پرده سینما

بو کنیم اطلسی تازه بیمارستان را...

علی ناصری

 

 

 

 

 

 


 

بهار همان اتفاقی است كه پس از زمستان می افتد. زمستان، وقتی طبیعت می میرد بهار معنا پیدا می كند، زمستان است كه بهار را شیرین می كند و كسی كه در سرمای زمستان به پختگی نرسیده باشد طعم بهار را نمی فهمد. طبیعت با بهارش به ما می آموزد كه پس از هر زمستان بهاری در راه است.

انتظار بهار و عید همه جا زیبا و دوست داشتنی است، آمدن بهار امید بخش است و تكراری است از معجزه های خدا كه دوباره طبیعت مرده را زنده می كند.

صبح روز دوشنبه نوزده اسفند ماه به مدت سه روز در بیمارستان برای انجام امری به غیر از بیماری بستری شدم! و سه روز را در بخش سی سی یو گذراندم، پچ پچ های پرستارها، شادی های شان و انتظارشان برای عید در مقابل آه و ناله های بیماران برایم تضادی را نمایان كرده بود كه انگار آنجا اتاقی برای تقسیم دنیا به دو دسته است، دسته ای شاد و خوشحال در انتظار بهار و دسته دیگر انگار كه بهاری در كار نیست و در زمستانی سرد گرفتارند. حس اینكه كاری برای شریك شدن آن ها در شادی همه گیر عید نمی توانی انجام دهی بسیار آزاردهنده است، اما فقط آن ها هستند كه معنای بهار را می فهمند چرا كه می توانند با سلامتی دوباره معنای سلامتی را بفهمند و به قولی همان بهار را كه همیشه داشتند با آمدن زمستان درك می كنند و با بازگشت دوباره بهار قدردانش می شوند. كاش بهار دوباره به زندگی شان برگردد اما چرا ما كه باید در بهار باشیم احساس سرمای زمستان را داریم؟ نمی دانم...

كاش برای همه پس از هر زمستان بهاری باشد و همچون طبیعت، زمستان به بهار نزدیك و بهار از زمستان دور باشد.

این روزها این قسمت از شعر زیبای سهراب سپهری را بارها به یاد آوردم:

 

و نپرسیم کجاییم

بو کنیم اطلسی تازه بیمارستان را

و نپرسیم که فواره اقبال کجاست

و نپرسیم چرا قلب حقیقت آبی است

و نپرسیم پدرهای پدرها چه نسیمی چه شبی داشته اند

پشت سرنیست فضایی زنده

پشت سر مرغ نمی خواند

پشت سر باد نمی آید

پشت سر پنجره سبز صنوبر بسته است

پشت سر روی همه فرفره ها خاک نشسته است

پشت سر خستگی تاریخ است

پشت سر خاطره موج به ساحل صدف سرد سکون می ریزد

 

 

 

علی ناصری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در همین رابطه بهاریه های نویسندگان سایت پرده سینما در نوروز 1393 را بخوانید

 

 

از خود می سازم- مهدی فخیم زاده

رونمایی از یک عکس چهل ساله- محمد جعفری

«بهاریه­»ای بیشتر مطبوعاتی و کمتر سینمایی! حوّل حالنا.....- فهیمه غنی نژاد

روزی که رفت بر باد، روی که ماند در یاد- سعید توجهی

عاشقی اعتباری است که نصیب هرکس نمی شود- امید فاضلی

غنچه رز من کدام است؟- نغمه رضایی

پرواز در این حوالی- آذر مهرابی

شاید بهار که بیاید، معجزه هم بیاید- محمود توسلیان

بو کنیم اطلسی تازه بیمارستان را- علی ناصری

امسال هیچ منتظر بهار نیستم- محمدمعین موسوی

بهار نزدیک است... حالم خوش نیست!-رضا منتظری

هزار نقش نگارد ز خط ریحانی- الهام عبدلی

آواهایی که از دوردست ها می آیند- مرتضی شمیسا

در یک بعد از ظهر گرم تابستان «او» آمد- غلامعباس فاضلی


 تاريخ ارسال: 1392/12/29
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.