پرده سینما

واقعی، ناراحت کننده، و خنده دار! نگاهی به فیلم «بچه ها همه خوب اند»

موحد منتقم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی فیلم بچه ها خوب اند The Kids Are Allright

 

فیلم درباره یک بنیاد اساسی که همان خانواده است و آسیب پذیری آن می باشد. بچه ها خوب اند در زیر سطح کمدی اش در حول سه شخصیت میانسال، این پرسش کلیدی را مطرح می کند که معنای خانواده چیست؟ و معنای ازدواج چیست؟ شاید پیام نهایی فیلم این باشد که خانواده هایی که به سنت و ارزش های پذیرفته شده ی عام پشت پا می زنند بیش از همه در معرض آسیب قرار دارند.

 

پوستر فیلم بچه ها خوب اندبا واژه «خوب» نمی شود فیلم بچه ها خوب اند را توصیف کرد. ما با فیلمی رو به رو هستیم که به تمام کاراکتر هایش احترام می گذارد و لحظات شادی را برای بینندگانش فراهم می کند.

یکی از بهترین سکانس های امسال در این فیلم است. صحنه ای که  «نیک» و زوج همجنس خود (جولین مور) با بچه هایشان به یک مهمانی شام می رود، ولی از نظر روحی  به نظر می رسد در لبه ی یک پرتگاه قرار دارد. او بی وقفه حرف می زند، خودش را خیلی خوشحال نشان می دهد، مدام خودشیرینی می کند، کلی حرف را تند تند پشت سر هم می گوید، و شما تعجب می کنید که چه اتفاقی برایش افتاده؟ «جتی» خودش هم تعجب می کند. این سکانس به قردی قوی وبی نقص است که باعث تعجب می شود. حس «آنت» از آن حس هایی است که همه ما تجربه کرده ایم ولی کمتر شده که بر پرده سینما ببینیم. اوقاتی که خیلی خوشحال نیستیم ولی برای اینکه حال و هوای خوبی درست کنیم الکی خوش می شویم. در حالی که از درون داریم درب و داغون هستیم. و به تجربه ی اینجور سکانسی دانستن چیزی است که نمی دانیم چه چیزی هست می گویند! البته از اینجور سکانس ها در فیلم زیاد است که خوب شروع می شوند و خوب تر تمام می شوند. کارگردان فیلم لیسا چلو دونکو است و این سکانس یک نمونه از سکانس های قوی و بر پایه روانشناسی فیلم است که او توانسته  بدون هیچگونه زرق و برق و حرکت اضافی  کارگردانی کند.

چلودنکو قبلا یک فیلم ساخته بود با نام هنرقلب که داستان  «الی شدی» است که من ندیده امش، و دیگری Laurel Canyon است که این یکی اتفاقا خیلی فیلم خوش ساخت و خوبی است. ولی بچه ها خوب اند اولین  فیلم پرهزینه  و ستاره دار او است و اولین فیلمی از او است که به آن عنوان شاهکار را می توان داد.

بچه ها خوب اند نیز مانند Laurel Canyon دارای کاراکتر های جذاب به همراه بازی های خارق العاده است، که برشی از یک زندگی غیرمتعارف از هزاران زندگی متعارف افراد در کره زمین است. کاراکتر ها و فیلمنامه  فیلم شما را با یک سری شخصیت جذاب و خنده دار و حوادثی که اصلا فکرش را نمی کنید روبرو می کنند. مثل سکانسی که زنها برای برانگیختگی، فیلم مردانگی را می بینند. (اصلاً اینجور چیزی را نمی توانستم تصور کنم!) ولی فیلم کم کم که پیش می رود متوجه می شویم دنبال چیزهای بزرگتری در زیر داستان به ظاهر شاد و خوشحال اش است. فیلم درباره یک بنیاد اساسی که همان خانواده است و آسیب پذیری آن می باشد. بچه ها خوب اند در زیر سطح کمدی اش در حول سه شخصیت میانسال، این پرسش کلیدی را مطرح می کند که معنای خانواده چیست؟ و معنای ازدواج چیست؟ شاید پیام نهایی فیلم این باشد که خانواده هایی که به سنت و ارزش های پذیرفته شده ی عام پشت پا می زنند بیش از همه در معرض آسیب قرار دارند.

بچه ها خوب اند فیلمی کمدی و بسیار جسورانه است که زیبا نوشته شده است و زیباتر بازی، و عالی اجرا شده است.

فیلم داستان نیک (آنت بنینگ) و جولز (جولیان مور) است. که دو بچه با نام های  «جونی» (میا واسیکوفسکا) و «لیسر» (جاش هاچرسون) دارند و در حوالی لس آنجلس زندگی می کنند. مادرشان «نیک» دکتری است که بسیار بی قید است و «جولز» هم یک آرشیتکت است. پدر این بچه ها کسی است که یک اهدا کننده ی اسپرم است (کسانی که اسپرم هایشان را به زوج های همجنس باز می دهند.) «جونی» 18 ساله و «لیسر» خیلی دوست دارند بدانند پدرشان چه کسی است. زندگی خانوادگی این خانواده ی چهار نفره توام با شادی است. اما با وجود همه ی خوبی ها و خوشی های این خانواده چیزی در این زندگی بدون پدر - یا بدون شوهر- ناقص است. بچه ها حالا که بزرگ شده اند به مادران خود اعلام می کنند که دوست دارند با پدر بیولوژیکی خود آشنا شوند. در ادامه ی ماجرا هویت پدر بیولوژیکی بچه ها معلوم می شود. آنها شماره او را پیدا می کنند و  بهش زنگ می زنند. پدرشان کسی نیست جز «پال» (مارک روفالو) که شخصی بسیار شیک پوش و جذاب است. «نیک» و «جولز» در اوایل ازدواجشان عاشق همدیگر بوده اند، ولی مثل تمام روابط دراز مدت رابطه آنها به کسالت و یکنواختی می رسد. چیزی که آنها را نگران می کند، بچه های نوجوان آنهاست. مادران از حضور دوباره «پال» در زندگی شان وحشت زده و سراسیمه شده اند. در ادامه ماجرا پال برای صرف شام به خانه ی «نیک» و «جولز» دعوت می شود. «پال» آدم دوست داشتنی و مهربانی است و بچه ها هم از او خوششان می آید و...

هرچه فیلم بیشتر پیش می رود کاراکتر ها بیشتر کارهای سهل انگارانه  انجام می دهند و همچنان اصرار میکنند که همه چیز خوب پیش می رود. ویسکوفسکا شخصی که اولین بار در سریال درعمل محصول شبکه HBO ظاهر شد و آخرین بار در نقش «آلیس» در آلیس در سرزمین عجایب با  تیزهوشی  ظریف کاری کرد که کاراکترش مال خوش باشد و شبیه هیچکدام از بچه های خوبی که این روزها در فیلم ها می بینیم نشود، و فیلم از آن حالت بی روح آلیس بیرون بیاید.

کارگردان لیسا چلودونکو و نویسنده فیلم استوارت بلامبرگ بازیگران فیلم را به خوبی هدایت کرده اند و به وسیله ی فیلمنامه کاراکتر هایی واقعی برای آن ها خلق کرده است. فیلم با وجود اینکه شامل صحنه هایی جسورانه است اما برای والدین  و زوج جای جوان کاملاً آموزنده ای است. فیلم مانند یک کلاس درس پیش از ازدواج می ماند. ولی نه به خسته کنندگی آنها! بچه ها خوب اند مانند یک سلاح تربیتی در مشکلات خانوادگی  و جنگ های فرهنگی/تربیتی است. نه به خاطر اینکه رابطه و خانواده  رادیکالی از دو زن را نشان می دهد. بلکه به این دلیل که خیلی واقعی است، خیلی ناراحت کننده و در عین حال خیلی خنده دار است. نه از آن جنس خنده هایی که موقع دیدن فیلم هایی مثل خماری یا احمق و احمق تر یا شیرینی آمریکایی می کنیم، بلکه خنده هایی قلب شکن.

فیلم نگاهی تازه و حیرت انگیز به حقایق روابط جنسیتی والدین و ارزش های خانوادگی دارد. اما چیزی که شما به یاد می آورید سکانس دوست داشتی پایان فیلم است ( که به خاطر لوث نشدن برایتان تعریف نمی کنم) جایی که چلودونکو به ما یادآوری می کند که تمام چیزی که ما والدین می خواهیم این است که حتی برای یک لحظه هم که شده لحظات عالی و خوشی را با خانواده ی خود بگذرانیم  تا بفهمیم  چیزهایی در زندگی است که خوب اند. مثل بچه ها!

 

امتیازA+


 تاريخ ارسال: 1389/10/18
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>مهشید امامی:

عالی بود.دستتون درد نکنه.از همه مهمتر نظر های بچه ها بود.خیلی برای من به شخصه جالب بود.

0+0-

شنبه 13 فروردين 1390



>>>محمد:

سلام تحلیل تان را خواندم. از دید هنری فیلم را به خوبی بررسی کردید و به حق هم درست گفتید؛ فیلم هنرمندانه ای بود ... ولی فکر کنم غرض اصلی فیلم را متوجه نشدید. سالهاست مبلغان همجنس گرایی تلاش می‌کنند تاهمجنس گرایی را به عنوان رابطه‌ای غریزی و فطری نشان دهند. اینها حتی رفتند زندگی حیوانات را بررسی کردند تا اثبات کنند در گونه هایی از حیوانات نیز این رفتار وجود دارد. به نظر من این فیلم همین هدف را دنبال می کرد. فیلم به زیبایی به مخاطبش القا می کند که علت همجنس گرایی عقده‌های روانی یا جنسی نیست بلکه این رابطه ریشه در فطرت انسانها دارد ! فقط مثل بقیه روابط ممکن است گاهی به انحراف برود. ولی آیا به هر نوع هم زیستی می توان نام خانواده نهاد ؟ خیر. ولی اینها می‌خواهند به هر وسیله‌ای کار غلط اندر غلطشان را طبیعی جلوه دهند و شکی نیست پشت پرده این فیلم مبلغان کثیف همجنس بازی در آمریکا قرار دارند. این فیلم در واقع ادامه پروژه فیلم ( کوهستان بروکبک) بود. در آن فیلم همجنس بازی مردان را تطهیر کردند و در این فیلم زنانه‌اش را! جالب است این دو فیلم مذکور تا قله سینمای جهان یعنی نامزدی اسکار رسیدند و این یعنی دیده شدن در همه دنیا .

0+0-

جمعه 12 فروردين 1390



>>>سید سعید:

چقدر نظر ها جالب بودن ... و جالب تر اینکه هر کسی سعی داشت نتیجه گیری اخلاقی از فیلم انجام بده ... . من اینو تو تعطیلات عید دیدم و از فرط هیجان و لذت از فیلم در پوست خودم نمی گنجیدم . چرا هیچ کس به بازی حیرت انگیز نامزد اسکار نقش مکمل مرد \"مارک روفالو\" یا همون پدر غیابی خانواده اشاره نمی‌کنه؟ ... خدا می‌دونه چندیدن بار فیلم رو عقب زدم تا دوباره میمیک‌های صورتشو در مواجهه با حرف‌های دخترش پشت تلفن ببینم ! دقیقاً نقطه ضعف فیلم در کم رنگ و تک بعدی بودن شخصیت پال (پدر خانواده) می‌دونم ، در حالیکه جای کار خیلی زیادی داشت . استحاله شخصیتی اش نامانوس و نامعقول از کار دراومد ولی ارتباطش با بچه های هرچند کم ولی بسیار باورپذیر بود . نکته عجیب و اصلی فیلم غریب بودن دیدن زندگی همچین خانواده ایه که ناخودآگاه موجی از جبهه گیری‌های مذهبی ، اخلاقی ، سیاسی رو حین مشاهده فیلم به تماشاگر ایرانی که ذهنی عادت زده و قضاوت گرا داره تحمیل می‌کنه . برداشت های کسایی هم که این فیلم رو اصلاً ندیدن واقعاً در نوع خودش کم نظیره . فکر نکنم جز ایرانی ها کسی قادر باشه بدون دیدن فیلم در موردش نظر بده

0+0-

جمعه 12 فروردين 1390



>>>انسیه همودی:

فیلم عالی بود.ولی اخرش بد تمام شد.اینا همجنسباز هایشان هم به هم وفادارند.

0+0-

پنجشنبه 21 بهمن 1389



>>>هسین محمودی:

پدرم در اومد تا این مقاله رو پیدا کنم .دوستم اینو خونده بود گفت جالبه برو بخون .دهنم سرویس شد. اخر سر هم از تو گوگل پیداش کردم.صفحه اصلی سایتتون رو درست کنید تا راحت تر به این مقاله های جدیدتون دسترسی داشته باشیم.ممنون

0+0-

شنبه 2 بهمن 1389



>>>احسان:

یک از صحنه های مبهوت کننده ی فیلم جاییه که اون سوء تفاهم بین زوج نیک وجولز با پسر جولز به وجود میادو فکری که این دو تا زن در باره ی ملاقات پسرشون با یه مرد غریبه میکنن. واقعا توام با کمدی حاکم به فضای سکانس کاملا تاثیر گذار و تلخه.

0+0-

شنبه 2 بهمن 1389



>>>توضیح پرده سینما:

ظاهراً باید در مقاله مشروحی درباره کامنت گذاشتن توضیح بدهیم. برخی دوستان "هرچیزی" را به عنوان "کامنت" می نویسند و انتظار دارند منتشر شود! این دوست گرامی ما اولین بار یک جوک ... را به عنوان "کامنت" نوشتند که طبیعتاً منتشر نشد. و در کامنت بعدی توضیح دادند که آنچه قبلاً نوشته اند فقط یک "جوک" بوده! و چرا ما "سانسور"ش کرده ایم! ضمن اینکه منتظر کامنت های همیشگی و خوب این دوست عزیزمان هستیم، لازم به توضیح می دانیم که طبیعتاً طرح مسائل قومی و سیاسی یا اظهار نظرهایی که منجر به فحاشی، توهین، یا بی احترامی به اشخاص حقیقی و حقوقی شوند منتشر نخواهند شد. و کامنت هایی که در آنها جملاتی نظیر "اگه مردید اینو چاپ کنید" یا "می دونم اینو چاپ نمی کنید" آیا جرأت چاپ کردن این کامنت را دارید؟" و... وجود داشته باشد اصلاً منتشر نخواهند شد. چراکه وجود چنین جملات کودکانه ای نه تنها حساسیت ما را برنمی انگیزند و منجر به "غیرتی" شدن ما نمی شود، بلکه دلیل بارزی هستند که نویسنده خود به ماهیت توهین آمیز یا مناقشه برانگیز کامنتش آگاه بوده است. به هرحال با مروری به کامنت های منتشر شده در سایت پرده سینما متوجه خواهید شد که کمتر سایتی به اندازه این سایت تحمل شنیدن بد و بیراه و توهین، یا انتشار نظرات چاپ نشدنی را دارد!

0+0-

سه‌شنبه 21 دي 1389



>>>محمد2009:

عادل جان دلت خوشه ها!من یک بار نظر دادم چاپ شد ولی 3تای بعدی چاپ نشد. خدا میدونه چقدر کامنت سانسورکرده اقای فاضلی که اینقدرش مانده.(الان اینم سانسور میکنه)

0+0-

سه‌شنبه 21 دي 1389



>>>توضیح پرده سینما:

دوست عزیز! نظری با امضای شما در مورد این مقاله برای ما نرسیده است. لطفاً پس از گذاشتن نظر، به پیام دریافت توجه فرمایید. چراکه اگر کد مربوطه را اشتباهی وارد کنید، پیام شما دریافت نخواهد شد.

0+0-

دوشنبه 20 دي 1389



>>>عادل جعفری:

چرا نظر منو نذاشتین؟ مثلا با نقد سرو کار دارین

0+0-

دوشنبه 20 دي 1389



>>>دوست تو:

جناب اقای فاضلی دارم خواب میبینم یا بیدارم.این چه مقاله ای بود که تو سایتتون گذاشتین؟کله ام شاید به سنگ خورده.از سایت به شدت محافظه کار پرده سینما بعیده اینجورمطلبی را منتشر کند ولی باز جای شکرش باقی است. شما خفن ترین فیلمی را که بررسی کردید فکر کنم روز واقعه بود یا مریم مقدس یا ابراهیم خلیل ا..!چه کامنت های آبداری هم تایید شده.عباس جان نمیدانی چقدر خوشحال شدم.ادامه بده

0+0-

دوشنبه 20 دي 1389



>>>امیر حسین فلاح:

به نظر من فیلم های جاد اپاتو هم مسایل روز نوجوانان را در بطن فیلم های بی پروا قرار میدهد مثل \"سوپربد\". \"پاین اپن اکسپرس\".ولی فیلم های جاداپاتو مزیتی که نسبت به این فیلم ها دارد این است که ارتباط بیشتری با مخاطب عام برقرار میکند ولی فیلم هایی مثل بچه ها خوبند با قشر محدودی از مردم ارتباط برقرار میکنند.

0+0-

دوشنبه 20 دي 1389



>>>سدار:

غلط زیاد داشت!نظرهای مردم جالب تر بود تانقد

0+0-

دوشنبه 20 دي 1389



>>>bailey:

توی ایران مشکل اینه که زن و شوهره به هم خیانت میکنن و لی اونجا اینه که اصلا ازدواج نمیکنن که بخوان خیانت کنند.درضمن این نقد رو چرا انقدر زود از صفحه اصلی برداشتین .نکنه ترسیدین فیلتر بشید شیطونا.

0+0-

دوشنبه 20 دي 1389



>>>کلینتون:

بعضی ها یک حرف هایی میزنند شاخ در میارم.یه جوری میگین انگار از پشت کوه اومدین.این حرف ها چیه؟خانم یا اقای موسوی خانم کلینتون که فارسی بلد نیست بخونه حداقل انگلیسی مینوشتی(مردم از خنده)

0+0-

يكشنبه 19 دي 1389



>>>ندا:

قبلا سایت های دیگه ای هم نقد این فیلم رو گذاشته بودند.رده سینما. لطفا بیشتر فیلم نقد کنید. دارید عقب می افتید

0+0-

يكشنبه 19 دي 1389



>>>هادی :

از افرادی که فیلم رو دیدن خواهش میکنم بگن اخرش چی میشه!توی کف تشریف دارم

0+0-

يكشنبه 19 دي 1389



>>>موسوی:

خانم هیلاری کلینتون! ببین این فیلمو.ما هم نساختیمش خودتون ساختید. ببین آخر فمنیسم چی میشه. خانم تهمینه میلانی! ببین این فیلمو. عبرت بگیرید.

0+0-

يكشنبه 19 دي 1389



>>>شادی لاچینی:

شاید افراد مسن و متاهلی مثل اقای منتقم از این فیلم خوششون بیاد و درس بگیرن ولی جوان تر ها گمان نکنم.بزن بریم صفاسیتی

0+0-

يكشنبه 19 دي 1389



>>>0192..3:

لینک دانلود هم میزاشتی ببینیم چی به چیه.

0+0-

يكشنبه 19 دي 1389



>>>محسن م:

من این فیلم رو دیروز رفتم نگاه کردم.فقط مناسب افراد فمنیست هست.واقعا برای اون دسته از افراد اموزنده است لطفا اگر کسی فمنیست هست بره و فیلم رو نگاه کند.

0+0-

يكشنبه 19 دي 1389



>>>armin:

adam delesh vase in gharbia misoze.majera joee bebein be che jahayee keshondateshon

0+0-

يكشنبه 19 دي 1389



>>>بهروز کرمانی:

اخه این کجاش شبیه فیلم دعوت بود؟باز ساعت شنی یه چیزی.خانم حسنی این سریال 3سال پیش پخش میشد.اینجور مسائل واسه شماها غیر طبیعیه ولی واس من سال ها است حل شده.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>شهلا حسنی:

ادم متن های اینجوری را میخواند با خودش میگه خدارا شکر که در ایران حکومت اسلامی هستش و از این جور چیز ها نیست وگرنه چه جنایت و فجایعی میتوانست اتفاق بی افتد.من اصلا نمیتونم اینجور چیزی را تحمل کنم..در ضمن سریال ساعت شنی رو ندیده ام .چند شنبه ها میده؟خدا را صد هزار مرنبه شکر که در ایران هستم.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>نرگس یزدانفر:

پرده سینما خداییش ترکوندی با این نقدت.هیچ سایتی جرات این رو نداشته که این فیلم رو نقد کنه ولی زدی به هدف!ادم نظر ها رو میخونه حسابی لذت میبره. بازتاب جامعه امروز خودمان است.درباره اون حسی هم که گفته اید یه بار اینجوری شده بودم.وقتی جشن تولدم بود دوستام رو دعوت کرده بودم رستوران ولی قبلش که برم یه خبری خیلی خیلی بدی بهم دادن .نمیدونین چه حالی شدم .چون ادم شوخی هستم برای این که بقول شما حال و هوای خوبی درست کنم چرت و پرت میگفتم و دوستام میخندیدن .بعد از اتفاق احساس کردم بدترین روز زندگیم بود با اینکه زیاد هم خندیدم و خنداندم چون درونم با بیرونم رابطه نداشت افسرده شدم.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>شاهرخ جنتی:

خوشم میاد که خودشون جامعه ی خودشان را نقد میکنند .آی آزادی یه سر به ما هم بزن.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>سهراب:

جالب بود .باید از اون فیلمهای معرکه باشد.واجب شد برم یه سر برم کلوپ محله دی وی دی اش رو سفارش بدم.من به اینجور فیلم ها علاقه دارم .اون فیلم هفته قبلت هم رفتم از کلوپ گرفتم استخوان زمستان.خیلی غمانگیز بود حالمو گرفت

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>یک پژوهشگر:

نکته جالب اینجاست که در زمان اوباما در فیلم "بچه ها همه خوبند" به همجنسخواهی انتقاد و اعتراض میشه. چراکه از دوره کلینتون آمریکا از همجنسگرایان حمایت میکنه. چند روز پیش هم اوباما فرمانی در تأیید همجنسگرایی امضاء کرد. منتهی به شکل ظریف و کنایه ای. آیا اونا صدای اعتراض های اینطوری را می شنوند؟ ایا می دانند ساختار جامعه غرب نیازمند بازگشت به شکل سنتیه؟

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>معصومه-:

آخه یکی نیست بگه مگه از اون مارک رافائلو خوشتیپ تر پیدا میشه؟ هرچی امکانات هستش برای این خارجی ها هستش.در ضمن خانم نوری کسایی که اینجا میان افراد بیسوادی نیستند که پس از اسمتون نوشتین دانشجو.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>ساسان:

موحد خداییش چقدر از تهیه کننده فیلم پول گرفتی از فیلمش تعریف کنی؟؟راستشو بگو

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>زهره:

اسم فیلم دلالت خوبی در مفهوم و پیام آن دارد. «بچه ها همه خوبند» دغدغه اینکه در چنین خانواده هایی بچه ها چه می شوند؟ تکلیف و سرنوشت آنها چه می شود؟ افراد خودخواهی مثل این دو زن چقدر به فکر بچه ها و آینده آنها هستند؟ وقتی پدر سروکله اش پیدا می شود و خانواده کامل می شود "بچه ها همه خوبند". فیلم تلنگر تلخی برای جامعه غرب است. و چه بخواهیم و چه نخواهیم در لفاف کمدی و شوخی، نهیب بزرگی است. خانم هیلاری کلینتون هم فیلم را دیده؟ باید ببیند.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>سینا:

کاش این فیلم تو سینماهای ایران اکران بشه.خیلی خوشم اومد ازش. چقدر فیلم چرت ببینیم تو سینمای ایران!

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>شکوفه-س:

چقدر پوستر فیلم قشنگه .اگر همینجوری که اقای منتقم در نقدشون اشاره کردن باشه این باید همون سکانس باشه که ایشون تعریف کردن.مخصوصا حالت اون پسربچه خیلی خیلی جالبه.اما نکته ی دیگه این ساعت شنی بود که بچه ها اشاره کردن منم خیلی دوستش داشتم ولی هنوز متحیرم که چجوری بهش اجازه پخش داده بودندچون زیاد از حد لارج بود حتی یادمه اونموقع یک نماینده مجلس گفته بود این سریال باید پخشش متوقف بشه.منم مثل 203030خوشحالم که سریال فراموش نشده و این قضیه باردیگر نشان داد که کار های خوب هیچگاه از ذهن ها پاک نمیشوند.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>عاطفه نوری- دانشجو:

امکان نداره یک فرزند خوب و موفق خارج از یک "خانواده خوب" تربیت بشه. امکان ندار. حتی اگه بهترین بورس های تحصیلی را در بهترین دانشگاهای دنیا داشته باشه. این "خانواده" است که انسان را میسازه. خانواده ای که از پدر و مادر و فرزند یا فرزندان تشکیل شده. سه میلیون سال بعد، سه میلیون بازی روشنفکری هم دربیاد اول و آخر یک جامعه "خانواده" است. من این فیلمو ندیدم ولی اینطوری که از داستانش برمیاد میخواد همینو بگه. میخواد بگه اداواطوارای مدرنیته آخرش به شکست و یکنواختی میرسه و انسان باید به همون ساختار سنتی برگرده.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>ب.م.م:

جولیان مور خیلی بازیگر خسته کننده ای هستش.همه فیلماش خواب آوره.شانس داره

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>بینش:

کامنت قبلی خیلی درست و جالب بود. بله ساعت شنی 20 سال از جامعه اش جلوتر بود. اما یک تفاوت اساسی بین پس زمینه جامعه شناسانه این فیلم و سریال ساعت شنی وجود داره. اون تفاوت هم اینه که در سریال ساعت شنی و در جامعه ما، لقاح مصنوعی برای تحکیم بنیان خانواده سنتی انجام میشه. برای اینکه زن و شوهر به خاطر نازایی از هم جدا نشن. بخاطر اینکه چارچوب خانواده بخاطر وجود نداشتن بچه به هم نریزه. ولی در غرب اینطوریه که لقاح مصنوعی نه برای تحکیم بنیان خانواده سنتی، بلکه بخاطر تحکیم خانواده های ضد سنتی به وجود میاد. این فیلم نمونه داستانیش را به ما نشون داده. ماهنوز خوشبختانه پایبند به سنت هامون هستیم و از علم در اون راه استفاده میکنیم. من به این افتخار میکنم.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>203030:

خیلی خوشحال شدم دیدم هنوز ساعت شنی رو فراموش نکردید.بچه ها از همتون متشکرم.انصافا سریالی بود که 20 سال از ایران جلوتر بود.بچه های پرده سینما همه خوب اند!

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>سعید:

توی همه جامعه ها از این مشکل ها هست ولی در جوامع مدرن چون ازادی بیشتره و مردم آزاد تر میتوانند علایق خود را نشان بدهند اینگونه به نظر میرسد کهانگار اینجور چیز ها بیشتره .ولی همه جا از این مسائل هست.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>افشین:

شرط می بندم بازی اینا به گرد پای بازی رویانونهالی و آزیتا حاجیان توی ساعت شنی نمیرسه. قدرت بازی و قدرت داستان و قدرت کارگردانی. بازم خودمون!

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>سیما:

توی سریال ساعت شنی به خیلی چیزا پرداخت نشد. اصلاً سریال خیلی حاشیه درست کرد. ولی خب اینا و این مسائل جزو پیچیدگی های علم در جهان مدرنه. امیدوارم الان یه بار دیگه ساعت شنی پخش بشه.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>خسرو:

یک طوری من را به یاد سریال "ساعت شنی" انداخت. و حتی از نظر مضمونی می تونه دنباله داستان اون سریال باشه. اینکه در موارد باروری مصنوعی، وضعیت عاطفی بچه ها نسبت به مادر یا پدر اول یا دوم چطور میشه؟ این یه نکته جامعه شناسانه و روانشناسانه مهمه.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>لیلا:

شرط می بندم یک فیلم سرد و کسل کننده است. وجود جولین مور و مارک روفالو برای یخ بودن یه فیلم کافیه.

0+1-

شنبه 18 دي 1389



>>>محمد2009:

"فیلم نگاهی تازه و حیرت انگیز به حقایق روابط جنسیتی والدین" موحد جان انگار خیلی پرت تشریف داریا!نمیدونستی تا حالا؟

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>منصور:

با این جمله ات خیلی موافقم \"خانواده هایی که به سنت و ارزش های پذیرفته شده ی عام پشت پا می زنند بیش از همه در معرض آسیب قرار دارند\" من دور و برم خانواده های زیادی را دیدم که تلاش کردند به ارزشهای مقبول عامه مردم پشت پا بزنند. چون تازه به دوران رسیده بودند یا فکر می کردند خیلی \"روشنفکر\" هستند. ولی بدجوری از هم پاشیدند. من این فیلمو ندیدم ولی اگه پیامش این باشه زیر سطح کمدی خیلی هم آموزنده است.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>شروین :

الان مردها مخالف این فیلم میشن زنها موافق. [...]

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>پژمان. ع:

جامعه غرب به پوچی رسیده. این یک حقیقته و شعار نیست. این فیلما تلاش می کنن به ایرادهای موجود در ساختار جامعه امروزی جهان غرب بپردازند

1+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>مبین بهروزی:

سلام .ممنون از نقد .نقدتون اشتباهات تایپی زیاد داره.یه نکته دیگه اینکه خنده هایی که در فیلم خماری یا همون هنگوور میکردیم اصلا سطحی نبود.اونم خیلی قوی بود

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>سارا24ساله:

اشاعه لزبین با نقد فیلم.این موحد تا هممون رو لز نکنه دست از منتقدی بر نمیداره.

0+0-

شنبه 18 دي 1389



>>>یوگی:

اینکه موضوعش همون فیلم \"\"دعوت\"\"حاتمی کیا بود.نکنه از روی اون کپی کردن؟؟

0+0-

شنبه 18 دي 1389




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.