علیرضا انتظاری
نقد فیلم آینه های روبرو ساخته نگار آذربایجانی
آینه های روبرو نخستین تجربه فیلمسازی نگار آذربایجانی است. فیلمسازی جوان، خلاق و تحصیل کرده که پیش از این در سینمای ایران در بسیاری از زمینه ها از جمله بازیگری و دستیاری تدوین فعالیت هایی داشته است.
فیلم آینه های روبرو از لحاظ جامعه شناختی و روانشناختی فیلم مهمی در تاریخ سینمای ایران محسوب می شود و اگر عوامل سازنده فیلم تعمق بیشتری روی فیلمنامه داشتند این فیلم می توانست به اثری ماندگار در سینمای ایران بدل شود.
آینه های روبرو فیلمی است در مورد یک بیماری که مربوط به اختلالات دستگاه جنسیتی است. فیلمی در مورد دو جنسیتی ها.
در مورد بیماری های جنسیتی و به اصطلاح «ترنس سکشوال» در سینمای جهان فیلم های بسیار مهمی از جمله پوستی که در آن زندگی می کنیم ساخته پدرو آلمادوار، ساخته شده است. در سالهای گذشته بیماران جنسیتی بخش قابل توجهی از جامعه جهانی را تشکیل داده اند و اغلب به دلیل نگاه های غلط جوامع دچار سرخوردگی شده و در تنهایی و انزوا روزگار می گذرانند؛ به همین دلیل سینما به عنوان بزرگترین رسانه هنری جهان در راستای شناساندن این بیماری به جوامع گام برداشته تا در مورد این اشخاص فیلم تولید کند.
بیماری «ترنس سکشوال» یا همان بیماری دو جنسیتی مربوط به افرادی است که نمی توانند جنسیت زیست شناسانه خود را بپذیرند. به عنوان مثال دختری که از هر جهت یک دختر طبیعی است اما از نظر روان شناختی و جامعه شناسی نمی تواند بپذیرد دختر است و تمایل دارد مرد شود. باید تأکید کرد که این افراد هیچ قائل انحرافی هم ندارند، بلکه مایلند با جراحی و روش های دیگر، ظاهر جنس مخالف را پیدا کنند و با تغییر شناسنامه بتوانند در قالب جنسیت جدید زندگی شرافتمندانه ای را پیش گیرند. به گونه ای که فرشته طائرپور تهیه کننده فیلم آینه های روبرو نیز در تیتراژ فیلم اش عنوان کرده است از لحاظ آماری در ایران تقریباً از هر دویست هزار نوزاد متولد شده حداقل یک نفر از این بیماری رنج می برد که البته در این مورد باید گفت آمار دقیق تر و قابل استنادی در این باره وجود ندارد و تقریباً بین دختران و پسران هم به نسبت مساوی وجود دارند. فیلم آینه های روبرو از لحاظ پرداخت به موضوعی اینچنین، یک فیلم بی نظیر در تاریخ سینمای ایران محسوب می شود. فیلمی که توجه خود را به این قشر از جامعه را که سال ها از ترس نگاه های غلط عوام در خفا زندگی گذارنده اند معطوف کرده است. [1]
اولین تجربه فیلمسازی نگار آذربایجانی هرچند که از تکنیک های مدرن سینمایی بهره ای نبرده و فیلمی ساده محسوب می شود، اما به دلیل سوژه حساس و حرکت روی لبه تیغِ بُرنده خط قرمزها، فیلمی قابل تأمل محسوب می شود.
داستان آینه های روبرو به طوری موازی قصه دو دختر را روایت می کند. اول زنی به نام رعنا (غزل شاکری) که همسرش صادق (صابرابر) مدت هاست به دلیل کلاهبرداری شریک اش به زندان افتاده و او برای تأمین مخارج زندگی خود و فرزندش علی مجبور شده با پیکان قدیمی همسرش شب ها به مسافرکشی در خیابان ها بپردازد تا از این رهگذر بتواند مخارج سنگین زندگی خود و فرزندش را تأمین کند و صبح ها نیز به کمک یکی از همسایگان اش اکرم خانم (مریم بوبانی) در مجتمع آموزشی و نیکوکاری کارهای خیاطی انجام دهد، و از سوی دیگر آدینه (شایسته ایرانی) دختری كه سال هاست فهمیده دچار مشكل فراجنسیتی یا ترنس سکشوال شده اما پدرش (همایون ارشادی) او را مبتلا به آسیب های روحی و روانی اجتماعی می پندارد و به همین بهانه می خواهد او را به زور به عقد یکی از اقوام نزدیک خویش دربیاورد تا از این رهگذر بتواند آبروی خود را که در آستانه خطر می بیند حفظ کند. آدینه اما که خود را یک پسر می پندارد و نام خودی را ادی گذاشته هر بار به طرق گوناگون خود را از چنگال پدرش رها کرده و در فکر این است که با دریافت گذرنامه بتواند برای همیشه از کشور خارج شده و با خیال راحت در آلمان خود را به دست جراحان سپرده و مرد شود. ادی به همین منظور تصمیم می گیرد تا هنگامی که پاسپورت اش آماده شود برای مخفی ماندن به روستای کجور برود و به همین منظور راهی جاده می شود و مورد آزار و اذیت دو راننده اوباش قرار می گیرد که در همین هنگام رعنا از راه رسیده و او را سوار اتوموبیل خود می کند. ادی هنگامی که متوجه می شود رعنا مسافرکش است به او پیشنهاد می کند که با دریافت یک میلیون تومان پول نقد او را به روستای کجور برساند، رعنا که از این پیشنهاد خرسند شده پیشنهاد ادی را می پذیرد و آن ها با یکدیگر راهی روستای کجور می شوند و در میانه راه هنگامی که برای استراحت کنار یک رستوران بین راهی توقف می کنند یک مامور انتظامی کنار رستوران می آید که ادی با دیدن آن مامور فوراً فرار کرده و از رعنا می خواهد که پانصد متر جلوتر او را سوار اتوموبیل کند. رعنا هنگامی که نزد ادی می رسد از او سوال می کند که چرا از دست پلیس متواری است و ادی مجبور می شود راز ترنس بودن خود را برای رعنا برملا کند که این امر با واکنش تندی از سوی رعنا مواجه شده و او ادی را به زور از ماشین خود پیاده می کند و هنگامی که می خواهد از آن جا دور شود با اتوبوسی تصادف کرده و بیهوش می شود. ادی رعنا را به بیمارستان رسانده و اتوموبیل رعنا را با پول زیادی که در اختیار دارد دست تعمیرکار می سپارد و رعنا بعد از به هوش آمدن سراغ ادی رفته و به او پیشنهاد می کند تا با هم به تهران بروند. رعنا هنگام رسیدن به تهران از ادی می خواهد که برای مدتی نزد وی بماند و ادی نیز با خوشحالی این قضیه را می پذیرد. در یکی از روزهایی که ادی در منزل رعنا است به او خبر می رسد که پاسپورت اش آماده شده و برای تحویل آن باید به اداره پست برود اما هنگامی که ادی به آن جا می رسد پدر و برادرش (نیما شاهرخ شاهی) را می بیند که او را به زور به منزل می برند. از طرف دیگر رعنا که تا نیمه شب منتظر بازگشت ادی است نگران شده و به همین منظور با یکی از دوستان وی تماس می گیرد و متوجه می شود که پدر ادی او را در خانه حبس کرده و قرار است به زور فردای آن روز او را پای سفره عقد بنشانند. رعنا پریشان خاطر و عصبانی به منزل پدر ادی می رود و در آن جا می خواهد با پدر ادی در مورد او صحبت کند که با واکنش تند پدر مواجه شده پس از صحبت کوتاهی با عماد از آن جا خارج می شود. فردای آن روز عماد که مسئول بردن خواهرش ادی به دفترخانه شده پاسپورت و بلیط ادی را به دست او سپرده و ادی را به سمت رعنا که گوشه ای از خیابان منتظرش ایستاده هدایت می کند. ادی بعد از آن ماجرا به آلمان سفر کرده و پس از فروش طلاهای مادرش پول آن ها را برای رعنا می فرستد تا بتواند همسرش را از زندان خلاص کند و طی نامه نگاری به رعنا به او می گوید که به زودی جراحی خواهد کرد...
جدا از جسارت عوامل سازنده فیلم برای ساخت فیلمی با محتوایی این چنین باید در مورد ساختار کلی سینمایی فیلم بحث کرد که متأسفانه از مشکلات زیادی رنج می برد. قبل از هرچیز آینه های روبرو مانند اغلب آثار ساخته شده در سینمای ایران از یک مشکل بزرگ و اصلی به نام فیلمنامه رنج می برد چرا که نویسندگان فیلمنامه نتوانسته اند موضوع و سوژه داغ و بحث انگیز و جذاب تغییر جنسیت را که پتانسیل لازم برای تبدیل به فیلمنامه ای درخشان را داشت درست از آب در بیاورند و به همین دلیل در روند داستان فیلم دچار گزافه گویی های بی مورد شده است. فیلمنامه این فیلم از لحاظ تکنیکی و ساختاری به دوپاره گی تبدیل شده به نحوی که بخشی از فیلم جاده ای و بخش دیگر آن آپارتمانی شده است که این مهم از منظر کارگردانی و ریتم نیز ضربه بزرگی به فیلم وارد کرده است به نحوی که ریتم فیلم در بخشی به شدت کند و در بخش دیگر معمولی است.
از سوی دیگر آینه های روبرو در جاهایی شاید به دلیل گرفتن مجوز نمایش دچار شعارزدگی های مفرط می شود که از جمله آن می توان به سکانسی که رعنا سر سجاده نماز نشسته و آدینه با او درد دل می کند و به وی ابراز می دارد که ایران جزو اولین کشورهایی است که از «ترنس ها» حمایت کرده و حتی برای عمل جراحی به آن ها وام هم پرداخت می کند اشاره کرد. که اگرچه فیلم را از ورطه فیلم های سیاسی نما می رهاند، اما گفتگوها به نحوی است که صحنه را شعاری جلوه می دهد. فیلمنامه فیلم اوج و فرود مناسبی ندارد و درست در زمانی که فیلمنامه در حال اوج گرفتن است با رسیدن به فضای بسته شهری دچار عقب ماندگی می شود و کارگردان ریتم را قربانی لحن و شعار و محتوا می کند.
فیلمنامه آینه های روبرو اصول اولیه درام از جمله سفر، حضور قهرمان، شخصیت پردازی و غیره را به خوبی رعایت کرده که به خودی خود روی مخاطب تأثیر مثبتی می گذارد. سوژه فیلم همان گونه که گفته شد بسیار بدیع است اما این سوژه ناب و بدیع هنگام پرداخت و تبدیل شدن به فیلمنامه به ناگهان شاید به دلیل خط قرمزهای موجود در سینمای ایران به فیلمنامه ای بسیار ضعیف بدل می شود. دیالوگ های بسیار زائد و اضافی که از دهان شخصیت های اصلی فیلم به ویژه شخصیت رعنا شنیده می شود به گونه ای است که مخاطب تصور می کند شاید تنها برای طولانی تر کردن زمان فیلم گنجانده شده است.
از طرف دیگر دیالوگ های انتهایی فیلم که به ویژه از زبان شخصیت صادق شنیده می شود بسیار مهم است. صادق که پس از بازگشت از زندان متوجه شده همسرش که پیش از این آفتاب و مهتاب رنگ او را ندیده بوده خود را از دام تحجر رها ساخته و از پوسته پوسیده خود بیرون آمده با او اختلاف پیدا می کند چرا که صادق می داند زین پس با رعنا بر سر مسائل مختلفی مشاجره خواهد داشت و دیگر نخواهد توانست مانند رئیس و پادشاهی او را مانند برده ای در زیر دست خود داشته باشد.
نکته مهم دیگر در مورد فیلم آینه های روبرو این است که این فیلم خیلی با شتاب و سرهم بندی شده به پایان می رسد.
نمادپردازی های آذربایجانی در صحنه هایی از فیلم خوب از آب درآمده است. به عنوان نمونه در صحنه ای که آدینه به رعنا اعتراف می کند که یک «ترنس سکشوال» است و رعنا سیلی محکمی بر گوش او می زند و با نفرت آدینه را از خود می راند، سیلی نشانی از رفتارهای به شدت غلط جامعه ناآگاه ایران نسبت به بیماران جنسیتی دارد. از سوی دیگر در صحنه ای که علی که کودک خردسالی بیش نیست و برای بازی و طنازی لباس زنانه بر تن می کند و رعنا مانند یک دیوانه زنجیری به او حمله کرده و کودک را مورد آزار و اذیت قرار می دهد نیز نشان از افرادی دارد که بدون تعمق و تفکر، از روی بی خبری به بیماران جنسیتی می تازند.
همچنان که پیشتر اشاره کردم امتیاز راهبردی فیلم در پخش جهانی این است که از همان ابتدا تکلیف خود را روشن می کند و با ادای دیالوگ شخصیت آدینه مبنی بر این که ایران جزء معدود کشورهایی است که حقوق این افراد را محترم می شمارد و برای عمل جراحی حتی به آن ها وام هم پرداخت می کند خود را از سیاسی کاری های پیش پاافتاده ای که سال هاست در سینمای ایران باب شده و تعداد زیادی از فیلمسازان و تهیه کنندگان سینمای ایران مایلند آثار دست چندم و نازل شان را به اسم و عنوان یک کار سیاسی علم کنند و به همین واسطه فیلم های سطح پایین خود را والا جلوه دهند دور می کند. آینه های روبرو تنها نگاه واپسگرایانه بخشی از افراد جامعه را به تصویر می کشد. افرادی که حتی اگر در بالاترین رده های تحصیلاتی، شغلی و تمول باشند همپچنان افکار پوسیده خود را دارند.
بازی شایسته ایرانی در این فیلم فوق العاده است. ایرانی که پیش از این در فیلم آفساید نیز در نقشی مشابه بسیار خوش درخشیده بود در آینه های روبرو هم نقشی به یادماندنی را از خود به یادگار گذاشته است. بازی ایرانی در نقش یک فرد «ترنس سکشوال» آن قدر طبیعی و باور پذیر از آب درآمده که مخاطب لحظاتی با خود می اندیشد که شاید خود او فردی است که دچار این بیماری و مشکل است.
اما حضور همایون ارشادی، غزل شاکری و نیما شاهرخشاهی در آینه های روبرو دلنشین نیست، چرا که شخصیتی که این بازیگران در این فیلم بازی می کنند و نحوه بازی آنها، به باور پذیری مخاطب لطمات زیادی را وارد می کند. به ویژه همایون ارشادی که پیش از این در نقش افراد روشنفکر و مدرن و تحصیل کرده شناخته شده است نتوانسته نقش یک آدم متحجر و عقب مانده را خوب ایفا کند. به طور کلی بازیگران این فیلم اغلب تیپ سازی کرده اند و کمترین درکی از شخصیت پردازی نداشته اند.
غزل شاکری (دختر فرشته طائرپور، تهیه کننده فیلم) هم به هیچ وجه نتوانسته از ایفای نقش شخصیت رعنا برآید. حضور او در این فیلم گویا به دلیل همان مافیا و باندبازی ریشه دار سینمای ایران است. طوری که به نظر می رسد مادرشان که تهیه کننده فیلم بوده اند به اصرار ایشان را برای ایفای این نقش به فیلم تحمیل کرده اند! بازی غزل شاکری ناخودآگاه مخاطب را به دهه شصت و بازی های از رسم افتاده بازیگران آن روزگار سوق می دهد.
در کل با یک نگاه کلی در مورد انتخاب بازیگران آینه های روبرو می توان به این مهم دست یافت که به غیر از شایسته ایرانی هیچیک از بازیگران فیلم مناسب ایفای نقش در این فیلم نبوده اند و حضورشان در این فیلم هیچگونه تناسبی با محتوای فیلم نداشته و تنها به فیلم ضربه وارد کرده است.
آینه های روبرو از لحاظ عناصر فنی دچار مشکلات عدیده ای شده است. موسیقی فیلم با تمام سوز و گدازهایش فیلم را به سمت ملودرام می برد که از این منظر ضربه بزرگی به فیلم وارد کرده است.
گریم فیلم بسیار بد است به ویژه صحنه خونریزی بینی آدینه هنگامی که اکرم خانم سیلی به او می زند فیلم را دچار افت دهشتناکی می کند به نحوی که خون بینی وی ما بین رنگ های زرد و نارنجی است و کمترین شباهتی با خون طبیعی ندارد.
اما با تمامی این تفاسیر و اذعان به ایده بکر اما هدر رفته فیلم آینه های روبرو فیلمی درخور است؛ چرا که آینه های روبرو درد یک فرد نیست بلکه درد جامعه ای است که نمی تواند نگاه تازه ای به یک بیماری مادرزادی داشته باشد.
آینه های روبرو فیلمی ساده و شریف است و هرچند که از ساختاری نسبتاً ضعیف و فیلمنامه ای کم رمق رنج می برد و شبیه مستندهای نازل شده است، اما از لحاظ محتوا و درونمایه یکی از بهترین های سینمای ایران است. همین بس که در این وانفسای سینمای ایران فیلمساز و تهیه کننده ای پیدا شده اند تا به جای تولید فیلم های بزن و بکوب به اصطلاح کمدی با سوژه های هزاران بار تکرار شده بیاید و فیلمی در مورد یکی از بغرنج ترین مشکلات اجتماعی بسازد.
رضا منتظری
آبان ماه سال 1391
پانوشت:
1- معمولاً این افراد را «همجنس گرا» قلمداد می کنند در صورتی که هیچ ارتباطی میان افراد «ترنس سکشوال» و همجنس گرایان وجود ندارد. در واقع همجنس گراها از نظر قانونی و شرعی مرتکب جرم و گناه می شوند، اما این «دو جنسیتی ها» بیمارند و نیاز به درمان دارند. آن ها باید پس از مراجعه به روانپزشک و انجام بررسی های مقدماتی حداقل دوره درمانی یک ساله را بگذرانند و در صورتی که در تشخیص تردیدی وجود نداشت، با تأیید سازمان پزشکی قانونی و پس از بررسی تغییر جنسیت آنان و فراهم بودن همه شرایط به لحاظ پزشکی و رای مثبت دادگاه مجوز جراحی و تغییرات ظاهری به این افراد داده شود و از نظر شرعی هم علمای بزرگ با توجه به این که این افراد بیمارند، مجوز چنین کاری را با احراز شرایط لازم صادر می کنند.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|