پرده سینما

بدون احساس، بدون اغراق، اما معجزه وار؛ نقدی بر فیلم «دربند» ساخته پرویز شهبازی

محمدمعین موسوی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد فیلم دربند ساخته پرویز شهبازی

 

 

-حال که بعد از همه نظر ها، حرف ها و نقدهایی که در مورد دربند عنوان شد و فکر می کنم اکثراً این فیلم را به عنوان بهترین اثر امسال سینمای ما انتخاب کرده اند، فیلم دیگری به اسکار فرستاده می شود. چرا؟ چون فرهادی فیلم را ساخته. جدا از بحث ایرانی بودن یا نبودن، مسئله اصلی این است که دربند پلان به پلان از گذشته فیلم بهتری است. ولی، چه خوب که هیچ گاه جوایز نه به ماندگاری فیلمی کمک کرده اند و نه به فراموش شدن اش. قرار است گذر زمان حرف حق را ثابت کند. مثل همیشه.

 

 

-کسانی که به خاطر این موضوع دربند را فیلم خوبی نمی دانند، با الف و ب سینما مشکل دارند. چون در سینما محتوای خوب  و بد نداریم، فرم خوب و بد داریم. بعد از یکی دو سال سرد برای سینمای ما، بعد از این همه فیلم محافظه کار، بالاخره فیلمی پیدا شده که این چنین استخوان دار برای خودش جهانی می سازد.

 

 

پرویز شهبازی سر صحنه فیلم دربندفیلمنامه نویسان می گویند هر فیلم 10 دقیقه فرصت دارد که موقعیت دراماتیک را بنا کند و تماشاگر را با خودش همراه سازد. دربند این کار را می کند. فیلم درون یک ماشین شروع می شود با صدای موسیقی آرام و تلفنی صحبت کردن یک آدم نامعلوم، ولی در لوکیشنی آشنا که دقیقاً همان جایی است که نفس عمیق تمام می شود. منظور شهبازی از این شروع چیست؟ قرار است در انتها بفهمیم.

سکانس بعدی یک دختر تازه دانشجو شده ترم 1 را به ما معرفی می کند که مشکل او، یعنی ناموفق بودن در گرفتن خوابگاه، برای ما آغاز فیلم است. اولین گره فیلم، احتمالاً به دست خود نازنین زده می شود. که به المپیادی بودن خواهرش اشاره می کند و به رتبه برتر خودش نه. که قرار است این گره، گره های بعدی را در پی داشته باشد و فاجعه بیافریند. از این دختر ساده و مثبت، یک متهم به سفته پاره کردن بسازد و حتی قتل... ابتدای فیلم، این چنین خوسحال از قبول شدن اش در دانشگاه، و در انتها، با صورتی خیس نشسته بر روی صندلی دادگاه. همه این ها را سادگی سرش می آورد.

همیشه معتقد بوده ام که سینمای موفق سینمای آدم ساز است. محال است از فیلمی به نیکی یاد کنیم در حالی که آن را بدون لااقل یک شخصیت خاص آن فیلم در ذهن داشته باشیم. گرچه فیلم هایی که بیش از شخصیت به داستان تکیه می کنند هم می توانند سرگرم کننده باشند و مخاطب را راضی نگه دارند، ولی فیلم های ماندگار معمولاً شخصیت محور اند. دربند یک شخصیت جدید و باور پذیر به سینمای ما معرفی می کند که می توان گفت نیمی از قوت اش را مدیون بازی خوب است. (یعنی بعداً می شود دربند را به عنوان فیلمی مثال زد که ثابت می کند فیلمنامه و کارگردانی همه چیز نیست و بازیگر هم می تواند نقش تألیفی داشته باشد). ولی بیش از خود نازنین، کاراکتری که نیاز دقیق شدن دارد، سحر است.

سحر نمونه خوبی (از واژه نماد پرهیز می کنم) از جوان های بی اصول و چند شخصیتی است که مدام تصمیم اش را عوض می کند و هیچ موقع هم از زندگی اش راضی نیست. در ابتدای فیلم مهربان است و به راحتی به نازنین اعتماد می کند، ولی این ناراحتی برای به دام انداختن او نیست، چون اصولاً سحر آدمی نیست که برنامه چند هفته بعد اش را بداند که بخواهد به خاطر اش سر کسی کلاه بگذارد. سحر در آن لحظه واقعا مهربان است. بعدا هم ،چه موقعی که با نازنین دعوا می کند و چه هنگامی که اشک می ریزد و اصرار به ماندن اش می کند، هیچ کدام فیلم بازی کردن او نیست. او حقیقتاً قصد پس گرفتن سفته های نازنین را دارد که با مشاهده ویزای آماده شده، باز هم تصمیم اش را تغییر می دهد. آدمی است که در لحظات مختلف به راحتی تغییر شخصیت می دهد و رنگ عوض می کند. مابقی آدم های فیلم را هم که نگاه کنیم همین حد پوچ و بی مرام و سرخوش اند که قرار است نمونه کوچکی باشند از شهری که نازنین درونش گیر افتاده.

گرچه روند فیلم، اینکه یک آدم بی گناه فقط به خاطر اعتماد کردن به این وضع می افتد، کمی باعث ناراحتی بیننده می شود، ولی شهبازی فیلم را تلخ تمام نمی کند. گرچه می توانست باشد. می شود قدری به این فک کرد که چرا پایان فیلم تلخ نیست؟ شخصیت اصلی فیلم ما به ظاهر نازنین است. همه دلسوزی و اذیت شدن ما هم به خاطر بلاهایی است که یر او می آید. ولی در انتها کسی او را نجات می دهد که تقریباً برای ما ناشناخته است. او را تنها در یکی دو سکانس دیده ایم و حتی مرگ اش ما را ناراحت نمی کند، به حدی که بگوییم فیلم با یک پایان شاد تمام شد.

دوست داشتن کاراکتر ها برای یک صاحب اثر فاکتور مهمی است. شهبازی همیشه در فیلم هایش، به خصوص نفس عمیق و دربند، نشان داده که شخصیت ها را دوست دارد. در نفس عمیق آیدا و منصور را تا جاده ای می برد که قرار بود طبق آنچه در ابتدای فیلم می بینیم، در آن جا کشته شوند، ولی خود کارگردان به صحنه می آید و به آن ها می گوید که بروند و این جا نایستند. نازنین را هم تا دم در زندان می برد و نجاتش می دهد.به دست چه کسی؟ فرید.

احمد مهرانفر در فیلم دربند ساخته پرویز شهبازی

فرید به شدت جا داشت که یکی از کاراکتر های اصلی فیلم باشد. این یک اتفاق یا ضعف فیلمنامه نیست. وقتی فیلم با جاده ای شروع می شود که نفس عمیق آن جا تمام شد، یعنی که کاراکتر نفس عمیق قرار است وارد ماجرای دربند شود. ولی فرید شخصیت اصلی نفس عمیق نیست. شهبازی حتی راضی نمی شود که شخصیت فیلم های قبل اش را فدای نازنین کند. و اینگونه روی این نکته تأکید می کند که منصور هم در جمع دوستان سحر هست، ولی به عنوان یک آدم کاملاً اضافی که می شد هر بازیگر دیگری جایگزین اش شود. کارگردان فیلم، منصور را در فیلم به ما نشان می دهد که یادمان نرود، اگر می خواست منصور را فرشته نجات فیلم می کرد. ولی فرید را جایگزین اش می کند و ذره ای هم به زندگی فرید نزدیک نمی شود، از تنهایی او و علاقه اش به نازنین چیزی می فهمیم تا انتها. همه برای اینکه مرگ اش برایمان کم اهمیت جلوه کند و پاین فیلم را یک پایان شاد توصیف کنیم.

دربند فیلمی نیست که مخاطب را احساسی کند و به واسطه اغراق اش سر و صدا کند. این فیلم حتی صحنه خاصی که بیش از بقیه صحنه ها بر مخاطب اثر بگذارد ندارد (برای مثال صحنه ای مثل برخورد علی و مادربزرگ اش در کلاس هنرپیشگی) ،از موسیقی هم پرهیز شده. دربند وامدار چیزی نیست جز منطق روایی اش  و فیلمنامه اصولی و درستی که می شود ساختار آن را در کلاس ها تدریس کرد. گرچه فیلمنامه بی ایرادی هم  نیست و غلط فرمی هم در آن دیده می شود (مثل صحنه های مربوط به تجمعات دانشگاهی که کمکی به قصه اصلی نمی کند).

درام فیلم قبل از دقیقه 10 شروع می شود. اولین حادثه درست در دقیقه 30 اتفاق می افتد (دعوای سحر و نازنین)، می توان نقطه عطف دوم برایش تعریف کرد که رفتن سحر و رو دست خوردن نازنین است.

پگاه آهنگرانی در فیلم دربند ساخته پرویز شهبازی

به اضافه کارگردانی درست و بازی خوب گرفتن از بازیگران، نه فقط نازنین که حتی می شود به شاگرد هایش اشاره کرد که اصلاً بازی شان توی ذوق نمی زند. و یک دوربین قصه گو که به جز معدود دفعات دیده نمی شود.ضمنا پایان فیلم هم یک پایان باز (خلقت ناقص) نیست. اینطور نیست که سرنوشت نازنین مشخص نشود و فیلم به اتمام برسد. چون فرید سفته ها را پاره کرده و مجازاتی در انتظار شخصیت اصلی فیلم ما نخواهد بود.

حال که بعد از همه نظر ها، حرف ها و نقدهایی که در مورد دربند عنوان شد و فکر می کنم اکثراً این فیلم را به عنوان بهترین اثر امسال سینمای ما انتخاب کرده اند، فیلم دیگری به اسکار فرستاده می شود. چرا؟ چون فرهادی فیلم را ساخته. جدا از بحث ایرانی بودن یا نبودن، مسئله اصلی این است که دربند پلان به پلان از گذشته فیلم بهتری است. ولی، چه خوب که هیچ گاه جوایز نه به ماندگاری فیلمی کمک کرده اند و نه به فراموش شدن اش. قرار است گذر زمان حرف حق را ثابت کند. مثل همیشه.

شاید دربند با ما کاری می کند که بعد از فیلم، هنگام بیرون آمدن از سینما، کمی حواسمان را بیشتر جمع کنیم. شاید حتی کمی بدبین تر باشیم. ولی کسانی که به خاطر این موضوع دربند را فیلم خوبی نمی دانند، با الف و ب سینما مشکل دارند. چون در سینما محتوای خوب  و بد نداریم، فرم خوب و بد داریم. بعد از یکی دو سال سرد برای سینمای ما، بعد از این همه فیلم محافظه کار، بالاخره فیلمی پیدا شده که این چنین استخوان دار برای خودش جهانی می سازد، (به زعم دوستان، شهری تیره می سازد) و هشدار می دهد، بر مخاطب اش هم اثر می گذارد. باکی نیست اگر بعد از فیلم ته دلمان بگوییم لعنت به معجزه سینما، که چنین دیدمان را به اطراف عوض می کند. این هم هنر دربند است.

امتیاز : 2 از 4

 

محمدمعین موسوی

 

در همین رابطه بخوانید

 

زندگی شاید فقط باید یک نفس عمیق باشد! مروری بر فیلم ها و سینمای پرویز شهبازی


 تاريخ ارسال: 1392/7/21
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>some one:

نه، کاملا مخالفم فیلم خوبی نیست هیچ وقت نمیشه شخصیت محافظه کار نازنین رو توجیه کرد، که چگونه در شب اول توی اون خونه میمونه، با اغماض میشه قبول کرد، ولی شب دوم توی خونه موندن دیگه از اون شخصیت ساده و معصوم محال است! خیلی واضحه! اگه خودت رو جای نازنین بذاری، کاملا معلومه که اون شرایط رو در صورتی که خونه به این راحتی هم میشه گیر آورد!!!!!!! یک شب هم تو اون خونه نمیمونی. این اتفاق برای دانشجویان غیر تهرانی زیاد میفته ولی برای نازنین معصوم خیر! فیلم که ما رو از شخصیت اصلیش به راحتی جدا کرد همین، فیلم بد بود

44+24-

چهارشنبه 24 مهر 1392




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.