و به‌جرئت می‌توان ادعا کرد که کالکتور [در این بازه‌ی زمانی و به‌طور کلی: ۹۰ دقیقه] هیچ پلان ناکارآمدی ندارد.

هنگامی که آرکین برای دزدی [و این‌بار: شبانه] به عمارت اعیانی قدم می‌گذارد، نمی‌داند که وارد چه جهنمی شده است! همه‌ی گوشه‌وُکنارهای خانه با انواع و اقسام ابزارآلات بُرنده [از قبیل سوزن، میخ، چاقو، قیچی، سیم‌خاردار و... هر وسیله‌ی نوک‌تیزی که به ذهن‌تان خطور کند!] تله‌گذاری شده و عمارت دیگر فرقی با میدان مین ندارد! کاری که به‌نظر می‌رسد توسط گروهی از آدم‌کش‌های حرفه‌ای صورت گرفته است ولی دیری نمی‌گذرد که می‌فهمیم همه‌چیز زیر سر یک قاتل قوی‌هیکل سادیست و نقابدار است که چشم‌هایش مثل گربه‌ای سیاه در تاریکی برق می‌زنند، هیچ کلامی از دهان دفرمه‌اش خارج نمی‌شود و همین‌هاست که ترسناک‌ترش می‌کنند. کالکتور اگر قرار باشد اسم دیگری داشته باشد، من "عبور از میدان مین" را پیشنهاد می‌کنم!

از میانِ فیلم‌ترسناک‌های سبک‌وُسیاق‌ِ موسوم به "تهاجم به خانه" (home invasionsکالکتور بهترین و نفس‌گیرترین فیلمی است که تا به حال فرصت تماشایش را پیدا کرده‌ام؛ از فیلم‌های تازه‌تر، به‌عنوان مثال غریبه‌ها (The Strangers) [ساخته‌ی برایان برتینو/ ۲۰۰۸] و تو بعدی هستی (You're Next) [ساخته‌ی آدام وینگارد/ ۲۰۱۱] در مقایسه با کالکتور جلوه‌ای کودکانه دارند! از فیلم‌های معروفِ این‌سبکی، پاکسازی (The Purge) [ساخته‌ی جیمز دی‌موناکو/ ۲۰۱۳] [۲] که در شماره‌ی ۷۲ طعم سینما داشتیم‌اش [گرچه هنوز در اعتقادم به این‌که فیلم‌ترسناک خوبی است، خللی ایجاد نشده] نیز به‌نظرم با فاصله‌ای قابلِ توجه، پس از کالکتور می‌ایستد.

امتیاز بزرگ کالکتور این است که [به‌قول معروف] دچار سکته نمی‌شود و از ریتم نمی‌افتد. از دست نرفتنِ ریتم [مخصوصاً و مخصوصاً] برای فیلم‌ترسناک‌ها، اوجبِ واجبات است! این‌که تماشاگر میخکوب شود و تمام‌مدت در همین حالت باقی بماند و نتواند نفس راحتی بکشد(!)، ایده‌آل‌ترین اتفاقی است که می‌تواند حین تماشای یک فیلم‌ترسناک بیفتد. ویژگی قابلِ اعتنای بعدیِ کالکتور پیش‌بینی‌ناپذیر بودن‌اش است. چنانچه فیلم‌ترسناک دست خودش را نزد مخاطب رو کند و پایان‌اش قابلِ پیش‌بینی باشد، فاتحه‌اش خوانده است و دیگر چیزی برای عرضه نخواهد داشت. "قابلِ حدس" برچسبی است که به کالکتور نمی‌چسبد!

این‌که آرکین به‌جای نجات دادن جان خود از مهلکه، برمی‌گردد تا نگذارد دختربچه به چنگ قاتل نقابدار بیفتد، به‌واسطه‌ی همان یک ربع ساعت مقدمه‌چینی [که اشاره کردم] جلوه‌ای احمقانه ندارد و منطقِ خودش را در دل فیلم پیدا می‌کند. طی این سال‌ها، بعضی‌ها فیلم‌ترسناک ساختن را مساوی با پشتِ سرِ هم قطار کردن انبوهی از نماهای لرزانِ فاقد کیفیت گرفته‌اند و "دوربینْ روی دست‌" اپیدمی شده است! کالکتور [تا جایی که حافظه یاری می‌دهد] خوشبختانه از شرِ این آفت نیز مصون مانده.

شاید فکر کنید در این حجم از خون و خون‌ریزی، حرف زدن از "زیبایی" بی‌معنی است! آقای دانستن آن‌جا که آرکین و هانا (با بازی کارلی اسکات کالینز) قصد کرده‌اند آدم‌کش روانی را دچار برق‌گرفتگی کنند، با چند نمای اسلوموشن‌، در کالکتور ضیافتی چشم‌نواز از رنگ قرمز تدارک می‌بیند که حُسن ختام‌اش، شنای آن گلدفیشِ چشم‌تلسکوپی در حوضچه‌ای از خون است؛ خونی که به‌آرامی منتشر می‌شود...

تکرار مکررات است ولی قصه‌ی دنباله‌دار شدن محصولات موفق سینمای وحشت انگار تمامی ندارد! کالکتور هم قسمت دومی تحت عنوان کالکشن (The Collection) دارد که سه سال بعد به‌وسیله‌ی خودِ مارکوس دانستن کارگردانی شده؛ نگارنده هنوز فرصت نکرده است کالکشن را ببیند، هرچند فروشِ پایین‌تر از بودجه‌ی اولیه‌ی آن را می‌شود شاهدی بر عدم موفقیت‌اش محسوب کرد. اگر توان‌اش را دارید کالکتور را در تاریکی مطلقِ ساعات پس از نیمه‌شب، با تمرکز بالا و البته تک‌وُتنها ببینید!

 

پیمان عباسی‌نیا

پنج‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴

 

[۱]: برای مطالعه‌ی نقد من شیطان را دیدم، کلیک کنید بر لینکِ «شکارچی‌بازی»؛ منتشره در پنج‌شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳، پرده‌ی سینما.

[۲]: برای مطالعه‌ی نقد پاکسازی، کلیک کنید بر لینکِ «کم‌هزینه، سرگرم‌کننده و پردرآمد»؛ منتشره در پنج‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۳، پرده‌ی سینما.

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"


 تاريخ ارسال: 1394/4/25
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>حامد نوری:

خیلی فیلم پوچ و بی معنی بود. نه به خاطر خون و خون ریزی ، به خاطر نوشته بی مغز و بدون فکر. چرا این قاتل با اینهمه خشونت دست به سلاخی آپدم ها میزنه و انگیزه کارش چیست ؟ ظاهرا خود نویسنده و کارگردان متوجه این پوچی شده و برای سرپوش گذاشتن روی آن فقط به یک جمله حشرات مزاحم را جمع کنید ، بیننپده را گول می زند. در ضمن پایان فیلم طوری نشون می ده که انگار قاتل ماسک دار همون پلیس است. شاید در قسمت ۲ بطونه مطالب را جمع و جور بکنه ولی در قسمت اول حرفی برای گفتن ندارد. نمیشه این فیلم را جزو فیلم های ترسناک طبقه بندی کرد ، چرا که این توهین به هیچکاک و کترگردان های دنباله رو او هست. این یک فیلم مشمئز کننده از نظر خون و خشونت است کجاش ترسناکه ؟

0+2-

دوشنبه 14 آذر 1401



>>>mojtaba.b89:

کالکتر اثر جذابیه خصوصا برای طرفداران این گونه سینمایی و گرچه با توضیحاتتون کم و بیش موافقم اما اونقدر که مورد پسند شما بوده به شخصه نپسندیدم چراکه به لحاظ داستانی خیلی قابل اعتنا نیست اما ... تماشای قسمت دوم با عنوان کالکشن رو از واجبات حتمی برای طرفداران قسمت اول می دونم خصوصا برای مشخص شدن سرنوشت آرکین . قسمت دوم به خوبی از ماجراهای قسمت اول و شخصیت پردازی آرکین کمک می گیره و با گسترش داستان و شخصیت ها و سکانس های موردنظر هیجانی و کشتار و البته ساخت هزارتوی بدون راه خروج(مثل لوکیشن خونه تو قسمت اول) اگه نگیم از قسمت اول فیلم بهتریه کمتر هم نیست و از دید من در مجموع دوگانه جالبیه. ممنون از شما

3+1-

شنبه 20 آبان 1396



>>>نونا:

سلام ممنونم از جنابعالی که بی وقفه و به موقع نقدهای زیبایتان را در این سایت وزین قرار می دهید. پاینده باشید.

28+0-

جمعه 26 تير 1394



>>>الی:

لایک لایک ♡♥

29+0-

جمعه 26 تير 1394



>>>سین:

مسلماً انتخاب و اشتراک و دعوت این فیلم همانند سری های دیگر طعم سینما بسیار جذاب و مهیج خواهد بود :-×

39+0-

پنجشنبه 25 تير 1394



>>>خادم:

سپاس از نوشتار.........

38+0-

پنجشنبه 25 تير 1394



>>>آرمیتا صمدی:

با در نظر گرفتن تمام این موارد که ذکر شد کارگردان موفق شده در بستری مناسب با فضا و دکوپاژ قوی -هر چند اشکالاتی در فیلم وجود دارد- برخورد با هم نوع و ایجاد مزاحمت برای دیگران به خاطر مسائل شخصی را مطرح کنند و زندگی روزمره و به هم خوردن آرامش را با دیدی نو به چالش بکشند. ممنونم از منتقد.

41+0-

پنجشنبه 25 تير 1394



>>>A H M A d:

Janre tarsnak gahi ba poster adamo gol mizane ama in film ffogholadast... Be sheddat montazeresh bodam

41+0-

پنجشنبه 25 تير 1394



>>>مجتبا:

عالی :-@

41+0-

پنجشنبه 25 تير 1394



>>>زینب کریمی:

سلام و عرض ادب و احترام. نقد بسیار جذاب و خواندنی بود؛ ترکیبی از تحلیل فیلم به صورت خیلی خیلی سنجیده و سطرهای دلنشین شعرگونه. برای نمونه: "... شنای آن گلدفیشِ چشم‌تلسکوپی در حوضچه‌ای از خون است؛ خونی که به‌آرامی منتشر می‌شود..." موفق و سلامت باشید.

43+0-

پنجشنبه 25 تير 1394



>>>jim:

Hello my friend. I love the experience of fear. Especially fear that I experienced with this film. Thank you

44+0-

پنجشنبه 25 تير 1394




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.