پرده سینما

پوسته ی بی هسته؛ نگاهی به فیلم «وجده» ساخته حیفا المنصور

کاوه قادری

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی فیلم وجده ساخته حیفا المنصور 

 

  Wadjda 2012   

 

نمایی از فیلم وجده ساخته حیفا المنصوروجده شاید در نگاه اول، نماینده ای از نوعی هنرنمایی اسکارپسندانه به حساب آید، اما در حقیقت، جلوه ای است از کاغذ دیواری فستیوال پسندی که پشت آن، همه چیز یافت می گردد جز هنر و هنرمند. وجده حتی اگر بیخود هم نباشد، بی «خود» است به این معنا که خودی ندارد و اصیل نیست و هرچه دارد استقراضی است و بدلی. از منظر ایده ی مرکزی – تم اصلی – تم ها و مضامین پس زمینه ای – موقعیت ها و شرایط طراحی شده برای شخصیت اصلی فیلم، تأثیرپذیری عینی اش از سینمای جشنواره ای دهه های 60 و 70 ایران، اظهر من الشمس است خاصه آنکه از تلفیقی از عناصر سینمای گلخانه ای (شخصیت کودک با تمام جذابیت ها و شور و ساختارشکنی هایش – موقعیت کودک در خانواده و فهم نشدن او در خانواده – موقعیت کودک در مدرسه و فشار مدرسه) و سینمای اعتراضی (نمایش گاه مستقیم و بی واسطه و گاه غیرمستقیم و کنایه آمیز تبعیض) که از قضا هردو از محورهای اصلی سینمای جشنواره ای کشورمان محسوب می شوند نیز بهره گرفته است.

حتی جهان فیلم و مؤلفه هایش و انگیزه های حرکتی شخصیت اصلی و چالش های پیش روی او نیز غالبا مقروض از سینمای ایران اند. هویت و فرهنگ ملی به تصویر کشیده شده در فیلم، ناقص و قالبی و تک قطبی است و نگاه فیلمساز به مردم اش، متاثر از جامعه شناسی ضعیف وی، تیپیکال است و یکسویه و سیاه و سفید. سخن و پیام و جان مایه ی اثر نیز به حدی کم پرداخت می باشند که عملاً سینمایی نمی شوند و در شعار متوقف اند.

به مصیبت های مذکور که اکثریت قریب به اتفاقشان از فیلمنامه ناشی گشته اند باز هم می توان افزود. فیلمنامه ای که حداقل از منظر فضاسازی و ساخت دنیای پیرامونی، ضربه ای بس مهلک به اثر وارد نموده است.

حیفا المنصور سر صحنه فیلم وجدهفیلم با نمایش یک تمرین جمعی برای اجرای سرود مذهبی مدرسه آغاز می شود. دوربین بلافاصله از میان کودکان پرتعداد حاضر در سرود، شخصیت هدف خود را شناسایی می کند و آن، دختری است کاملا بیزار از این سرود. در سکانس بعدی، نگاه دختر رو به آسمان است اما تابش شدید آفتاب او را می آزارد. آیا وی به دنبال آرمانی است که مانعی در تحقق آن وجود دارد؟ آن آرمان چیست؟ پاسخ هر دو پرسش را می توان در ادامه ی فیلم یافت. عاشق شنیدن آهنگ های عاشقانه و جوان پسند و پرشور و نشاط است، درست مترادف نام ش: «وجده.» حتی از محیط اتاق وجده و عکس ها و پوسترها و وسایل درون آن نیز می توان تفاوت او را با آنچه در اطراف اش موجود است دریافت و این یعنی همان تم آشنایی که بارها در سینما به کار گرفته شده است: تفاوت فرد با محیط پیرامونی خود. تفاوتی که البته این بار با مضمون مهمی همچون تبعیض علیه زنان گره می خورد که عرفی است و نشأت گرفته از جامعه ای مردسالار. وجده اما اگرچه در فضاسازی این تبعیض، که بخش اعظمی از دنیای فیلم را نیز شامل می شود، تمام مولفه های لازم را لحاظ می کند، اما از آن ها به نحوی بسیار شعاری و گل درشت بهره می گیرد و از آنجایی که به سبب استقراض بیش از اندازه اش از سینمای جشنواره ای ایران، قادر به فضاسازی مستقل نیست، دائما تکرار مکررات می کند و توضیح واضحات می دهد. مسائلی همچون ممنوعیت استماع صدای زنان توسط مردان – ممنوعیت بازی کردن دخترها با پسرها – ممنوعیت دیده شدن دختران توسط پسران – الزام به رعایت حجاب و پوشش صورت دختران و زنان – ممنوعیت استماع آهنگ های عاشقانه برای دختران – الزام به پوشش غیرزینتی و کاملاً معمولی برای دختران و زنان (و حتی ممنوعیت پوشیدن کفش ورزشی) – ممنوعیت هرگونه رانندگی از جمله دوچرخه سواری برای دختران و زنان – چند همسری مردان و...  بیش از آنکه در تصاویر حاصل از میزانسن و یا سیر داستانی فیلمنامه نمود درونی یابند، مرتباً در قالب دیالوگ ها تکرار گشته و از این رو، عملا لوث می گردند و علیرغم ایفای نقش ظاهری در پیشبرد درام، به سبب پرداخت ضعیف و بیان تیتروار و املایی (و نه انشایی) تصنعی و تحمیلی جلوه می کنند، گویی که در رویکردی شعاری توسط فیلمساز به اثر دیکته شده باشند.

اما از آنجایی که وجده نیز در همین محیط ایزوله شده رشد و تکامل یافته است، ریشه یابی و محاکات کردن علل تفاوت او با این محیط ضروری به نظر می رسد. با این حال، چرایی این تفاوت نیز تا حد زیادی نامشخص است و مفروض و تفسیرپذیر.

1- آیا این تفاوت، حاصل تفاوت نسل ها و به میدان آمدن نسل جدید است؟ و اگر اینگونه است چرا در میان هم نسل های وجده، به ندرت مانند او یافت می شوند؟

2- آیا این تفاوت، حاصل تفکر باز موجود در خانواده است؟ پاسخ، با عنایت به کنش ها و مشی و منش مادر، آن هم در غیاب پدر، منفی است.

3- آیا این تفاوت، حاصل تأثیرگذاری رسانه ها است؟ خب البته در وجده به شیوه های متعددی روی رسانه ها تأکید می شود اما آنچه از رسانه ها به وجده مربوط می باشد، نهایتاً منحصر است در رادیو و ضبط صوت و نوار کاست و بازی کامپیوتری، که چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی، توانایی چربش بر فرهنگ و عرف موجود در جامعه (آن هم فرهنگی که فیلمساز با غلظت زیادی آن را به تصویر می کشد) را ندارند.

4- آیا این تفاوت، در ساحت فرد نهفته است؟ صدالبته که می توان وجده را به عنوان فردی متفاوت در محیطی یکنواخت پذیرفت. اما کاتالیزورهای شکل دهنده ی این تفاوت در درون وجده مجهول اند تا همچنان چرایی تفاوت وجده با محیط پیرامونی اش مفقود باشد.

نمایی از فیلم وجده ساخته حیفا المنصوربه پرسش های فوق می توان باز هم افزود. پرسش هایی که فیلمساز، بدون پاسخ گویی از آن ها عبور می کند و با حفره های بسیار وارد قصه ی ساده و بی تکلف اش می شود. قصه ای که ظاهراً بزرگترین نقطه ی قوت فیلم است و در مقام رنگ و لعاب زیبا اما فریبنده ی این کاغذ دیواری، به لحاظ نوع و روایت و مسیر و انتخاب شخصیت اصلی و شخصیت های فرعی و محیط پیرامونی و موقعیت مرکزی و چالش های پیش رو، وامدار سینمای جشنواره ای ما می باشد و در عین حال، پاشنه آشیل اش درست آنجایی است که برای استقلال و استقرار و تکامل، نیاز به مولفی دارد که عملا بدلی است و حتی غایب.

فیلمساز با انتخاب وجده به عنوان دختری پرشور و نشاط و آرمان خواه و بلندپرواز، رویکرد تقابل (و نه تسلیم) را برای مواجهه با محیط برمی گزیند. تقابلی که در پیروزی وجده بر عبدالله در یک مسابقه ی ساده ی دوچرخه سواری نهفته است و برای وجده جنبه ی اثبات وجودی دارد و از این رو است که وی به دوچرخه، به چشم وسیله ای برای تحقق یک آرمان می نگرد و عاشقانه برای بدست آوردن اش به دنبال اش می دود (یکی از معدود سکانس های خوب فیلم که تصویری زیبا و البته اصیل دارد). در این میان، فیلمساز رابطه ی وجده با عبدالله را به درستی از تقابل به سوی دوستی می کشاند تا علاوه بر هموار کردن مسیر داستانی، نگاه خود را کمی از حالت تک بعدی و جنسیتی دور کرده و به سوی نگاهی انسانی تر نزدیک کند و از دل رابطه ی مذکور، لحظاتی زیبا و دلنشین را نیز برای مخاطب رقم بزند (رابطه ی دوستی که چه برای خود آن و چه برای لحظات حاصل از آن، نمونه ها و مصادیق فراوانی در سینمای جشنواره ای ایران موجود است).

مهم ترین رابطه اما، رابطه ی وجده و مادرش است که رابطه ی مرکزی فیلم نیز می باشد. قصه های مربوط به این دو به صورت موازی با یکدیگر روایت می شوند و مادر و دختر برای دستیابی به اهدافی متفاوت در مسیرهایی متفاوت می کوشند. پرواضح است که هدف فیلمساز از روایت موازی آنچه بر مادر و وجده می گذرد، مقایسه یاهداف و رویکرد این دو در رسیدن به هدف مطبوعشان است. از سویی هدف مادر، حفظ وضعیت موجود در قالب منصرف کردن شوهرش از ازدواج مجدد است و رویکرد او، با عنایت به کنش هایی منحصر در تهیه ی لباس های زینتی و شوهرپسند و پختن غذاهای مورد علاقه ی شوهر، منفعلانه است و بی حصول. هدف وجده اما، تغییر وضعیت موجود در قالب دوچرخه سواری و پیروزی اش بر عبدالله می باشد و رویکرد او فاعلانه است و از کنش هایی همچون دستبند ورزشی فروختن و پیغام منتقل کردن و ترحم انگیز شدن و عضویت در باشگاه مذهبی و شرکت در مسابقات قرآنی برای دریافت پول و تامین هزینه ی دوچرخه گرفته تا نوار کاست هدیه دادن به صاحب مغازه جهت عدم فروش دوچرخه به غیر از او و تمرین دوچرخه سواری با دوچرخه ی عبدالله در پشت بام را شامل می شود. در این میان، فیلمساز با ایجاد شرایط و موقعیت های مشترک برای مادر و وجده، به مقایسه ی مذکور نمود پررنگ تری نیز می بخشد که برای نمونه می توان به تندخویی اقبال و مقایسه ی برخورد منفعلانه ی مادر و برخورد فاعلانه ی وجده در مواجهه با این تندخویی اشاره کرد و همچنین به شجره نامه ی خانوادگی که نام زنان در آن جای ندارد و وجده نام خود را در این شجره نامه حک می کند اما مادر که نام خود را در شجره نامه جای نداده، نام وجده را نیز از شجره نامه حذف می کند.


پوستر فیلم وجده ساخته حیفا المنصور

مقایسه ی میان مادر و وجده، اگرچه ممکن است به مدد تأویل و تفسیرهای فرامتنی، مقایسه ای میان دو نسل به نظر آید اما به سبب عدم ریشه یابی تفاوت ها و فقدان تحلیلی رفتارشناسانه، عملاً از مقایسه ی میان دو فرد و یا نهایتا مقایسه ی میان دو تفکر فراتر نمی رود. با این حال فیلمساز می داند که برای به کرسی نشاندن پیشنهاد خود در قالب فاعلیت، نیازمند تعریف یک مقصد مشترک برای مسیرهای متفاوت مادر و وجده است. مقصدی که با توجه به سیر داستان و عدم امکان ایجاد همپوشانی میان فاعلیت مطلق وجده و انفعال مطلق مادر، نیاز به یک گره افکنی نهایی و یک گره گشایی نهایی دارد. این مهم اما، مسلما با استقراض از سینمای جشنواره ای ایران قابل تحقق نیست و درست اینجاست که فیلمساز به گریز آشکار از منطق روایی و منطق اثر متوسل می گردد.

گره افکنی نهایی که در قالب عدم اعطای جایزه ی نقدی هزار دلاری به وجده صورت می گیرد، فاقد علت منطقی است. از یاد نبریم که وجده برای رسیدن به هدف خود از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. او با شرکت در مسابقات قرآنی به قصد پیروزی و دریافت جایزه ی نقدی آن برای تامین هزینه ی دوچرخه، عملا وارد بطن فرهنگی می شود که قرار است بر ضد آن عمل کند و در این مسیر، حتی به دروغ به مدیر مدرسه می گوید که قصد تغییر دارد و به معلم قرآن می گوید که حفظ قرآن را برای اجر الهی اش می خواهد و حتی در مورد دوستان خاطی اش که در گذشته حامی آن ها بوده نیز شهادت ممتنع می دهد تا اعتماد مدیر را به خود جلب کند. اینکه وجده با این میزان هوشمندی و زیرکی، سر بزنگاه دچار آنچنان بلاهتی شود که قصد و نیت واقعی خود را لو دهد و در نتیجه از دریافت جایزه محروم گردد، به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست چرا که با منطق حرکتی شخصیت در تضاد است و این میزان بلاهت، آن هم ناگهانی، در ذات کاراکتری چنین هوشمند و زیرک نمی گنجد.

گره گشایی نهایی نیز که در قالب خرید دوچرخه برای وجده توسط مادر رخ می دهد، جامپ کاتی است و بی مسیر و فاقد منطق. اینکه مادر که تا پیش از این، آهنگ های عاشقانه ی خارجی را شیطانی و دوچرخه را حرام می دانست و حتی شغل جدید در بیمارستان را نیز به خاطر عدم رعایت کامل حجاب توسط سایر کارکنان آن محیط نپذیرفت، حال در بینشی روشنفکرانه، ناگهان تغییر عرف داده و آرزوی وجده را محقق ساخته و راه و رویه ی او را تایید کند و به نوعی از تفکر سنت گرایانه ی خود به سمت تفکر نوگرایانه ی وجده سوق یابد، بیش از آنکه طبیعی و اصیل نماید، تصنعی و شعاری است و تحمیل فیلمساز به اثر، و مسلما کاتالیزوری همچون ازدواج مجدد شوهر نیز به سبب قابل پیش بینی بودنش برای مادر، نمی تواند توجیه گر این تحمیل باشد. البته پی بردن مادر به تمرین پنهانی دوچرخه سواری وجده، می توانست به سبب برانگیختن حس مادری، نقطه عطفی در تغییر نگرش مادر باشد که متاسفانه فیلمساز نابلد ما به سرعت از آن عبور کرد.

این همه، حتی سکانس پایانی فیلم را نیز لوث می کند. سکانسی که به صورت منفرد دارای تصویری زیبا است و استعاری و دارای بیان، اما در بافت فیلم جا نیفتاده و تحمیلی است و تصنعی و شعاری. کاش سکانس مذکور، رویا بود و در مقام آرزوی تحقق یک آرمان و نه ادایی متظاهرانه از دستیابی به آن.

از این همه، فیلمی حاصل شده که بیشتر مشابه پوسته ای خوش رنگ و لعاب اما بی هسته است تا یک اثر هنری. برای خلق هنر باید دارای نگاه بود و دارای شناخت. باید جهان خود را آفرید و خود بود. نمی توان نگاه نداشت و نگاه خرید. نمی توان شناخت نداشت و شناخت خرید. نمی توان جهان نساخت و جهان خرید. نمی توان آدم نساخت و آدم خرید. نمی توان رابطه نداشت و رابطه خرید. نمی توان جامعه نساخت و جامعه خرید. نمی توان تم نداشت و تم خرید. نمی توان متحول نشد و تحول خرید. نمی توان آرمان نساخت و آرمان خرید. نمی توان فیلم نساخت و فیلم خرید. نمی توان هنر نداشت و هنر خرید و نمی توان سینما نداشت و سینما خرید. این همه، بی خود ممکن نمی شود، حتی اگر حساب شده و با نهایت عقل خرید کرده باشی، چرا که سینما، نه ریاضی، بلکه پازل توامان دل و عقل است که هرگاه تکمیل شود، فیلمی آفریده می شود و هنری و سینمایی.

آری! وجده در حقیقت، همچون پرچمی بی سر و شکل است که تنها شعارهای سازنده اش، به صورت پررنگی روی آن حک شده اند و خاطرخواهان اش، عمدتاً منحصر در فستیوال های گوناگونی اند که خواهان فراگیر کردن تصویر مطبوع خود از کشوری هستند که از قضا، فاقد حتی یک سالن سینما برای نمایش فیلم است، چه برسد به دارا بودن تصویری سینمایی جهت معرفی هویت و فرهنگ خود. در این میان، تنها اغماضی که می توان در ارزشیابی فیلم لحاظ کرد این است که "وجده"، فیلم اول فیلمسازی زن و محصول کشوری همچون عربستان است که البته این نیز خود به یک نکته ی فرامتنی بسیار مهم تبدیل گشته که کمی فیلم را قابل دفاع تر می کند. اما افسوس که نگارنده، نه با اینگونه اغماض ها میانه ی خوبی دارد و نه اساسا برای نکات فرامتنی ارزشی قائل است بلکه فقط و فقط با خود اثر مواجهه ی مستقیم دارد و بس.

 

 

کاوه قادری


 تاريخ ارسال: 1393/2/2
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>آناهیتا:

با بخشهایی از نقد شما موافقم، اما با توجه به موقعیت فیلم و فیلم ساز کمی تند و ناجوانمردانه بود. تاثیر پذیری این فیلم از سینمای ایران تا حدودی مشهود است و شعار از سر و روی بعضی از سکانسها و روابط می بارد، اما باید پذیرفت که بعضی از این رفتارها و رسومات واقعیتی انکار ناشدنی هستند و صرف ایستادگی یک "دختربچه" در مقابل سنت ها و باورها یک تصویر هیروئیک و مجیک رئال به حساب می آید. از نظر شخص من، در تمام مدت فیلم شخصیت وجده تقریبا "ثابت" و چیزی در حد همان دختر بچه ی قهرمان و بی پروا باقی می ماند که شخصیت های فرعی در بکگراند فیلم بتوانند داستان خود را هرچند ناقص، روایت کنند. درواقع،وجده قصه ی تمام زنان است. زنانی که از دوست داشته هایشان و آرزوهایشان میگذرند تا از کسانی که دوست دارند محافظت کنند، زنانی که برای مسائل جزئی تهمت و سرکوفت می خورند و حقوق طبیعیشان نادیده گرفته می شود آنقدر که دیگر خودشان هم باورشان شده حقوقی ندارند. حتی حقی برای خندیدن و صحبت کردن. و با دختر یا پسری که هنوز در سن کودکی به سر می برد و هیچ درکی از مسائل جنسی ندارد و هنوز تفکرش حول محور "بازی کردن و برد و باخت" می گردد، طوری رفتار می شود که انگار همبازی اش هیولاست. این نگاه حتی در خانواده های شدیدا مذهبی ایرانی هم دیده می شود. اگر دختر و پسر بچه ای باهم بازی کنند آنها را به شدت از هم جدا می کنند و چیزهایی درگوششان می خوانند مبنی بر خطرناک بودن همبازی و امکان آسیب رسانی، و در نهایت ممنوعیت بازی با او را گوشزد می کنند. این فیلم به شدت زنانه است و کلکسیونی از احساسات زنان در سنین و شرایط مختلف را به نمایش می گذارد. روند تاثیر گذاری دیدگاه خانم مدیر (به عنوان نمادی از افراد بالادست که در حضور عموم همه چیز را عیب و عار می دانند و سعی می کنند به این نحو جامعه را مطیع نگه دارند و در خفا همان کارها را انجام میدهد ) بر روی دانش آموزان مختلف نشان داده می شود و تصاویری بسیار آشنا و قابل درک به مخاطبین مونث مخصوصا ایرانی ارائه می کند. این فیلم با تمام مشکلات و کاستی های نه چندان کوچک، اثر بزرگ و مهمی به شمار می آید و صرفا انقلابِ به پا کرده اش، به خودی خود ارزشمند است

0+0-

سه‌شنبه 6 مهر 1395



>>>آرمین:

واقعا با این نوشته در حق فیلم و فیلم ساز جفا شده...اتفاقا به نظر بنده باید این موضوع را که این فیلم اولین فیلم شناخته شده و اجتماعی دنیای عرب و اولین تجربه کارگردانی زن در محیط بسته و محدود عربستان برای زنان است فیلمی بزرگ و درخور توجه دانست...حتی اگر فیلم سر و شکل نداشته باشد...فرم نداشته باشد...ولی حرکتی رو به جلو و استارتی برای ساختن فیلمهایی بهتر و اجتماعی تر در دنیای عرب است

2+0-

شنبه 29 خرداد 1395



>>>زینب کریمی:

سلام. من دیروز این فیلم را دیدم. متاسفانه با نظر شما موافق نیستم. وجده فیلمی است که باید بی واسطه با آن روبرو شد. نه نیازی است بدانیم اولین کار یک فیلم ساز زن است و نه نیازی به دانستن اولین فیلم عربستان بودن آن داریم. وجده تلاش دختر خلاق و باهوشی است که می خواهد از سنت های دست و پا گیر جامعه اش پا فرا نهد... به هر حال نظر شما هم محترم است. متشکرم.

5+14-

چهارشنبه 8 مرداد 1393



>>>آبی:

خیلی دوس دارم ببینم این فیلمو!

3+4-

سه‌شنبه 10 تير 1393



>>>نانی:

متاسفانه کار خوبی نبود!!!!!!!!!!

14+4-

يكشنبه 8 تير 1393



>>>کیانی:

سلام. یادداشت خوبی بود. ممنونم.

14+4-

چهارشنبه 28 خرداد 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.