پرده سینما

پیکره‌ی بدون سر، جذاب و خوش‌تراش! نگاهی به «مرشد» ساخته‌ی پل تامس اندرسون

پیمان عباسی‌نیا

 

 

 

 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

 

 

 


The Master

كارگردان: پل تامس اندرسون

فيلمنامه: پل تامس اندرسون

بازيگران: خواکین فونیکس، فیلیپ سیمور هافمن، امی آدامز و...

محصول: آمریکا، ۲۰۱۲

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۴۴ دقیقه

گونه: درام

بودجه: ۳۲ میلیون دلار

فروش: بیش‌تر از ۲۸ میلیون دلار

درجه‌بندی: R

جوایز مهم: کاندیدای ۳ اسکار، ۲۰۱۳

 

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۱۲۹: مرشد (The Master)

 

 

طعم سینما - شماره‌ی ۱۲۹

 

مرشد فیلمی به نویسندگی و کارگردانی پل تامس اندرسون است که در خلالِ روایتِ برشی از زندگی یک سرباز سابق نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا (با بازی خواکین فونیکس)، به چگونگی فعالیت و عضوگیریِ فرقه‌ای تحت عنوان "هدف" (The Cause) به رهبری شخصی دست‌به‌قلم و کاریزماتیک به‌اسم لنکستر داد (با بازی فیلیپ سیمور هافمن) می‌پردازد که پیروان‌اش او را "مرشد" (Master) خطاب می‌کنند. خواکین فونیکس در نقش فِرِدی کوئل با آن بدن و چهره‌ی دفرمه، به‌خوبی مصائب گریبان‌گیرِ سربازان بازگشته از جنگ جهانی دوم را بروز می‌دهد.

فِرِدی به‌واسطه‌ی عوارض روحی عدیده‌ای که گرفتارشان شده است، در هیچ شغلی دوام نمی‌آورد تا این‌که به‌طور اتفاقی [و بدون اجازه] سوار یک کشتی تفریحی حامل پیروان فرقه‌ی "هدف" [۱] می‌شود. فِرِدی که پدری دائم‌الخمر و مادری مبتلا به بیماری روانی داشته [و خودش هم از اجتماع طرد شده] است، مورد توجه و محبت رئیس فرقه قرار می‌گیرد. بدین‌ترتیب، فِرِدی کوئل سرکش و معتاد به الکل و درگیر با مشکلات حاد شخصیتی بدون این‌که خودش متوجه باشد [گرچه کِیس ساده‌ای به‌نظر نمی‌رسد] جذب فرقه‌ی کذایی می‌شود و به‌خاطر احترام و اعتباری که "مرشد" به او می‌بخشد، حاضر است حتی جان و سلامتی‌اش را برای فرقه و رئیس آن بدهد؛ تصویری درست و باورپذیر از عضوگیری فرقه‌های این‌چنینی.

فصول معرفی کاراکتر فِرِدی کوئلِ تک‌افتاده، آشنایی‌اش با "مرشد" و به‌کار گرفته شدن‌اش مثل خوکچه‌ای هندی، جذاب و حتی شاید بتوان گفت که نفس‌گیر و تکان‌دهنده از آب درآمده‌اند. هرچند تمرکز اصلی روی فِرِدی است و نه رئیس فرقه اما در تشریح اثرات مخرب فرق انحرافی بر ذهن و روانِ به‌دام‌افتادگانِ بخت‌برگشته‌شان هیچ فیلم درست‌وُحسابی‌ای نظیر مرشد سراغ ندارم که تا این اندازه باورکردنی [و سینمایی] به این آفتِ عصر معاصر ورود پیدا کرده باشد؛ از منظر مورد اشاره، بخش‌هایی از مرشد را می‌توان هشداردهنده و چه‌بسا آموزنده تلقی کرد.

آقای اندرسون در مرشد نیز هم‌چون شب‌های بوگی (Boogie Nights) [محصول ۱۹۹۷] [۲] به حال‌وُروز جماعتی می‌پردازد که کم‌تر فیلمسازی جرئت کرده است به‌طور جدی و موشکافانه درباره‌شان فیلم بسازد. او در شب‌های بوگی دست‌اندرکارانِ تیره‌بخت تولید فیلم‌های بزرگسالانه‌ی دهه‌ی هفتادی را تصویر می‌کند و در مرشد با دقتی مثال‌زدنی در ترسیم حال‌وُهوای آمریکای اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰، فرقه‌های مذهبیِ من‌درآوردی [۳] را به چالش می‌کشد. با همه‌ی این تفاسیر، مرشد تک‌بُعدی نیست و چنان‌که اشاره کردم مثلاً می‌شود به‌عنوان فیلمی منتقدِ سیاست‌های جنگ‌طلبانه [و در راستای هم‌دردی با سربازهایی که پس از جنگ به حال خودشان رها می‌شوند] هم محسوب‌اش کرد.

مرشد از جنبه‌ی دیگری نیز حائز اهمیت است: برخورداری‌اش از یکی از واپسین و در عین حال، کنترل‌شده‌ترین نقش‌آفرینی‌های عالیجناب هافمن. آقای هافمن به‌معنی واقعیِ کلمه، نابغه‌ای خودویران‌گر بود که مثل باقیِ نوابغی از این دست، قدر نبوغ‌اش را ندانست و خودش را دستی‌دستی به کشتن داد. در مرشد شاهد کامل‌ترین و پرریزه‌کاری‌ترین بازیِ فیلیپ سیمور هافمن در فیلم‌های مشترک‌اش با پل تامس اندرسون هستیم؛ حضوری که هیچ‌کس تصور نمی‌کرد حُسنِ ختامی بر یک همکاری مداومِ ۱۶ ساله [۴] باشد. هافمن از قبیله‌ی بازیگران انگشت‌شماری بود که با حضورش در هر پروژه‌ای، می‌توانست به‌تنهایی تضمین‌کننده‌ی جذابیتِ آن باشد. حیف!

بازی خواکین فونیکس در نقش یک "آدمِ ناراحت" خیره‌کننده است! فِرِدی کوئل به‌هیچ‌روی دوست‌داشتنی نیست و می‌دانم محال است مبدل به شخصیت محبوب‌تان شود ولی با رنج عمیقی که بر خطوط چهره‌اش حک گردیده، جایی از حافظه‌ی سینمایی‌تان را اشغال خواهد کرد. آقای فونیکس جوری به کاراکتر کوئل جان بخشیده است که انگار چنین آدمی واقعاً وجود خارجی داشته و با ماشین زمان، یک‌راست از دلِ آمریکای بعد از دومین جنگ جهانی، سرِ صحنه‌ی مرشد آمده تا فیلم [به‌اصطلاح] طبیعی‌تر از آب دربیاید!

البته عدم محبوبیتی که گفتم تنها به فِرِدی منحصر نمی‌شود چرا که مرشد اصلاً کاراکتر دلچسبی ندارد! فیلیپ سیمور هافمن این‌جا هم قدرتمندانه در قالب یک هیولا فرو رفته و امی آدامز به نقش همسر خبیث هیولا(!)، [برخلاف اغلب نقش‌هایی که بازی می‌کند] جلوه‌ای اقتدارآمیز و متفاوت دارد. فونیکس، هافمن و آدامز هر سه در هشتادوُپنجمین مراسم آکادمی [۲۴ فوریه‌ی ۲۰۱۳] کاندیدا بودند؛ خانم آدامز دوره‌ی بعد هم نامزد اسکار شد اما آقای هافمن از فوریه‌ی ۲۰۱۴ زیر خروارها خاک خفته است...

مرشد با وجود تمام امتیازات‌اش، به‌دلیل داشتن این پایان، شبیه پیکره‌ای خوش‌تراش اما بدون سر است که نیمه‌تمام رها شده. مرشد به‌نظرم به اوجی که باید، نمی‌رسد. به‌عبارت دیگر، پایان‌بندی مرشد را هم‌شأنِ سکانس‌های جان‌دار پیشین‌اش نمی‌دانم؛ آقای اندرسون! چنین پایان‌بندی‌ای، تماشاگرِ زلف گره زده به فیلم را مأیوس ‌می‌کند! به‌ عقیده‌ی نگارنده، بعد از شب‌های بوگی [صدالبته منهای پایان‌بندی‌اش!] مرشد پرجزئیات‌ترین و جذاب‌ترین اثر پل تامس اندرسون است.

 

پیمان عباسی‌نیا

پنج‌شنبه ۲ مهر ۱۳۹۴

 

[۱]: The Cause را "جنبش" نیز می‌شود ترجمه کرد.

[۲]: برای مطالعه‌ی نقد شب‌های بوگی، کلیک کنید بر لینکِ «قصه‌ی سرخوشی‌های کوتاهِ بدفرجام»؛ منتشره در یک‌شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳، آدم‌برفی‌ها.

[۳]: گفته می‌شود که فرقه و رئیس فرقه‌ی نمایش داده ‌شده در فیلم بیش از همه، ساینتولوژی (Scientology) و ال. ران هابارد (L. Ron Hubbard) را تداعی می‌کنند؛ با این حال، نظیرِ چنین تعاملاتی در اکثر قریب به‌اتفاقِ فرقه‌های مذهبیِ انحرافی قابلِ رؤیت‌اند.

[۴]: فیلیپ سیمور هافمن تا زمان مرگ‌اش، در ۵ فیلم از ۶ فیلمی که پل تامس اندرسون ساخته بود، بازی کرد.

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:

■ نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"


 تاريخ ارسال: 1394/7/2
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>زینب کریمی:

سلام. خدا قوت! "مرشد" را با خاطراتی تلخ و حس هایی قاطی پاتی به یاد می آورم! زندگی سربازی زخم خورده از جنگ، آدم هایی عجیب و غریب و فضایی توهمی و سنگین... در هر صورت نقد بسیار سنجیده ای نوشتید. تبریک می گویم. قلم تان نویسا و سربلند باشید.

5+0-

پنجشنبه 2 مهر 1394



>>>ma:

سلام! مرشد!!! عجب اسمی! عجب ترجمه ای! مثلا به یک نفر بگم فیلم مرشد رو دیدم اصلا خیال نمیکنه که این فیلم خارجیه! باید 3 تا قسم براش بخورم که باور کنه! بابت توضیحاتتون هم ممنون! سربلند باشید!

5+0-

پنجشنبه 2 مهر 1394



>>>jim:

Good. My friend. Thanks :-$

31+0-

پنجشنبه 2 مهر 1394



>>>gigili:

هافمن یه نابغه بود که متاسفانه زود رفت خیلی زود بازی آدمهای نابغه ای مثه اون هیچوقت کهنه و دسته دوم نمیشه.

31+1-

پنجشنبه 2 مهر 1394



>>>zaahraa:

بی نظیر ^_^

31+0-

پنجشنبه 2 مهر 1394



>>>کوروش:

اگر به من بگن 10 تا فیلم از بدترین فیلمایی که تو عمرت دیدی انتخاب کن بدون شک یکی از اون ده فیلم همین فیلم "مرشد" هستش. هرچند اسکار مسکار هم برده!

6+7-

پنجشنبه 2 مهر 1394



>>>بهرام.نون:

سلام رفیق. بازی خواکین فونیکس در نقش یک "آدمِ ناراحت" خیره‌کننده است... با این موافقم! هم صورتش هم حرکاتش و هم حرف زدنا و لبخندای ناراحتش... پاینده باشی.

31+0-

پنجشنبه 2 مهر 1394



>>>eli:

Meri.khili khoob bod.Like ♡

31+0-

پنجشنبه 2 مهر 1394



>>>مجتبا:

حالم خراب میشه این فیلمو یادم که میاد :(

31+3-

پنجشنبه 2 مهر 1394




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.