پرده سینما

بدرود بغداد: تولدی دوباره برای سینمای نوین ایران

مانی بزرگمهر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بدرود بغدادبا فیلم بدرود بغداد دوران جدیدی در سینمای نوین ایران پدیدار شده است که اگر قدر آن را ندانیم و منزلتش را به شکلی شایسته ارج ننهیم بعدها باید افسوس آن را بخوریم. مهدی نادری در نخستین فیلمش چیز ارزشمندی را به سینمای ایران اضافه می کند. تجربه گرایی. البته ما عموماً عادت داریم بر فیلم های تجربه گرا چشم فرو بندیم. اما بدرود بغداد فیلمی نیست که بشود ساده از کنار آن گذشت. این فیلم جزو آن اتفاق های نادر تاریخ سینماست که داستان را به چند خط تقلیل می دهد و در عوض به جوهره اصلی سینما می پردازد: میزانسن. نوشتن درباره فیلمی مثل بدرود بغداد دشوار است. چراکه فیلم اساساً «داستان» «شخصیت» و حتی «درونمایه» از نوعی که ما عادت کرده ایم از مواجهه با آن ذوق زده شویم در خود ندارد:

نیویورک، باشگاه مشت زنی: دانیل  در یک مسابقه مشتزنی به حربف می بازد و به خاطر این باخت مورد خشم یکی از شرط بندها قرار می گیرد. شرط بند به آپارتمان او می رود و تلاش می کند دانیل را به خاطر این باخت و ضرر فراوانی که به او وارد کرده  بکشد. اما دانیل او را می کشد، به ارتش آمریکا می پیوندد و به عراق می رود. عراق در اشغال آمریکایی ها: یک زن عرب (با بازی پانته آ بهرام) که شوهرش «صالح» معلم ریاضی است و او را به خاطر شرکت در عملیات انتحاری ترک کرده در انتظار بازگشت او به سر می برد. زن در دوری شوهرش با انفجار مین در زمین های کشاورزی شان، یکنواختی زندگی اش را تسکین می دهد. «صالح» شوهر زن که یک معلم ریاضی است زندگی مخفیانه ای دارد. او در لباس مبدل بدون آنکه هویتش را آشکار کند به دیدار زنش می رود اما زن او را نمی شناسد. در بیابان های عراق صالح و دانیل همدیگر را می بینند در حالی که صالح به خودش مواد منفجره بسته و قصد عملیات انتحاری دارد، و دانیل سرخورده از جنگ در پی دوستی با اوست. اما صالح دوستی دانیل را رد می کند چون فکر می کند اگر دانیل و همقطاران او در عراق نبودند حالا در مدرسه ریاضیات درس می داد. با این همه دانیل تلاش می کند با صالح دوست شود. او حاضر می شود خطر مرگ را بپذیرد و مواد منفجره ای را که به صالح بسته شده خنثی کند. مواد منفجره ای که به صالح بسته شده با موفقیت خنثی می شود. دانیل و صالح که به آرامش رسیده اند روی بلم کوچکی بر سطح آب رها می شوند و نزدیک بلم دیگری می رسند که همسر صالح روی آن رهاست...

چیزی که در این فیلم نهفته است آنقدر جادویی است که قابل توصیف نیست. مثلاً به صحنه دوچرخه سواری زن عرب توجه کنیم و تلاش کنیم آن را به شکل روایی توصیف کنیم: «یک زن عرب سرخوشانه روی یک دوچرخه سیب سرخی را گاز می زند و به جلو حرکت می کند. در حالی که دو نفر از اطرافیانش سعی می کنند به او برسند» اما چیزی که روی پرده وجود دارد حیرت آور است. این اتفاقی است که در اکثر صحنه های فیلم می افتد. برای هر رویداد خارق العاده ترین زاویه دوربین یا خلاقانه ترین دکوپاژ در نظر گرفته شده و چیزی که نتیجه نهایی است در یک کلمه قابل توصیف است: جادو!

 

بدرود بغداد

کارگردان: مهدی نادری نجف آبادی

تهيه کننده: مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی

فيلمنامه‌نويس: مهدی نادری نجف آبادی

بازیگران: مصطفی زمانی، پانته آ بهرام، عدنان شاه طلایی، مزدک میرعابدینی

مدت: 90دقيقه

مجری طرح: ساسان سالور

صدابردار: نظام الدین کیایی

صداگذار: حمید نجفی راد

طراح صحنه و لباس: فرهاد ویلکیجی

چهره پرداز: رسول سیدعربی

جلوه های ویژه: داود رسولیان

فیلمبردار: تورج اصلانی

تدوینگر: مهدی نادری – حمید نجفی راد

موسیقی: مسعود سخاوت دوست

مدیر تولید: ساسان سالور

 


 تاريخ ارسال: 1388/11/17
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.