پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Arlington Road
كارگردان: مارک پلینگتون
فيلمنامه: ارن کروگر
بازيگران: جف بریجز، تیم رابینز، هوپ دیویس و...
محصول: آمریکا، ۱۹۹۹
زبان: انگلیسی
مدت: ۱۱۷ دقیقه
گونه: جنایی، درام، هیجانانگیز
بودجه: ۲۱ و نیم میلیون دلار
فروش: بیش از ۴۱ میلیون دلار
درجهبندی: R
■ طعم سینما - شمارهی ۱۳۱: جادهی آرلینگتون (Arlington Road)
جادهی آرلینگتون ساختهی ۱۹۹۹ مارک پلینگتون است که عمدهی شهرتاش را نه از راه کارگردانی در سینما بلکه بهوسیلهی ساخت موزیکویدئوهایی برای هنرمندان و گروههای موسیقی نظیر کریستال واترز، بروس اسپرینگستین، لینکین پارک و... بهدست آورده. پلینگتون تاکنون [۱] نزدیک به ۷۰ موزیکویدئو کارگردانی کرده است درحالیکه شمار ساختههای بلند سینماییاش از انگشتان یک دست تجاوز نمیکنند. پیشگوییهای مرد شاپرکی (The Mothman Prophecies) [محصول ۲۰۰۲] و همین جادهی آرلینگتون موفقترین تجربههای آقای کارگردان در عرصهی سینما [۲] هستند.
«مایکل فارادی (با بازی جف بریجز) استاد مجرب تاریخ در دانشگاه جرج واشنگتن است که بهاتفاق پسر ۹ سالهاش، گرنت (با بازی اسپنسر تریت کلارک) زندگی میکند. مایکل اخیراً همسر خود، لی [که مأمور افبیآی بوده است] را از دست داده و هنوز تحت تأثیر حادثهی مرگ غیرمنتظرهی اوست. مایکل بر اثر اتفاقی [که داستان فیلم هم با آن کلید میخورد] با خانوادهی اولیور لانگ (با بازی تیم رابینز) که بهتازگی همسایهی فارادیها شدهاند، آشنایی پیدا میکند و رفتوُآمد خانوادگی بین آنها شکل میگیرد. گرنت خیلی زود جذب خانوادهی شاد همسایهی جدیدشان میشود اما مایکل تصادفاً به سرنخهای مشکوکی در ارتباط با زندگی اولیور پی میبرد...»
جادهی آرلینگتون را اولینبار سالها پیش دیدهام پس اطمینان داشته باشید آنچه در ادامه میگویم از روی ذوقزدگی و احساسات آنی نیست؛ اگر قرار شود که فهرستی از کنجکاویبرانگیزترین افتتاحیههای تاریخ سینما تهیه کنم، قطعاً سرآغازِ جادهی آرلینگتون را از یاد نخواهم برد. توضیح بیشتری نمیدهم تا بهاصطلاح بیات نشود و خودتان تجربهاش کنید. در نظر بگیرید که مقدمهی جذاب و متقاعدکنندهی مورد اشاره با تیتراژی که حس دلهره و اضطراب را به بیننده انتقال میدهد، همراه و تأثیرگذاریاش دوچندان شده است.
جادهی آرلینگتون شاهکار نیست ولی فیلمنامهی آن ایدهی هوشمندانه و غافلگیرکنندهای دارد که حداقل به یکبار دیدناش میارزد. جادهی آرلینگتون همچنین یک تیم رابینز [و درنتیجه: یک بدمنِ] بسیار خوب با چشمهایی هوشیار دارد. جادهی آرلینگتون و رستگاری در شاوشنک (The Shawshank Redemption) [ساختهی فرانک دارابونت/ ۱۹۹۴] واجد برجستهترین اجراهای آقای رابینز هستند. جادهی آرلینگتون در عین حال یکی از فیلمهای شاخص کارنامهی پرتعداد جف بریجز نیز بهشمار میرود که گرچه از رُل اسکاربردهاش در دل دیوانه (Crazy Heart) [ساختهی اسکات کوپر/ ۲۰۰۹] سرتر است ولی لابد با نگارنده همعقیدهاید که با یلهترین نقشآفرینی او در فیلم لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski) [ساختهی مشترک جوئل و ایتن کوئن/ ۱۹۹۸] چند پله فاصله دارد.
یکی از بااهمیتترین مزیتهای جادهی آرلینگتون، قابل حدس نبودناش است؛ بهگونهایکه تا لحظات پایانی نمیتوانید دست فیلم را بخوانید. دیگر تمایز قابلِ اعتنای فیلم، به پایانبندیِ نامتداولاش بازمیگردد؛ اجازه بدهید تا برخلاف رویهی معمولام در طعم سینما، کمی تا قسمتی از قصه را لو بدهم! جادهی آرلینگتون شاید از معدود فیلمهایی باشد که قربانیِ آن، شخصیت مثبت داستان بوده و این قطب منفی ماجراست که در انتها بدون باقی گذاشتن کوچکترین ردپایی از خودش، بهجا میماند. نکتهی جالب توجه اما حاشیهای بعدی، عاری بودن جادهی آرلینگتون از فحاشیهای مرسوم سینمای آمریکا [بهویژه] در سالهای اخیر است که انگار جزئی جداییناپذیر از فیلمها شده!
از دو دریچه میتوان به جادهی آرلینگتون نزدیک شد؛ اول: در نظر گرفتناش بهعنوان یک تریلر خوشساخت معمایی و دوم: نگاه سیاسی و سیاستزدهی افراطی به فیلم. بدیهی است که جادهی آرلینگتون [و اصولاً هر فیلم دیگری] از سیاستهای تثبیتشدهی کشور سازندهاش تخطی نکند اما ادعاهایی مثل اینکه جادهی آرلینگتون زمینهسازیِ دولت ایالات متحده برای حملات ۱۱ سپتامبر بوده است، بیشتر به یک گمانهزنی شوخطبعانه میماند تا اظهارنظری مستدل!
هرچند حالا که این نوشتار را به پایان میرسانم، نقلِقول معروف قدیمیها مدام در ذهنام تکرار میشود: «سیاست پدر و مادر ندارد!» الله و اعلم! بهنظرم عاقلانهتر است که وظیفهی رؤیت دستهای پشت پرده را به اهلاش [و ایضاً علاقهمندانِ بیشمارش!] بسپاریم و فارغ از درگیر کردن فکرمان با مقاصد پنهان، از دلهرهی فزاینده و تعلیق درگیرکنندهی فیلم لذت ببریم.
پیمان عباسینیا
پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴
[۱]: از ۱۹۸۶ تا سپتامبر ۲۰۱۵.
[۲]: احتمالاً معروفترین موزیکویدئویی هم که مارک پلینگتون ساخته، دستام را بگیر (Hold My Hand) [محصول ۲۰۱۰] است که میتوان وداعی پرحسوُحال با مایکل جکسون محسوباش کرد.
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|