پرده سینما

بدرود بزرگان... بدرود!

علیرضا انتظاری

 آرام آرام اشک می ریزم، می پذیرم که رفته اید و دیگر برنمی گردید اما نمیتوانم آرام بگیرم ... شما استادان بزرگواری بودید که سینما از حضور تاثیر گذار شما به خود می بالد و آثار به یاد ماندنی شما همچون گوهری شب چراغ بر بدنه سینمای ایران نقش بسته است. بودن در کنار شما غنیمتی بود برای ما اما، افسوس و صد افسوس که تا بودید آنگونه که شایسته بود قدر وجود ناب شما را ندانستیم و فقط در عرض چند ماه دست اجل شما نازنین هنرمندان این مرز و بوم را جدا کرد و به آسمانها برد.

از مهری مهرنیا این پیر هنرمند سینمای ایران شروع شد. نزدیک به عید سال 88 بود یا بهتر بگویم سال مرگ سینمای ایران. خبری در جا میخکوبم کرد: مهری مهرنیا رفت.

هنوز داغدار از دست دادن خسرو شکیبایی این اسطوره هنر سینمای ایران بودم و با شنیدن از دست دادن این پیربانوی هنرمند طاقت از کف دادم و زار زار گریستم، شوخی نبود با از دست دادن این بانوی پر مهر سینمای ایران چندمین اسطوره اش را از دست داد، اسماعیل داورفر، خسرو شکیبایی و مهری مهرنیا.

هنوز غم جانکاه از دست دادن این بانوی گرانقدر را در سینه داشتم که ضربه مهلک دیگری بر من وارد شد و آن هم خبر از دست دادن پروین سلیمانی این پیرزن نمکین و طناز سینمای ایران بود. بانوی ارزشمند که سالهای سال بود که از نزدیک می شناختمش و در کنارش چون شاگردی دست به سینه آموخته بودم. سنگینی این ضربه نه تنها به خاطر خبر فوت او، که برای رنجها و دردهایی بود که از زبان او شنیده بودم. از سختیها و مرارت های زندگی و از اینکه دیگر کسی به یاد او نیست و حالش را نمی پرسد ...

و بعد پشت سر هم شروع شد ابتدا با خبر درگذشت ندا غلامحسین زاده بازیگر جوانی که اولین تجربه بازیگری اش را در سریال رستگاران به کارگردانی سیروس مقدم داشت تجربه میکرد، که به همراه تعداد کثیر دیگری از هم میهنانمان در حادثه سقوط هواپیمای ارمنستان جان به جان آفرین تسلیم کرد و نتوانست حلاوت اولین حضورش را برای بازی در یک سریال بچشد ...

دومین خبر مربوط به درگذشت «ننه آقا»ی سینمای ایران مرحوم فرخ لقا هوشمند بود، بانوی هنرمند ایرانی از خطه سرسبز شمال که سالهای سال با دیدن بازیهایش لذت را به دوستدارانش هدیه نموده بود ...

و بعد تنها در طی چند روز 7 خبر تکان دهنده مرا در بهتی عجیب فرو برد. خبر بیماری شدید بهروز بقایی بازیگر نازنین سینما و تلویزیون و تئاتر ایران شروع شد که خوشبختانه شنیدیم که این روزها حالش رو به بهبودی است.

مسعود رسام تهیه کننده نام آشنای سریالهای خاطره انگیز سالهای نه چندان دور از میانمان پر کشید، محسن آراسته بازیگر قدیمی سینما که همیشه یک جورهایی از نقشهایش میترسیدیم رفت، امیر قویدل کارگردان بزرگ سینمای ایران سوار «ترن» مرگ شد و ما را تنها گذاشت، عباس شباویز و جمشید لایق هر دو در یک روز رخت از دیار باقی برچیدند و رفتند و اما نوبت به نیکو خردمند رسید این نیکوی سینمای ایران بود که شب گذشته به ناگهان از میان ما رفت و ما را تا ابد داغدار نبود خویش کرد ...

بیایید تا دیر نشده به فکر دیگر پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر این مملکت باشیم تا بعد افسوس نبودشان را نخوریم ...

آیا این روزها هیچ از خود پرسیده ایم که: حمیده خیرآبادی این مادر سینمای ایران کجاست و چه میکند؟ مهین شهابی، فخری خوروش، مهری ودادیان، محمد ورشوچی و سایر هنرمندانی که مجال نوشتم نامشان را پیدا نمیکنم این روزها در چه حالی هستند؟


 تاريخ ارسال: 1388/8/26
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>بردیا:

من هم متاسفم . سینمای ایران از سال گذشته تا حالا اسطوره های زیادی را از دست داد . روح همگی شان شاد

2+0-

جمعه 14 خرداد 1389



>>>شقایق:

کاملا درسته ! اما متاسفانه سالها و سالهاست که ما فقط از مسئولین رده بالا این حرفها را میشنویم که باید به فکر هنرمندان پیشکسوت بود اما موقع عمل میبینیم که همه اینها حرف های واهی بوده . دیگه حتی مرگ هنرمندان هم عادی شده واقعا در تشییع جنازه رضا کرم رضایی و محمود بنفشه خواه و کیومرث ملک مطیعی کمتر هنرمندی به چشم میخورد و تنها عده ای از هنرمندان قدیمی و تعدادی از سیاهی لشگرهای سینما در این مراسم ها حضور داشتند . این جای تاسف ندارد ؟

2+0-

چهارشنبه 25 فرورد¡



>>>عاشق سینما:

متن سوزناک و جالبیه من هم برای درگذشت خانم خردمند خیلی ناراحت شدم اما این موضوع که دیگه تقریبا کهنه شده !

2+0-

شنبه 4 به 




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.