پرده سینما

در شرایط فعلی در دوره مکث به سر می برم! گفتگو با کامیار خسروی

پرده سینما

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کامیار خسروی

دوستداران انیمیشن با کامیار خسروی آشنا هستند. جوانی که در اواخر دهه 1370 و اوائل دهه 1380 به همراه دوستان اش مجموعه ای انیمیشن کوتاه و بسیار خلاقانه نظیر زندگی نقاشی ها (1380) را تولید کرد. انیمیشن هایی که از نظر تکنیکی در نوع خود «انقلاب انیمیشنی» محسوب می شدند و ترکیب خیره کننده ای از فیلم زنده و کارتون بودند. در آن سال ها پیش بینی می شد خسروی و گروه همکارش بتوانند حتی روی سینمای داستانی ایران اثری جدی بگذارند. اما این مهم رخ نداد. او و گروه همکارش در طول سال های بعد بیشتر به ساخت سریال های داستانی انیمیشن و آثار سفارشی سرگرم شدند. که از میان آن ها می توان به طاهر و نویسنده (1381) راز (1383) شهدای کرمان (1386) و رستم و برزو (1388) اشاره کرد. با وجود آنکه وی از سال های دور، طرح فیلم سینمایی انیمیشن شهر آبشار را در ذهن دارد و مصمم است آن را بسازد، اما تا امروز فرصتی برای ساخت آن پیش نیامده است.

در این گفتگو تلاش کردیم تا با او درباره دشواری های ساختن (و در واقع دلائل نساختن!) یک فیلم سینمایی انیمیشن در ایران حرف بزنیم.

 

 

*برای هر هنرمندى یک نقطه آغاز وجود دارد که از آن طریق به رشته هنرى اش وصل شده است. براى شما نقطه آغاز ارتباطتان با انیمیشن کی و کجا بود؟ به یاد می آورید؟

 

-شاید نتوانم دقیقاً بگویم کى بوده، ولى به یاد می آورم از کودکی عاشق کارتون بودم و نقطه آغاز تفکر من راجع به کارتون از وقتى بود که برادرم برام نقاشى مى کشید و من فکر مى کردم چرا نقاشی هاى برادرم حرکت نمی کنند و با خودم فکر می کردم باید بزرگ شوم و یک شرکت انیمیشن بخرم و خودم آن ها را زنده کنم!

 

 

کامیار خسروی*در کارهاى اولیه شما مثل مجموعه «دایناسورها» که تلفیق فیلم و انیمیشن است تمایل زیادى به تجربه گرایى به چشم می خورد. گویی آن تیم انیماتور یا آن هنرمند مى خواهد یک جهان نو را خلق کند، ولی در کارهای بعدی این اشتیاق رنگ مى بازد. علت اش چیست؟

 

-کاملاً حق با شماست. ما در حال تجربه کردن چیزهاى مختلف بودیم و این تجربیات هم براى ما بود و هم براى بیننده. واقعاً مثل این بود که در حال کشف یک جهان تازه بودیم. کشف و شهودی که خیلی شیرین و جذاب بود. من در ناخودآگاه ام داستانى انتخاب کرده بودم و می خواستم این حس را با بیننده شریک بشوم. همانطور که دیدید دایناسورها می توانستند براى بیننده هیجان انگیز، ناشناخته و حتى گاهى ترسناک باشند. من هم در حال کشف دنیاى غول آساى انیمیشن بودم. ولى در کارهاى بعدى به مرور از داستانهاى شگفت انگیز به سمت چیزهاى ملموس تر رفتم البته این انتخاب خودم نبود.

 

*به نظر می آید تمایل شما بیشتر به سمت و سوی انیمیشن هاى کلاسیک مثل دیزنی و پیکسار است و گرایشی به انیمیشن هاى کمى انتزاعى یا سبک اروپاى شرقى یا حتى آثار نورمن مک لارن در کانادا ندارید. در آثار شما به نظر نمی رسد  خواسته باشید مفاهیم کلى و بنیادینی را با انیمیشن مطرح کنید. تمایل شما بیشتر به سمت قصه گویى بوده است.

 

-اینکه می فرمایید به سمت سبک دیزنى رفته ام شاید تا حدى درست باشد. خودم هم فکر می کنم به سمت اش رفته ام. ولى اگر بخواهیم سبک دیزنى را موشکافى کنیم به نظر من این سبک اوج چیزی است که یک انیمیشن باید داشته باشد.نوعى صحبت کردن نرم و کودکانه با خطوطى آشنا که اضطراب آدم را کم می کند. اگر در این مورد تقسیم بندى نظرى وجود داشته باشد، من آن طرفى قرار می گیرم که اعتقاد دارد انیمیشن برای کودکان ساخته می شود، یا بهتر بگویم با زبان کودکانه در مکانى آسان و زود هضم؛ با طراحى نرم و خطوط ملموس، همراه رنگ هاى شاد که در طول فیلم گاه حرکات موزون همراه با موسیقى دلنواز به این دنیاى کودکانه اضافه می شود. الان اگر خوب نگاه کنید می بینید به هر دلیلى من هنوز کارى تولید نکرده ام که این همه را داشته باشد. ولى فکر می کنم داستان هایى دارم که شاید روزى به راحتى به شما بگویم که این کارم سبکى مشابه سبک دیزنی دارد.

کامیار خسرویدر مورد سبک هاى دیگر فرمودید نمى دانم شاید روزى اگر خواستم حرف خاصى بزنم که نیاز به زبان متفاوتى داشته باشد حتماً آن زبان را پیدا مى کنم. اگر ابزارش در سبک هاى موجود هم نباشد سبک لازم را پدید مى آورم. منظورم این است که در واقع داستان سبک را انتخاب می کنم.

 

*در  سالهای اخیر یکى-دو فیلم انیمیشن بلند ساخته شده که به شکل جدى ترى در ایران به انیمیشن کامپیوتری -و نه فیلم عروسکى- پرداخته شده است. آیا موافقید که یک خیزش جدید در حوزه انیمیشن رخ داده که ممکن است منجر شود به اینکه زمینه بهترى براى شما و خیلی هاى دیگر، در راستای ساختن فیلم بلند انیمیشن فراهم شود؟

 

-فکر نمی کنم براى من فرقى داشته باشد! مطمئناً این ها تجربیات موفقى نبوده اند.

و به اعتقاد من متأسفانه این فیلم ها معیارهای یک انیمیشن سینمایى را نداشتند. اتفاقاً من فکر می کنم این فیلم ها خوشبینى را از گیشه انیمیشن کم کردند و در نتیجه روى ورود سرمایه هاى شخصى به این بازار تأثیرمنفى گذاشتند. به نظرم ما اگر نقطه شروع را جایى می گذاشتیم که با اکران عمومى چند انیمیشن خارجی ابتدا سرو سامانى به گیشه می دادیم و این اتفاق باعث می شد مردم عادت کنند در سینما انیمیشن ببینند، و هم زمان بخش خصوصى در این فرصت ذائقه مردم را پیدا می کرد، شاید آن وقت شاهد ساخت انیمیشن هاى سینمایى خوب ایرانى هم می شدیم. ولى روند کنونى سینماى انیمیشن را به سمت سینماى فرمایشی می برد. یعنی شاهد فیلم هایی خواهیم بود که از طرف نهادهایى بودجه می گیرند که بازگشت سرمایه و میزان سود آن برایشان اهمیت ندارد.

 

 

کامیار خسروی*به نظر می رسد که در ایران جریان ساخت انیمیشن بیشتر به سمت سریال رفته و در مجموع نهادها و سازمانهایی که از انیمیشن حمایت می کنند به فکر حمایت از خلاقیت نیستند، بلکه عملاً به نوعی به سری دوزی گرایش پیدا کرده اند. نظر شما در این باره چیست؟

 

-در تمام این سالها من هوشمندى پشت این جریانات ندیدم و حالا شما اسم اش را می گذارید «حمایت» که من اصلاً نمی پسندم. واقعاً من تا حالا ندیدم کسى از انیمشن «حمایت» کند. شاید بشود گفت خیلى ها از انیمیشن استفاده می کنند.

ببینید مسئله اینجاست که انحصار انیمیشنِ تلویزیونى در دست سازمان صدا وسیما و از طریق شرکت «صبا» است، که متأسفانه هیچ رقیبی هم ندارد و گاه کسانى در رأس کار بوده اند که کمترین شناختى هم از انیمیشن نداشته اند. شما می فرمایید ساخت انیمشن معنا گرا یا تجارتی، بنده عرض می کنم اصلاً فکرى پشت آنها نیست. شما می فرمایید مدیریت و سرى دوزى، من می گویم مدیریت اگر باشد، می شود با همین سرى دوزى هم اهداف بلند مدت و کوتاه مدتى را دنبال کرد.

شما ملاحظه بفرمایید تولیدات ژاپنی را که با همین سریال های بلند چه جایگاهی در دنیا پیدا کرده اند. برخلاف اتفاقی که در کشور ما رخ می دهد، انیمیشن های شان همواره بودجه نمی بلعند و جماعت دست اندر کارش مدام کاسه گدایى به هر سازمانى نمى برند. از سوی دیگر این انیمیشن ها در ضمینه هاى دیگر هم حرف های زیادی برای گفتن دارند. محصول این مدیریت افرادی مثل میازاکی می شوند که امروز در سطح اول دنیا فیلم انیمیشن میسازند.

اما اینجا بخش عمده از هر دقیقه ساخت فیلم انیمیشن، به کسانى می رسد که نه لزوماً «هنرمند» بلکه صرفاً یک پل ارتباطى بین سازندگان واقعی انیمیشن و سازمان صدا وسیما هستند: ساده بگویم یعنى دلال ها!

 

 

*چرا برای ساخت فیلم انیمیشن بلندتان از تهیه کننده های بخش خصوصى استفاده نمی کنید؟

 

کامیار خسروی-رفتن سراغ این حوزه به چند دلیل برای ما سخت تر است. دلیل اول هزینه هاى زیاد انیمیشن نسبت به فیلم زنده است که تهیه کنننده را می هراساند. دومین دلیل مدت زمان زیادی است که ساخت فیلم انیمیشن می شود. معمولاً تهیه کننده خصوصی این زمان را تاب نمی آورد و دوست دارد هرچه زودتر سرمایه اش به فیلم تبدیل شود و فیلم به اکران برسد. و بالاخره دلیل سوم نامطمئن بودن موفقیت فیلم انیمیشن در اکران است.

شما تصور کنید در خوشبینانه ترین حالت اگر انیمیشنی دو برابر هزینه اش را در اکران دربیاورد، کدام تهیه کننده ی این بازار حاضر است چند سال پول اش را بخواباند که تازه با این همه خطر کردن اگر شانس با او یار باشد، تازه پس از تقسیم پول اکران بین سینمادارها و تهیه کننده و کم شدن مالیات، به اصل پول اش برسد!

البته در سینمای ما گروه دیگری هم هستند که سرمایه گذاری می کنند. افرادی که پول بادآورده ی زیادی دارند و با آن اسباب بازی های گران قیمتی در حوزه های مختلف می خرند. و مثلاً کسی به این آقا می گوید «فلانى یه اسباب بازى برات سراغ دارم که اندازه همین ماشین زیر پات آب می خوره! روی این فیلم سرمایه گذاری کن. اسم ات می ره تو تیتراژ و معروف می شى» او هم می گوید «خب نصف پول یک فیلم انیمیشن را می دهم و فیلم واقعى می سازم! یک فیلم سینمایی نه یک فیلم انیمیشن! هم با چهارتا بازیگر معروف رفیق می شوم، هم نصف زمان ساخت یک فیلم انیمیشن طول می کشد که معروف شوم!» پس باز هم خیلی بعید به نظر می رسد که چنین افرادی از فیلم انیمیشن حمایت کنند و باز می بینیم سازمان هاى دولتى که به بازگشت سرمایه اهمیت نمی دهند قابل اتکاتر هستند. و متأسفانه برمی گردیم سرِ خط! و همان آش و همان کاسه! انیمیشن فرمایشى که بودجه اش را شخص دیگری می دهد و سلیقه اش را هم فلان کارمند و فلان رییس تعیین می کند! خب چنین انیمیشنی چه از آب در می آید؟!

 

*در حال حاضر در نظر دارید چه پروژه ای را بسازید؟ شهر آبشار؟

 

-در شرایط فعلی در دوره مکث به سر می برم! قبلاً فکر می کردم انجام هر کارى حتى اگر در شرایط مطلوبى نباشد خیلى بهتر از این است که هیچ کاری نکنم. ولى حالا احساس می کنم اشتباه می کرده ام. الان می گویم خیلى کارها هست که انجام ندادن آنها بهتر است. یعنى آدم صبر کند تا آن موقعیت ایده آلى که می خواهد برایش به وجود بیاید، ایجاد شود. که البته شایدم هیچوقت پیش نیاید! من فکر می کنم اصلاً هنر یک چیز جمعى نیست. هنر باید از یک واحد به وجود بیاید. به قول دکتر حسین الهى قمشه اى اگر بهترین شاعرها را هم جمع کنید، مثلاً حافظ و سعدى و مولوى و از آنها بخواهید با هم شعر بگویند، یا درباره کار هم نظر بدهند فکر می کنید چه نتیجه ای بدهد؟

 


 تاريخ ارسال: 1392/6/6
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.