موحد منتقم
Get Out (2017)
داستان در ظاهر ساده ولی در باطن به شدت پیچیده، فیلمنامه حیرت انگیز، و کارگردانی بسیار عالی، فیلم را از همین حالا تبدیل به یکی از مدعیان اصلی اسکار سال بعد تبدیل کرده است.
فیلم های ساخته شده توسط سیاه پوستان در آمریکا از لحاظ کیفی جهش شگفت انگیزی پیدا کرده اند. رویه ای که از چندسال پیش با دوازده سال بردگی آغاز شد و با فیلم هایی مثل سلما و عقیده و حصار ها و فیلم مهتاب ادامه پیدا کرد، حالا به قله ی خود یعنی برو بیرون رسیده است.
در دورانی که باراک اوباما ریاست جمهوری سابق آمریکا دوره اش به پایان رسیده و دونالد ترامپ جای او را گرفته است، کمدین سیاه پوست آمریکایی جوردن پیل، یک فیلم ترسناک روانه سینما کرده است که از هر نظر یک شاهکار تاریخی در این ژانر است.
برو بیرون با یک سکانس آشنا در ژانر وحشت آغاز می شود. شخصی تنها در تاریکی خیابان در حال قدم زدن است که توسط یک ماشین ناشناس دنبال می شود. چهره آن فرد مشخص نیست، ولی سیاه پوست بودن اش معلوم است. یک ماشین سفید او را تعقیب می کند. هرچند به فرد سیاه پوست شلیک نمی شود، ولی او توسط آن ماشین ربوده می شود. این فصل ابتدایی در اصل توضیح کل فیلم برو بیرون است که به استادی تمام به نمایش گذاشته شده است.
بعد از فصل افتتاحیه، ما تیتراژ فیلم را می بینیم که شامل عکس هایی از کریس (دنیل کالوآ) است که در رابطه با سیاه پوستان و تظاهرات و زندگی آن ها است. کریس قرار است با دوست دختر خود رز (آلیسون ویلیامز) به دیدار خانواده رز بروند تا کریس با آنها بیشتر آشنا شود. تا اینجای کار موضوع شبیه فیلم حدس بزن چه کسی برای شام می آید؟ است. در بین راه کریس با دوست اش صحبت می کند و او را در جریان سفر می گذارد، بعد از آن رز با دوست کریس تلفنی صحبت می کند که این گفتگو باعث حسادت کریس می شود. در این لحظه ماشین به یک گوزن برخورد می کند و گوزن می میرد. هر دوی آن ها ناراحت به سمت خانه پدری رز می روند. پدر رز یک جراح مغز و اعصاب است که با افتخار می گوید اگر اوباما برای بار سوم کاندید می شد باز هم به او رأی می داد. مادر رز هم یک روانشناس است.
اما یک چیز در خانواده آنها عجیب است. آنها دو سرایدار یک زن و یک مرد دارند که هردو سیاه پوست هستند. بیننده منتظر است که از پدر رز حرفای نژاد پرستانه بزند ولی او می گوید آنها مراقب پدر و مادرش تا آخرین روزهای عمرشان بودند و دلشان نیامده آنها را اخراج کنند. رز یک برادر بزرگتر از خودش هم دارد که حرکات اش کمی شبیه به زامبی ها است و عقلانی نیست.پدرش از شنیدن زیر گرفتن گوزن توسط آنها خوشحال می شود و می گوید خوب کاری کردی آن را کشتی چون تعداد گوزن ها در سال های اخیر بسیار زیاد شده است و این آغاز ماجراهای کریس در آن خانه با افراد مرموز است.
فیلم برو بیرون به درستی هر چه تمام وامدار فیلم های ژانرهای مختلف است. از بچه رزماری گرفته تا همسران استپفورد و حدس بزن چه کسی برای شام می آید و شب مردگان زنده! ولی چیزی که فیلم را یک سروگردن از تمامی فیلم های مذکور بالاتر نگه می دارد فیلمنامه به شدت درست و درخشان و بکارگیری به جا از این کلیشه ها، و تبدیل مباحث نژادی به یک وحشت واقعی است.فیلم بیننده را همزمان با کریس با داستان جلو می برد و سطح آگاهی مخاطب از محیط اطراف کریس دقیقاً به اندازه کریس است و اینکه در قدم بعدی چه پیش می آید حس وحشت را به مخاطب القا می کند.
موقع تماشای فیلم یاد ترانه «من میخوام یک سیاه پوست باشم» ترانه ی معروفی که «لو رید» خوانده افتادم. این ترانه که بی ربط به فیلم هم نیست اشاره دارد به حرف های ناگفته ای از احساسات سفید پوستان در سراسر دنیا، نسبت به سیاه پوستان. اینکه بعضی از سفید پوستان می خواهند به خوبی سیاه پوستان (از نظر قدرت بدنی، و... ) باشند بدون اینکه از تاریخ برده داری و ستم هایی که سیاهان کشیده اند بهره مند باشند.
در فیلم قبل از اینکه ما کریس را ببینم، عکس های او را می بینم. در زمینه تیتراژ ترانه «استخوان سرخ» (حالا می تونی چشماتو ببندی.) پخش می شود. عکس هایی واقعی جریحه دار کننده! انگار دوربین کریس وسیله ای برای ثبت دنیای واقعی اطراف اش، و به نوعی نمادی از چشمان اش است.
او وقتی به مهمانی پدر ومادر رز (که تماماً سفید پوست هستند) می رود با دوربین اش شروع می کند به دیدن اطراف! در مهمانی هم وقتی فرد نابینایی او را می بیند و بهش می گوید عاشق عکس های اوست، کریس می پرسد چگونه؟ او با اینکه کور است ولی منشی اش صحنه ها را برای او توصیف می کند! به این ترتیب او عاشق زاویه دید کریس شده است و دوست دارد دنیا را از دید کریس ببیند! اتفاقی که در ادامه فیلم قرار است بیافتد! او در آن مهمانی یک فرد سیاه پوست را می بیند که چشمان اش با مکث حرکت می کند و فکر می کند او را قبلا دیده است. یا همان خانم پیشخدمت هم چشمان چپی دارد. یا سکانس معروف که چشمان کریس هیپنوتیزم شده و از ان اشک می آید. چشم ها در فیلم از موتیف های تکرار شونده ای هستند که مدام تکرار می شوند. گوزن هم همینطور است. در ابتدای فیلم آنها گوزنی زیر می گیرند و ناراحت می شوند. پدر رز می گوید «خوب شد آن را کشتی!» و کله ی همان گوزن در خانه ی پدری رز آویزان است.
فیلم های ساخته شده توسط سیاه پوستان در آمریکا از لحاظ کیفی جهش شگفت انگیزی پیدا کرده اند. رویه ای که از چندسال پیش با دوازده سال بردگی آغاز شد و با فیلم هایی مثل سلما و عقیده و حصار ها و فیلم مهتاب ادامه پیدا کرد، حالا به قله ی خود یعنی برو بیرون رسیده است. هرچند فیلم در زمان بسیار نامناسبی اکران شده ولی هیچ چیزی از فیلم های اسکاری درجه یک هالیوودی کم ندارد. داستان در ظاهر ساده ولی در باطن به شدت پیچیده، فیلمنامه حیرت انگیز، و کارگردانی بسیار عالی، فیلم را از همین حالا تبدیل به یکی از مدعیان اصلی اسکار سال بعد تبدیل کرده است.
موحد منتقم
برو بیرون
کارگردان: جوردن پیل
تهیهکننده: جیسون بلوم
نویسنده: جردن پل
فیلمنامهنویس: جوردن پیل
بازیگران: دنیل کالویا، الیسون ویلیامز، کاترین کینر، اریکا الکساندر و...
موسیقی: مایکل ابلز
مدیر فیلمبرداری: توبی الیور
تدوین: گرگوری پلاتکین
شرکت تولید: پرفکت ورلد پیکچرز، بلوم هوس پروداکشنز، کیو سی اینترتینمنت
توزیعکننده: یونیورسال استودیوز
تاریخ اکران: ۲۳ ژانویه ۲۰۱۷ (جشنواره فیلم ساندنس)، ۲۴ فوریه ۲۰۱۷ (ایالات متحده)
مدت: ۱۰۳ دقیقه
کشور: آمریکا
زبان: انگلیسی
بودجه: ۴٬۵ میلیون دلار
فروش در اکران نخستین: ۱۸۵٫۲ میلیون دلار
در همین رابطه دیگر نقدهای موحد منتقم را بر فیلمهای روز سینمای جهان، در سایت پرده سینما بخوانید
تبدیل مباحث نژادی به یک وحشت واقعی! نقد و بررسی فیلم «برو بیرون» ساخته جردن پیل
به هیچکس اجازه نده تو رو تبدیل به چیزی کنه که دوست نداری؛ نقد و بررسی فیلم «مهتاب» ساخته بری جنکینز
ترس واقعی شما درونتان است! نقد و بررسی فیلم «شب هنگام می آید» ساخته تری ادوارد شولتس
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|