پرده سینما

روشنفکران شرق در غرب می میرند؛ نگاهی به فیلم «پروانگی» ساخته قاسم جعفری

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی فیلم پروانگی ساخته قاسم جعفری

 

پروانگیپروانگی به عنوان جدیدترین فیلم قاسم جعفری یک سر و گردن بالاتر از فیلم های قبلی این کارگردان است. جعفری کارگردانی است که در تلویزیون موفق عمل کرده و عوام و خواص را وادار به تحسین و تشویق خود نموده است. ساخت سریال های موفق و پر مخاطبی همچون خط قرمز و مسافری از هند که جزو پر مخاطب ترین سریال های سال های اخیر محسوب شده و از ساختاری قوی و داستان هایی جذاب برخوردار بوده اند و نه تنها عوام که خواص را هم با خود همراه ساخته اند، و یا سریال کمتر موفقی همچون کمکم کن که این شانس را نداشته تا به اندازه سریال های دیگر جعفری محبوب واقع شود از جمله آثار مهم این کارگردان در حوزه ساخت سریال های تلویزیونی محسوب می شوند.

جعفری در سینما نیز فیلم های مختلفی را کارگردانی کرده و البته دچار اوج و فرود بوده است. گاهی مبادرت به ساخت آثار سطحی و عامه پسندی همچون مجنون لیلی و گرگ و میش کرده و گاه فیلم های سطح بالاتری همچون دختران را کارگردانی کرده است. اما بدون شک پروانگی نقطه عطفی در کارنامه فیلم سازی جعفری محسوب می گردد و جعفری با ساخت این فیلم فصل تازه ای را در روند فیلم سازی اش آغاز نموده است.

پروانگی فیلمی است که داستانی جذاب و گیرا از روشنفکران میانسال ایرانی را روایت می کند که سالیان سال در غربت کنج عزلت گزیده اند و دیگر نامی از آن ها شنیده نمی شود. پروانگی فیلمی خاص با سوژه ای مبتنی بر مفهوم حج و درک توحید و در یک کلام راز آفرینش است که به دور از هرگونه شعار زدگی حرف اصلی خود را بیان می کند و  به همین خاطر بیننده را با خود همراه و همدل ساخته و پیام اصلی فیلم خود را به آسانی به مخاطب می فهماند.

پروانگی فیلمی است که ساختاری جمع و جور دارد و جعفری سعی بر آن داشته تا به دور از هر گونه زیاده گویی آدمی را با اصل خویشتن آشنا سازد. پروانگی داستان از نیستی به هستی رسیدن و انسان شدن است، پروانگی فیلمی است که به شدت احساس نوستالژی را در میان جوانان دهه های 40 و 50 برانگیخته می کند و این احساس نوستالژیک را به سایر مخاطبان خود نیز می رساند، به گونه ای اغلب مخاطبان فیلم که پیام و مفهوم پروانگی را درک کرده اند خود را در میزان آزمایش قرار می دهند تا بفهمند به مقام انسانیت رسیده اند یا نه؟

داستان فیلم پروانگی در مورد نویسنده و روزنامه نگاری با نام بهروز (سعید راد) است که به دعوت دوستش علاء بهروان که یک نویسنده بزرگ و مشهور است از شیکاگوی آمریکا به پاریس می رود اما به محض رسیدن به منزل دوست اش متوجه حقیقت تلخ درگذشت وی می شود. بهروز که با کتاب نیمه تمام دوستش علاء مواجه می شود شروع به خواندن کتاب کرده و بر آن می شود تا کتاب را کامل کرده و انتهای داستان را خود بنویسد. بهروز وقتی شروع به خواندن 6 فصل ابتدایی کتاب که توسط علاء نوشته شده می کند متوجه می شود که علاء قصه زندگی خود، بهروز و پروانه را که سه دوست صمیمی در پیش از انقلاب و عضو یکی از حزب های مقاومت با افکار و ایده های مارکسیستی و چپی بوده اند را با اسامی مستعار آنتوان، لویی و ژولیت نوشته است. بهروز در خلال خواندن این کتاب با این حقایقی تکان دهنده از زندگی پروانه و علاء مواجه می گردد و نظرش نسبت به علاء که پیش از این او را به عنوان یک دوست و یار صمیمی به حساب می آورده تغییر می کند چرا که بهروز پیش از انقلاب و پیش از مهاجرت از ایران عاشق پروانه بوده و بعد از این که طی یکی از عملیات های چریکی علاء و پروانه دستگیر می شوند، بهروز از مرز ترکیه به خارج از کشور گریخته و سال ها بعد توسط علاء با خبر اعدام پروانه مواجه می گردد و این در حالی بوده که پروانه هیچ گاه اعدام نشده و با علاء ارتباط تنگاتنگ خود را حفظ کرده است. بهروز که بعد از گذشت بیش از 30 سال متوجه زنده بودن پروانه و خیانت دوست صمیمی اش علاء می شود تصمیم می گیرد تا با کمک پرستار خصوصی علاء که دختر جوانی است به سر نخ هایی دست یابد و از آن طریق پروانه را پیدا کند. بهروز هرچه بیشتر می گردد پروانه را کمتر می یابد و در این خلال به ناچار خود حقایق ماجرا را برای پرستار خصوصی علاء بازگو می کند. حقایقی که نشان از خیانت آشکار خود بهروز به علاء و پروانه است چرا که این بهروز بوده که علاء و پروانه را هنگام عملیات چریکی لو داده و بعد از دستگیری آن ها از کشور گریخته است. بهروز بعد از خواندن فصل ششم کتاب علاء متوجه این مطلب می شود که علاء نه تنها به او خیانتی نکرده بلکه به دوستی با وی بسیار وفادار نیز مانده است و به همین دلیل به عشق آتشین پروانه پاسخ منفی داده است، چرا که در این مثلث عشقی بهروز عاشق پروانه و پروانه عاشق علاء بوده اند و علاء در این میان برای این که بهروز از لحاظ روحی صدمه و لطمه ای نبیند به او به دروغ می گوید که پروانه اعدام شده است و از طرف دیگر به دوست خود نیز خیانت نکرده و به عشق پروانه پاسخ منفی می دهد. علاء که بعد از فرار از ایران مسلمان و انسان بسیار مومن و  وفاداری شده است برای خود بلیط سفر حج هم تهیه کرده است که در نهایت بهروز به نیابت از وی به سفر معنوی حج می رود. در سفر حج بهروز با پسری جوان و تازه مسلمان شده به نام محمد علی (مهدی سلوکی) آشنا می شود که به نوعی پیر و مراد محسوب می گردد. بهروز که مرتباٌ با افکار خود درگیر است و در همه چیز دچار تردید است با نصایح محمد علی آرام آرام به مقام انسانی خود نزدیک شده و در نهایت در عرفات علاء که حقیقت را فهمیده است و از شک به یقین رسیده با جملاتی فصل هفتم و نهایی کتاب پروانگی را به پایان می رساند...

سعید راد در فیلم پروانگیفیلمنامه پروانگی در حین داشتن داستانی جذاب و گیرا در مورد زندگی انسان های ره گم کرده ای که زندگی شان در غربت به پایان می رسد و سوژه ای مذهبی و عارفانه دچار کمی لکنت در بیان پیام ها و حرف های خود هم است. چرا که در وهله اول و در دقایق ابتدایی فیلم نوع روایت فیلمنامه که همراه با فلاش بک های متعدد از سفر حج بهروز به پاریس است مخاطب را کمی گیج کرده و مخاطب به درک درستی از روند روایی داستان فیلم نمی رسد اما خوشبختانه این اتفاق تا پیش از گره افکنی ابتدایی فیلم در همان پرده اول به پایان می رسد و مخاطب خود را در روند جریان داستان فیلم قرار می دهد.

این فرم روایت فیلم که یک نوع بازی با زمان به حساب می آید باعث سردرگمی مخاطب شده و مخاطب را به نحوی درگیر چینش زمان ها پشت سر یکدیگر می نماید که ناخودآگاه مخاطب داستان اصلی را فراموش کرده و درگیر ربط دادن زمان ها به هم می شود. این نوع ساختار شکنی و بازی با زمان در فیلم به هیچ عنوان دلیل موجه و قابل قبولی ندارد و معلوم نیست چرا فیلمنامه نویسان و کارگردان این فیلم اصرار به این نوع بازی با زمان و این نوع روایت خاص از یک داستان به شدت ساده بوده اند؟ داستان پروانگی که به شکل کلاسیک روایت می شود پیچیدگی خاصی از نظر موضوعی ندارد بلکه محتوای آن دچار پیام های متعددی است که شاید فیلمنامه نویسان و کارگردان پروانگی با توجه به همین خاصیت فیلم تصمیم به بازی با زمان و این فرم ابداعی رسیده اند که البته باعث موفقیت فیلم نشده است.

جدا از این وجود تنها یک شخصیت اصلی و محوری در فیلم، بیننده را کسل می نماید. شاید اگر جعفری تمهیداتی مبنی بر نشان دادن تصاویری از پروانه و علاء در فیلم می کرد داستان فیلم برای مخاطب به ویژه مخاطب عام بسیار باورپذیر تر و قابل قبول تر از  شکل فعلی می شد. در این حالت استفاده بیش از حد از نریشن و صدای ذهنی بهروز زیاد جالب از آب درنیامده است و این دیالوگ ها و مونولوگ های فراوان که توسط نریشن و روی تصاویر بهروز نشسته است بیننده را به سمت و سوی یک نمایشنامه خوانی پیش می برد. بنابراین تماشاگر خود را در سالن سینما حس نمی کند. هر چند که شاید فیلمنامه نویسان سعی بر آن داشته اند تا با استفاده از این نریشن ها مخاطب را با تردید های درونی و درگیری های ذهنی شدید شخصیت اصلی فیلم (بهروز) همراه سازند اما به هیچ وجه در این زمینه نتوانسته اند موفق عمل نمایند و مخاطب را به نوعی دچار کلافگی و کسالت کرده اند.

شخصیت های فیلم اغلب به خوبی پرداخت شده اند. نقطه مجهولی از هیچ یک از شخصیت ها در ذهن بیننده باقی نمی ماند. تنها شخصیت محمد علی          (مهدی سلوکی) بسیار غیر قابل باور است، چرا که اطلاعاتی که این مسیحی تازه مسلمان شده آن هم یک تازه مسلمان دو آتشه از دین مبین اسلام دارد در حد یک عالم برجسته دینی است و برای این شخصیت با این سن و سال چندان برای مخاطب باور پذیر نیست. بنابراین مخاطب احساس نزدیکی با این شخصیت نمی کند و به نوعی از او رانده می شود.

فیلمنامه پروانگی فاقد هرگونه ماجرا سازی و پیچیدگی خاصی در حین روایت داستان اش است و هیچ گونه اتفاق دراماتیکی در طول آن نمی افتد. فیلمنامه نویسان تنها با دادن پیام های خود سرگرم بوده و می خواستند در نهایت پیام اصلی فیلم خود را به مخاطب القاء نمایند. با این همه نقاط عطف و گره افکنی و گره گشایی های فیلمنامه به خوبی و درستی هرچه تمام تر سر جای خود قرار گرفته اند و در مواردی مخاطب را دچار شوک نیز می کنند. به عنوان نمونه در سکانسی که بهروز به خیانت خود نسبت به علاء و پروانه اعتراف می کند، بیننده که به هیچ وجه انتظار شنیدن چنین چیزی را نداشته و علاء و پروانه را در دادگاه ذهن خود محکوم نموده است دچار یک شوک می گردد.

در کل فیلم پروانگی از آن دسته فیلم هایی است که مخاطب عام نمی تواند به سادگی با آن ارتباط برقرار نماید و درک درستی از آن داشته باشد. کارگردان این فیلم نیز که گویی به این مهم اصلاً توجهی نداشته و فقط برای این که حرف های دل خود را زده باشد مبادرت به ساخت این فیلم کرده است. اما تمامی این ها مانع از آن نمی گردد تا تیزبینی و تیزهوشی نویسندگان و کارگردان پروانگی مبنی بر استفاده از نمادهای معنوی و فلسفی زیاد در فیلم نادیده انگاشته شود. به عنوان نمونه عدد هفت که در میان ادیان مختلف عددی مقدس محسوب می شود در این فیلم شکل و جایگاه ویژه ای یافته است چرا که کتاب پروانگی با رسیدن به فصل هفتم آن هم درست در زمانی که بهروز به مقام والای انسانی خود رسیده پایان می یابد.

ساختار و کارگردانی پروانگی نیز در حد قابل قبولی است. جعفری دکوپاژ بسیار خوب و دقیقی دارد و انتخاب لوکیشن هایش هم همه بی نظیر و عالی از آب درآمده است. آنطور که شواهد نشان می دهد وی روی جزء به جزء و پلان به پلان فیلم اش بسیار سختگیربوده است. به عنوان نمونه جعفری هنگامی که می خواهد صحنه قرار بهروز با دوست پروانه را نشان بدهد با انتخاب بی نظیر لوکیشن «پل عشاق» در پاریس که عشاق جوان با بستن دخیل روی نرده های پل آرزوی به هم رسیدن را دارند باعث درک بیشتر مخاطب از حس و حال درونی بهروز و واقعیت پذیر تر بودن عشق آتشین بهروز نسبت به پروانه می گردد.

هرچند که از تمامی این جهات فیلم پروانگی فیلم خوبی محسوب می شود اما با توجه به هزینه های هنگفتی که برای ساخت این فیلم شده است پروانگی آن گونه که باید نتوانسته خوب باشد و در یک رده بندی کلی در زمره فیلم های متوسط سینمای ایران محسوب می گردد. پروانگی فیلمی است که به هیچ وجه در بیان حرف هایش به اندازه خرج هایش موفق نیست در کل داستان فیلم پروانگی داستانی است که در مدیوم سینما زیاد موفق نیست و اگر در قالب یک فیلم و یا یک سریال تلویزیونی ساخته می شد مسلماً مخاطبان بیشتری را با خود درگیر می کرد.

بازی بازیگران این فیلم نیز به طور نسبی قابل قوبل است. سعید راد در این فیلم در نقشی متفاوت با سایر نقش هایش چه در سینمای پیش و چه در سینمای پس از انقلاب ظاهر گشته است و از خود در این فیلم بازی حسی و زیر پوستی درخشانی را به یادگار گذاشته است و با درک درستی که از شخصیت بهروز داشته به خوبی هر چه تمام تر در قالب آن شخصیت فرو رفته است.

اما مهدی سلوکی به عنوان دیگر بازیگر این فیلم به هیچ عنوان درک درستی از نقش و شخصیت اش نداشته و به همین دلیل نتوانسته آن چنان که باید و شاید به درستی از پس ایفای نقش اش در این فیلم برآید.

با توجه به داستان کند و کمی کسالت آور پروانگی تدوین حمید سیفی کمک شایانی به بهتر شدن ریتم و روایت و ساختار فیلم کرده است و فیلم با اینکه یک قصه کند و کسالت بار را روایت می کند در هیچ جا دچار افت ریتم نمی گردد.

و کلام آخر اینکه اگر تمایل به تماشای فیلم های خاص دارید دیدن پروانگی را از دست ندهید. پروانگی فیلمی خاص است که بر خلاف روند فعلی که فیلم های خاص را با حرکات عجیب و غریب و گاه تهوع آور کننده دوربین روی دست و بازی با نور و رنگ و ایجاد طیف هایی از رنگ های قرمز و قهوه ای در فیلم ها می شناسند خود را آلوده به این گونه مسخره بازی ها نکرده و فیلم شریفی است که در نهایت می تواند پیام معنوی خود را بر دل مخاطبانش بنشاند.

 

 

 


 تاريخ ارسال: 1390/5/25
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>هادی از گرمسار :

تمام نوجوانی و خاطره های من از سینماهای شمال و تهران مربوط به آقای فرامرز قریبیان و سعید راد و ... هستش و فیلم رو بدون هیچ فکری از فروشگاه گرفتم . دلیل اصلی خریدن این دی وی دی فقط و فقط جناب سعید راد بود و فیلم چیز دیگه ای بغیر از شعار نداره . آخه کدوم کارشناسی این صدا رو برای آقای سعید راد انتخاب کرده . ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0+0-

شنبه 23 آذر 1392



>>>لاله:

این فیلم یک شاهکار هنری بود و بس و ممسئله جالبی که وجود دارد اینست که مردم ما مدام خواستار فیلم هایی هنری اند اما وقتی فیلمی هنری مثل این فیلم بر صحنه امد متاسفانه با فروش کمی رو به رو شد واقعا باعث تاسفففففففففففففففففففف

0+1-

سه‌شنبه 6 تير 1391



>>>حمیدزاده:

فیلم شاهکار بود همیشه عاشق اینجور فیلما هستم کم دیالوگ و بازی با تصاویر این فیلم یه فیلم ساختار شکن و نو بود نه فیلم اشغال شبانه روز مرسی که به این فیلم پرداختین

0+1-

شنبه 5 شهريور 1390



>>>نیما:

فیلم زیبا و متفکرانه ای بود از دیدینش لذت بردم راستی برادر پیمان روت کم شده دیگه نظر نمی دی اخه

0+1-

پنجشنبه 3 شهريور 1390



>>>Ye nafar:

Aghaye fazeli gerami be shoma baraye entekhab chenin nevisandegan ba shoor va fahimi samimane tabrik migam

0+0-

سه‌شنبه 1 شهريور 1390



>>>اشکان :

من دیدن فیلم پروانگی رو به همه توصیه میکنم ممنون از سایت مفیدتان!

0+1-

پنجشنبه 27 مرداد 1390



>>>نانا:

با بدری موافقم فیلمی کاملا متفاوت با فیلم های چند سال اخیر بوده فقط یک کم فکر کردن لازمه اتفاقا منطق فیلم خیلی هم ربط به مسئله حج دارد حداقل خوشحالم از این که بلاخره یکی اومد فیلمو با شعار به مردم تحمیل نکرد این فیلم واقعا زیباست و از نقد بسیار عمیق شما متشکرم.

0+1-

پنجشنبه 27 مرداد 1390



>>>بدری:

فیلم دارای فیلمنامه و ساختار قرص و محکمی بدور از شعار زدگی می باشد و به نظر من فیلمی است که نیاز به تفکر دارد و تنها کسانی می توانند از آن لذت ببرند که به خود زحمت دهند و قدری تامل نمایند . این فیلم جدای از تمامی ضعفهایی که دارد متفاوت از بسیاری از فیلمهایی است که امروزه با لوده گریهای سطح پایین آقای علی صادقی .... تلاش در جذب مخاطب می نماید .بنابراین اگر می خواهید دقایقی هم که شده از پیله خود یدر آیید دیدن این فلم را از دست ندهید.با امید به اینکه ملتی که مدام دم از ارزشهای انسانی میزند قدر ی به خود آیند و با حمایت از این دسته فیلمها قدمی در جهت تعالی بردارند.

0+0-

چهارشنبه 26 مرداد 1390



>>>nikta:

فیلمه بدی نیست مخصوصا انتخاب بازیگرای فیلم مثل مهدی سلوکی و آقای راد خیلی عالیه و آنها به خصوص مهدی سلوکی بسیار عالی نقش هایشان را ایفا کردند ویکی از دلایل فروش یک فیلم بازیگرای فیلم هستند که به نظر من فیلم پروانگی از نظر انتخاب بازیگر فوق العادست موضوع فیلم جذاب وجالب بود

0+1-

چهارشنبه 26 مرداد 1390



>>>niki.m:

nadidamesh

0+0-

چهارشنبه 26 مرداد 1390



>>>Ali.m:

In ke in film ro filmi sefareshi bedonim eshtebah bozorgie in film tamam payamhaye khodesh ro bedon shoar zadegi bayan mikard va etefaghan besiar ali falsafe az nisti be hasti residan va az man ma shodan ro be tasvir keshide bod

0+1-

سه‌شنبه 25 مرداد 1390



>>>نیما:

یکی از بهترین و عمیقترین فیلمایی بود که این چند ساله دیدم

0+1-

سه‌شنبه 25 مرداد 1390



>>>j2k:

من تبلیغش رو دیدم با خودم فکر کردم باید فیلم خوبی باشه ولی خداییش زور داره 4000تومان پول بلیط +4000تومان کرایه ماشین رفت و برگشت +2000تومان خوراکی و...==10.000تومان پول بدی بری ببینی.میشه باهاش 10تا دی وی دی فیلم های روز رو خرید و تماشا کرد .اینم گذاشتم وقتی تلویزیون داد نگاه کنم.

1+0-

سه‌شنبه 25 مرداد 1390



>>>پیمان :

پروانگی یک فیلم سفارشی به مفهوم مطلق کلمه است و داستانی کلیشه ای را بهانه هم آوردن سروته آن کرده. منطق داستانی فیلم هیچ ربطی به حج و فلسفه آن ندارد و سازندگان فیلم نهایت بی سلیقگی و کم فروشی را در انجام سفارش به خرج داده اند تا حدی که می شود در محاکم قضایی علیه شان شکایت کرد. اما نوشته بالا هم در عدم انسجام و کلی گویی و شعاردهی دستکمی از فیلم ندارد.تمام داستان فیلم و ظرایفی مثل پل عشاق و ... که در این نوشته بعنوان نقاط قوت فیلم ذکر شده از دل مونولوگ طولانی آن در آمده چنانکه با شنیدن نوار صوتی فیلم هم مب شود به آنها پی برد و نیازی به دیدن فیلم نیست. موسیقی مطول، بازی های بد، فقدان منطق داستانی، شعار زدگی و شعارزدگی و شعارزدگیو ... از آفات پروانگی است که با وقاحت تمام خودش را به مسئله توحید و فلسفه ایمان و تجدید میثاق با خالق ستجاق کرده. در واقع تنها هنر قاسمی در این فیلم، راضی کردن سعید راد برای حضور در چنین یاوه بافی پرت وپلایی است که هرچه دارم فکر می کنم نمی توانم علت وقوع آن را کشف و هضم کنم! البته بدون شک کاسه ای زیر نیم کاسه بوده چون آقای راد در مصاحبه هایش مطلقاً نخواسته به پروانگی اشاره کند و در عوض از مسئلان خواسته تا به هر کسی مجوز فیلمسازی ندهند!( روزنامه ایران) راستش دیدن نقد بالا در سایت شما به اندازه حضور بازیگر مذکور برایم تعجب برانگیز بود و این چندخط را نوشتم که خوانندگانی احتمالاً اعتبار کلی سایت خوبتان را به همه مطالب منتشرشده در آن تعمیم ندهند و به اشتباه نیفتند. پروانگی اصلاً سینما نیست.

3+0-

سه‌شنبه 25 مرداد 1390




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.