پرده سینما

یک رمانس عاشقانه با مقادیر مناسبی کمدی! نگاهی به فیلم «شوالیه و روز» ساخته جیمز منگولد

غلامعباس فاضلی

 


 

 




 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!


با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما





شوالیه و روز

 

Knight and Day

 

کارگردان: جیمز منگولد

تهیه کنندگان: کتی کنراد، تاد گارنر، استیو پینک

بازیگران: تام کروز، کامرون دیاز، پیتر سارسگارد، مگی گریس، پل دانو، و...

موسیقی متن: جان پاول

مدیر فیلمبرداری: فدون پاپامیشاییل

پخش از: فوکس قرن بیستم

تاریخ نخستین نمایش: ۱۶ ژوئن ۲۰۱۰

هزینه تولید: ۱۲۵ میلیون دلار

فروش فیلم: ۲۲۶ میلیون دلار

زمان فیلم: ۱۱۰ دقیقه (در نسخه گسترش یافته سال ۲۰۱۴ حدود ۱۲ دقیقه به فیلم اضافه شد)

محصول: ایالات متحده آمریکا

زبان فیلم: انگلیسی

رنگی

 

 

طعم سینما – شماره ۱۶۱- شوالیه و روز



تام کروز و کامرون دیاز در شوالیه و روز«بر فرض اینکه یک فیلم در حد ایده آل باشد مگر چند بار می شود نگاه اش کرد؟!»

این سؤالی بود که پسرخاله بزرگ ام از پسرخاله کوچکترم پرسید، وقتی در جمع فامیلی پسرخاله کوچکتر داشت تعریف می کرد فیلم داستان سیاوش (بوریس کیمیاگروف) را چهار- پنج مرتبه در سینما دیده! در آن سؤال مزمتی بود که از پس گذشت چندین و چند سال از یادش نبرده ام! در آن جمع فامیلی من رو نکردم که خودم هم داستان سیاوش را به همین تعداد و شاید بیشتر توی سالن سینما «آریا» اهواز دیده ام! چون واقعاً نمی دانستم در برابر نکوهش پسرخاله بزرگ چه پاسخی باید بهش بدهم! و اصلاً ادب نبود بخواهم با جواب دادن به او اظهار وجود کنم!

ولی در تمام سالهای گذشته مدام این پرسش توی ذهن ام می چرخد که آدم چند بار ممکن است یک فیلم را نگاه کند؟! یک فیلم عالی و ایده آل منظورم است!

مثلاً من گروهبان راتلیج جان فورد را دقیقاً ۱۰ بار توی سالن سینما دیده ام. نخستین بار در سینما «ستاره» تهران (که عجب افسونی داشت آن سالن سینما و حیف مرحوم شد!) ۷ بار در سینما «آریا» اهواز و ۲ بار پشت سر هم در سینما «فردوسی» تهران. جمعاً ۱۰ بار!

رکوردهای دیگری هم هست که شاید وقتی دیگر اشاره ای به آنها برود، و تازه این نمایش های توی سالن سینماست و تماشا از ویدئو یا تلویزیون در این محاسبات منظور نکرده ام!

اما در طول سالیان سال خیلی از فیلمهای مهم تاریخ سینما اصلاً راه پیدا نکرده اند به سالن های سینما تهران، و فقط در خلوتی روی صفحه های بزرگ و کوچک تلویزیون راه باز کرده اند به قلب دوستداران. آنها را باید چطور محاسبه کرد؟

برای من شوالیه و روز یکی از این فیلمهاست. فیلمی که بارها و بارها آن را دیده ام و باید روزی یادداشتهای چند سال گذشته را مرور کنم و بنشینم پای حساب و کتاب که تا دریابم چند بار این فیلم را دیده ام!

اما پرسش مهمتر و پاسخ دشوارتر اینجاست: چرا؟

تام کروز و کامرون دیاز در شوالیه و روزواقعاً چه چیزی درون یک فیلم هست که موجب می شود اشتیاق تماشای آن برای دفعات متعدد و گاه بی شما در وجود یک تماشاگر زنده شود؟ به نظر من پاسخ چنین پرسشی را نباید در مفاهیم زیبایی شناسانه یا معناهای فلسفی جستجو کرد. چون تصور می کنم چنین غنایی نمی تواند ۱۰ بار آدمی را پای تماشای یک فیلم بکشاند. من فکر می کنم وقتی فیلمی اشتیاق تماشای چندین و چند باره اش را در ذهن تماشاگری زنده می کند حاوی حسی نایاب از زندگی است. و این حس نایاب با توجه به روحیات و خلق و خو و تجربیات هر تماشاگری متفاوت است.

به این ترتیب می رسیم به شوالیه و روز جیمز منگولد. در این نوشته قصد تحلیل فیلم را ندارم، چون صفحه طعم سینما این اجازه را به من می دهد که از منظری متفاوت و حتی غیررسمی به فیلم نگاه کنم. بنابراین اینجا صرفاً می خواهم شرح دهم چرا من فیلم شوالیه و روز را آنقدر دوست دارم تا امروز حدود هجده بار تماشایش کرده ام و اگر عمری به دنیا داشته باشم حالاحالاها خیال دارم آن را ببینم و ببینم!

 

 

یک)پیش فرض ها

 

تماشای شوالیه و روز برای هر آدم آشنا به سینما با پیش فرض هایی همراه می شود که بیشتر آنها نادرست هستند. مثلاً فیلم به عنوان «یکی از فیلمهای تام کروز» ارزیابی می شود و تماشاگر در چارچوب فیلمهای حادثه او به تماشای فیلم می نشیند [۱]؛ یا اینکه تماشاگر به عنوان یک فیلم «اکشن» به پیشواز شوالیه و روز می رود که این هم درست نیست. به نظر من شوالیه و روز را در وهله او باید یک کمدی رمانتیک شناخت. یک رمانس عاشقانه با مقادیر مناسبی کمدی.

 

 

دو)پیشروی ها

 

شوالیه و روز در عین حال در حد یک «کمدی رمانتیک» محدود نمی ماند و خیلی از ابعاد ژانر پیشروی می کند تا برسد به جایی، افقی خیلی دورتر. از حد و اندازه یک «کمدی رمانتیک» خیلی جلو می زند و با جرأت آن را با مقادیری «اکشن» پرحرارات درمی آمیزد. به نظر من امتیاز بزرگ فیلم در این است که رویاهایی را برای تماشاگرش می سازد و برای شخص من آن رویاها چنان در روال زندگی روزمره عجین می شوند که هر بار فیلم را می بینم واقعی می پندارمشان.

 

 

سه)لحظه ها، جزئیات، و چیزهایی فراتر از نما

 

جیمز منگولد و تام کروز سر صحنه شوالیه و روزدر شوالیه و روز چیزهای متعددی هست، دنیایی مفاهیم و جزئیات که دوستشان دارم و در اینجا اشاره هایی به آنها را به جا می آورم. اینها به خودی خود شکل زیبایی شناختی ندارند، اما حاوی معناهایی در زندگی روزمره هستند که کمیاب اند و اگر حصول به آنها در زندگی دست دهد، دگرگون اش خواهد کرد:

 

 

 

۱)برخورد اتفاقی

 

در زندگی روزمره بارها پیش می آید که تنه ما به تنه دیگری می خورد یا مثلاً در یک فروشگاه همزمان با آدم دیگری دستمان را به طرف یک جنس دراز می کنیم، یا در هواپیما با شخص کناری مان گفتگو می کنیم یا...

من برخورد اتفاقی «روی» (تام کروز) و «جون» کامرون دیاز را در ابتدای فیلم خیلی دوست دارم. شاید بیشتر لطف صحنه اتفاقاً بیشتر مدیون دیاز باشد. بعداً درمی یابیم که این برخوردی اتفاقی نبوده و «روی» در همان چند دقیقه «جون» را بین مسافران برای اجرای نقشه اش برگزیده، اما نتیجه کار عالی از آب درمی آید. لبخند کامرون دیاز و بازی او باعث شده این برخورد حتی اگر «روی» پی کار خودش می رفت به یاد ماندنی باشد. این صحنه ای است که من بارها بهش فکر کرده ام.

حدود دو سال پس از تماشای فیلم، روزی در فرودگاه مهرآباد برخورد مشابهی برای من پیش آمد. در آستانه سفری بودم که خانمی عقب عقب آمد و چمدان دسته دارش را زد به من! به جای عذرخواهی چنان طلبکار و عبوس نگاه ام کرد که او را فال بدی تعبیر کردم و از سفر منصرف شدم!

 

۲)دوده ی سیاه روی پیشانی

 

پوستر فیلم شوالیه و روزخیلی وقتها پیش آمده که بعد از تعمیر قطعه ای از اتومبیل یا دوچرخه یا هر کار دیگری، لکه سیاهی از روغن یا دوده روی صورت آدم جا می ماند. کاملاً معمولی است. اما وقتی در نخستین برخورد «روی» و «جون» در فرودگاه «روی» با اشاره به پیشانی «جون» بهش می گوید ر«اونجاتون یه لکه ی کوچیک دارین!» کلام اش حاوی جادوی خاصی است. و وقتی کامرون دیاز برمی گردد و چنان شرمگین و البته عاشق توی شیشه ی یک بیلبورد به چهره اش نگاه می کند جادوی صحنه کامل می شود.

 

۳)کلمه خطرناک «یک روزی...»!

 

«روی» و «جون» روی صندلی هواپیما از رویاهایشان حرف می زنند. «جون» می گوید یک روزی وقتی آخرین قطعه ی اتومبیل اش را وصل کرد به دماغه کیپ تاون در آمریکای جنوبی خواهد رفت و «روی» بهش می گوید «یک روزی» کلمه خطرناکی است! چون معادلی است برای کلمه ی «هرگز»! در عین سادگی عمیق ترین معناها در همین گفتگوی ساده نهفته است.

 

۴)آماده شدن

 

وقتی «جون» به دستشویی هواپیما می رود تا لکه نوشیدنی را از روی لباس اش پاک کند، زد و خورد دلنشینی بین «روی» و دار و دسته تبهکاران درمی گیرد. در همان حال «جون» دارد توی دستشویی خودش را مرتب می کند تا مواجهه ی بهتری با «روی» داشته باشد. صحنه خیره کننده است! سرشار از طنازی!

 

۵)زمانبندی باز کردن در!

 

سکانس تعقیب و گریز با اتومبیل درجه یک است. نکته هوشمندانه اینجاست که منگولد در کمال استادی، لحن درست این صحنه را دریافته و تلاش کرده فیلم به سمت و سوی یک مأموریت غیرممکن پیش نرود. در عین خیره کننده بودن حرکت اکشن صحنه، تأکید منگولد نه روی «حادثه» بیرونی، بلکه روی «حادثه درونی» قرار می گیرد. یعنی دستپاچگی و ترس «جون» و تحت تأثیر قرار گرفتن او از شخصیت «روی» با آن جمله به یاد ماندنی «تو کی هستی؟»

تام کروز هم به یادماندنی است و تعریف و تحسین اش از زمانبندی «جون» برای باز کردن در اتومبیل محشر است! صحنه درست هدایت شده و به بهترین سمت و سوی ممکن رفته است.

 

۶)تا سه می شمارم

 

در سکانس بعد وقتی آنها در محاصره قرار گرفته اند، باز گفتگوها درست نوشته و صحنه درست هدایت شده است. شاید هر کارگردان دیگری بود معطوف به وجه اکشن صحنه و تیراندازی می شد، اما اینجا منگولد تام کروز را طوری هدایت کرده که با تمجید از رانندگی «جون» و لباسی که پوشیده حال و هوای صحنه را عوض کند.

وقتی چند سکانس بعد باز آنها در محاصره قرار می گیرند، منگولد همچنان حواس اش هست که لحن فیلم به چه سمت و سویی باید برود. «روی» به «جون» می گوید «تا سه می شمارم و تو فرار کن و من تو را تحت پوشش قرار می دهم»، اما «جون» آنقدر دستپاچه است که با شماره یک فرار می کند و...

و همچنین باید به صحنه ی درگیری با قاتل توی قطار اشاره کنم که «روی» همراه «سایمون» وقتی سر می رسد که قاتل می خواهد «جون» را بکشد. و در اوج خطر «روی» خیلی خونسرد آن دو را به معرفی می کند! «"جون" این سایمونه! سایمون، "جون" را معرفی می کنم!» و می شود همینطور سکانسهای متعدد فیلم را مثال آورد که چطور خیره کننده کارگردانی شده اند.

 

۷)آدم ربایی!

 

پایان فیلم را خیلی دوست دارم. وقتی «جون» در بیمارستان در هیبت یک پرستار ظاهر می شود و «روی» را می دزدد و با اتومبیل کلاسیک اش می برد به ته آمریکای جنوبی دماغه «کیپ تاون». چه خوب است آدم را به زور به سرزمین رویاهایش ببرند. این دلنشین ترین آدم ربایی در تاریخ سینماست. شوالیه و روز رویاهایی را که در ابتدا مطرح می کند فراموش نمی کند، بلکه محقق شان می کند.

 

 

چهار)نسخه گسترش یافته

 

نسخه گسترش یافته فیلم با حدود ۱۲ دقیه اضافی یک کلاس درس بزرگ تدوین است. این نسخه شامل صحنه هایی حذف شده از نسخه اکران عمومی است که برای دوستداران شوالیه و روز جالب توجه و دلنشین است. (مانند همان صحنه ی ابتدایی فیلم که «جون» را می بینیم در یک گورستان اتومبیل آخرین قطعه مورد نظرش را پیدا می کند و به وجد می آید). اما با اینهمه در مقایسه دو نسخه با هم درمی یابیم که در مرحله تدوین این صحنه ها چه استادانه حذف شده اند و اگر در فیلم می ماندند فیلم تا حدی دچار رکود و ایستایی می شد. مقایسه دو نسخه به ما نشان می دهد چقدر نقش تدوینگر در فرایند نهایی یک فیلم اهمیت دارد. اهمیتی که در خیلی موارد منزلت آن در حد مرتب کردن نماها بر اساس دکوپاژ کارگردان تقلیل پیدا کرده است! مقایسه دو نسخه فیلم کلاس درس فیلمسازی است برای پی بردن به مفاهیمی اساسی در مورد ضرباهنگ و حتی شخصیت پردازی.

 

 

غلامعباس فاضلی

 


پانوشت


۱.در همان سال به تام کروز بازی در فیلمهای سالت و توریست پیشنهاد شد. اما او به دلیل تشابه آن فیلمها با سری فیلمهای مأموریت غیرممکن آنها را رد کرد. و بازی در شوالیه و روز را پذیرفت. او برای بازی در شوالیه و روز به جای ۲۰ میلیون دلار دستمزد رایج اش در آن سال ۱۱ میلیون دلار قرارداد بست



برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید

 

 


 تاريخ ارسال: 1395/2/2
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>محمد.م:

چه سود خوبی داشته فیلم!

100+0-

يكشنبه 5 ارديبهشت



>>>محمد.م:

جالب بود

106+0-

جمعه 3 ارديبهشت 1395



>>>v.i.p:

تمام صحنه های اکشن فیلم رو (بجز صحنه سکانس پشت بامهای اتریش آخرای فیلم) تام کروز خودش بازی کرده و بدل نبوده. تام کروز پدیده است تو سینما.

265+0-

پنجشنبه 2 ارديبهش




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.