موحد منتقم
نقد و بررسی فیلم مردان ایکس: روز های سپری شده ی زمان آینده ساخته برایان سینگر
X-Men: Days of Future Past (2014)
-این فیلم از آن فیلم هایی نیست که برای ذهن های تنبل ساخته شده باشد.
-مردان ایکس: روز های سپری شده ی زمان آینده به عنوان یک بلاک باستر تابستانی زیادی هوشمندانه است!
- این فیلم، فیلمی بسیار جاه طلبانه است که به جای اینکه بیشتر فیلم ابرقهرمانی باشد بیشتر علمی تخیلی است و این یک عیب برای این فیلم نیست!
سرانجام یک بلاکباسترِ تابستانی، دستپختِ جنابِ برایان سینگر که طعم و بو و رنگِ غذایی خانگی دارد از راه رسید. Days of the Future Past از سریِ X-Men فیلمیست مفرح، جذاب و خوشساخت که سینگر نیمی از آن را مدیونِ مَتیو وانیست که این گروهِ تازه (شامل فَسبِندِر و مکآووی) را در First Class گرد هم آورده. شاید تنها برایان سینگر تواناییاش را دارد تا از تمام مؤلفههایِ حالا کلیشهشدهی انواعِ تریلرهای عظیم و علمی تخیلی هالیوود، محصولِ جذاب و سرگرمکنندهای دیگر خلق کند.
سینگِر قهرماناش و ما را پرتاب میکند به آننقطه از تاریخِ معاصر که از بعد از آن دنیا شروع کرد به گندیدن؛ آغاز دههی 1970 و بعد از سپریشدنِ ترورِ JFK (فیلمنامهنویس با فراغِ بال جی.اف.ک را یک گونهی Mutant میشمرد) و بعد هم آغازِ پایانِ جنگ ویتنام!
فیلم مردان ایکس: روز های سپری شده ی زمان آینده (یا ایکس من: روزهای گذشته ی آینده) اقتباسی آزاد از مجموعه داستان کامیک (مصور) کلاسیکی به همین نام اثر کریس کلرمونت است. این فیلم داستان شخصیت های اصلی مردان ایکس (ولورین، پروفسور ایکس، استورم، کیتی پراید، آیس من، کلوسس و دشمن دیرینه ی آن ها مگنتو) و نیز اعضای جدید این گروه (بیشاپ، وارپت، سان اسپات و بلینک) را روایت می کند که در آینده ای ویران شده زندگی می کنند. زمانه ای که در آن شکارچیان جهش یافتگان (Sentinels) دست به نابودی و کشتار جمعی این افراد زده اند. در این زمان، بازماندگان افراد جهش یافته و انسان هایی که به نوعی به آن ها کمک کرده اند در بازداشتگاه هایی زندانی شده اند. تنها راه نجات از مرگ برای ایکس من آن است که یکی از اعضای خود را از طریق تله پاتی به زمان گذشته برگردانند تا از تروری که در نهایت موجب کشتار جمعی افراد جهش یافته در آینده میشود، جلوگیری کند. در کامیک کلاسیک، کیتی پراید کهن سال ذهن و آگاهی خود را به خود جوان اش منتقل می کند تا به هم گروهی هایش اخطار دهد. در حالی که در فیلم، تنها کسی که قدرت انجام این کار را دارد پروفسور ایکس است، اما چون او از لحاظ جسمی قادر به تحمل چنین سفر زمانی بلندی نیست، این ماموریت به ولورین محول می شود.
لوگان که به خود جوانترش در سال ۱۹۷۳ منتقل شده، پس از به هوش آمدن به دنبال اگزاویر جوان (با بازی جیمز مک آوی) می گردد. برخلاف آنچه در مردان ایکس: درجه یک X-Men First Class دیدیم، اکنون چارلز اگزاویر از دنیا کناره گرفته و در وضعیت نابه سامانی به سر می برد.
حال و هوا و نوع پردازش قهرمان داستان بسیار شبیه به خیزش شوالیه تاریکی کریستوفر نولان است. اگزاویر هم مانند بروس وین در آن فیلم، یک روبدوشامبر بر تن دارد و در خانه مجللش در حال قدم زدن و شطرنج بازی کردن و .. است. اکنون میستیک کلید تغییر آینده است زیرا او درصدد ترور خالق شکارچیان جهش یافته ها یعنی دکتر «بولیور ترسک» (با بازی پیتر دینکلج /در کمیک اصلی هدف سناتور رابرت کلی بود) می باشد. مگنتو به دست داشتن در ترور جان اف کندی متهم شده و اکنون در زیرزمین پنتاگون زندانی است. اینجاست که تلاش برای بازداشتن میستیک از ترور، برگرداندن امید به اگزاویر جوان و نیز جلوگیری از کشتار ایکس من در آینده آغاز می شود.
فصلِ آزادکردنِ اریک/ مَگنِتو (فَسبِندر) از پنتاگون توسط کاراکترِ ستایشآمیزِ کوییکسیلوِر با تیشرتِ «پینکفلوید»ش عالی است. این فیلم خوش ساخت و پرو پیمان پر از ارجاعات سیاسی به تاریخ امریکاست و فیلمی بسیار جاه طلبانه است که به جای اینکه بیشتر فیلم ابرقهرمانی باشد بیشتر علمی تخیلی است و این یک عیب برای این فیلم نیست! فیلم مخصوصاً در اوایل داستان خیلی شبیه به سری فیلم های ترمیناتور می شود.
صحنه های اکشن فیلم گیرا و جذاب هستند و ترتیب قرار گیری این صحنه ها در فیلم به خوبی انجام شده است. این قضیه درمورد همه ی صحنه های اکشن صدق می کند، چه صحنهی آغازین فیلم و شکست ایکس من از شکارچیان، چه صحنه ی رویارویی آن ها در پاریس و چه اوج فیلم، یعنی نبرد در واشینگتون دی سی.
مردان ایکس: روزهای گذشته آینده بر خلاف قاعده معمول فیلم های دنباله ای به مراتب از تمامی ساخته های پیشین این مجموعه بهتر است. همچنان که از جلوه های ویژه جذاب اثر معلوم است بودجه بیشتری در اختیار سازندگان فیلم بوده است جدا از این بر مایه های انسانی و سیاسی داستان افزوده شده است و از همه مهمتر کاراکترهای پرتعداد فیلم در قیاس با قسمت های قبلی فرصت به مراتب بیشتری برای عرضه خویش در اختیار دارند.
گرچه مردان ایکس: روزهای گذشته آینده به کارگردانی برایان سینگر عمدتاً با هدف راضی ساختن طرفداران پروپاقرص کامیک بوک های مردان ایکس ساخته شده است اما بوم نقاشی گسترده ای که سینگر برپاساخته است تماشاگران نا آشنا با کامیک بوک مردان ایکس را نیز به خود جلب می کند. جلوه های ویژه فیلم واقعاً موثر هستند و یک حس مکانی پویا و دینامیک در سرتاسر فیلم دیده می شود که آشکارا بر ضرباهنگ فیلم می افزاید.
در بعضی صحنه های فیلم ممکن است به علت انباشتگی بیش از حد کاراکترها و پیچیدگی های داستان موضوع فیلم از دست تماشاگران در برود.
همچنین در لحظاتی از فیلم چنین احساس می شود که طرح داستانی درست عمل نکرده اما روی هم رفته، مردان ایکس: روزهای سپری آینده در بیان شفاف و مختصر و مفید داستان خود بسیار خوب ظاهر شده است. این فیلم از آن فیلم هایی نیست که برای ذهن های تنبل ساخته شده باشد. داستانهای سفر در زمان، حتی آنهایی که مطیع قواعد معینی هستند، همواره چالش برانگیزند.
پیام فیلم این جمله ی بنجامین فرانکلین است: آنهایی که برای بدست آوردن امنیت موقت، از به دست آوردن آزادی های اساسی منصرف می شوند، نه لیافت آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را! ماجراهای مربوط به نگهبانان و شکارچیان و خلق آنها و عواقب دردناکی که برای بشر رقم می زنند در این فیلم دقیقاٌ این پیام را برای مخاطب یادآوری می کند.
مردان ایکس: روز های سپری شده ی زمان آینده به عنوان یک بلاک باستر تابستانی زیادی هوشمندانه است. هرچند سری های قبلی این فیلم به غیر از یکی دوتا از آنها فیلم های متوسط و ضیعفی بوده اند ولی روزهای گذشته ی آینده خیلی عالی و هوشمندانه است. در لحظه ای از فیلم پروفسور ایکس پرسشی را مطرح می کند، که آیا با جبران گذشته می شود آینده را تغییر داد. در مورد مجموعه فیلم های ایکس من، پاسخ بله است!
موحد منتقم
تیرماه نود و سه
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|