پرده سینما

به هیچکس اجازه نده تو رو تبدیل به چیزی کنه که دوست نداری؛ نقد و بررسی فیلم «مهتاب» ساخته بری جنکینز

موحد منتقم


 

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی فیلم مهتاب ساخته بری جنکینز

 

 Moonlight (2016)

 

  

 

 

 

پوستر فیلم مهتابامسال سال خوبی برای سیاه پوستان آمریکا نبود. سال کشته شدن یک سیاه پوست نوجوان  توسط پلیس، کشتار در کلوپ «اورلاندو»، و  به پایان رسیدن ریاست جمهوری باراک اوباما به عنوان نخستین رییس جمهور سیاه پوست امریکا بود. و فیلم مهتاب در چین شرایطی روی پرده سینماها ظاهر شد.

مهتاب دومین ساخته بری جنکینز را می توان با عناوینی چون «رشد کردن یک فرد ضعیف سیاه پوست» توصیف کرد. این فیلم در سطح ظاهری درباره موضوعاتی چون گرایشات نژادی، خشونت، محتوم بودن وضعیت انسان ها در دست تقدیر و چیزهایی از این قبیل به نظر می رسد. اما باطنِ فیلم درباره چیز های اساسی تری است، مهتاب درباره احساسات، و روح انسان ها است؛ فیلم درباره لذت یاد دادن شنا به یک بچه، درباره پختن غذا برای یک دوست قدیمی، و درباره حس کردن شن های ساحل با دست و صدای موج ها در تاریکی ساحل است...

فیلم مهتاب برگرفته از کتابی با نام «پسران سیاهپوست زیر نور مهتاب آبی دیده می شوند» نوشته آلوین مک‌کارنی است که توسط بری جنکینز نوشته و کارگردانی شده  و یکی از بهترین فیلم های سال و یکی از مهمترین فیلم های دهه اخیر است.

مهتاب سه برهه زمانی از زندگی یک پسر سیاهپوست در دوران کودکی، دبیرستان و بزرگسالی را نشان می دهد. هر کدام از این سه بخش  با نامی که در آن مقطع روی این فرد می گذارند آغاز می شود:کوچولو، شایرون، سیاه!

یک سوال مرکزی در فیلم وجود دارد «تو کی هستی شایرون؟» این پرسش تمام درونمایه و زیر بنای فیلم مهتاب است و فیلم تلاش می کند در طول زندگی این فرد به این پرسش پاسخ بدهد.

فیلم با بخش نخستین که «کوچولو» نام دارد آغاز می شود. «کوچولو» فصل اول زندگی این شخص است. ما شایرون کوچولو (با بازی الکس هیبرت) را می بینیم که از دست چند پسربچه که قصد آزار و اذیت او را دارند می گریزد و وارد ساختمانی متروکه می شود. یکی از بچه ها پنجره را با سنگ می شکند ولی بقیه پنجره ها قبلاً شکسته و با صفحه های چوبی بسته شده اند. اینجاست که که «خان» (با بازی خیره کننده ماهر شالاعلی) با برداشتن یکی از آن صفحه هایی که پنجره را مسدود کرده وارد می شود، و پسر بچه بابت اینکه از پنجره وارد شده است از او عذرخواهی می کند. وقتی این دو به همدیگر نگاه می کنند گویی «خان» کودکی خود را می بیند و شایرون آینده ی خود را. «خان» یک مواد فروش محلی است و شایرون را به خانه ی خود که با دختری به اسم ترسا (جانل مونای) در آن زندگی می کند، می برد. این خانواده ی جدیدی برای شایرون است. خانواده ای به جای خانواده اصلی او که مادر معتادی (با بازی نائومی هریس) در آن وجود دارد که هیچ توجهی به او نمی کند و شایرون را کاملاً رها کرده.

سکانسی که «خان» شایرون کوچولو را به اقیانوس می برد تا به او شنا کردن را یاد بدهد یکی از خیره کننده ترین سکانسهای فیلم است که کل مفهوم فیلم در آن خلاصه شده است. «خان» به او شنا و خوابیدن روی امواج را یاد می دهد تا او در دریای پرتلاطم غرق نشود.

وقت شام خوردن «خان» به شایرون می گوید «تو باید با خودت تصمیم بگیری که در آینده می خوای چه کسی بشی». شایرون که به خاطر کشیدن مواد مادرش با او اینطوری برخورد می کنند از «خان» می پرسد «تو مواد می فروشی؟» «خان» پاسخی نمی دهد ولی چشمان اش غوغا می کند. و با همان نگاه، اندوه عمیقی به بیننده منتقل می شود. چون مواد مخدر زندگی شایرون و مادرش را نابود کرده او آنجا سر آن میز کنار آنها  غذا می خورد. شایرون دوباره از «خان» می پرسد: «تو به مادر من مواد می فروشی؟» و میز را ترک می کند. نگاه های خیره کننده ماهرشالا علی در این سکانس ها بی نظیر است و یکی از بهترین بازی های سالیان اخیر را به نمایش می گذارد.

نمایی از فیلم مهتابدر بخش دوم فیلم که «شایرون» نام دارد ما شایرون کوچولو را می بینیم که به یک نوجوان لاغر اندام (با بازی آشتون ساندرس) تبدیل شده است. او همچنان در مدرسه ناسازگار است و قلدرهای کلاس او را مسخره می کنند که مثل دختر ها است. او در مواجه با همکلاسی خودش «کوین» (جیدن پینر) درمی یابد چه گرایشاتی دارد و «کوین» است که او را تشویق می کند مقابل قلدرهای مدرسه بایستد. مادرش همچنان وضعیت خرابی دارد و به خاطر مصرف مواد کاملاً زوال عقل اش را از دست داده است. رابطه شایرون و «کوین» در یک شب مهتابی صمیمی تر می شود.

در فصل سوم فیلم که «سیاه» نام دارد ما شایرون را می بینیم که حالا از یک نوجوان لاغر اندام به مردی عضلانی و قوی هیکل (با بازی تریونت رودس) تبدیل شده است و فروشنده ی مواد مخدر است. او حالا کاملاً تبدیل به همان «خان» بخش نخستین فیلم شده است و دقیقاً کارهای او را انجام می دهد. او حالا کاملاً قوی شده، و دندان های طلا گذاشته، ولی درون اش همچنان مردّد و ترسوست و البته مثل همیشه در جستجوی خودش است.

مهتاب فیلم غم انگیزی است. تراژدی فیلم، در درون شخصیت های داستان می تراود و منجر به بحران های طوفانی اجتماعی متعددی می شود که در انتظار کسانی است که سیاه پوست و فقیر هستند و در آمریکا زندگی می کنند. فیلم به ما می گوید همانطور که شما نمی توانید آب و هوای یک منطقه را تغییر بدهید، قادر به تغییر وضعیت سیاه پوستان آمریکا که دقیقاً مثل آب و هوای یک منطقه است نیز نیستید.

در مهتاب نمادها غوغا می کنند. شما هیچ فرد سفید پوستی در فیلم نمی بیند حتی در مدرسه. آنها همیشه پشت شان به دوربین است. ولی در همه جای فیلم از رنگ سفید استفاده شده است. رنگ لباس ها، دیوارها، حتی جارویی که زمین را تمیز می کند، و غذایی که کوین برای شایرون درست می کند. حتی سر کلاس استاد درباره گلبول های سفید توضیح می دهد!

بازی تمام بازیگران در اوج است. سه بازیگری که در سه بخش فیلم نقش شایرون را بازی می کنند با نگاه های عمیقشان غوغای درونی شان را به مخاطب القا می کنند. در این میان ماهرشالا بی نظیر است.

klhdd hc tdgl lijhfفیلم با نمایش جزئیات کاملاً موفق می شود به ما نشان دهد چگونه شخصیت «کوچولو» در بخش اول فیلم،  تبدیل به «سیاه» در بخش آخر می شود. جمله «به کسی اجازه نده تو رو تبدیل به چیزی کنه که دوست نداری»در این فیلم نشان می دهد روابط اجتماعی، جامعه، و موقعیت های اجتماعی، گاهی چگونه شما را به فردی تبدیل می کند که دوست ندارید بشوید.

وقتی در بخش اول فیلم، شایرون کوچولو توسط «خان» یاد می گیرد چگونه در دریای مواج (که همان نماد جامعه است) شنا کند، دقیقاً این را در ذهن بیننده می گذارد که شایرون کوچکی «خان» و «خان» آینده شایرون است. و رابطه شایرون و «کوین» در خارج از دریا، یعنی ساحل در زیر نور مهتاب و شام خوردن آنها در کافه به ما یادآوری می کند که شایرون چه کسی بوده هست و خواهد بود...

در پایان فیلم ما «کوچولو» را می بینم که  پشت به ما روبروی دریا ایستاده و در حال تماشای امواج دریاست. او برمی گردد تا ببیند ما به پسری سیاهی که زیر نور مهتاب آبی دیده می شود چگونه می نگریم؟

 

موحد منتقم

 

 

 

در همین رابطه دیگر نقدهای موحد منتقم را بر فیلمهای روز سینمای جهان، در سایت پرده سینما بخوانید

 

 

تبدیل مباحث نژادی به یک وحشت واقعی! نقد و بررسی فیلم «برو بیرون» ساخته جردن پیل

 

به هیچکس اجازه نده تو رو تبدیل به چیزی کنه که دوست نداری؛ نقد و بررسی فیلم «مهتاب» ساخته بری جنکینز

 

ترس واقعی شما درونتان است! نقد و بررسی فیلم «شب هنگام می آید» ساخته تری ادوارد شولتس


 تاريخ ارسال: 1395/12/3
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>mehdi:

جناب منتقم کجایی دلتنگ نوشته هایت هستیم برادر.

2+0-

يكشنبه 20 بهمن 1398



>>>bgf:

من خیلی خیلی خیلی با این فیلم حال کردم.حالا چرا؟؟یه فیلم کاملا اجتماعیه.بعضی فیلم های اجتماعی برای به تصویر کشیدن یه سری معضل ها خیلی افراط میکنن و آزار دهنده میشه.این فیلم با این حال که خیلی رادیکاله ولی اصلا آزاردهنده نیست.خیلی به دل میشینه.چیزی که من خیلی باهاش حال کردم اینه نشون میده چرا یه سری اخلاقیات عجیب تو یه سری ها شکل میگیره،درحالی که مقصر اونا نیستن.تو ایران خودمون خیلی آدما داریم که اینجوری بزرگ شدن.خیلی زیاده.فیلم رادیکالیه ولی یه جوری زیباست.lوزیک متنش هم قشنگه.من که ۳ بار دیدمش و واقعا لذت بردم.اسکار حقشه

12+1-

يكشنبه 27 فروردين 1396



>>>سیدرضاقامسی:

دوستان باور بفرمایید ما هم فیلم درام دوست داریم وگرنه اسکل نیستیم ۱ گیگ فیلم دانلود کنیم قرار نیست چون چند هزار نفر داور و قاضی مراسم اسکار تصمیم گرفتن به یه فیلم به هر دلیلی اینقدر بها بدن ما هم دوست داشته باشیم اون فیلم رو.قسمت نظرات رو هم گذاشتن که چه موافق چه مخالف نظرشو اعلام کنه بعد از دیدن فیلم نه اینکه یه عده بیان نظرات دیگرانو بخونن و پاچشونو بگیرن.فیلم از همه نظر خوب ساخته شده ولی داستان فیلم ضعیف و تکراری و خسته کننده بود به نظر من داستان به نظرم مهم تر از بقیه موارده اگر که این سبک فیلم رو، دیدن یه زندگی رقت انگیز رو دوست دارید پاشید مودمتون رو خاموش کنید و به صورت زنده تماشا کنید ببنید اوضاع زندگیتون رو، اوضاع کشورتون رو ببنید که چقد بدبخت تر از اون رنگین پوستِ همجنسگرایِ مواد فروشی که مادرش معتاد بود و پدر نداشت هستیم ما اصلا چرا از سرجاتون بلندتون کنم پاشید یه توکه پا برید اینستاگرام و ببنید که چه زندگی مزخرفی داریم تو این کشور با اینا فقط یه دونه نرم افزار اینستاگرام؛ پشت صحنش و کارایی که برای گرفتن یه عکس میکنن میتونه سوژه شصت فیلم اسکاربگیر باشه

5+11-

يكشنبه 27 فروردين 1396



>>>لادن:

نمی‌دونم چرا انتظارم یک داستان خیلی قوی‌تر بود؟یک کمی توی ذوقم خورد

8+11-

سه‌شنبه 8 فروردين



>>>مهدی کلامی:

به شخصه Moonlight رو یه فیلم سه اپیزودی دیدم، که اپیزود اول و دومش اوکی بود، اپیزود سومش wow.

9+3-

سه‌شنبه 8 فروردين



>>>ابراهیم:

فیلمی بینهایت خسته کننده

10+11-

سه‌شنبه 1 فروردين



>>>سامان:

مطلب خوبی بود و جالب اینکه اسکارهم گرفت.یک فیلم نقد کردی که اونم اسکار گرفت

19+7-

چهارشنبه 11 اسفند 1395



>>>jack smith:

هي چي داري ميگي مرد؟... 1- پسر بچه بابت اینکه از پنجره وارد شده است از او عذرخواهی می کند! ...كجا تو اين صحنه شايرون صحبت كرد؟ 2- رابطه شایرون و «کوین» در یک شب مهتابی صمیمی تر می شود!... پناه بر خدا، از كي رابطه دو همجنسگرا اسمش شده " صميميت"؟!...3- مهتاب درباره پختن غذا برای یک دوست قدیمی، و درباره حس کردن شن های ساحل با دست و صدای موج ها در تاریکی ساحل است... چي داري ميگي رفيق؟ كجاي مهتاب درباره پختن غذا براي دوسته؟ مگه شايرون به كوين نگفت براي چي به من تلفن زدي و كوين هم با چشماش نيت پليدش رو آشكار كرد؟ صحنه ي كه شايرون داشت شن هاي ساحل رو چنگ مي زد صحنه ي خيلي آشنايي كه بين زوجين در بستر رخ ميده حالا مال اونها تو ساحل بود!... هي مرد، يه بار ديگه بشين فيلم رو ببين. اين فيلم هيچي نداره و در واقع همون داستان لباس پاداش و خياط هاي شياده.

8+22-

سه‌شنبه 10 اسفند 1395



>>>nima:

فیلم به نظر من فیلم خیلی خوبی بود ولی بعضی جاها واقعه حوصله بیننده سر میرفت.از این حوصله سر بر تر فیلم منچستر کنار دریا که واقعا چند بار خواستم قید دیدنش رو بزنم.به هر حال اینگونه فیلم ها برای تماشاگران صبور ساخته شده و وقتی فیلم تمام میشه میتونید به موضوعات درآن فیلم فکر کرده و لذت ببرید

29+12-

يكشنبه 8 اسفند 1395



>>>امیر:

من این فیلم رو یک ماه پیش دیدم ،فیلم بسیار قوی و با فرم عالی ،سناریو بی نقص و ار همه مهتر با محتوا و مفهوم انسانی که کارگردان خیلی خوب این مفهوم رو به بیننده منتقل کرداما نمیدونم چرا بعضی از دوستان هنوز با اقلیت های جنسی مشکل دارن به نظرم باید بپذیریم که هر فردی در روابط و تمایلات جنسی خودش آزاده

20+4-

پنجشنبه 5 اسفند 1395



>>>از طرف یک lgtb:

بگذار تا به طعنه بگویند مردمان//در گوشِ هم حکایتِ عشقِ مدامِ ما//هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق//ثبت است بر جریده‌ عالَم دوامِ ما

30+14-

چهارشنبه 4 اسفند 1395



>>>رضا:

این فیلم یکی از بهترین فیلم های ساله به نظر من و موضوع فیلم اصلا هم روی موارد جنسی تمرکز نمی کنه و در مورد خیلی چیز هاست. در مورد تحصیلاته، در مورد هنره، در مورد عشقه، در مورد از دست دادن خودتونه و این مهم تر از این که این فیلم در مورد زندگیه! و به نظرم فیلم کاملا به هدفش میرسه.ممنون از نقد خوبتون

29+7-

چهارشنبه 4 اسفند 1395



>>>shrvin.l:

من فیلم و ندیدم اما راجع بهش چندتا مطلب خونده بودم , اما دیدن فیلم , به نظر من بستگی به این داره که شما از یه فیلم چه انتظاری داشته باشی , با این اوصافی که من شنیدم دیدنش فقط برای کسانی خوبه که بخوان راجع به یه رابطه نامتعارف و تابو گونه فیلم ببینن و از نزدیک این مسئله رو لمس کنن ! شخصاً علاقه ای به دیدن این فیلم ندارم چون فیلم دیدن بیش از هر چیز برای من تفریح محسوب میشه و جنبه ی تفریحی من تو این فیلم نمی بینم !

28+25-

چهارشنبه 4 اسفند 1395



>>>ب.م.م:

با سلام.خیلی خوشحال شدم بعد از مدتی مقاله ای از جناب منتقم منتشر شد.این فیلم یکی از سیاه ترین و در عین حال روشن ترین فیلم های سالیان اخیر بود و کلیومترها از لالالند جلوتر بود.جمله ی اخر این متن هم فوق العاده بود .

44+10-

چهارشنبه 4 اسفند 1395



>>>باربد میرتاج:

به سختی تونستم فیلم رو ببینم اما پشیمان نیستم واقعا تاثیر گذار بود. فقط شاید دید کارگردان که اینقدر تلخه خیلی ها را ناامید کنه

30+4-

چهارشنبه 4 اسفند 1395



>>>میلاد:

وااااااااای موحد عززیز دوباره برگشت.عالی بود عالی

43+6-

چهارشنبه 4 اسفند 1395



>>>سعید:

به به. آقای منتقم بازگشت.

63+9-

سه‌شنبه 3 اسفند 1395




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.