پرده سینما

بالا در آسمان: یک فیلم عالی كوچک

جیمز براردینلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 جرج کلونی در بالا در آسمانبالا در آسمان یك فیلم عالی كوچك است (البته كلمه كوچك اینجا معنی نسبی دارد). این فیلم، بهترین فیلمی بود كه من در جشنواره سال 2009 فیلم تورنتو دیدم و به نظرم از فضای عجیب و غریب این جشنواره دور بود.

جیسون رایتمن در مقام كارگردان، در این فیلم هم مثل فیلم جونو ـ فیلم قبلی‌اش ـ دو ژانر كمدی و درام را در هم آمیخته است. داستان این فیلم بسیار خنده‌دار است، طوری كه آدم به قهقهه می‌افتد، ولی برعكس فیلم جونو، شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی كه در آن قرار می‌گیرند، در اینجا بخوبی جا افتاده و گسترش پیدا كرده‌اند.

هیچ یك از سه شخصیت اصلی فیلم در مسیر كاریكاتورشدن قرار نمی‌گیرند و كلونی در نقش اصلی فیلم، بازی بسیار قانع‌كننده‌ای از خود به نمایش می‌گذارد. وقتی می‌بینیم نقشی كه كلونی در این فیلم بازی كرده با نقشش در فیلم  مردمی كه به غازها خیره شده اند 180 درجه فرق دارد، می‌فهمیم چرا او باثبات‌ترین و معتبرترین بازیگر نسل خود است.

این كه بازیگر زن نقش مقابل كلونی آمادگی بالایی دارد، بسیار به نفع فیلم است. ویه‌را فارمیگا، این توانایی مرموز را دارد كه هم در نقش یك زن اجتماعی ظاهر شود و هم در نقش یك زن خانه‌دار شلخته و این توانایی در ایفای نقشی مقابل برای بازیگری مثل كلونی كامل و بی‌نقص است. فارمیگا در این فیلم نسبت به فیلم‌های قبلی‌اش بازی برتری از خودش نشان می‌دهد. بده و بستان لفظی او و كلونی به یاد ماندنی است.

آنا كندریك هم بازی تاثیرگذارش كمتر از فارمیگا نیست. بازی او در نقش یك دختر معصوم ساده كه زندگی چند درس سخت به او می‌دهد، باعث می‌شود او را به خاطر حضورش در سری فیلم‌های گرگ و میش (Twilight) ببخشیم. او در سری فیلم‌های گرگ و میش به راحتی پس زده می‌شود، ولی در این فیلم نشان می‌دهد كه استعداد بازیگری دارد و می‌داند چه كار باید بكند.

تبلیغات بالا در آسمانكلونی در فیلم، نقش یك كارمند را به نام رایان بینگام دارد كه کارش با چندین كارمند تعدیل نیرو شده ارتباط دارد. مردی كه برجسته‌ترین ویژگی او ناپایداری و بی‌ثباتی‌اش است. او روز‌های خود را به سفر از یك شهر به شهر دیگر می‌گذراند و به راحتی و آرامش این خبر را به کارمندان شرکت ها می‌رساند كه به زودی از كار بیكار خواهند شد. او در هتل‌ها و هواپیما‌ها و فرودگاه‌ها زندگی می‌كند و می‌گوید: تمام چیز‌هایی كه شما در ارتباط با پرواز با هواپیما از آنها متنفر هستید، من را به یاد این می‌اندازند كه در خانه خودم هستم. او در یك سال گذشته 322 روز در جاده‌ها بوده و 43 روز فلاكت‌بار را در یك واحد یك تخته كه در اوماها اجاره كرده، گذرانده است. تنها هدفش در زندگی این است كه 10 هزار مایل را طی كند تا بتواند هفتمین عضو یك باشگاه خیلی نادر بشود.

دو حادثه، نظم زندگی منظم رایان را به هم می‌ریزد. اولین حادثه آشنایی اتفاقی او با همسفری به نام الكس (ویه‌را فارمیگا) است كه در مورد خودش می‌گوید: من را مثل خودت بدان. دومین حادثه این است كه كریگ گرگوری (جیسون بیتمن) رئیس رایان تصمیم گرفته یك خط مشی افراطی جدید را كه نیروی استخدامی جدیدش ناتالی كینر (آنا كندریك) به او پیشنهاد كرده اجرا كند؛ یعنی استفاده از كنفرانس ماهواره‌ای برای رساندن خبر تعدیل نیرو به كارمندان. رایان برای آن كه ثابت كند این راهش نیست، ناتالی را با خود در راه ها همسفر می‌كند كه البته این كار او نتایج غیرمنتظره‌ای در بر دارد.

بالا در آسمان یكی از بهترین فیلم‌هایی است كه موضوع آنها شیوه بی رحمانه و غیرانسانی شركت‌ها در تعدیل نیرو‌هایشان است. نقیضه این فیلم مثل تیغ، تیز و غیردلنشین است. رایتمن اهداف خود را یكی یكی با میخ می‌كوبد. رایان، نماینده یك نمونه جالب است؛ نمونه‌ای كه محصول فناوری مدرن و فرهنگ امروز است و هدفش تقریبا نقطه مقابل رویای آمریكایی است. او نه خانه را می‌خواهد، نه همسر و نه بچه‌هایش را. با دو خواهرش هم تقریبا قهر كرده است. او كارهایش را با مهارت و استادی انجام می‌دهد، ولی با این حال، به دلیل شیوه‌ای كه كلونی نقش او را بازی می‌كند، با این آدم احساس همدردی و همذات‌پنداری می‌كنیم، هرچند او با فلاكت و بدبختی دیگران دارد به موفقیت می‌رسد. تمام آن جذابیت و هوش و ذكاوت و شوخ‌طبعی باعث می‌شوند ما غبطه سبك زندگی او را بخوریم تا این كه پرده‌ها كنار می‌روند و ما تنهایی سردی كه وجود رایان را احاطه كرده، می‌بینیم.

بالا در آسمان، در بعضی موارد كمی شبیه كمدی‌های رمانتیك به نظر می‌رسد، ولی این حس، توهمی بیش نیست. رابطه رایان با الكس در واقع پیرنگ حاشیه‌ای داستان است. در واقع راهی برای نشان دادن چیز‌هایی است كه پیرامون شخصیت رایان قرار دارند و همچنین خلق دیالوگ‌هایی كه به صورت فشرده نوشته شده‌اند. پایان فیلم خوب از كار درآمده است. این پایان شاید برای بعضی تماشاگران شگفت‌انگیز و غافلگیركننده باشد، ولی در واقع پیش‌زمینه آن در فیلم ایجاد شده و در بازنگری كامل و بی‌نقص است. بالا در آسمان هرگز سر تماشاگر خود كلاه نمی‌گذارد و آمیزه تقریبا بی‌نقصی از طنز و هجو و درامی كمرنگ را به نمایش می‌گذارد.

 

 

 

 

 

مترجم: فرشید عطایی-جام جم آنلاین


 تاريخ ارسال: 1389/2/1
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>محسن ش.:

در ترجمه این نقد چند اشتباه صورت گرفته و دست کم یک سانسور (که خوب این را می گذاریم به حساب محدودیت) اشتباه مهم ترجمه در نام فیلمی است که کلونی در همان سال در آن بازی کرده: شما ترجمه کرده اید "مردمی كه به غازها خیره شده اند" در صورتی که باید ترجمه می شد "مردانی كه به بزها خیره می شوند". پیشنهادی هم برای ترجمه اسم همین فیلم دارم: پا در هوا این ترجمه در عین این که تحت الفظی نیست معنای استعاری که در عنوان اصلی مد نظر بوده است را هم به خوبی متبادر می کند.

0+0-

پنجشنبه 30 ارديبهž




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.