کاوه قادری
پنجشنبه ها، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
شعلههای آتش
(کوائیمادا)
Burn!
Queimada
کارگردان: جیله پونته کوروو
تهیه کننده: آلبرتو گریمالدی
نویسندگان فیلمنامه: فرانکو سولیناس، جورجیو آرلوریو
بازیگران: مارلون براندو، اواریستو مارکوئز، و...
موسیقی متن: انیو موریکونه
مدیر فیلمبرداری: مارسلو گاتی و جیوسپه روزولینی
تدوین: ماریو مورا
شرکت تهیه: پرودیوزونی ایروپه آسوسیاتی، و یوناییتذ آرتیستز
پخش از: یونایتد آرتیستز
تاریخ نخستین نمایش: ۲۱ دسامبر ۱۹۶۹ (ایتالیا) ۲۱ اکتبر ۱۹۷۰ (ایالات متحده)
مدت زمان فیلم: ۱۳۲ دقیقه
محصول کشور: ایتالیا
زبان فیلم: ایتالیایی (و اسپانیایی و پرتقالی)
طعم سینما – شماره ۲۲۲ : شعلههای آتش (Burn!)
فیلم شعلههای آتش (نام های دیگر در ایران: کوائیمادا/ بسوزان!) جیلو پونته کوروو به عنوان نخستین اثری که این فیلمساز بعد از فیلم نبرد الجزایر ساخت، به لحاظ ویژگیهای ساختار روایی و نمایشی، شباهتهای بسیار اندکی با سلف مشهورش دارد. شعلههای آتش دستکم از این منظر که مانند نبرد الجزایر، محتوایش به طور خالص از واقعه یا رویدادی تاریخی و مستند برنمیآید و جهان موقعیتیِ داستانی و نه مستند دارد، شباهتی به یک «درام-مستند» عُرفی ندارد. شعلههای آتش در زمینهی موقعیتنگری نمایشیاش به مفهوم نحوهی زیست و رفتار دوربین با موقعیت نیز دستکم به کیفیت نبرد الجزایر، نه مستندنما است و نه شمایلی از مستندی عُرفی دارد. فیلم با انتخاب قهرمانی کاریزماتیک و دارای زیست، رفتار، منش و کنش و واکنش شبه وسترنی و صفآرایی یک جهان موقعیتیِ آنتاگونیستگونه علیه او (وسعت قدرت و حضور استعمارگران و بردهدارانی که باید علیه آنها مبارزه کرد)، به وضوح در چهارچوب نوعی از رایجترین واقعیت داستانیِ دارای دراماتیکترین ترفندها و فراز و فرودهای موقعیتی بازی میکند.
در چنین شرایطی، آنچه به ماهیت و ساختار فیلم، رگههایی از مستند بودن میدهد، سوای لحن و بیان تماماً گزارشیِ توضیحاتی که در ابتدای فیلم به «ویلیام» راجع به جزیرهی محل اقامتاش داده میشود یا روایت خبری «ویلیام» از سالهای بعد از دورافتادن او و «جوزه» از قدرت، عمدتاً در موقعیتنگاریهای فیلم نهفته است؛ موقعیتنگاری به مفهوم جنس موقعیتهایی که برای نمایش انتخاب شدند، موضعگیری دوربین در قبال آن موقعیتها و نوع دکوپاژ و طراحی صحنه و فضاسازی جمعی و محلی آنها. برای نمونه، در سکانسهایی همچون اعدام «سانتیاگو» و برگزاری مراسم تشییع و یادبود برای او، دوربین با وجود اینکه رفتار، زیست و کنش و واکنش مرسوم یک کاراکتر ناظر یا راوی سوم شخص را ندارد اما به مدد زاویهی دیدش، باز به مثابه یک گزارشگر یا یک فیلمبردارِ بخش خبری تلویزیون یا یک مستندساز، طوری برای نمایش موقعیت موضع میگیرد که تمام جغرافیا و جزئیات صحنه و جوانب رویداد را مدنظر داشته باشد.
در واقع، نوع موقعیتنگاری که پونته کوروو در شعلههای آتش انجام میدهد، همان نوع موقعیتنگاری است که در یک فیلم داستانیِ عُرفی، چندان کاربرد ندارد؛ به گونهای که در آنگونه فیلمها، دوربین مکث چندانی روی نمایش موقعیت در سکانسهای معرف ندارد، معمولاً با چند شاتِ عکاسانهی کوتاه از کنارشان میگذرد، خیلی خودش را به آن موقعیتها نزدیک نمیکند، درگیر جزئیات صحنه نمیشود و کاربرد آن موقعیتها را در حد معرفی اولیه و فضاسازی کلی برای تبیین اولیهی نوع جهان موقعیتیِ فیلم میداند؛ در حالی که در همین فیلم پونته کوروو، در همان دو سکانس مذکور، به ویژه در سکانس مراسم تشییع و یادبود برای «سانتیاگو»، فیلمساز میکوشد تا جایی که میتواند دوربین خود را به موقعیت مدنظر نزدیک کند و حداکثر جمع شرکتکننده در مراسم و آیینهای به اجرا درآمده توسط آنها را فضاسازانه پوشش دهد؛ مشیای که در سکانسهایی مانند حضور قهرمانان در ورودی جزیره در میان گمرکیها و بازاریان و مردمان محلی، نزاعهای محلی و جمعی در حاشیهی مسابقات میان خروسها، دستگیریهای فلهای و غارتهای شبانهی پرتغالیها، آمادهسازی نیروهای محلی برای جنگ با پرتغالیها و آیین جشن و سرورشان بعد از رقم خوردن پیروزیهای اولیه، جشنهای خیابانیِ مردمان محلی و در ادامه، شورش و تصرف قلعه پرتغالیها، بازگشت «جوزه» نزد مردمان خود، گزارش از بورس لندن، جنگهای پارتیزانی میان نیروهای «جوزه» و «ویلیام» و غیره نیز حاکم است؛ همان وقایع، پیشامدها و خردهموقعیتهایی که فیلمساز، جستجوگرانه و خبرنگارانه به آنها نزدیک میشود، برای آنها وسعت نمایشی درنظر میگیرد و برای تمام آن گسترهی درنظر گرفته شده، طراحی صحنه و لباس و صحنهنویسی ریزبینانه دارد و دوربیناش نیز تمام دور و اطراف و جوانب و جزئیات صحنهها را دقیق میبیند و میشناسد و به نمایش درمیآورد؛ و به همین دلیل است که دستکم برخی از سکانسهای مذکور، با وجود اینکه لزوماً راوی وقایع اصالتاً تاریخی و مستند نیستند اما آنقدر به لحاظ نوع کارگردانی، به واقعیت مستند نزدیک شدهاند که انگار همان تصاویر و فیلمهای خبری و آرشیویِ آن دوران از تاریخ مبارزات ضداستعماری و ضدبردهداری هستند؛ ویژگی که در فیلم نبرد الجزایر نیز به خصوص در سکانسهای تظاهرات فراگیر و استقلالطلبانهی مردم الجزایر علیه فرانسویها مشاهده میشود و بیانگر غنای روایت نمایشی و کیفیت واقعگرایی و واقعهنگاری در آثار پونته کوروو است.
این موقعیتنگاریهای مستند اما جملگی در شعلههای آتش، در بستر روایت یک خط سیر داستانیِ کلاسیک قرار گرفتهاند و دقیقاً در همین نقطه است که ماهیت هیبریدی فیلم پونته کوروو میان درام و مستند شکل میگیرد؛ وقتی موقعیتنگاریهای مستند، به خدمت موقعیتنگریهای داستانی درآمدهاند؛ به این معنا که به تمام آن وقایع مستندسازی شده، سوای کارکردهایی که در معرفی قهرمانان و فضاسازی موقعیت و روایت «داستان موقعیت» فیلم دارند، به چشم موقعیتهای شکلدهنده و پیشبرندهی یک فیلم «Big Production» و درامی قهرمانپرور، فراز و فروددار و پرکشمکش نگریسته میشود و کلیهی آن موقعیتهای دارای اجرای مستندگونه در نمایش، در قالب فرم روایی «Fiction» عرضه شدهاند؛ روایتی که سوای سینوسی بودن و اعوجاجاتِ ناشی از پرحادثه بودناش، در ساحت شخصیتپردازیاش نیز روندی مرحله به مرحله و پرافت و خیز را در زمینههای معرفی و آفرینش قهرمان، شکلدهی قهرمان دوم از طریق قهرمان اول (با تم پسزمینهای احیای شخصیت)، رفاقت و اتحاد دو قهرمان، دورافتادگی میان دو قهرمان و نهایتاً تقابل تلخ و تراژیک میان این دو طی میکند؛ مراحلی که تقریباً هرکدامشان، یک فصل داستانی از این درام پرملات و قابل تعقیب برای مخاطب هستند.
در این میان، موتور محرک داستانی و موقعیتیِ شعلههای آتش پونته کوروو، در نحوهی روابط میان دو قهرمان فیلم نهفته است و در این زمینه، تضاد موقعیتی لازم برای بارور شدن درام، آن هنگامی شکل میگیرد که دو قهرمان فیلم، پس از دورهای همزیستی و رفاقت و اتحاد، از همدیگر دور میافتند و با عوض شدن شرایط و به وجود آمدن تضاد منافع، در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. در این تقابل میان دو قهرمان، آنچه برانگیزاننده است، در هماندازه کردن جایگاه، موقعیت و قدرت دو قهرمان فیلم نهفته است؛ هماندازهسازی که فقط منحصر در رشد فکری، منشی و شخصیتیِ «جوزه» به عنوان قهرمان دوم فیلم نیست؛ بلکه حتی غیبت طولانی «جوزه» از میانهی فیلم تا پردهی سوم و صرفاً شنیده شدن اسم او به عنوان یک رهبر مبارزات پارتیزانی و انقلابی نیز دستکم در ذهنیسازی ابهت او برای مخاطب به عنوان قهرمانی همتراز با «ویلیام» (به عنوان قهرمان اول فیلم)، نقش ایفا میکند. در نتیجهی این هماندازهسازیِ دو قهرمان تقابل یافته با یکدیگر است که از میانهی فیلم به بعد، مخاطب شاهد شکلگیری یک «دوئل کلاسیک» میان این دو قهرمان است؛ دوئلی که پیشبرندهی اصلیِ خط سیر داستانی و موقعیتیِ درام از میانهی فیلم به بعد است و آنچه غنیتر و واقعگراترش میکند، در بخش دیگری از هماندازهسازی دو قهرمان فیلم با یکدیگر نهفته است؛ آن هنگامی که برای مساواتبخشی و به تعادل رسیدن جایگاه و اقبال این دو قهرمان نزد مخاطب، به ویژه از میانهی فیلم به بعد، ویژگیهای منفی در قهرمان محبوبتر («ویلیام») و ویژگیهای مثبت در قهرمان کمتر مورد علاقهی مخاطب («جوزه»)، بیشتر برجسته میشوند؛ همان ایجاد توزانی که سوای پایاپایتر کردن این دوئل از منظر ابعاد شخصیتی، به دلیل سینوسیسازی رفتاری و شخصیتیِ قهرمانها و جذابیتبخشی به این دو قهرمان از طریق ایجاد توأمان نقاط ضعف و قوت برای آنها نیز واجد ارزش در ساحت شخصیتپردازی است.
اما نمیتوان از قهرمان و قهرمانپروری در فیلم شعلههای آتش پونته کوروو حرف زد و اشارهای به مارلون براندو به عنوان آفرینندهی کاراکتر «ویلیام» نکرد؛ بازیگری که نقشآفرینیهایش در دههی شصت میلادی، هرگز به اندازهی آنچه در دهههای پنجاه و هفتاد میلادی ارائه کرد مورد توجه قرار نگرفت؛ و شاید همین اسطوره بودن در عین کمفروغ بودن، بهترین زمینهی زیستی و رفتاری بود برای ساختن قهرمانی زیرک، کاربلد، ماجراجو، سیاستورز و حتی دارای تحکم و بیرحمی، اما در نهایت ناکام و بدفرجام؛ و این یعنی آنچه در اجرای براندو به عنوان مؤلف کاراکتر «ویلیام» دیدیم؛ به انضمام کاریزمایی که حتی برخی شناسههای دافعهبرانگیز «ویلیام» را نیز برای مخاطب، جذاب میکرد و به فیلمساز، هم اجازه میداد بیپرواتر از آنچه معمول است، قهرماناش را خاکستریسازی کند و هم این امکان را به او میداد تا تمام آنچه به عنوان درسهای تاریخی و سیاسی و حدیث نفس اثرش مدنظر دارد را در قالب گفتار و رفتار و فرجام «ویلیام»، به مخاطب خود عرضه کند.
کاوه قادری
اردیبهشت ۱۳۹۹
برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|