پرده سینما

مرد خوب؛ نگاهی به «جو» ساخته‌ی دیوید گوردون گرین

پیمان عباسی‌نیا

 

 

 

 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

 

Joe

كارگردان: دیوید گوردون گرین

فيلمنامه: گری هاوکینز [براساس رمان لری براون]

بازيگران: نیکلاس کیج، تای شریدان، گری پولتر و...

محصول: آمریکا، ۲۰۱۳ [اکران در آمریکا: آوریل ۲۰۱۴]

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۱۷ دقیقه

گونه: درام

بودجه: ۴ میلیون دلار

فروش: نزدیک به ۲ و نیم میلیون دلار

درجه‌بندی: R

 

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۱۱۶: جو (Joe)

 

 

طعم سینما - شماره‌ی ۱۱۶اگر شما هم جزء عده‌ای از سینمادوستان هستید که کار نیکلاس کیج را به‌عنوان یک بازیگر تراز اول تمام‌شده می‌دانند، بهتر است جو که همین آوریل سال گذشته [۲۰۱۴] به نمایش درآمد را ببینید تا از قضاوت بی‌رحمانه‌تان پشیمان شوید! «پسر نوجوانی به‌نام‌ گری (با بازی تای شریدان) با وجود داشتن یک پدر الکلی، لاابالی و بی‌مسئولیت (با بازی گری پولتر) برای این‌که بتواند از مادر و خواهر کوچک‌ترش حمایت کند، چاره‌ای به‌غیر از کار کردن ندارد. کسی که به‌ گری کار می‌دهد، مردی سردوُ‌گرم‌چشیده به‌اسم جو (با بازی نیکلاس کیج) است؛ او سابقاً ۲۹ ماه را در زندان گذرانده ولی حالا با خودش می‌جنگد تا از خشونت دور بماند. جو متأثر از پشتکار و تلاش شرافتمندانه‌ی ‌گری، تصمیم می‌گیرد که هرطور شده از او در مقابل پدر زورگو و لاقیدش حمایت کند...»

چنانچه فیلم خوب هوا‌شناس (The Weather Man) [ساخته‌ی گور وربینسکی/ ۲۰۰۵] را فاکتور بگیریم و با روی خوش نشان دادن جسته‌گریخته‌ی چند جشنواره به فیلم‌هایی انگشت‌شمار نظیر پیشگویی (Knowing) [ساخته‌ی الکس پرویاس/ ۲۰۰۹]، ستوان بد: بندر نیواورلئان (The Bad Lieutenant: Port of Call New Orleans) [ساخته‌ی ورنر هرتزوگ/ ۲۰۰۹] و کیک-اس (Kick-Ass) [ساخته‌ی متیو وان/ ۲۰۱۰] نخواهیم خودمان را گول بزنیم، به این نتیجه می‌رسیم که آقای کیج پس از توفیق بی‌چون‌وُچرایش با اقتباس (Adaptation) [ساخته‌ی اسپایک جونز/ ۲۰۰۲] در سراشیبی افول قرار گرفت. کیج در این سال‌ها طی ۵ دوره [۱] و برای ۱۰ فیلمِ خود، کاندیدای کسب تمشک طلاییِ بد‌ترین بازیگر نقش اول مرد شد که تا پیش از آن سابقه نداشت. در این کارنامه‌ی غیرقابلِ دفاع، جو به‌مثابه‌ی بارقه‌ای از امید است.

نیکلاس کیج بدون ادابازی و با پرهیز از ارائه‌ی یک بازی اگزجره، فیلم را به تسخیر خود درمی‌آورد. کیج در جو قدر فرصت ایفای نقشی [به‌اصطلاح] شناسنامه‌دار و پروُپیمان را دانسته و با کمک تغییر کوچکی که گریمور در شکل‌وُشمایلِ [بدون ریش‌وُسبیلِ] غالباً همیشگی‌اش داده است، جو را ملموس و دوست‌داشتنی از کار درآورده. دیگر شخصیت دوست‌داشتنی فیلم را یکی از استعدادهای نوظهور عرصه‌ی بازیگری، تای شریدان بازی می‌کند. او طی ۴ سالی که از راه رسیده [۲] رزومه‌ی قابلِ قبولی برای خودش دست‌وُپا کرده است. از شریدان اخیراً مکان‌های تاریک (Dark Places) [ساخته‌ی گیلز برنر/ ۲۰۱۵] را دیدم که آن‌جا هم از پس اجرای نقش پسری که ذاتاً بد نیست اما همه درباره‌اش دچار سوءتفاهمی هولناک می‌شوند، به‌خوبی برآمده بود.

فیلم طوری پیش می‌رود که هم به جو و هم به‌ گری علاقه‌مند می‌شویم و دچار این اضطراب ناخوشایند، که مبادا بلایی سرشان بیاید! به‌خصوص که در جو با دو آدم ناتو طرفیم. یکی‌شان دیوانه‌ی منحرفی به‌اسم ویلی-راسل (با بازی رونی جن بلوینز) است؛ دشمن مشترک جو و‌ گری. نفر بعدی هم وِید، پدر سن‌وُسال دار و دائم‌الخمر‌ گری است؛ بازنده‌ای به‌تمام‌معنا عوضی! وِید منفور‌ترین کاراکتر جو است، پیرمردی که با وجود ظاهر ترحم‌برانگیزش به‌خاطر یک بطری نصفه‌نیمه‌ی مشروب آدم می‌کشد! وِید به هیچ رذالتی نه نمی‌گوید: گدایی، دزدی، ضرب‌وُشتم، قتل و... او حتی حاضر می‌شود دخترک بی‌زبان‌اش را در برابر ۶۰ دلار، به ویلی و دوست‌اش بفروشد.

جالب است بدانید که نقش این هیولای پیزوری را یک نابازیگر ایفا کرده:‌ گری پولتر در اولین و آخرین حضورش بر پرده‌ی سینما. احتمالاً برایتان جالب‌تر شود اگر بگویم پولتر پیش از اکران فیلم، درگذشت؛ او بی‌خانمان بود و در خیابان‌ها زندگی می‌کرد. نقش‌آفرینی‌ گری پولتر چیزی کم از بازیگران پابه‌سن‌گذاشته و استخوان‌خُردکرده ندارد. از بین دائم‌الخمرهای درجه‌ی یکی که سینما به‌تازگی به خود دیده است، بازی پولتر را به‌عنوان مثال می‌توان با بروس درنِ کارکشته در نبراسکا (Nebraska) [ساخته‌ی الکساندر پین/ ۲۰۱۳] قیاس کرد. این یک مقایسه‌ی اغراق‌آمیزِ احساسی نیست؛ گری پولترِ فقید، وِید را با پوست‌وُگوشت‌اش می‌شناخته و اصلاً شاید پولتر خودش یک‌پا وِید [گیرم با غلظت کم‌تر] بوده است، کسی چه می‌داند؟ جو به خاطره‌ی‌ گری پولتر تقدیم شده است.

دیوید گوردون گرین در جو به ترکیبی درخشان از به‌کارگیریِ توأمانِ بازیگران حرفه‌ای و نابازیگر‌ها دست پیدا کرده است. لذت تماشای جو و کشف دوباره‌ی آقای کیج باعث شد تا علی‌رغم میل باطنی‌ام برای مواجهه با یک آل پاچینوی پیر و شکسته، به دیدن فیلم بعدی دیوید گوردون گرین منگلهورن (Manglehorn) [محصول ۲۰۱۴] ترغیب شوم. جو دربردارنده‌ی برجسته‌ترین نقش‌آفرینیِ سال‌های رکود نیکلاس کیج است. درام اقتباسی جو تنها با صرف ۴ میلیون دلار [۳] تولید شده اما به بسیاری از بلاک‌باسترهای پرریخت‌وُپاشِ پوچی که همه‌ساله سینماها را اشغال می‌کنند، می‌ارزد؛ نمونه‌اش همین دنیای ژوراسیک (Jurassic World) [ساخته‌ی کالین ترِورو/ ۲۰۱۵]!

جو درباره‌ی آدم‌های حاشیه‌ای جامعه‌ی آمریکاست که در آشغالدانی‌ها شب‌شان را به صبح می‌رسانند و خانواده‌های درب‌وُداغان دارند اما هنوز نفس می‌کشند و لاجرم زندگی می‌کنند. رئالیسمی که در جو موج می‌زند، مرا به‌یاد فیلم‌های انگلیسی [و رئالیسمِ معروف به سینک آشپزخانه] می‌اندازد که یکی از بر‌ترین نمونه‌های متأخرش را قبل‌تر در طعم سینما داشتیم: فیلم تیرانوسور (Tyrannosaur) [ساخته‌ی پدی کُنسیداین/ ۲۰۱۱] [۴]. کار آقای گرین در یک‌دست از آب درآوردن این حال‌وُهوای واقع‌گرایانه ستایش‌برانگیز است.

برای معرفی شخصیت‌های معدود جو در ابتدا وقت زیادی صرف می‌شود اما به‌نظرم اختصاص مدت زمان مذکور به بیهودگی پهلو نمی‌زند چرا که سکانس‌های آغازین در‌‌نهایت به نفع هرچه باورپذیر‌تر شدن اتمسفری کار می‌کنند که گوشه‌نشینانی هم‌چون ‌گری و وِید [و همین‌طور جو] در آن نفس می‌کشند. جو دقیقه‌ به دقیقه و سکانس به سکانس، جان‌دار‌تر می‌شود و تماشاگر را هرچه بیش‌تر، گرفتارِ مشکلات شخصیت‌هایش می‌کند.

جو جای برادر بزرگ‌تر یا پدر لایقی که ‌گری از نعمت داشتن‌شان محروم است را می‌گیرد؛‌ گری هم البته برای جو حکم فرزند یا خانواده‌ای را پیدا می‌کند که در جایی از فیلم پی می‌بریم [گویا به‌خاطر گذشته‌ی تاریک‌اش] از دست‌شان داده است. لابه‌لای شکل گرفتن این رابطه‌ی دوسویه و عمیق و انسانی، جو با چیزی که در درون‌اش دارد [شاید یک دیو خشن] مبارزه می‌کند. در فیلم زمانی می‌رسد که احساس می‌کنیم جو انگار از جنگیدن خسته شده و بدش نمی‌آید جورِ خوبی کلک‌اش کنده شود.

 

پیمان عباسی‌نیا

پنج‌شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۴

 

[۱]: سال‌های ۲۰۰۷، ۲۰۰۸، ۲۰۱۲، ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵.

[۲]: تای شریدان اولین‌بار در درخت زندگی (The Tree of Life) [ساخته‌ی ترنس مالیک/ ۲۰۱۱] بازی کرد.

[۳]: طبق مندرجات صفحه‌ی مختصِ فیلم در ویکی‌پدیای انگلیسی (تاریخ آخرین بازبینی: ۶ آگوست ۲۰۱۵).

[۴]: برای مطالعه‌ی نقد تیرانوسور، کلیک کنید بر لینکِ «خشمگین و گزنده»؛ منتشره در دو‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۳، پرده‌ی سینما.

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"


 تاريخ ارسال: 1394/5/15
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>علیرضا:

خسته نباشی داداش از نیکلاس کیج عزیز فیلم خوب "هواشناس" و "تغییر چهره" و "هشت میلیمتری" و "مرد خانواده" خاطرم هست. چقدر خوب کردی یادی ازش کردی. باید فیلم خوبی باشه با تعریف های شما. بنویس که خوب می‌نویسی خوببببببببببببببببببببب.

16+0-

جمعه 16 مرداد 1394



>>>خادم:

سلامی دوباره و سپاس بی پایان برای اطلاع رسانی..........

27+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>Jim:

How is that a movie so much impact on people? Thank you Prdakhtnnn really good and effective analysis of the film. Good luck.

27+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>نونا:

با سلام، عالی بود. پاینده باشید.

27+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>انیمیشن:

نقد فیلم‌های سینمایی انیمیشن توسط آقای پژمان الماسی‌نیا ||| باد وزیدن گرفته (The Wind Rises) ساخته‌ی هایائو میازاکی http://cinscreen.com/?id=5355 ||| آقای پیبادی و شرمن (Mr. Peabody & Sherman) ساخته‌ی راب مینکوف http://adambarfiha.com/?p=8757 ||| قلعه‌ی متحرک هاول (Howl's Moving Castle) ساخته‌ی هایائو میازاکی http://www.cinscreen.com/?id=5599 ||| مری و مکس (Mary and Max) ساخته‌ی آدام الیوت http://cinscreen.com/?c=3&id=5957 ||| شش قهرمان بزرگ (Big Hero 6) ساخته‌ی دان هال و كريس ويليامز http://cinscreen.com/?id=6031 ||| فقط به‌خاطر دیروز (Only Yesterday) ساخته‌ی ایسائو تاکاهاتا http://cinscreen.com/?c=3&id=6146

27+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>الی:

لایک فراوان و ویژه ♡

34+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>viilii:

چه میکنه این نیکلاس کیج، چه میکنه این تای شریدان تازه وارد :-@ هنوز شرف و انسانیت نمرده تو غرب...

34+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>مجتبا:

ممنون از نقد عالی بود مرسی.

34+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>darinosh :

آقا پژمان با کارتون و انیمیشن حال نمیکنی نه!؟ نقد کارتونم بذارین دیگه بابا دلمون پوسید از بی کارتونی!!

34+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>سین:

خیلی دوست دارم زودتر ببینمش:-$

34+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>ma:

با سلام. با خوندن این نقد و بررسی آدم میتونه به توانایی نویسنده این متن در نوشتن پی ببره که چقدر میتونید از کلمات استفاده کنید و جملات خوب و درستی بکار ببرید تا مفهوم رو کامل به خواننده برسونید و همینطور از مقایسه هاتون و اطلاعاتتون از سینما که در هر نقد و بررسی ازش استفاده میکنید مثل بازیگران هر فیلم، فیلم های هر بازیگر یا کارگردان، سکانس های فیلم ها، فیلم های خوب و بد بازیگران، جشنواره ها و جوایز و غیره! با این اطلاعات، خواننده میتونه مطمئن باشه که هر شماره از طعم سینماتون به همین زیبایی و خوبی باشه! با تشکر از زحماتتون! سربلند باشید!

34+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394



>>>زینب کریمی:

سلام و صد سلام! فقط می توانم بگویم این فیلم عالی بود. خیلی خیلی خوب بود... و خوبی دیگرش این بود که برای همیشه تصویر کدر نیکلاس کیج را از ذهن ام پاک کرد! و به جای آن تصویری روشن از نیکلاس کیج که "جو" است را نشاند... دیدن "مکان های تاریک" و "جو" در یک شب، تجربه ی خیلی متفاوتی بود! دو فیلم خوب در یک شب! و خواندن تحلیل خوب شما در یک صبح خوب پنج شنبه... به خاطر همه چیز ممنونم و برای تان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.

34+0-

پنجشنبه 15 مرداد 1394




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.