پرده سینما
فقدان یک نظام صنفی کارآمد در ساختار سینمای ایران از جمله مسائل مهمی است که همواره مورد غفلت قرار گرفته است. یکی از مستندسازان ایرانی که سال ها در فرانسه اقامت داشته حکایت می کرد که یک فیلمساز فرانسوی سه ماه در سال کار می کند و نه ماه دیگر سال از حقوق و مزایایی برخوردار می شود که به مراتب از سه ماه کار او بیشتر است! چراکه این تفکر اساسی در فرانسه وجود دارد که در نه ماه باقیمانده سال این هنرمند باید باید با فراغ بال مطالعه کند، فیلم ببیند، مسافرت کند، و زندگی را تجربه کند تا بتواند در سال بعد اثر هنری دیگری تولید کند. حقیقت مطلق بودن یا احیاناً غلو آمیز بودن این روایت چندان مهم نیست. مهم این است که نظام دولتی یک کشور توجهی اساسی به وضعیت زندگی سینماگران آن سرزمین دارد.
اما علیرغم بالندگی سینمای ایران در ربع قرن گذشته، مسائل صنفی و وضع معیشت سینماگران ایرانی در اسفبارترین شکل ممکن است. سینماگران ایرانی در کلیه صنوف و شاخه ها یا با بیکاری های ممتد مواجه هستند، یا برای ارتزاق ناچار می شوند هر پروژه ای را قبول کنند. که نتیجه این می شود که استعداد های سینمای ایران یا پس از فیلم اول و دوم و احیاناً سوم دیگر تمام می شوند و درجا می زنند (چون امکان مالی برای تجربه و مطالعه درباره ابعاد دیگر جهان اطرافشان ندارند) و یا اساساً مجبور می شوند تن به مشاغل دیگری بدهند که در برخی موارد با حرفه اصلی آنها هیچ تطابقی ندارد. راه سومی هم پیش روی آنها قرار می گیرد: بیکاری!
خبرگزاری فارس یادداشت تعمق برانگیزی با امضای داوود توحید پرست درباره بیکاری سینماگران ایرانی منتشر کرده که توجه شما را به آن جلب می کنیم:
«چرا هیچ وزارتخانه و معاونت و سازمان و خانه ای به فكر هنرمندان، خصوصا سینماگران كشور نیست. مسئول بیكاری سینماگران چه نهادی است؟ چرا سینماگران خوابند و هیچ حرفی نمی زنند؟ رسانه ها چرا سكوت كردهاند؟ مگر با سكوت، مشكل مردم و هنرمندان و سینماگران حل میشود؟ بچه اگر گریه نكند كه مادر به او شیر نمیدهد. آیا بچه اگر گریه كند ضد مادر است؟ یا با اشك و آه و درد و گرسنگی، عشق جاودانی خودش را به مادر اعلام می كند و مشكلی از میان میرود...
به نظر میآید كه نهادهای مسئول یا خوابند یا خودشان را به خواب زده اند. در طول سال هایی كه «خانه سینمای ایران» تشكیل شده است، تك و توك مدیران و اعضای هیات مدیره این خانه، به این موضوع پرداخته اند و گهگاه صدای مظلومانه این قشر از هنرمندان كشور را به گوش مسئولان بلندپایه كشور رساندهاند و خواهان حل مشكلات سینماگران شده اند. عده كثیری از مدیران و اعضای هیات مدیره هم، انگار نه انگار كه برای حل مشكلات صنفی به این خانه آمده اند. جالب است كه این دسته از مدیران و اعضای هیات مدیره طوری وانمود كرده اند كه گویی حل مشكلات صنفی، هیچ محل اعرابی در اساسنامه خانه سینما ندارد و خیلی صریح اعلام كرده اند كه بنگاه كاریابی نیستند و حل مشكل بیكاری و غیره به آنها برنمیگردد...
در طول این سالها، وزرای ارشاد و معاونتهای سینمایی هم تعطیل بودهاند. اگر عده بسیار كمی از مدیران و اعضای هیات مدیره خانه سینما، حداقل نامههایی نوشته و مكاتباتی انجام داده و احتمالا مصاحبههای كوتاهی كرده و خواهان حل مشكل بیكاری سینماگران شدهاند، وزرا و معاونتهای سینمایی در طول سی سال گذشته به شدت خواب بودهاند و كوچكترین حركت مثبتی در این زمینه نكردهاند.
جالب است كه هر وقت از هر نهادی سئوال میشود كه بالاخره كدام یك از شما وظیفه دارید كه طبق قانون اساسی پیشرفته كشور، مشكلات سینماگران را حل كنید متأسفانه هیچ نهادی پاسخگو نیست. نمایندگان محترم كشور در مجلس شورای اسلامی هم متاسفانه كیلومترها عقبتر از مدیران و اعضای هیات مدیره و وزرا و معاونت های سینمایی هستند و اصلا خبر ندارند كه سینماگری در كشور وجود دارد، چه برسد به این كه بدانند سینماگران مشكل بیكاری و بی خانمانی و غیره دارند.
خانه سینمای ایران 29 صنف و حدود 4500 نفر عضو دارد. بیكاری اعضای این خانه، لكه ننگ است. من به عنوان یك سینماگر عضو این خانه از جناب آقای دكتر محمود احمدینژاد كه افتخارش حل مشكل كشور و مردم و خصوصا هنرمندان و سینماگران است میخواهم كه خیلی فوری و اورژانسی به این موضوع ورود یابد و هر چه سریع تر مشكلات بیكاری و بیخانمانی سینماگران را حل كند و اجازه ندهد كه زندگی خانوادگی سینماگران به خاطر مشكلات ماقبل قرون وسطایی از هم بپاشد.
مطلب مهم دیگری كه ذكرش واجب است این است كه گریه كردن و جیغ زدن و شیون كردن و اعلام گرسنگی نمودن به این معنا نیست كه سینماگران، مادرشان را دوست ندارند. نه خیر. سینماگران و هنرمندان، وطن و دین و مادر را به شدت دوست دارند و با اشك و آه و ناله و جیغ و فریاد، عشق جاودانه خودشان را به مادر اعلام میكنند.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|