پرده سینما

وصله های ناجور روی استعدادهای درخشان! نقدی بر فیلم «استاد بزرگ» ساخته وونگ کار وای

علی ناصری

 

 

 

 

 

 

 

 

نمایی از فیلم استاد بزرگ ساخته وونگ کارویرفتن سروقت موضوع و مضمونی که معمولاً در سینما با شکست مواجه شده جرأت و جسارت بالایی می خواهد. سینمای ژاپن، کره، چین، تایلند، هنگ کنگ و کشورهایی از این قبیل، از سال های دور با ورزش های رزمی، افسانه های اصیل و خشونت اغراق شده درآمیخته است که در بسیاری از مواقع با شکست مواجه شده و سینمایی ضعیف برای مخاطب عام تلقی می شود. این نوع فیلم ها در سینمای این کشورها تقریباً حکم «فیلمفارسی» در کشور ما را داشته، اما فراموش نکردن اصالت و توجه به جریان صحیح و درست سینما باعث شده تا امروزه کارگردان های بزرگی چون آنگ لی، وونگ کار وای، ژانگ ییمو، تاکشی کیتانو و غیره به سراغ این قبیل فیلم ها با رویکرد و افکاری نو بروند که این اتفاق متأسفانه این روزها در کمتر کشوری می افتد.

وونگ کار وای با وجود تأثیر پذیری از سینماگران بزرگی چون آنتونیونی و برسون که در این فیلم نیز کاملاً مشخص است فیلم اش شبیه به هیچ فیلمی نیست و سینمای خود را دارد.

استاد بزرگ جدیدترین اثر وی قصد نمایش قسمتی از زندگی «ایپ من» یکی از اساتید بزرگ کنگ فو را دارد که گفته می شود استاد بروس لی نیز بوده. چند سال پیش سه گانه ضعیفی از زندگی «ایپ من» ساخته شد که با استقبال قشری از جامعه روبرو بود که در آن بیشتر از هر چیز عوام مردم دیده می شدند، اما جدیدترین اثر وونگ کار وای که به جرأت می توان گفت یکی از بهترین کارگردان های حال حاضر دنیا است در فضایی خاص همراه با دنیایی که از قبل توسط سینمای این کشورها معرفی شده روایت می شود. البته پیدا کردن موضوع و خط روایی مشخص در استاد بزرگ سخت تر از نقد این فیلم است و فیلمنامه بی پایه و متزلزل وونگ کار وای فیلم وی را از هر نظر به یک بلبشو تبدیل کرده است.

نمایی از فیلم استاد بزرگ ساخته وونگ کارویبا توجه به نام فیلم به نظر می رسد که فیلم قصد روایت زندگی استادی بزرگ در ورزش کنگ فو را داشته باشد اما استاد بزرگ در هر قسمت شخصیت اصلی اش را از دست داده و در حوادث رها می کند و به سراغ قصه ای جدید می رود. فیلم با مبارزه «ایپ من» در باران آغاز می شود، در ادامه پس از نمایش کلی زندگی ایپ من فیلم به گذشته برگشته و با این قصه آغاز می شود که استاد بزرگ کنگ فو که از خاندان «گانگ» است اعلام بازنشستگی کرده و در هر منطقه در میان شاگردان اش به دنبال یک جایگزین برای خود می گردد، هیچ کس تا به حال او را شکست نداده و «ایپ من» او را در مبارزه فکر شکست می دهد، استاد نیز افتخارات اش را به او اهدا می کند، در این میان «ماسان» که یکی از شاگردان ارشد استاد است به او خیانت می کند و او را به قتل می رساند، پس از این اتفاق انگیزه ی انتقام در دختر استاد که «ار» نام دارد به وجود می آید و او تمام تلاش اش را می کند تا انتقام پدرش را بگیرد که بالاخره نیز موفق می شود و در پایان «ایپ من» نیز به آموزش ورزش کنگ فو ادامه می دهد.

اگر توجهی اندک به این خلاصه بکنیم نمی توانیم پایه، اصول و ساختاری در فیلمنامه پیدا کنیم چرا که شخصیت اصلی در فیلم مشخص نیست، نیاز دراماتیک بیشتر در شخصیت های فرعی وجود دارد که همین باعث شده تا فیلم بیشتر به آن ها بپردازد و با توجه به اینکه فیلم در پایان از مقام «ایپ من» تجلیل می کند کمتر پرداختی روی زندگی وی انجام می دهد. در واقع مشخص نیست فیلم به چه سمت و سویی می رود و چه چیزی را می خواهد تعریف کند. گاه مسأله اصلی فیلم انتقام گیری است، گاه پیدا شدن جایگزین استاد و گاه مسئله ای دیگر.

نمایی از فیلم استاد بزرگ ساخته وونگ کار ویاستاد بزرگ با یک مبارزه کنگ فوی چند نفر در مقابل یک نفر در زیر باران آغاز می شود و در بین مبارزات صحنه هایی نیز دیده می شود که در آن استاد بزرگ دیالوگ هایی در مورد کنگ فو می گوید و همین دیالوگ ها باعث می شود تا تعلیقی نسبی در صحنه های اول فیلم به وجود آید.

نویسنده فیلم به راحتی از شخصیت پردازی در فیلم صرفنظر و از تیپ های معرفی شده در سینمای رزمی شرق آسیا استفاده کرده است. او تنها به همین تیپ ها وجهه هایی دیگر از جمله احساس و جهان بینی خاص اضافه کرده است که مقداری قابل قبول به نظر می رسد و به همین دلیل استاد بزرگ تا حدی هر چند کم به دام کلیشه هایی افتاده که می توان آن ها را از سوی کارگردان خود خواسته دانست، چرا که شخصیت های بزرگ فیلم دائماً در حال گفتن جملات حکیمانه هستند و این جملات حکیمانه که معمولاً مخاطبین عام در این گونه فیلم ها به آن عادت دارند به فیلم اصالتی دو چندان بخشیده است و در استفاده از این دیالوگ های حکیمانه با توجه به شخصیت ها و فضای فیلم در موقعیتی مناسب معمولاً هیچ گاه احساس خستگی و انزجار به بیننده دست نمی دهد. به طور مثال دیالوگ «تنها به وسیله عیب های مان می توانیم پیشرفت کنیم» در زمانی گفته می شود که شخصیت بی عیب فیلم دچار عیب و نقص شده است و این در همین زمان است که می تواند تأثیر گذار باشد. از طرفی توجه و تعصب استادان بزرگ ورزش های رزمی به ورزش شان در بسیاری از این قبیل فیلم ها برای کسانی که با چنین تعصباتی آشنا نیستند بی معنی به نظر می رسد اما در استاد بزرگ بیننده می تواند دغدغه کاراکترها را تا حدی بپذیرد. از همین رو سؤالی به وجود می آید که اگر شخصیت پردازی در این فیلم به خوبی صورت نگرفته و اکثر کاراکتر ها همان تیپ های غیر قابل قبول هستند چگونه در این فیلم از جهاتی قابل قبول به نظر می رسند و در فیلم های دیگر خیر؟

نمایی از فیلم استاد بزرگ ساخته وونگ کار ویقابل قبول بودن شخصیت ها علاوه بر پردازش درست آن ها به فضایی که شخصیت ها در آن قرار دارند نیز بستگی دارد. در این فیلم فضای ایجاد شده برای کاراکترها مختص خودشان است که خلق چنین فضایی علاوه بر توجه آن در فیلمنامه به توجه کارگردان نیز بستگی دارد. به تعریفی دیگر می توان گفت فیلمساز دنیایی را به مخاطب معرفی می کند که تنها دارای چنین شخصیت هایی است و باورپذیری فیلم بر پایه این شخصیت ها بنا شده است و وجود عامی ترین شخصیت ها در این فیلم می تواند باورپذیر نباشد چراکه فیلم مختص چنین شخصیت هایی است.

پذیرا بودن کاراکترها در این فیلم نمی تواند دلیلی بر این باشد که مخاطب بتواند با آن ها همراه شود چراکه فیلم از قبل نتوانسته با گره افکنی هایش توجه مخاطب را به خود جلب کند و به دلیل متزلزل بودن فیلمنامه و نبود گره مناسب در آن هر مخاطبی می تواند از دیدن استاد بزرگ خسته شده و آن را در نیمه رها کند که این مسئله می تواند شامل مخاطبین خاص نیز بشود چرا که فیلمنامه استاد بزرگ نه بر پایه شخصیت پردازی و نه بر پایه داستان پردازی نوشته شده است.

به طوری که استاد بزرگ علاوه بر شخصیت پردازی ضعیف همانطور که گفته شد از نظر روایی نیز بسیار به هم ریخته و متزلزل به نظر می رسد به نحوی که فیلم تبدیل به بلبشویی بزرگ با صحنه هایی صرفاً «زیبا» شده است. در فضایی رزمی و حال و هوایی که بین استاد و شاگردانش وجود دارد، قصه هایی عاشقانه به فیلم تزریق می شود و در کنار این تزریق اشتباه تغییر فضای فیلم به جنگ و اشاره به سقوط فوشان اضافی به نظر می رسد، اما با اینکه کارگردان فیلم نیز این مسئله را می دانسته نتوانسته از این وصله ناجور چشم پوشی کند و برای وارد نشدن به فضای جنگ به لرزش دوربین، صدای انفجار، خرابی، نشان دادن ترس از جنگ و غیره اکتفا می کند. نکته اضافی دیگری که در فیلم آزاردهنده به نظر می رسد اضافه شدن نوشته هایی به صورت میان نویس در فیلم است که در کنار راوی فیلم قرار گرفته و فیلم را بیش از حد به هم ریخته می کند. هر چند که راوی روایتگر قصه فیلم نیست و بیشتر شخصیت ها، مکان ها و فضا را معرفی می کند اما استفاده از میان نویس، راوی و فلاش بک در یک فیلم از نشانه های ضعف فیلمنامه نویس به حساب می آید و این ضعف زمانی بیشتر به نظر می آید که فیلمنامه نویس در استفاده از آن ها به ریتم و ساختار فیلمنامه اش توجه نکند و هر زمان که نمی تواند قصه را پیش ببرد از آن ها استفاده می کند و زمانی که به آن ها نیازی نیست بدون توجه به ساختار شکل گرفته در فیلمنامه آن ها را کنار می گذارد که به نظر من این اتفاق در فیلمنامه استاد بزرگ افتاده است و فیلمنامه نویس بدون توجه به دلیل استفاده از این تکنیک ها از آن ها استفاده کرده و به فیلمش تنها شکل و شمایلی خاص داده است.

نمایی از فیلم استاد بزرگ ساخته وونگ کار ویپایان فیلم به شدت جدا از فیلم احساس می شود. «ارگانگ» و «ایپ» من با هم گفت و گویی زیر باران در خیابان دارند که در آن «ار» از علاقه اش به ایپ من می گوید و حرف های آن ها به شدت احساسی است و فضایی عاشقانه به فیلم می دهد که اگر آن را جدا از فیلم بدانیم همه چیز علی الخصوص دیالوگ ها زیبا و عالی به نظر می رسد ولی متأسفانه در عین زیبایی کاملاً بی ربط به فضا هستند.

استاد بزرگ همانند سایر فیلم های وونگ کار وای کارگردانی بسیار خوبی دارد، به نوعی که کارگردان چندین قدم از فیلمنامه نویس جلوتر به نظر می رسد. در کارگردانی و فیلمنامه ی استاد بزرگ نوآوری هایی دیده می شود اما نوآوری های کار وای در کارگردانی بر خلاف فیلمنامه کمی قابل قبول تر به نظر می رسد.

از همان صحنه اول بیننده با پلان های ریز و متعددی روبرو است که در زیبایی شناسی آن ها بسیار فکر شده ولی نمی توان قاعده و قانون خاصی در استفاده از پلان ها پیدا کرد چرا که اکثر آن ها با قاب هایی مدرن و بدون اصول کلاسیک تصویربرداری شده اند، هر قاب از نظر بصری می توان چشم نواز و شبیه به عکس یا تابلوی نقاشی باشد و دوربین در هر لحظه دارای پستی و بلندی های بسیاری است، اما برخلاف زیر پا گذاشتن قواعد کلاسیک در کارگردانی توجه بسیاری به رنگ ها در هر صحنه شده است، به طوری که در رنگ های تشکیل دهنده هر صحنه وزن مشخصی وجود دارد و همین موزون بودن رنگ ها به زیبایی تصاویر به شکلی دو چندان افزوده است که البته فیلم این حسن را تا حدی مدیون طراحی صحنه و فیلمبرداری خوبش است.

نمایی از فیلم استاد بزرگ ساخته وونگ کار ویکارگردان فیلم با توجه به استفاده های بصری از هر صحنه و توجه بسیارش به زیبایی تصاویر در برخی مواقع برای بیشتر کردن درام صحنه و درگیر کردن مخاطب با اتفاقات افتاده در صحنه از اسلوموشن کردن تصویر و موسیقی استفاده می کند که البته این اتفاق در زمانی که کاراکترها تحت تأثیر قرار می گیرند نیز می افتد که استفاده از این صحنه ها در فیلم های قبلی وونگ کار وای نیز دیده می شود اما بر خلاف فیلم های قبلی وی این صحنه ها چندان نمی توانند تأثیرات احساسی به روی بیننده بگذارند و وونگ کار وای این بار در استفاده از این تکنیک ناموفق بوده است.

نکته جالب در تصاویری که وونگ کار وای در این فیلم ساخته است تعدد نماهای گرفته شده از دست و پا است که این تأکیدات به شکلی کاملاً فکر شده به نظر می رسند و در عین ناباوری به راحتی نیز می توانند حس کاراکتر را به مخاطب منتقل کنند. چنین اتفاقی نیاز به تصویربردار، کارگردان و بازیگری خوب دارد که به نظر من در استاد بزرگ هر سه گزینه یافت می شود.

همانطور که گفته شد خیلی کم دیده می شود که دوربین فیلم در زاویه و ارتقاع چشم (Eye Level) قرار گرفته باشد و معمولاً دارای زوایای مختلف با پستی و بلندی های بسیاری است که اکثر قاب ها در نمایی بسته تصویربرداری شده اند. استفاده از نمای بسته برای انتقال حس کاراکتر بسیار مفید است اما معمولاً عمر پلان هایی با این نما کوتاه می باشد که در استاد بزرگ این قاعده رعایت نشده و نماهای بسته بعضی مواقع بسیار طولانی می شوند که البته چندان اشکال بزرگی به نظر نمی رسد چرا که کارگردان با تیز هوشی از زیبایی شناسی تصویر استفاده کرده و همین زیبایی تصاویر باعث شده تا بیننده از تعدد نماهای بسته خسته نشود.

نمایی از فیلم استاد بزرگ ساخته وونگ کار ویاگر بخواهیم استاد بزرگ را از نظر مضمونی مورد نقد و بررسی قرار دهیم به غیر از جملات حکیمانه ای که در فیلم توسط کاراکتر ها زده می شود مضامین دیگری نیز می توان از آن استخراج کرد.

«ایپ من» با همه بزرگان کنگ فو تفاوت بزرگی دارد و آن توجهش در وهله اول به اخلاق است که آن را از کنگ فو نیز ارجع تر می داند. شاید فیلمساز با اشاره به این مسأله قصد داشته دلیل ماندگاری این شخصیت در تاریخ را همین معرفی کند.

«ار» پس از به قتل رسیدن پدرش توسط «ماسان» در تمام زندگی اش به فکر انتقام می افتد و پس از موفقیتش در گفت و گویی که با ایپ من دارد اظهار می داد افرادی که هنرهای رزمی کار می کنند از سه چیز عبور می کنند که آن سه چیز درک خود، درک جهان اطراف و درک موجودات است. ارگانگ پس از این اظهار به گونه ای اعتراف می کند که پس از انتقام گرفتن فهمیده است که هیچگاه نتوانسته موجودات را درک کند و به همین دلیل وارث خوبی از پدرش نبوده و فیلم با زبانی ساده انتقامجویی را نیز نقد کرده و زیر سؤال می برد و باز هم به مسئله اخلاق می پردازد.

رفتن به سراغ سوژه کنگ فو و ورزش هایی از این قبیل به خودی خود فیلم را مختص کشورهای شرق آسیا می کند. ساخت هر فیلم می تواند اهداف گوناگونی داشته باشد اما هدف وونگ کار وای از ساخت این فیلم را می توان خلق فضایی حماسی برای کشورش دانست، چرا که ورزش های رزمی از دیرباز وارد فرهنگ مردم این سرزمین ها شده و از آنجا که جزو افتخارات این کشور ها نیز می باشد می تواند هر حرکتی در راستای معرفی، نمایش و ارزش دادن به این ورزش ها را حرکتی حماسی دانست که از نظر من در استاد بزرگ همه این اتفاقات افتاده و هر چند که از نظر روایی و سینمایی فیلم دارای اشکالات بسیاری است اما فیلمساز با فضاسازی خوب که به آن اشاره شد به هدف اصلی خود تا حدی رسیده است.

در واقع توجه فیلمساز به تاریخ و اصالت کشورش است که جدا از فیلم برای هر انسانی می تواند آموزنده باشد، تحسین برانگیز است. چرا که وونگ کار وای تا امروز فیلمسازی تحسین شده در سراسر جهان است و با این حال هیچگاه خود را از فرهنگ و تاریخ کشورش جدا نکرده است. رفتن به سراغ چنین ایده و فیلمی نیازمند جسارت بالایی است، چرا که فیلمساز به ناچار گرفتار فضایی ناشناخته برای دنیای بیرون از کشورش می شود ولی وونگ کار وای بدون هیچ ترسی این فضا را به مخاطبان اش معرفی کرده و از این فضای ناشناخته ترسی ندارد. او هر چند که در شخصیت پردازی دقت و توجه زیادی خرج نکرده اما با جرأت و جسارت بالایی به سراغ تیپ های رزمی سینمای کشورش رفته و آن ها را به دنیا معرفی کرده است، او با استفاده از موسیقی اصیل، طراحی صحنه و بازیگران خوب فیلمش را دارای اصالتی دو چندان کرده و به راحتی قصد نشان دادن عشق و علاقه مردم کشورش به کنگ فو را داشته که هر چند تا حدی ناموفق بوده اما توجه به چنین مسائل خود حائز اهمیت است.

 

 


 تاريخ ارسال: 1392/3/8
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>حمید:

خیلی فیلم ضعیفی بود. ارتباطش با بیننده ها هم خیلی ضعیف بود. فیلمنامه ضعیف کار رو خراب کرد.

0+0-

چهارشنبه 11 شهريوž



>>>naghme:

kheli ziba bood lezat bordim mesele hamishe

2+1-

سه‌شنبه 21 خرداد 1392




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.