پرده سینما

غرض ورزی یک ذهن سادیست و روشنفکرنمایی پیش پاافتاده؛ نقدی بر فیلم «پذیرایی ساده»

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد فیلم پذیرایی ساده به کارگردانی مانی حقیقی

 

 

حقیقی در این فیلم انسان های فقیری که اغلب باورهای دینی و اعتقادی بسیار محکم تری نسبت به تازه به دوران های متمول دارند و در میان عامه مردم به انسان هایی دیندار، خداپرست و راست کردار شناخته می شوند را افرادی نشان می دهد که حاضرند دین خود را به دنیا بفروشند؛ اما این دیدگاه، دیدگاهی بسیار عبث، پوچ و پلید است.

 

برداشت نهایی حقیقی در این فیلم بسیار غرض ورزانه است. برداشتی که در نهایت همه انسان های مستمند و تهیدست را بنده پول می داند. بر خلاف عقیده معدودی افراد این فیلم به هیچ عنوان مفهوم انسانی نداشته و تمامی پلان های فیلم توهینی آشکار به انسانیت است. در کل باید گفت این فیلم تنها از پس یک ذهن بیمارگونه و مبتلا به سادیسم بر می آید.

 

شاید تنها نکته مثبت فیلم این باشد که پذیرایی ساده توانسته به مثابه یک تبلیغ برای کارخانه بیسکویت گرجی عمل کند. که البته آن هم با توجه به نمای جعبه بیسکویت «پذیرایی ساده» و لوگوی کارخانه پس از حدود صد دقیقه، زمانی طولانی است.

 

پذیرایی سادههیاهو، اضطراب و خستگی هایی که هر ساله در جشنواره فیلم فجر وجود دارد باعث شده بود فکر کنم که پذیرایی ساده را به خاطر آن ها دوست نداشتم! اما بعد از تماشای مجدد فیلم در اکران خصوصی اش متوجه شدم که نه، این بار دیگر قضیه خستگی در کار نیست، قصیه روشنفکرنمایی پیش پاافتاده ای است که به شدت از آن بیزارم، آن هم روشنفکر نمایی که هیچ فکر اصولی و درستی را پشت سر خود ندارد!

فیلم پذیرایی ساده فیلمی به شدت ضعیف، غیر اصولی و پیش پا افتاده است، فیلمی که به هیچ وجه نمی توان آن را در قالب «سینما» گنجاند و نام «فیلم» بر آن نهاد!

پذیرایی ساده فیلمی پوچ و به شدت بی ارزش و دم دستی است که نه از آغاز و نه از پایان منطقی بهره مند است، فیلمی که به زور می خواهد خود را در قالب پست مدرنیسم بگنجاند اما سازنده اش نه از مدرنیسم چیزی می داند و نه از پست مدرنسیم!

پذیرایی ساده فیلم به شدت کثیفی است، کثیف از این جهت که سازندگان این فیلم درصدد هستند تا مخاطبان فیلم را به نوعی درگیر شخصیت هایی بکنند که فی الواقع شخصیتی ندارند، از طرف دیگر انسانیت در پذیرایی ساده کاملاً مرده است و همه چیز کثیف و بی ارزش قلمداد می شود، تمامی جنبه های فیلم کاملاً نمایشی است و با وجود عدم هرگونه محتوایی، فیلم حتی فرم هم ندارد. هرچند که فیلمساز با توجه به نوع قاب بندی ها، میزانسن ها و فوکوس های مکرر و بی شماری که در طول این به اصطلاح «فیلم» دیده می شود سعی می کند که آن را به سمت فیلمی فرمالیستی (شکل گرایانه) سوق بدهد، اما در کل نمی تواند در این زمینه موفق باشد. رابطه علت و معلولی کاراکترها در این فیلم مشخص نیست، نه این که رابطه میان کاراکترها از جهات شناخت شخصیتی بخواهد مشخص باشد، نه، در این فیلم حتی رابطه بین آدم ها و پول که خود در این فیلم به یک شخصیت مهم تبدیل شده است نیز مشخص نمی شود!

داستان پذیرایی ساده این است که لیلا و کاوه (ترانه علیدوستی و مانی حقیقی) که تا انتهای داستان نسبت شان با یکدیگر مشخص نمی شود در جاده های کوهستانی با یک اتوموبیل بسیار گران قمیت راه افتاده اند و مرتب به تقسیم پول میان افرادی که به نظرشان وضع مالی درست و حسابی ندارند می پردازند. آن ها هر آدمی را که در راه می بینند و به خیال خود او را مستحق دریافت آن پول می دانند بی بهره نمی گذارند. بیشتر آدم ها در ابتدا از پذیرفتن آن پول ها از خود اکراه نشان می دهند اما در نهایت با رضایت خاطر حاضرند از همه اصول انسانی خود از جمله عشق به فرزند، رابطه برادری و ده ها مسئله دیگر بگذرند و آن پول را از آن خود کنند. در این میان تنها یک پیرمرد (اسماعیل خلج) است که تا انتها از پذیرفتن آن پول امتناع می ورزد. این زن و مرد در انتها به افرادی به سرگردگی مردی جوان (صابر ابر) بر می خورند که پول های آن را می دزدند.

مانی حقیقی در پذیرایی سادهبله، داستان فیلم پذیرایی ساده فقط در همین چند خط خلاصه می شود، البته اگر بشود نام «داستان» بر آن نهاد!

بدون شک فیلمنامه پذیرایی ساده یک از ضعیف ترین فیلمنامه هایی است که تبدیل به یک فیلم شده است. فیلمنامه این فیلم هیچ نکته مثبتی را با خود به همراه ندارد و از کوچکترین اصول اولیه فیلمنامه نویسی بهره ای نبرده است! فیلمنامه این فیلم از پایه و اساس دچار مشکل است و در آن هیچ گونه گره افکنی و گره گشایی اصولی و منطقی به چشم نمی خورد.

فیلمنامه این فیلم چون از پایه ایرادات اساسی دارد در روایت دچار لکنت شدیدی می شود. از ابتدا تا دقایق پایانی فیلم بدون هرگونه فراز و نشیب روایی به پیش می رود و به هیچ عنوان درامی که مد نظر فیلمنامه نویس بوده در آن شکل نمی گیرد و کلیت فیلم فضایی مستندگونه دارد به نحوی که مخاطب به این باور می رسد که در حال تماشای فیلمی مستند و آموزشی در رابطه با مسائل روانشناسی و جامعه شناسی است. گویی دو شخصیت اصلی فیلم در صدداند تا واکنش آدم های مختلفی همچون: سربازی در ایست بازرسی، پیرمردی تنها و کوه نشین، دو بچه روستایی هیزم فروش، صاحب یک قهوه خانه سر راهی، یک جوان خلافکار، یک قاچاقچی که با قاطرش مشروب حمل می کند، یک نگهبان، دو جوان راننده کامیون و در نهایت مردی که مشغول حفر قبر در زمین یخ زده برای دفن فرزند یک روزه ی مرده اش می باشد را محک بزنند و آن ها را مورد تحقیق و آزمایش قرار بدهند که البته نه فیلمساز و نه نویسنده به دلیل دیدگاه جانبدارانه ای که داشته اند در این زمینه هم نتوانسته اند موفق عمل نمایند.

هرچند که خط اصلی و ایده اولیه داستانی فیلم پذیرایی ساده پتانسیل آن را دارد تا مخاطب عام را به سوی خود جذب نماید اما به دلیل عدم پرداخت اصولی فیلمنامه، باعث شده تا فیلم حتی برای مخاطب عام هم جذابیت خود را از دست بدهد.

شخصیت پردازی های فیلمنامه هم آن گونه که باید درست پرداخت نشده است و ویژگی رفتاری اغلب شخصیت های اصلی و حتی فرعی فیلمنامه با اشکالات زیادی همراه است. تنها چیزی که مخاطب از شخصیت های فیلم پذیرایی ساده پی می برد آن است که تمامی آن ها به دلیلی نامعلوم خائن هستند، حالا خواه خائن به خود، خائن به خدا و یا خائن به اصوا اساسی انسانیت و یا ارزش های دینی! همچنین هیچ یک از کاراکترهای فیلمنامه کمترین نکته مثبتی در کردار و رفتارشان به چشم نمی آید. حتی کاراکتر پیرمرد عابد و زاهد نمای فیلم هم شاید در وهله اول شخصیت مثبتی به نظر برسد اما اگر با کمی دقت به شخصیت درونی وی نظر افکنده شود می توان به این نتیجه رسید که به هیچ عنوان شخصیت مثبتی ندارد.

ترانه علیدوستی و مانی حقیقی در پذیرایی سادهفیلمنامه پذیرایی ساده به شدت فیلمنامه ای است بدون کشش، هرچند که کارگردان سعی بسیاری داشته تا با ایجاد پرسش های زیادی از جمله اینکه رابطه دو شخصیت اصلی فیلم با یکدیگر چیست؟ و یا اینکه این همه پول از کجا به دست آنها رسیده است؟ تعلیق در فیلمنامه به وجود بیاورد اما در نهایت موفق به ایجاد این تعلیق در ذهن مخاطبان فیلم نمی شود.

پذیرایی ساده در طول مدت نمایش اش تلفیقی از همه ناهنجاری ها، ساختار شکنی ها و پلیدی ها را به راحتی به نمایش می گذارد و در نهایت هم به نحوی از آن ها دفاع می کند. مواردی مانند آرایش غلیظ زن که او را تنها در حد یک روسپی تمام عیار به مخاطب می شناساند، به  نحوی که حتی یک جوان روستایی (صابر ابر) هم متوجه این مسئله شده و در جای جای فیلم به تکه پرانی به او می پردازد، و یا به کار بردن الفاظ بسیار رکیک و توهین آمیز، توهین به باور و اعتقادات دینی مسلمانان در مواردی همچون توهین کارگردان به مردی که می خواهد کودک خردسال اش را در خاک دفن کند و کارگردان او را از این امر خداپسندانه وا می دارد و برای او ایجاد شبهه می کند و یا این که در جای جای فیلم به دلیلی نامعلوم ترویج در امر شراب خواری شده و به راحتی شیشه های مختلف انواع مشروبات الکلی در فیلم به راحتی دیده و توسط کاراکتر اصلی فیلم مصرف می شود.

حقیقی در این فیلم انسان های فقیری که اغلب باورهای دینی و اعتقادی بسیار محکم تری نسبت به تازه به دوران های متمول دارند و در میان عامه مردم به انسان هایی دیندار، خداپرست و راست کردار شناخته می شوند را افرادی نشان می دهد که حاضرند دین خود را به دنیا بفروشند؛ اما این دیدگاه، دیدگاهی بسیار عبث، پوچ و پلید است. حقیقی در این فیلم تمامی انسان های فقیر و مستمند و خداشناس را انسان هایی حقیر، احمق و پست تصور کرده که حاضرند همه زندگانی خود را فدای پول بکنند اما آقای کارگردان در این فیلم با زیرکی هرچه تمام تر به زعم خود کوشیده تا کمی این قضیه را با نشان دادن پیرمردی که حاضر به پذیرفتن پول نمی شود کمرنگ تر جلوه دهد اما از قضای روزگار آن پیرمرد در این فیلم آدم احمقی نشان داده می شود که دنیا را نمی شناسد و تا کنون پایش را از دخمه ای که در آن زندگی می کند بیرون نگذاشته است و  به گونه ای فرق پول با پهن را نمی داند!

از کاراکتر زن (ترانه علیدوستی) که به دلیلی نامعلوم تنها کاراکتر زن فیلم پذیرایی ساده است نیز تنها استفاده ابزاری شده و وی به مثابه مانکنی در این فیلم به ایفای نقش پرداخته. گویا حقیقی می خواسته از اندام، آرایش تند و زننده، و لباسهای فاخر او تنها به عنوان جاذبه جنسی فیلم استفاده کند.

فیلمنامه این فیلم تلفیق کار جاده ای با وسوسه ثروت و پول است که به دلیل عدم تناسب با یکدیگر نتوانسته برای مخاطب قابل قبول باشد.

روایت فیلم پذیرایی ساده مبتنی بر الگوی سفر است و هیچ قهرمان و ضد قهرمانی در آن دیده نمی شود.

ترانه علیدوستی و مانی حقیقی در پذیرایی سادهاز طرف دیگر حقیقی در این فیلم سعی بر آن داشته تا فضای اصلی فیلم اش را شبیه به بسیاری از آثار عباس کیارستمی مانند طعم گیلاس و یا خانه دوست کجاست دربیاورد، غافل از آنکه فیلم به دلیل تفاوت های بسیاری که در اجرا و همچنین نگاه کارگردان و فیلمنامه نویسان دارد نمی تواند شبیه به هیچیک از آثار کیارستمی شود.

همچنین حقیقی سعی کرده تا با ایجاد نمادپردازی سعی در به وجود آوردن ابهام در مفهوم «پذیرایی ساده» داشته باشد غافل از آنکه به دلیل عدم وجود یک مضمون درست و منطقی فیلم نمی تواند موفق عمل نماید و درونمایه پوچ گرایانه فیلم آنقدر ضعیف است که ایجاد ابهام هم نمی تواند موفق عمل کند.

برداشت نهایی حقیقی در این فیلم بسیار غرض ورزانه است. برداشتی که در نهایت همه انسان های مستمند و تهیدست را بنده پول می داند. بر خلاف عقیده معدودی افراد این فیلم به هیچ عنوان مفهوم انسانی نداشته و تمامی پلان های فیلم توهینی آشکار به انسانیت است. در کل باید گفت این فیلم تنها از پس یک ذهن بیمارگونه و مبتلا به سادیسم بر می آید.

پایان بندی فیلم هم بسیار سردستی است. ماجرای حضور تعداد کثیر افرادی که به سرکردگی صابر ابر برای دزدیدن پول ها نزد آن ها می روند فضای فیلم را به یکباره دچار افت عجیبی می کند چرا که این صحنه به مثابه وصله ناجوری است که برای پایانی سر دستی به فیلم الصاق شده و هیچ همخوانی با فضای کلی فیلم ندارد، ماجرای دستگیری دو شخصیت اصلی فیلم نیز به هیچ وجه منطقی نیست.

فیلم بسیار کسل کننده است و ضرباهنگ فیلم بسیار کند به نظر می رسد.

شاید تنها نکته مثبت فیلم این باشد که پذیرایی ساده توانسته به مثابه یک تبلیغ برای کارخانه بیسکویت گرجی عمل کند. که البته آن هم با توجه به نمای جعبه بیسکویت «پذیرایی ساده» و لوگوی کارخانه پس از حدود صد دقیقه، زمانی طولانی است.

در یک جمع بندی فکر می کنم این فیلم، فیلمی ضد ارزش و مروج بی اخلاقی در جامعه است و باورها و اعتقادات مذهبی مردم را به چالش کشیده و آن ها را به سخره گرفته است.

فکر می کنم اگر تدوینگر فیلم از راش های پذیرایی ساده مناظر متنوع کوهستانی را جدا می کرد و مستندی درباره طبیعت می ساخت، پذیرایی بهتری از تماشاگرانی می کرد که پول و وقت خود را برای دیدن این فیلم صرف می کنند.

 

رضا منتظری

دی ماه 1391

 

در همین رابطه بخوانید

خستگی از سینمای کلاسیک و توهم نوآوری؛ نقدی بر فیلم «پذیرایی ساده»


 تاريخ ارسال: 1391/10/27
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>ایران دخت :

این فیلم بسیار جذاب بود و من نتوانستم حتی یک لحظه از آن چشم بردارم . زیرا ذهن آدم ها را بسیار لخت و عریان به نمایش میگذاشت و واقیعت زندگی را به نمایش میگذاشت که اکثر انسانها به خاطر پول همه کار میکنند . انسانهای بسیار متمول از پول نمیگذرند و حاضرند به خاطر آن هزارن جنایت و جرم مرتکب شوند . چه برسد به آدم های فقیر و بدبخت !!!!!!!! من امروز این فیلم را دیدم . دوشنبه 1393/08/12

0+0-

دوشنبه 12 آبان 1393



>>>آرمان:

و مردم ایران هم دقیقا به همین دلایل فیلم جدایی و برف روی کاج ها و امثالهم را دوست دارند،دوره شما به سر رسیده دوستانه.....

1+0-

دوشنبه 13 خرداد 1392



>>>Batman!:

ماقبل نقد... خدای من سینمای روشنفکری داره سینمای ایران رو که مدتهاست درحال جون دادنه..ضربه فنی میکنه. روشنفکری چیه آخه..چقدرآشغال بود..صدرحمت به ابزورد کاهانی

0+1-

جمعه 29 دي 1391



>>>lمحسن فاضلی نویسنده:

من فیلم را موفق نشدم ببینم اما درباره نوشته دوست وهمکار جوان ونازنینم رضا منتظر فکر نمیکنم با قصد وغرض بوده باشد.تفکر هر فیلمساز بی شک در اثری که می سازد شکل میگیرد. و فیلمساز را باید با طرز تفکرش مقایسه کرد ولاغیر. ذهنیت بیمار گونه یک فیلمساز بر اثری که مسازد بی تاثیر نیست. جایگاه طبقاتی مانی بر کسی پوشیده نیست. بنده از این قشر مرفه و بی درد نمتوانم انتظار اثر با ارزشی را داشته باشم. اما باید فیلم را دید و هرکسی مخیر است با برداشت خود فیلم را نقد کند.ضمن اینکه سینما مکانی برای مانیفست و بیانیه صادر کردن نیست. زبان سینما برای ارتباط برقرار کردن با مخاطبین سینما ست.ادا واصول و پز روشفکری در سینما سالهاست که کهنه ونخ نما شده.

0+0-

پنجشنبه 28 دي 1391



>>>mehdi:

naghd bood ya fohsh?!

0+0-

چهارشنبه 27 دي 1391



>>>بهروز میلانی فر:

تیترتون فوق العاده است اما بهتر بود میذاشتید دست و پا زدن یک ذهن سادیست در لجنزار

0+1-

چهارشنبه 27 دي 1391



>>>tina-p:

in film vaghean film kasif va bi arzeshi bod motasefam baraye sazandegan va kesani ke az in lajanzar tarif mikonan

0+0-

چهارشنبه 27 دي 1391



>>>محمد:

فکر می کنم شما به شدت تحت تاثیر آقای فراستی هستید و این سراسر این نوشته تان مشهود است. به نظرم این نوشته شما نقد نیست بلکه یک تنفر نامه است نسبت به فیلمی است که دوستش ندارید. آقای منتظری تقلید از مسعود فراستی به این شرط خوب است که شما تمام ویژگیهای او را داشته باشید و صرفا تنفر از یک فیلم و موضوع و بسط دادن آن به تمام اجزاء آن فیلم نمی تواند شما را به منتقد تبدیل کند و یا نوشته شما را بشود نقد نامید. شما از این فیلم برداشتی داشته اید و از آن برداشتی که خودتان کرده اید خوشتان نیامده و این باعث شده از کل آن متنفر شوید و از همه لحاظ آن را بکوبید و لعن و نفرین کنید.( البته فکر نمی کنم شما خودتان این برداشت را کرده باشید و حدسم این است که برداشتتان هم مثل تنفرتان تقلیدی باشد.) این نوع نگاه کردن به یک فیلم سینمایی، که متاسفانه این روزها بسیار زیاد باب شده است، از یک نوع بدبینی و شکاکی می آید که مخصوص نگاه های خارج از سینما است و باید بپذیرید که این نگاه های سیاسی و متعصب و بدبین متعلق به نقد و سینما نیست ، و شما و نوشته شما به این دلیل منقد و نقد نیستید که نگاهتان به هیچ عنوان سینمایی نیست. و این از نوشته تان مشخص است که حتی شما داستان فیلم را هم متوجه نشدید. متوجه نشید که داستان در مورد آدم های فقیر و تیازمند نیست بلکه درباره کسانی است که پول و قدرت دارند و بنا به وظیفه ای که بر عهده آنها نهاده شده موظف اند توزیع پول کنند. پولی که در اختیار آنهاست تنها به این دلیل به آنها داده شده که آن را توزیع کنند. و اصلا موضوع هم این نیست که این پول چیست و از کجا آمده بلکه داستان این است که این آدم ها از جایی این جایگاه برایشان توهم قدرت می آورد . داستان این نیست که کسانی در این فیلم تحقیر میشوند بلکه داستان کسانی است که تحقیر می کنند. می فهمید چه می گویم؟ کسانی قرار است پول توزیع کنند و این موقعیت برایشان آن قدر توهم می آفریند که گرگ نفسشان درنده و هار می شود و دست به تحقیر میزنند. و این توهم از جایی به سراغشان می آید و بیشتر و بیشتر میشود تا به اوج می رسد. اوج آن هم همان قبرستان است. در آنجاست که زن داستان کم می آورد اما مر داستان گرگ درنده ای شده آن صحنه تکان دهنده پیش می آید. ولی شرافت انسانی داستان آنجا نمود پیدا می کند که خود مرد هم علیه نفس درنده اش شورش می کند و با گریه و آه و فغان زمین را می کند تا نوزاد را دفن کند. داستان خیلی شفاف است اگر کینه توزی ها و عینک بدبینی را کنار بگذاریم و سینمایی به فیلم ها نگاه کنیم.

1+0-

چهارشنبه 27 دي 1391



>>>مجمد امین نوروزی:

پذیرایی ساده در ادامه حلقه و جریان درباره الی ، کنعان ، برف روی کاج ها ، جدایی ساخته شده است و به وضوح ارزشهای سنتی را در مقابل ارزشهای مدرن در یک فضای دیالکتیک گونه به چالش می کشد ، منتها این فیلم چون بسیار سطحی و دم دستی به این مسئله پرداخته است ، دستشان بیشتر رو شده است و گرنه در فیلم های دیگر نیز این روند ترویج ااخلاق گرایی سکولار و تحقیر ارزشهای دینی نیز با دقت بیشتر مشاهده می شود. به قول خود مانی حقیقی در نشست مطبوعاتی فیلم در جشنواره 30 که ترس از این داشتم من متهم به ساختن فیلم اخلاقی بشوم ، ادمی که به روشنفکر بودن خودش افتخار می کند و از یک روشنفکر سکولار چه می خواهد در بیاید .عنوان غرض ورزی یک ذهن سادیست و روشنفکرنمایی پیش پاافتاده بسیار خوب چنین شخصیتی را معرفی می کند.خسته نباشی

0+0-

چهارشنبه 27 دي 1391




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.