پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Silent House
كارگردان: کریس کنتیس و لورا لائو
فيلمنامه: لورا لائو [براساس فیلمی اروگوئهای با همین نام]
بازيگران: الیزابت اولسن، آدام ترز، اریک شفر استیونس و...
محصول: آمریکا، ۲۰۱۱
زبان: انگلیسی
مدت: ۸۶ دقیقه
گونه: درام، ترسناک، هیجانانگیز
بودجه: ۲ میلیون دلار
فروش: بیشتر از ۱۳ میلیون دلار
■ طعم سینما - شمارهی ۱۱۷: خانهی خاموش (Silent House)
خانهی خاموش به کارگردانی مشترک کریس کنتیس و لورا لائو گرچه جزء تولیدات سینمای وحشتِ این سالها طبقهبندی میشود اما بهنظرم میتوان تریلری روانشناسانه نیز بهحساباش آورد که پتانسیل ترساندن و شوکه کردن تماشاگران خود را داراست. خانهی خاموش کشمکشهای درونی کاراکتر محوریاش را طوری درگیرکننده به نمایش درمیآورد که همدلی مخاطب را برمیانگیزد. «دختر جوانی بهنام سارا (با بازی الیزابت اولسن) همراه با پدرش جان (با بازی آدام ترز) و عموی خود پیتر (با بازی اریک شفر استیونس) راهی خانهی قدیمیشان در حومهی شهر میشود تا با انگیزهی به فروش رساندناش دستی به سروُروی آنجا بکشند. مدت زمانی نمیگذرد که توجه سارا نسبت به صداهایی عجیبوُغریب که از طبقهی فوقانی عمارت به گوش میرسد، جلب میشود...»
چنانچه بهخاطر خواندن خلاصهی داستان فیلم و یا عنوان کنجکاویبرانگیزش، روی خانهی خاموش برای ساعات پایانی شب حساب ویژهای باز کردهاید تا ساختهای سینمایی در حالوُهوای "خانههای جنزده و به تسخیر شیاطین درآمده" تماشا کنید و آدرنالین خونتان را بالا ببرید(!)، از اولِ بسمالله خیال مبارک را آسوده کنم که سخت در اشتباه بهسر میبرید، هیچ جن و روح و اهریمنی در میان نیست دوستان! البته آنچه گفتم را ابداً به این معنی نگیرید که خانهی خاموش از گرفتارِ هولوُهراس کردنِ شما عاجز است، خودتان را برای شکلِ دیگری از ترسیدن آماده کنید!
خانهی خاموش درواقع بازسازی فیلمی تحت همین عنوان (The Silent House) و با نام اصلیِ La Casa Muda [ساختهی گوستاوو هرناندز/ ۲۰۱۰] از سینمای آمریکای جنوبی است که نمایندهی کشور اروگوئه برای کسب اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان و رقیب جدایی نادر از سیمین [ساختهی اصغر فرهادی/ ۱۳۸۹] بود ولی درنهایت به فهرست پنجفیلمهی نهایی راه پیدا نکرد. خانهی خاموش با فاصلهای کوتاه از زمان تولید فیلم اورجینال [دقیقاً یک سال پس از آن] در لوکیشنی محدود و با بودجهای ۲ میلیون دلاری ساخته شد و نخستینبار در جشنوارهی فیلم ساندنس (Sundance Film Festival) به نمایش عمومی درآمد.
نگارنده خوشبختانه فرصت تماشای هر دو نسخه را داشته است؛ علیرغم شهرت افزونتر نسخهی اول، شناخته شدن آن تحت عنوان "اولین فیلمترسناک تکپلانه" و شانس قرار گرفتناش در لیستهایی نظیر ۱۰ فیلمترسناک برتر انتخابیِ نشریهی ایندیپندنت (Independent) در کنار هارورهای برجستهای از قبیل فعالیت فراطبیعی و حلقه و درخشش و یتیمخانه و جنگیر [۱] [۲] نسخهی دوم را یکدستتر یافتم. بله! برخلاف روال رایج و در نمونهای [حتی میشود گفت] نادر، خانهی خاموش از نسخهی اولیهی خود، فیلم خوشساختتری است.
اگر به زبان خیلی خودمانی بخواهم بگویم، نسخهی اولیه [دور از جان شما!] جان آدمیزاد را بالا میآورد تا به مرحلهی رمزگشایی برسد که تازه آنهم تماموُکمال ابهاماتِ بهوجود آمده در ذهن مخاطبان را برطرف نمیکند. ارتباط من یکی که با فیلم اسپانیولیزبان اصلاً برقرار نشد، نه دچار ترس شدم و نه هیجان. اتفاقی که در رویارویی با خانهی خاموش رخ داد. خانهی خاموش کوبندهتر و ترسناکتر از نسخهی اولیهاش از آب درآمده و درعوض ورژن نخست، عاطفیتر است بهویژه با گواه گرفتنِ حسوُحال جاری در ۱۰ دقیقهی پایانی آن. تنها جایی از فیلم اول که به دلام نشست، همین تکهی آخرش بود؛ یعنی پلان-سکانسی که با آتش زدن عکسهای فوری استارت میخورد و به گم شدن لورا در غروب آفتاب ختم میشود. بگذریم!
با در نظر گرفتن تایم ۸۶ دقیقهای خانهی خاموش، آن اتفاق که [بهاصطلاح] موتور فیلم را روشن میکند، کمی دیر به وقوع میپیوندد. شاید بهتر بود [حدوداً] ۲۵ دقیقهی ابتدایی، روی میز مونتاژ کوتاهتر میشد. دیر شروع شدن ماجرای اصلی کمکم ما را به این نتیجه میرساند که با فیلمترسناک خوابآور و بیخاصیت دیگری طرفیم ولی خانهی خاموش به چنین ورطهای فرو نمیغلطد و بهخصوص طی یکسوم پایانی، هر لحظه بر جذابیتاش افزوده میشود. یکی از تفاوتهای قابلِ اعتنای خانهی خاموش با اغلب فیلمهای ردهی سینمای وحشت، یکسان بودن زمان دراماتیک با زمان واقعی است.
در فیلم خانهی خاموش همچنین به پیروی از نسخهی اورجینال، ترفندهایی [بهخصوص و طبیعتاً در هنگام تدوین] بهکار برده شده است تا به توهم تکپلانه بودنِ آن دامن زده شود. فیلمهای اینچنینی متشکل از چند پلان طولانیاند که کوشش شده نقاط تلاقی پلانها بهسادگی قابلِ تشخیص نباشند. مثل کاری که آلخاندرو جی. ایناریتو سال گذشته در بردمن (Birdman) انجام داد [۳]. این ایده هرچند از ورژن نخست میآید اما در روایتِ آمریکاییِ فیلم بهتر جواب داده است. احتمالاً یک دلیلاش این باشد که در برهههایی از ساختهی آقای هرناندز، لرزشهای دوربین بهقدری زیادند [که بهجای تزریق دلهره] بر ارتباط بیننده با اثر خدشهی جدی وارد میشود. ایگور مارتینویچ، فیلمبردار پرتجربهی خانهی خاموش [۴] در این زمینه از همتای اروگوئهایاش موفقتر است.
الیزابت اولسن نیز در مقایسهای اجتنابناپذیر با فلورنسیا کولوسی [ایفاکنندهی نقش لورای ورژن اصلی] سارای خانهی خاموش را باورپذیرتر بازی کرده و تماشاگر را با خود، دغدغهها و هراسهایش بیشتر همراه میکند. فیلم [همانطور که متذکر شدم] حقیقتاً تکبرداشته نیست ولی از مجموعهای از برداشتهای بلند تشکیل شده و این بهشرطی تحققپذیر است که شما بازیگرِ [یا بازیگرهایِ] قدری در اختیار داشته باشید؛ با این استدلال، پس از دیدن خانهی خاموش تصدیق خواهید کرد که الیزابتِ ۲۲ ساله [۵] چقدر انتخاب درستی بوده. در خانهی خاموش وزن قابلِ توجهی از خصیصهی وحشتآفرینیِ فیلم بر دوش خانم اولسن است و میمیکهای چهرهی بیمزدهاش.
طبق رویهی معمول طعم سینما، تلاش کردم داستان فیلم را در این نوشتار لو ندهم! اما بد نیست در آخر اشاره کنم به قطعهعکسهایی فوری که در دو بخش از فیلم، پدر و عموی سارا هریک سعی بر پنهان کردنشان دارند و بدینترتیب شاخکهایمان را دربارهی احتمال وقوع حادثهای ناگوار در عمارت قدیمی حساس میکنند؛ رمزگشایی پایانی خانهی خاموش نیز دقیقاً به همان عکسهای کذایی ربط پیدا میکند... اگر علاقهمند به ترسیدن بدون تماشای سکانسهای تهوعآور و خونآلود هستید، خانهی خاموش را میشود پیشنهاد خوبی تلقی کرد که متضمن گرفتن وقت چندانی هم از شما نیست.
پیمان عباسینیا
دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۴
[۱]: فعالیت فراطبیعی (Paranormal Activity) [ساختهی اورن پلی/ ۲۰۰۷]، حلقه (Ring) [ساختهی هیدئو ناکاتا/ ۱۹۹۸]، درخشش (The Shining) [ساختهی استنلی کوبریک/ ۱۹۸۰]، یتیمخانه (The Orphanage) [ساختهی خوان آنتونیو بایونا/ ۲۰۰۷] و جنگیر (The Exorcist) [ساختهی ویلیام فریدکین/ ۱۹۷۷].
[۲]: برای مطالعهی نقد فعالیت فراطبیعی، کلیک کنید بر لینکِ «از محدودیت تا خلاقیت»؛ منتشره در دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۳، پردهی سینما.
[۳]: برای مطالعهی نقد بردمن، کلیک کنید بر لینکِ «هارمونی دلانگیز روزمرگیها و رؤیاها»؛ منتشره در شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳، پردهی سینما.
[۴]: مارتینویچ از جمله، فیلمبردار ۱۴ اپیزود از سریال خانهی پوشالی (House of Cards) بوده است.
[۵]: ۲۲ ساله در زمان ساخته شدن فیلم!
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|