پرده سینما

تذکرة الوقایع الفجر: اللیل الافتتاح

امیر اهوارکی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خادم الرّعایا امیر بن عبدالله اهوارکی

 

فی هذه اللیل، که غَرّة ربیع‌الاول سَنة 1432 هجری می‌باشد اعاظم جماعت سینماتوغراف مملکت در عمارت عظیم برج المیلاد اجتماع نموده عید الفجر این سنه را افتتاح فرمودند. این عید سینماتوغرافی یکی از آن اعیاد مهمه در ممالک محروسة ایران می‌باشد که فی سنوات متعدده به میمنت و سعادت اقامه گشته الحمد لله و المنة در سنة حالیه نیز رعایای سینماتوغراف مملکت از این عید بی‌نصیب نمانده، مقرر است چندین قطعه سیمرغ را که صیادان وطن از کوه قاف صید کرده‌اند به اعاظم عمّال این صنعة تقدیم فرمایند. حالیه إن شاء الله تعالی، سنة تاسع و عشرین از این عید اقامه می‌گردد و علی‌الاتصال هنوز یک سنه مانده تا این جناب سیمرغ بالغ شده لایق نامش گردد. لهذا در این سنه نیز سیمرغان عزیز، علی الرّسم السابق در آن قفص بلورین بوده ولکن مقرر است که در سنة آتیه این ماکیان عظیم الجثه را از قفص آزاد کنند، چنانکه لیلاً تمثال مذهّب وی را ساخته و در منظر و مرئای خلایق تماشا دادند.

در لیل الافتتاح میرزا محمدرضا خان حسینیان مجری پروگرام‌های قناة سیّم تلفیزیون، به روی صن آمده حضار را از رؤیت و صوت خود محظوظ نموده ساعتی بعد رؤسا و وزرای دولة و ملة را نیز به نزد خود دعوت فرمود من جمله میرزا محمد خان حسینی رئیس الوزاره الارشاد الجلیله، جواد خان شمقدر رئیس الفن سینماتوغراف، میرزا علیرضا سجادبور رئیس الادارة النظاراة و الممیّزاة، و ایضاً میرزا مهدی مسعودشاه رئیس الاعیاد الفجریة. این جناب مسعود شاه از اکابر و از گیس‌سپیدان مملکت می‌باشد و در تأسیس اعیاد سینماتوغراف ید طولایی داشته و از قضا بر ما معلوم گشته که با احمد شاه مسعود که از رؤسای مملکت مجاور افغان بوده، جان در راه وطن بداده است هیچ نسبت قومی یا خویشاوندی نداشته، لکن به مثال او دارای متانت و رأفت قلب می‌باشد.

علی الرّسم الجدید مقرر بود فی هذه اللیل المبارک، هفت نفر از اکابر سینماتوغراف را تمجید و تحسین کنند که اسامی جلیلیة ایشان اینطور است: یکم بیژن خان محتشم که در امورات غریموری تبحر دارد و مشهور است که ربع قرن پیش، قبل از آنکه امیرکبیر رضی الله عنه در حمام فین به قتل برسد به نزد او آمده و سر و ریش خود به قاعده کرده بود. دیّم میرزا مهدی فقیه الدوله شیرازی که آکتور تیاتر و سینماتوغراف می‌باشد و در سنة ماضیه نیز در امورات جادو و اسحار تبحر یافته به عداوت حضرت سلیمان نبی برخاسته بدین سبب توانسته یک فقره خلعت نیز اخذ کند. سیّم جمشید خان هاشم‌بور مرد طویل القامه و عظیم الجثه که همان زینال بندری سابق و جمشید خان آریای اسبق می‌باشند. مستحضر هستید که رؤیت ایشان یا تمثالش برای اطفال صغیر مملکت مضرّ است بدین سبب که خوف عظیم در دل آنها می‌افکند. چهارم میرزا داود رسولیان که متبحّر در آلات محترقه و انفجارات عظیمه است و او فی الواقع از مجاهدین فی سبیل الله بوده و آن شیوة پهلوانی را هنوز معمول می‌دارد. پنجم شهریار خان البحرانی که الحق و الانصاف کسوت شهریاری فقط او را می‌زیبد چرا که در سنوات ماضیه مداوماً در رکاب حضرت سلیمان نبی می‌بودند و مقرر است تا مادام العمر النبی به نزد آن حضرت مقیم بمانند. ششم مسعود خان رژیستور مشهور به کیمیا که سی قطعه افلام غیور به قدر مرغان آن پرندة کوه قاف، خلق نموده و فی السنة الحالیه نیز یکی از آن افلام به ارمغان آورده که نامش «جرم» می‌باشد. و هفتم پوران خاتون درخشنده از نسوان و امهات رژیستورهای وطن می‌باشند که صاحب قلبی رئوف بوده خصوصاً به اطفال صغار مملکت و معلولین و مجانین عنایت خاصه داشته هیچیک را بی‌نصیب نمی‌گذارند. دور باد از جان او، آن ضعیفة دیگر، مادر فولاد زره، تهمینه نامی که در شاهنامه مادر سهراب است و در این بلاد شهرآشوب روزگار. همو که نسوان را بر خلاف رجال برانگیزد و قدر صغیر و کبیر نشناسد. نقل است که خلایق با رؤیت او یا افلامش مدام زیر لب اوراد و اذکار خوانند تا شرّ او دامانشان نگیرد. گویند در سنة حالیه با شوی خود، فیلمی به نام برنسیب عملگی کرده و سپس به قاعدة نزاع زرگران، ضعیفه عید سینماتوغراف را تحریم نموده و شوی رفته نام فیلم را در دفتر ثبت عید سینماتوغراف ضبط کرده است. خلایق را خنده گرفته که این چطور ممکن است حالی که ناس جملگی دانند که آن شوی بی‌اذن زوجه‌اش آب ننوشد. فی الایام الحالیه خلایق دست به دعا فراز برده‌اند که با رؤیت او یا فیلمش، عیش ایشان منغّص نشده به هول قیامت دچار نگردند، بعون الله تعالی. بیت:

حیث هول قیامت که گفت واعظ شهر / کنایتی است که از رونمای اینان گفت

اللیل نمره اول جریدة یومیه سیمرغ، که مخصوص به اعیاد سینماتوغراف می‌باشد ساعتی قبل المجلس الافتتاح از مطبعه خانه درآمده، رؤیت شد. جریده‌ای است به قامت بس طویل و به کسوت بس جمیل، از آن حیص که به الوان مختلفه و کتّاب متبحره مزین می‌باشد. رئیس الکتاب ایشان، جناب میرزا وحید خان سعیدی بوده که در جریدة همشهری شباب، قلم زده راپورت می‌نویسد و لهذا در معیت خود جماعتی از رفقای آن جریدة اسبوعیه را به این جریدة یومیه آورده است. زیّد الله تعالی فی توفیقاتهم.

 

  

در همین رابطه بخوانید

تذکرة الوقایع فجر: الیل الافتتاح

تذکرة الوقایع الفجر: یوم الاول

تذکرة الوقایع فجر: یوم دیم

تذکرة الوقایع فجر: یوم سیّم

تذکرة الوقایع فجر: یوم چهارم

تذکرة الوقایع فجر: یوم پنجم

 تذکرة الوقایع فجر: یوم ششم

تذکرة الوقایع فجر: یوم هفتم

 

 

 


 تاريخ ارسال: 1389/11/16
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>بهروز ژاله:

جناب آقای اهوارکی نورچشم! تا آن جا که در خاطرم ثبت شده است در دوران دبیری ام اولین موضوع انشایی که به دانش آموزان می دادم، نقد فیلم بود. به هر حال گویا تاثیر خودش را کرده است و امروزه شما بسیار موجب خشنودی و سرافرازی من هستید و به خودم می بالم که سالی یا دو سالی آموزگار شما در درس فارسی بوده ام . اما نا خشنودم از این که این اندازه \" می باشد\" به کار برده اید که به کار بردنش اشتباه است. ر.ک کتاب مستطاب \" غلط ننویسیم از استاد ابوالحسن نجفی\" . اما خواسته بودید که در وجیزه شما چیزکی مرقوم فرمایم! اوصیک به قراءت \" چرند و پرند\" شادروان علی اکبر خان دهخدا به کثرت. ( می خواستم بنویسم \"کثیرا\" که یادم افتاد استاد نجفی فرموده است اشتباه است.و یک بار مرحوم سادات ناصری به خاطر به کار بردن آن من را از آزمون آخر ترم محروم کرد! ) به هر حال در دوره ای که \" کوتاه نویسی\" باب شده است ، شما رو به دراز نویسی یا بلکه به اطوال و اطناب آورده اید. که به نظر من بسیار مستحسن است و حاکی از آن است که چیزهایی گفتنی در چنته دارید و شادروان علی اکبر خان دهخدا از این رو دراز نویسی را پیشه کرده بود که در انبانش چیزهایی فراوانی داشت که رو کند. و اما بعد؛ ایضا اوصیک به خواندن رمان \" ماشاالله خان در دربار هارون الرشید\" از باب این که زبانی را که بر گزیده اید پیشینه ای در آن رمان دارد و از همه مهم تر این که برگزیدن این زبان دست نویسنده را در پوست گردو می گذارد که حتما \" انداموارگی \" زبان متن را پیش چشم داشته باشد. و نویسنده ی آن رمان، به خوبی از پس این مهم برآمده است. برای برخی از واژه ها و ترکیب ها می توانستید جانشین های مناسب تری به کار ببرید که می شود آن ها را در متن های کلاسیک منثور فارسی به وفور یافت از جمله در تاریخ بیهقی و قابوس نامه و کلیله دمنه و گلستان و مرزبان نامه و تاریخ جوینی ( حتما خواهی گفت : فلانی از بس معلمی کرده است زده است به سرش! یا این که گمان خواهی برد افاضات فضل است! چه کنم که گریبانم را مرض معلمی رها نمی کند! ) به هر روی من نمره 19 می دهم با برخی ارفاق ها! و بسیار از خوان متن لذت بردم !

0+0-

دوشنبه 15 فروردين 1390



>>>شقایق :

مرسی چه عجب یه آدم دیگه ای هم از سینمای ایران تو این سایت چیزی نوشت ...

0+0-

يكشنبه 17 بهمن 1389



>>>ado:

بسی کیفور شدم جناب بشیر الدولته امیر الاهوارکی.

0+0-

شنبه 16 بهمن 1389



>>>سید مرتضی شاهوردی:

میگویند یه مقاله تا آخرش میرود؟شنیدین؟؟این مقاله رو میگن.ترکوندین.عجب چیز عجیب و غریبی بود.تا به حال چنین چیز غریبی نخونده بودم .مقاله ی طنز انتقادی رو به انتها رسانده بودید.دست اقای اهوارکی درد نکند.

0+0-

شنبه 16 بهمن 1389



>>>ساسان:

""میرزا علیرضا سجادبور رئیس الادارة النظاراة و الممیّزاة""ایووووووووووووووووووووووووووول.خیلی فیلم بود.امروز پرده سینما افتاب از کدام طرف ادر اومده مهربان شدی؟

0+0-

شنبه 16 بهمن 1389



>>>سمیه محمودی:

ممنون از اقای اهوارکی عزیز.بسی متحیر شدیم از این مقاله پست مدرن سنتی.

0+0-

شنبه 16 بهمن 1389



>>>مبین بهروزی:

عالی بود عالی بود عالی بود عالی بود عالی بود.انقلابی در نوشتن مقاله های سینمایی.تبریک تبریک تبریک !!!!

0+0-

شنبه 16 بهمن 1389




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.