پرده سینما

تیزبینانه، قانع کننده و باورپذیر؛ نقد و بررسی فیلم «سیزده 59» ساخته سامان سالور

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

-شاید بزرگترین موفقیت فیلم سیزده 59 همین باشد که توانسته رازهایی جدید از آدم های بعد از دوران دفاع مقدس را بازگو کند.

 

-البته جدا از تمامی این نکات مثبت، فیلمنامه سیزده 59 چند اشکال در نوع روایت خود دارد.

 

-سالور نتیجه گیری از این فیلم را به مخاطبان فیلم واگذار کرده است و خود هیچ گونه نتیجه گیری را به زور به مخاطبانش القاء نمی کند. مهم ترین نکته فیلمنامه سیزده 59 نیز همین است که به دور از هرگونه شعار زدگی حرف های درست و برحق اش را با مخاطبانش در میان می گذراد و این برای مخاطبان فیلم بسیار قانع کننده و باور پذیر است.

 

پرویز پرستویی و مهران احمدی در سیزده59سامان سالور فیلم سازی جوان، خوش ذوق و خوش قریحه است که تا کنون تمام فیلم هایش مورد توجه مخاطبان خاص سینمای ایران قرار گرفته است و در جشنواره های متعدد داخلی و خارجی بارها توانسته جوایز مختلفی را برای ساخت فیلم هایش کسب کند.

سالور قبل از ساخت فیلم سیزده 59 و فیلم های بلند دیگرش چندین فیلم کوتاه مانند: آرامش با دیازپام ده، بازی نهایی، دربست اکباتان، فرشته ها رویا را نوازش می کنند و... را ساخته بود که اغلب با استقبال خوبی مواجه شده بودند.

در کارنامه فیلم سازی سالور همچنین نام سه فیلم بلند نیز دیده می شود، ساکنین سرزمین سکوت به عنوان اولین اثر بلند سینمایی سالور که در آن نگاهی مستند گونه وجود داشت اثری درخور تحسین و قابل توجه بود که توانست نظر مثبت بسیاری را به سوی خود جلب نماید و سالور با ساخت این فیلم توانست نام خود را به عنوان یک کارگردان خوش ذوق سر زبان ها بیندازد.

ترانه تنهایی تهران و چند کیلو خرما برای مراسم تدفین هم به عنوان فیلم های بعدی سالور هر یک توانستند نظر مساعد بسیاری افراد را جلب نمایند.

سالور که بعد از ساخت این سه فیلم توانسته بود تجربه های گوناگونی را در زمینه سینمای هنری به دست بیاورد و خود را به عنوان یک فیلم ساز صاحب سبک در این نوع سینما به همگان بشناساند برای ساخت چهارمین فیلم بلند خود دیگر به سمت سینمای هنر و تجربه نرفت و با یک تغییر کلی در دیدگاهش به سراغ یک داستان کلاسیک در ژانر اجتماعی که درونمایه ای از سینمای دفاع مقدس داشت رفت و در آن داستان زندگی  رزمندگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس که اینک به نوعی مهجور واقع شده اند را روایت نمود. نتیجه دوری جستن سالور از سینمای «هنر و تجربه» فیلم درخشانی شده با نام سیزده 59  که تحسین بسیاری از مخاطبان خاص و عام سینمای ایران را به همراه داشته است.

سیزده 59 فیلمی است که برخی آن را در ژانر اجتماعی و برخی دیگر در ژانر دفاع مقدس می دانند، اما در واقع تلفیقی از این دو ژانر است و فیلمی دفاع مقدس/اجتماعی محسوب می شود که بر خلاف اغلب آثار ساخته شده در ژانر دفاع مقدس کلیشه ای نیست و از ساختاری بسیار قوی برخوردار است.

نگاه سالور نگاهی بسیار متفاوت تر از آن چه تا کنون فیلم سازان مطرحی که مبادرت به ساخت فیلم در ژانر دفاع مقدس و یا فیلم هایی با درونمایه های دفاع مقدس و هشت سال جنگ میان ایران و عراق نموده اند می باشد. چرا که همیشه در فیلم های دفاع مقدس یک چهره بسیار کلیشه ای از رزمندگان آن دوران به نمایش گذاشته می شد که سالور این کلیشه ها را شکسته و با شکستن این کلشیه ها به نوعی مخاطبانی که از فیلم ها و داستان ها دفاع مقدس دل زده شده بودند را دوباره با این سینما آشتی داده است.  سالور در سیزده 59 نگاه جدیدی به آدم های پس از جنگ انداخته است. نگاهی که تا کنون در سینمای ایران در مورد جنگ وجود نداشت.

سالور این بار برای آن که بتواند مخاطبان عام سینما را هم از خود راضی نگه دارد علاوه بر نوع نگاه و روایت فیلم اش از بازیگرانی شناخته شده و عامه پسند همچون پرویز پرستویی هم برای بازی در فیلم اش بهره گرفته است و درام اجتماعی اش را با داستانی جذاب و بازیگرانی محبوب برای مخاطبان سینما به ارمغان آورده است.

شاید بزرگترین موفقیت فیلم سیزده 59 همین باشد که توانسته رازهایی جدید از آدم های بعد از دوران دفاع مقدس را بازگو کند.

افتتاحیه (opening) فیلم سیزده 59 بی نظیر است. صحنه های جنگ بسیار واقعی از آب درآمده اند و از اکشن عالی و فوق العاده ای برخوردارند. سیزده 59 در لحظات آغازین ترس و دلهره یک جنگ واقعی را به مخاطب القاء می کند به طوری که مخاطب خود را در میان آن رزمندگان و در همان میدان جنگ می بیند و روی صندلی سینما میخکوب می شود. ساخت چنین صحنه های درخشانی از جنگ که با سایر فیلم های جنگی جهان رقابتی تنگاتنگ دارد و از استاندارد بالایی برخوردار است و اذعان به این نکته که امکانات اندک و ناچیز شهرک سینمایی دفاع مقدس دارد باعث می شود تا سیزده 59 را شاهکار سامان سالور نامید. چرا که فیلمسازان دیگری که اتفاقاً به خاطر ساخت آثار جنگی در ایران شهرت دارند هیچ گاه نتوانسته اند به این زیبایی و در این سطح کیفی صحنه های جنگ را به تصویر بکشند. سالور از لحاظ تکنیکی و تصویربرداری و ساختار و میزانسن به حدی این قسمت را عالی ساخته و هنرمندی خود را در ساخت چنین فیلم هایی به همگان ثابت نموده است.

در زمینه ساختار و کارگردانی دیگر بخش های این فیلم هم سالور بسیار موفق عمل کرده است. چیزی که واضح و آشکار است این که سالور روی جزء به جزء و نما به نمای فیلم اش حساسیت خاصی داشته و هیچ نمایی را بدون تفکر قبلی فیلمبرداری نکرده است. دکوپاژ عالی، میزانسن های درست و به جا همراه با کارگردانی تیزبینانه سالور توانسته اند دست در دست هم دهند تا این فیلم را به موفقیت برسانند.

البته جدا از تمامی این نکات مثبت، فیلمنامه سیزده 59 چند اشکال در نوع روایت خود دارد...

پرویز پرستویی در سیزده59سیزده 59 داستان مرد رزمنده ای با نام سید جلال (پرویز پرستویی) است که در سال 1359 در جبهه دفاع مقدس و در حین درگیری شدید میان نیروهای ایرانی و عراقی به دلیل اصابت خمپاره ای در نزدیکی اش به کما می رود و 30 سال بعد در یکی از بیمارستان های مجهز تهران و هنگامی که همگان از به هوش آمدن وی نا امید گشته اند و تصمیم دارند تا دستگاه های تنفسی را از وی جدا کنند به هوش می آید. پزشکان وی به خصوص پروفسوری که از سالها قبل او را تحت نظر داشته است (جمشید مشایخی) بر این عقیده هستند که او نباید متوجه شود که 30 سال در کما بوده وگرنه ممکن است در اثر شوک ناشی از این مسئله فوت کند. به همین دلیل از دختر وی باران (دریا آشوری) می خواهند که نقش مادر مرحوم اش «بهار» را برای سید جلال ایفا کند. پزشکان و همرزمان وی هم تمهیداتی را به خرج می دهند که هر آنچه در اطراف سید جلال هست را تبدیل به زمان گذشته نمایند تا سید جلال با این واقعیت که سالیان سال در کما بوده است مواجه نشود و بعد آهسته آهسته این مطلب را به او بفهمانند. اما سید جلال روزی با نگاه کردن تصویرش که بر روی قاشق غذاخوری نقش بسته است متوجه چهره دگرگون شده خود شده و به دور از چشم همگان از بیمارستان فرار کرده و به دل تهران امروز پناه می برد. سید جلال به سراغ  دوستان و هم رزمان قدیمی اش رفته و در همین میان همگان از فرار سید جلال آگاه شده و در به در دنبال او می گردند در نهایت همگان از موقعیت کنونی سید جلال آگاه شده و نزد او باز می گردند و سید جلال با این حقیقت تلخ کنار می آید که سال های سال در کما بوده و در این میان بسیاری ارزش ها تبدیل به ضد ارزش شده اند...

برخی از ایرادات فیلمنامه فیلم سیزده 59 به مسائل پزشکی باز می گردد. مهم ترین ایراد در این زمینه این است که سید جلال پس از 30 سال بی هوشی به هوش می آید. البته این نکته به خودی خود موضوعی است که بارها اتفاق افتاده و نمی توان ایراد زیادی را به آن وارد آورد اما این که بعد از تصمیم شورای پزشکان مبنی بر جدا کردن دستگاه های تنفسی ناگهان سید جلال به هوش می آید امری است غیر قابل باور و مبتنی بر تخیل و یا به تعبیر برخی علوم ماوراء الطبیعه!

حداقل اگر سالور این نکته را در فیلم اش عنوان نکرده بود که پزشکان تصمیمی مبنی بر جداسازی دستگاه های تنفسی از سید جلال گرفته اند و سید جلال ناگهان به هوش می آمد بسیار قابل باورتر از این بود که بعد از اعلام این تصمیم سید جلال به هوش آمد و این به نوعی ساده انگارانه گرفتن آگاهی مخاطبان فیلم سیزده 59 است.

همچنین فرار سید جلال از بیمارستان نیز یکی از نکات غیر منطقی و غیر عقلانی است که در فیلمنامه رخ داده و این امر به شیوه های گوناگون دیگر می توانست اتفاق بیفتد به طوری که برای مخاطب باور پذیر تر باشد. چرا که از طرفی آن همه مانیتور و تیم مراقبت از سید جلال نشان داده می شود که لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه از او مراقبت می نمایند و از طرفی هنگامی که سید جلال می خواهد از بیمارستان بگریزد همه به خواب می روند و بیمارستان هم بی در و پیکر در نظر گرفته می شود که یک فرد با آن وضعیت و لباس بتواند از بیمارستان خارج شود. راه رفتن طولانی مدت سید جلال در سطح شهر تهران و عدم توجه وی به تغییرات به وجود آمده در سطح شهر و پیدا کردن آدرس های افراد مختلف بعد از گذشت این همه سال و... نیز از جمله نکاتی است که بسیار غیر منطقی به نظر می رسند.

صابر ابر و دریا آشوری در سیزده58از سوی دیگر در فیلمنامه سیزده 59 تعدادی شخصیت زائد و اضافی وجود دارند که هیچ کمکی به روند دراماتیک فیلم نمی کنند و تنها برای پر کردن صحنه به کار رفته اند. نمونه آن ها بهرام (صابر ابر) و دوست اش جواد هستند که بود و نبودشان هیچ گونه تاثیری بر قصه نمی گذارد. سالور می توانست با تیزبینی بیشتر به جای گذاشتن این شخصیت ها به تعداد شخصیت های همرزمان سید جلال اضافه می کرد و گوشه ای از زندگی بعد از جنگ آن آدم ها را برای مخاطبان اش به تصویر می کشید.

اما شخصیت پردازی های فیلم سیزده 59 بسیار خوب از آب درآمده است و هیچ نکته مبهمی از هیچ یک از شخصیت ها در ذهن مخاطب باقی نمی ماند. شخصیت ها به خوبی و درستی هرچه تمام تر برای مخاطبان شناسانده می شوند و پیشینه و گذشته آن ها روشن و واضح است.

جدا از مقدمه نسبتاً طولانی فیلم که در مورد به کما رفتن سید جلال است تمامی نکات اساسی یک فیلمنامه استاندارد در سیزده 59 رعایت شده است. گره افکنی و گره گشایی و نقط اوج و عطف فیلم همگی به درستی و سرجای خود قرار گرفته اند.

همچنین سالور با اتکا بر این نکته که ملودرام نیاز به قهرمان و قهرمان پروری دارد به خوبی از پس قوائد استاندارد سینمای ملودرام برآمده است.

پایان فیلم عالی است و آنقدر تأثیرگذار که حتی باعث ریختن قطره اشکی از چشمان مخاطب در سالن تاریک سینما می شود. این هنگامی است که همه ی هم رزمان سید جلال در نوک تپه ای برای بازگرداندن وی دور هم جمع می شوند و بعد از راضی کردن سید جلال در آن شرایط بحرانی و خطیر وی به جمع آن ها باز می گردد و به عنوان یک فرمانده از همه آن ها سان می بیند.

سالور نتیجه گیری از این فیلم را به مخاطبان فیلم واگذار کرده است و خود هیچ گونه نتیجه گیری را به زور به مخاطبانش القاء نمی کند. مهم ترین نکته فیلمنامه سیزده 59 نیز همین است که به دور از هرگونه شعار زدگی حرف های درست و برحق اش را با مخاطبانش در میان می گذراد و این برای مخاطبان فیلم بسیار قانع کننده و باور پذیر است.

بازی بازیگران فیلم سیزده 59 نیز نسبتاً قابل قبول از آب درآمده است. پرویز پرستویی که مانند اغلب فیلم های دفاع مقدسی اش عالی بازی کرده است و بازی وی مهم ترین نقطه قوت فیلم است و سیزده 59 بدون حضور وی لطمه بزرگی می دید.

صابر ابر نیز با آن که نقشی بسیار فرعی دارد با این حال در این فیلم خوش درخشیده است. ابر هم زمان با اکران سیزده 59 دو فیلم دیگر را نیز در حال اکران دارد. یکی آقا یوسف و دیگری اینجا بدون من که در آن دو فیلم نیز بازی خیره کننده ای دارد.

مهران احمدی نیز بازی بسیار خوبی را از خود در این فیلم به نمایش گذاشته است که بی شک یکی از بهترین بازی هایش در طول دوران کاری اش می باشد.

نمایی از فیلم سیزده 59اما دریا آشوری نتوانسته آن چنان که باید و شاید به خوبی در این فیلم ایفای نقش نماید. نه در نقش دختر سید جلال و نه در نقش همسر سید جلال به هیچ وجه نتوانسته آن وجهه درونی شخصیت را از خود بروز داده و این شخصیت و حالات و کردار و رفتار و گفتارش به هیچ وجه برای مخاطب قابل درک نیست و مخاطب را تا حدودی از فیلم دل زده می سازد.

فیلم سیزده 59 در برخی از موارد می توانست بهتر از این هم باشد یکی از موارد مربوط به طراحی صحنه و لباس این فیلم است. به عنوان نمونه اگر در سکانس نهایی فیلم دختر سید جلال با لباس های خودش نزد سید جلال می آمد و چادر مادرش را کنار می گذاشت نتیجه خیلی بهتر و قابل باورتر از این بود که او مجدداً و هنگامی که می داند سید جلال از همه چیز آگاه گشته با همان چادر نزد وی برود.

موسیقی بی نظیر علی کهن دیری نیز که به شدت روی تصاویر نشسته و با حال و احوالات فیلم هم خوانی دارد یکی دیگر از نکات مثبت سیزده 59 قلمداد می شود.

جلوه های ویژه شهروز وظیفه شناس و جواد شریفی راد نیز چیزی نیست که بتوان به آسانی از کنار آن گذشت و سیزده 59 بخش عمده ای از موفقیت اش را مرهون و مدیون کار بسیار حرفه ای این دو نفر است.

سیزده 59 فیلمی است متفاوت با آن چه که تا کنون درباره دفاع مقدس ساخته شده و یک داستان متفاوت را از شخصیت آدم های بعد از جنگ برای ما به نمایش می گذارد و فیلمی است که حتما باید آن را دید و بدون هیچگونه پیش داوری به تماشای آن رفت.

به اعتقاد من این فیلم با وجود ایرادات مختلفی که به آن وارد است، در مجموع مخاطب را ناراضی از سالن سینما بیرون نمی فرستند و حداقل ارزش یک بار دیدن را دارد. سیزده 59 فیلمی است که مخاطب را به دنبال سامان سالور می کشاند. به طوری که از همین حالا منتظر فیلم بعدی این کارگردان یعنی آمین خواهیم گفت، خواهیم بود.

سیزده 59 یک اتفاق خجسته در سینمای رو به زوال و تکراری دفاع مقدس ایران محسوب می گردد و به ما گوشزد می کند که بیایید و به یاد آن هایی که جانشان را کف دستانشان گرفتند و به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفتند باشید و به داد برخی از همین افراد که امروز مأیوس و منزوی شده و گوشه ای به دنبال لقمه نانی هستند باشید و به فریاد آن ها برسید. افرادی که مانند برخی از هم رزمانشان وارد دستجات سیاسی و باند بازی ها نشده و همان وجهه درخشان خود را حفظ کرده اند و چه زیبا در عنوان بندی سیزده 59 نوشته می شود: تقدیم به آنانکه برای دفاع ایران مردانه جنگیدند.

 

در همین رابطه بخوانید

سامان سالور: همه چیز در شهرک دفاع مقدس غیرقابل استفاده است (گزارشی از نشست رسانه ای فیلم سیزده59)

 

 

 


 تاريخ ارسال: 1390/4/28
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>منتقد:

یکی از مزخرفترین فیلمایی بود که دیدم... چرت

0+0-

يكشنبه 9 مرداد 1390



>>>مقدم:

اصلاً درحدی که تعریف کردید نبود. آخرشم خیلی شعاری بود

0+0-

يكشنبه 9 مرداد 1390



>>>کشمیری:

با نظر مجتبی لولایی موافقم. فقط 10 دقیقه اولش جذابه

0+0-

شنبه 8 مرداد 1390



>>>نیوشا. ف:

فیلم خوبی نبود. بازی پرستویی هم تکراری بود. شنیدم چند روز پیش گفته من برا منتقدا بازی نمیکنم!

0+0-

شنبه 8 مرداد 1390



>>>mojtaba lolaee:

salam. filme khobi nabud.faghat 10min avalesh jaleb bud matlabo mana tu jahancinema khonde bodam ama inja tedade axsash bishtar va albate rangi

0+0-

شنبه 8 مرداد 1390



>>>مریم:

عالی بود

0+0-

جمعه 7 مرداد 1390



>>>جاوید:

سیزده 59 عالی بود واقعا عالی بود اون چند دقیقه اولش که واقعا همونطور که گفتین میخکوب شده بودم روی صندلی سینما واقعا خیلی باحال بود فیلم واقعا با فیلم های اون ور آب برابری میکرد اما به نظرم داستانش یه کمی تکراری بود اما بازی پرویز پرستویی واقعا خوب بوده از اون دختره بازیگره و بقیه هم زیاد خوشم نیومد یه جورایی روی بازی خوب پرستویی اثر منفی گذاشته بودن بعضی ایرادهای شما هم به جاست اما نفس عمل سامان سالور مهمه که تونسته یه همچین فیلم زیبایی رو بسازه واقعا که ازش خوشم اومد

0+0-

پنجشنبه 30 تير 1390



>>>mojtaba.b89:

با توجه به بقیه نقدهایی که دیدم سیزده 59 فیلم خوبی نیست حالا نمی دونم شما که این همه ضعفهای فیلم رو می دونستید چرا همچین تیتری برای این فیلم زدید . این که این فیلم برای سینمای جنگی ضعیفه ما خوبه یا برای سالور که یه کارگردان جوونه خوبه بحث دیگه ایه و با کم اهمیت جلوه دادن نقاط ضعف اصلی فیلم در مقام منتقد به مخاطبین و صاحبان اثر خیانت می کنید .

0+0-

چهارشنبه 29 تير 1390



>>>امیر :

عالی بود

0+0-

چهارشنبه 29 تير 1390



>>>شقایق:

سلام نقد بسیار خوبی بود الحق و والنصاف که پرده سینما دیگه از جشنواره به این طرف حسابی سنگ تموم گذاشتید و کلی اکتیو شد از این بابت خیلی خوشحالم که بهترین سایت سینمایی ایران اینقدر فعال شده از شما هم متشکرم آقای منتظری برای منی که اینقدر علاقه به سینمای ایران دارم نقدهای شما بسیار بسیار جالب و خواندنی هست. فیلم سالور رو تو جشنواره دیدم و اصولا ازش خوشم نیومد مخصوصا از بازی مسخره و بی معنی دریا آشوری تعجب میکنم که آقای سالور به چه واسطه ای ایشون رو تو سیزده 59 بازی دادن . در کل امیدوارم که موفق و پایدار باشید.

0+0-

چهارشنبه 29 تير 1390



>>>یکی:

این فیلم ایرادات خیلی بزرگ و چشمگیری داشت من تعجب میکنم که چطور از این فیلم تعریف و تمجید کردید واقعا شاهکار خلقتی ها آقای منتظری داری سازهای عجیب و غریب میزنی دیگه کاملا مشخصه که نام و نان دغدغه اصلیت شده من که واقعاٌ متاسف شدم پیش از این ها نوشته هایتان اصولی و درست بود اما حالا چی از سر فیلم جرم به این ور خودتون رو فروختین آقا متاسفم برای پرده سینما که از نویسنده های بی سواد و متکبر و مغرور و پول پرستی مثل شما استفاده میکنه

0+0-

چهارشنبه 29 تير 1390



>>>مرتضی:

سامان سالور آینده خوبی داره موافقم

0+0-

چهارشنبه 29 تير 1390



>>>پژمان.ع:

نقد خوب و درستی بود مرسی. ایراداتی هم که بهش اشاره کرده بودید بجا بود

0+0-

چهارشنبه 29 تير 1390




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.