پرده سینما

چگونه می توانیم فیلم «کمدی هجو» بسازیم؟ نقد و بررسی فیلم «پول را بردار و فرار کن» ساخته وودی آلن

کاوه قادری


 

 

 

 

 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

پول را بردار و فرار کن

Take The Money and

۱۹۶۹

کارگردان: وودی آلن

فیلمنامه: وودی آلن و میکی رز

بازیگران: وودی آلن، جنت مارگولین، لوییس لاسر

موسیقی متن: ماروین هملیش

مدیر فیلمبرداری: لستر شور

تدوین: پل جوردن، ران کالیش

تهیه کننده: چالز جف

تاریخ نخستین نمایش: ۱۸ اگوست  ۱۹۶۹  

بودجه فیلم: ۱۵۳۰۰۰ دلار

فروش فیلم: ۳۰۴۰۰۰۰دلار

۸۵ دقیقه

زبان فیلم: انگلیسی

رنگی

 

 

 

 

 

طعم سینما – شماره ۱۶۸ : پول را بردار و فرار کن (Take The Money and Run)

 

 

 

یکی از پوسترهای فیلم پول را بردار و فرار کنیکی از نکات مهمی که باید در بررسی پول را بردار و فرار کن وودی آلن درنظر گرفت، توجه به ظرف زمانی فیلمسازی خالق اثر به هنگام ساخت آن است. این فیلم محصول دوره ی اول فیلمسازی وودی آلن است؛ دوره ای که خود آلن هنوز نه فیلمسازی حرفه ای، مؤلف و دارای جهان و نگاه و نگره ی پیوسته و ریشه دار، که در قامت شومن استندآپ کمدی، روزنامه نگاری طنزپرداز و کمدین و کمدی نویسی زبده در عرصه ی تلویزیون بود، چه کمدی های کلامی اش و چه حتی کمدی های موقعیت اش، از دل متلک ها، نقدها، طنزنگاری های ژورنالیستی و جوک های تلویزیونی برمی آمدند و آثارش، پیش و بیش از آنکه از منظر ساختار داستانی و قوام و دوام دراماتیک قابل بررسی باشند، «کمدی هجو»هایی ناخودآگاهانه و غریزی هستند برگرفته از آثار اغلب گراجو مارکس و گاه چارلی چاپلین؛ که البته امروزه به یکی از الگوها و نمونه های مرسوم و متعارف آنچه «پارودی» یا همان «کمدی هجو» می نامیم و می شناسیم بدل شده اند. بنابراین دوره ی از پول را بردار و فرار کن تا عشق و مرگ وودی آلن را به نوعی می توان دوره ی «کمدی هجو»های او دانست و به آن، به ویژه پول را بردار و فرار کن اش، از این منظر نگریست که : چگونه می توان فیلم «کمدی هجو» ساخت؟

برای پاسخ به این پرسش، الگویی که وودی آلن و البته اسلاف اش همچون کیتون و چاپلین و صدالبته هم دوره ای هایش همچون مل بروکس ارائه می دهند، عمدتاً همان الگوی خلق موقعیت هجو یافته است که تعمیم دادن اش در قالب فیلم، تعریفی از یک فیلم «کمدی هجو» پیش روی ما می گذارد. آن الگو عبارت است از تغییر فاز از موقعیتی جدی به موقعیتی کمدی یا کمیک کردن بالفعل یک موقعیت بالقوه و ذاتاً جدی که به مدد بازسازی تمسخرآمیز و کاریکاتورگونه ی موقعیت مذکور، برهم ریختن عامدانه و در عین حال طنازانه ی قواعد آن، بکارگیری اغراق در برخی عناصر آن یا دستمایه قرار دادن یک کنش و یا حتی یک دیالوگ کمیک و اگزجره کردن آن، با محوریت نقد شخصی، اجتماعی، سیاسی و یا حتی سینمایی صورت می گیرد.

حال پول را بردار و فرار کن نیز برای بدل شدن به «کمدی هجو»، از همین الگو پیروی می کند؛ به این معنا که چیدمان تقریباً تمام موقعیت ها جدی است و دکوپاژ به معنای صحنه نویسی اش، موسیقی متن و حتی میزانسن و نحوه ی تعقیب و گریز دوربین نیز همچنین. حتی در این میان، ورژیل به عنوان کاراکتر وودی آلن در فیلم نیز برخلاف مثلاً کاراکترهای ساخت دست باستر کیتون که گویی موقعیت خطیر را سهل الوصول فرض کرده و با آن، خونسرد و لاقیدانه برخورد می کنند و با اینگونه برخورد در عین حال پیروزمندانه با موقعیت، آن را به هجو می کشند، از قضا با جدی گرفتن همه جانبه ی موقعیتی که خود ناخواسته آن را دستکاری و کاریکاتوریزه کرده است و شکست در مواجهه با آن، موجب می شود که آن تضاد کلیدی کمیک مورد نیاز هجو رقم بخورد. برای نمونه، ورژیل :

-         در سکانس نواختن اش در شهر، در شرایطی می خواهد مجدانه و مصرانه عضو تیم نوازنده های شهر خود شود که همواره صندلی به دست از تیم اش عقب است و در تضادی ارگانیک با انبوه طبل زن ها و شیپورنوازهای در حال رژه رفتن، نشسته روی صندلی، به دنبال نواختن گیتار با آهنگ و ریتمی مغایر با آهنگ و ریتم جمع نوازنده ها است.

 

-         در سکانس دزدی از پلیس، در شرایطی به دنبال دزدی پول از پلیس است که به عنوان اسلحه، به جای تفنگ، عملاً فندک تهیه کرده است.

 

-         در سکانس اولین مرتبه ی فرار از زندان اش، در شرایطی با صابون به شکل تفنگ درآمده سعی در فرار دارد که نقشه اش بخاطر بارش شدید باران و به تبع آن، کف کردن صابون اش، با شکست مواجه می شود.

 

وودی آلن در همان سالها-         در سکانس های اقدام برای قتل منشی شرکت، در شرایطی با اتومبیل می خواهد او را در خانه اش بکشد که به سبب فضای محدود داخل خانه، سرعت اتومبیل و نحوه ی مضحک رانندگی، حتی در صورت تصادف نیز قتلی رخ نمی داد؛ و در شرایطی دینامیت هایی در شمایل شمع برای منفجر کردن او می فرستد که به علت بیش از حد بزرگ درنظر گرفتن اندازه هایشان برای شمعدانی، نقشه با شکست مواجه می شود؛ و در شرایطی به هنگام معاشقه می خواهد چاقو را در میزانسنی مشابه میزانسن قتل در بدن منشی فرو کند که با اشتباه گرفتن استخوان مرغ به جای دسته چاقو، عملاً به جای قتل، موجب کثیف کاری می شود.

 

-         در سکانس برنامه ریزی سارقین برای سرقت بانک، در شرایطی فیلم آموزش سرقت را به همراه سارقین تماشا می کند که با قرار دادن آگهی بازرگانی در ابتدای فیلم، تلاش گروه برای سرقت را مضحک جلوه می دهد.

 

در این میان، البته تبدیل هجوگونه ی موقعیت های بالقوه جدی به موقعیت های بالفعل کمدی، اغلب از طریق دستمایه قرار دادن عناصری از آن موقعیت، دستکاری در آن ها و یا کاریکاتوریزه و اگزجره کردن شان صورت می گیرد که نمونه های آن عبارت اند از :

 

-         سکانس دزدیدن کیف دستی پیرزن که در آن، در شرایطی به مدد اگزجره کردن وحشت پیرزن ناشی از سرقت و تعقیب و گریز سریع دوربین، زمینه های یک سکانس سرقت مهیج ایجاد می شود که با فاش شدن محتوای بی اهمیت درون کیف دستی که تنها شامل چند عدد زنجیر است، عملاً سکانسی در هجو دزدی های محلی و خیابانی را شاهد هستیم.

 

-         سکانس کوتاه دزدی از فروشگاه حیوانات که در آن، با اگزجره کردن واکنش عصبی و آنی حیوانات به هنگام مورد حمله قرار گرفتن، به جای حیوانات، دزد فروشگاه مورد تعقیب قرار می گیرد.

 

-         سکانس پیاده روی عاشقانه ی ورژیل و لوئیز که در آن، با دستمایه قرار دادن مأموریت های نا به هنگام کارگران شهرداری در قالب سربرآوردن ناگهانی کارگر شهرداری از زیرزمین مابین ورژیل و لوئیز، یک پیاده روی عاشقانه ی ولو روتین مورد هجو قرار می گیرد.

 

-         سکانس های سرقت از بانک که در آن ها، دو موقعیت بالقوه جنایی سرقت از بانک در دو مقطع متفاوت از فیلم، ابتدا با دستمایه قرار دادن یک غلط املایی و اگزجره کردن اش، به نحوی که رئیس و کارکنان و مشتریان بانک، همگی مشغول بررسی آن شوند و سرقت به نحو مضحکی با شکست مواجه شود و سپس با کاریکاتوریزه کردن از طریق ایجاد همزمانی میان سرقت دو گروه مجزا از یکدیگر از یک بانک، به گونه ای که کار برای تعیین سارقین اصلی به رأی گیری کشیده شود و به جای سرقت از بانک، میان دو گروه سارقین درگیری ایجاد شود، به سکانس هایی در هجو موقعیت سرقت ار بانک بدل می شوند.

 

وودی آلن-         یکی از سکانس های فرار از زندان در میانه ی فیلم، که با دستمایه قرار دادن نوع، نحوه و چگونگی فرار ورژیل از زندان به وسیله ی تاکسی های خطی نوبتی، موقعیت فرار از زندان را به هجو می کشد.

 

-         سکانس مصاحبه برای استخدام ورژیل در بخش نامه نگاری شرکت که در آن، نفس موقعیت مصاحبه ی استخدام، با دستمایه قرار دادن طولانی شدن کش و قوس پرسش و پاسخ ها و البته اغراق در تعویض موضوع پرسش و پاسخ ها و به تبع شان، تبدیل شدن مصاحبه ی استخدام به مسابقه ی بیست سئوالی، هجو می شود.

 

-         سکانس کوتاه تخطی از ایست بازرسی که اغراق در نوع تصادف اتومبیل با مأمور ایست بازرسی، به نحوی که اتومبیل، مأمور را چسبیده به شیشه ی جلویی، همراه خود می برد، موجب هجو موقعیت تخطی از ایست بازرسی می شود.

 

-         یکی از سکانس های برنامه ریزی تیمی برای سرقت از بانک که در آن، اغراق در انگیزه، حس، شور و هیجان طراح سرقت از بانک، به نحوی که موقعیت را با طراحی فیلمبرداری فیلمی درباره ی سرقت از بانک اشتباه بگیرد، موجب هجو موقعیت می شود.

 

-         سکانس مجازات و شکنجه ی فیزیکی در اردوگاه کار اجباری، که یک دستکاری شکلی هوشمندانه در نوع اجرای موقعیت، به نحوی که به جای فرد خاطی، سایه اش شلاق زده شود، موجب هجو موقعیت تنبیه بدنی در زندان می شود.

 

-         سکانس فرار دسته جمعی از اردوگاه کار اجباری که در آن، فرار شتابان و بی برنامه ی زندانیان در عین اینکه پاهایشان توسط زنجیر به یکدیگر متصل شده است، دستمایه ی اکت های کمیک متعددی می شود که جملگی در هجو تعقیب و گریز میان پلیس و مجرم است.

 

-         سکانس آخرین مرتبه ی دستگیری ورژیل که در آن، گفتگوی مفصل و مملو از خاطرات میان او و دوست قدیمی اش که سال هاست یکدیگر را از نزدیک ندیده اند و دستگیری بی دردسر ورژیل توسط آن دوست قدیمی در پایان گفتگو، موقعیت به دام افتادن نهایی ضدقهرمان را هجو می کند.

 

علاوه بر این ها، پایان بندی پول را بردار و فرار کن نیز هجوگونه است؛ تبهکاری که تمام نقشه هایش از جمله فرار با استفاده از صابون به شکل تفنگ درآمده، برای همگان لو رفته، باز با نمایش آشکار همان صابون به عنوان ابزار نقشه ی فرار، در پایان مصاحبه از خبرنگار می پرسد که «می دانید کی باران می بارد؟». ضمن اینکه فیلم، ساختار درونی یک «درام-مستند» را نیز هجو می کند؛ آن هنگامی که همچون پدر و مادر ورژیل، عامدانه از راوی هایی با هویت نامشخص استفاده می کند که گاه همچون عکاس صحنه ی آخرین مرتبه ی دستگیری ورژیل، حتی درباره ی سوژه ی اصلی مستند نیز صحبت نمی کنند. در بحبوحه ی این «کمدی هجو»، حتی پیش زمینه های تئوریک دوران کودکی به اصطلاح تراژیک ورژیل نیز کمیک و هجوآمیز است؛ برخورد توپ بیسبال به سر پدربزرگی که تنها دلسوز واقعی ورژیل بوده و در نتیجه راهی شدن پدربزرگ به تیمارستان و بی سرپرست ماندن ورژیل.

وودی آلن سر صحنه پول را بردار و فرار کندر طول این مسیر مملو از هجو البته برخی نیش و کنایه های مذهبی و اجتماعی نیز که بعدها با پرداخت دراماتیک و به نحوی تکامل یافته تر، به بخش ثابتی از درونمایه ی آثار آلن تبدیل می شوند، در این فیلم، ولو در حد اشاره های گذرای موضوعی به چشم می خورند که برای نمونه، می توان اشاره کرد به آزمایش واکسن روی ورژیل و تبدیل موقت او به خاخام ناشی از اثرات جانبی واکسن، که با طرح این مضمون که «تبهکار فقط یک واکسن آلوده کم دارد تا بتواند به یک خاخام تمام عیار تبدیل شود»، طعنه های تند و تیزی را متوجه مذهب می کند. نمونه ی دیگر، تعیین همنشینی و هم صحبتی با بازیاب و کارشناس فروش بیمه به عنوان مجازات انفرادی زندانیان اردوگاه کار اجباری است که نشان از تنفر آشکار آلن نسبت به رایزنی های رسمی و اداری دارد. میان این نیش و کنایه ها، طعنه های تصویری و نمایشی دیگری نیز مشاهده می شوند؛ همچون لباس های درون یخچال و کفش های درون فریزر، آموزش به فرزند در شرایط گریز از پلیس و همچنین موتیف شکسته شدن عینک، که جملگی کاربردهای کمیک «چارلی چاپلین»ی دارند و زادگاه و خواستگاه شان، از کمدی «چارلی چاپلین»ی برمی آید.

با این اوصاف، مسلم است که اگر پول را بردار و فرار کن را بدون درنظر گرفتن سبکی که براساس آن ساخته شده و قطع نظر از ظرف زمانی فیلمسازی خالق اثر به هنگام ساخت آن و از منظر ساختار داستانی و قوام و دوام دراماتیک تماشا کنید، به نحو جبران ناپذیری ضرر خواهید کرد؛ اما اگر فیلم را براساس سبک متبوع و مطبوع اش و با لحاظ کردن اقتضائات دوره ی اول فیلمسازی وودی آلن بسنجید، آن هنگام است که می توانید از تماشای «کمدی هجو» جوان، پویا و سرزنده ای لذت ببرید که در عین پایه گذاری سبکی و الگویی «کمدی هجو»های بعدی آلن همچون موزها، خواب آلود و عشق و مرگ، کاملاً ناخودآگاهانه و غریزی ساخته شده است و یک بار دیگر می تواند صحت و قطعیت این گزاره را اثبات کند که قریحه ی یک هنرمند، حتی اگر ناخودآگاهانه و غریزی نیز بکار گرفته شود، قادر به خلق چه معجزه های بی بدیلی است.

 

 

 

کاوه قادری

 

خرداد ۱۳۹۵

 

برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید

 



 تاريخ ارسال: 1395/3/27
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>خردجو:

ضمن تشکر از نقد خوبتان، جا داره اشاره ای هم داشته باشم به دوبله بسیار خوب مرحوم افضلی و ترجمه بسیار خوب اثار الن در دوره اول کاری. نزدیکی تیپ و صدای افضلی با صدای الن حیرت انگیزه

6+0-

جمعه 22 ارديبهشت 1396



>>>winter:

درود ......

5+0-

شنبه 12 تير 1395



>>>در جواب نیروان:

دوره دوم با "آنی هال" از 1977 تا "شالوده شکنی هری" در 1997 و دوره سوم با "شهرت" از 1998 تاکنون.

4+0-

جمعه 28 خرداد 1395



>>>سمیرا:

دوره دوم فیلمسازی وود آلن با "آنی هال" شروع میشه

19+0-

جمعه 28 خرداد 1395



>>>فاطمه:

این فیلم عجب فروشی داشته نسبته به بودجه اش!

16+0-

جمعه 28 خرداد 1395



>>>نیروان:

دوره های بعدی فیلمسازی وودی الن چی هستش؟ به دوره اول اشاره کردید...

8+0-

جمعه 28 خرداد 1395



>>>v.i.p:

Like

29+0-

پنجشنبه 27 خرداد 1395



>>>wilhelm:

How beautiful photos of woody allen

29+1-

پنجشنبه 27 خرداد 1395



>>>سروش:

دیگه راستی راستی باید کاوه قادری رو یکی از .وودی آلن شناسان ایرانی محسوب کرد. دستت درد نکنه با این تحلیل دقیق

59+0-

پنجشنبه 27 خرداد 1395




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.