پرده سینما

چشم اندازی در مه؛ در آستانه سی و دومین جشنواره فیلم فجر

سعید توجهی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سینما قدسمجری برنامه تلویزیونی «هفت» از تهیه کننده یکی از فیلمهای روی پرده که به همراه کارگردان مهمان برنامه هستند می پرسد: از فروش فیلم چه خبر؟ که تهیه کننده با طمأنینه، آرامش، بی خیالی و یا هرگونه صفتی که بتوانید برای یک آدم پرت از موضوع متصور شوید، جواب میدهد اطلاعی ندارم. این صحنه شگفت آور و البته به همان اندازه طبیعی برای ما، تنها در کشور ما و سینمای آن می تواند اتفاق بیفتد، تهیه کننده فیلم دغدغه فروش فیلم و یازگشت سرمایه را ندارد، نتیجه آن هم همین است که می بینیم تماشاگرانی که با این همه مشکلات و گرفتاری روزمره که برای کسی حوصله و وقتی برای پرداختن به سرگرمی و فیلم دیدن نمی گذارد در هفته و ماه حداقل چند فیلم و سریال خارجی تماشا می کنند، اما از سالن های سینما که فیلمهای ایرانی نمایش می دهند قهر کرده اند و پا به آنجا نمی گذارند و اینچنین است که بنابه اظهار صاحب سینمای تازه تعطیل شده در یکی از میادین معروف پایتخت، درآمدی که  از در اختیار گذاردن توالت های سینما به رهگذران  کسب می کرده  بیشتر از فروش فیلمهای روی پرده بوده است. با این وضعیت فروش میلیاردی چند فیلم از حدود صد فیلم تولید شده در سال هم نمی تواند نشانه ای از رونق سینمای ایران محسوب شود.

در همین ارتباط و در راستای این قانون که همه چیزمان باید به هم بیاید، می توان واکنش دور از انتظار کارگردان محبوب و معروف سینمای ایران را در پاسخ به منتقدان سینمایی توجیه کرد. در این سینمایی که بازگشت سرمایه محصول تولیدی توسط سینماگران قرار نیست از مسیر جیب مصرف کنندگان ( بخوانید تماشاگران) انجام شود، تماشاگر به عنوان یکی از عناصر مهم این ارتباط دو سویه اهمیتی ندارد چه رسد به موجود فضول و مزاحمی مانند منتقد سینمایی که حتی در جوامع پیشرفته و دارای ظرفیت بالای نقد پذیری هم گاه تحمل نمی شوند، حال دیگر در این دیار که جای خود دارد. بنابراین در یک چنین وضعیتی نباید دوستان زیاد رنجیده خاطر شوند و یا در موقعیت  دفاع قرار گیرند و دوباره مباحث بی نتیجه یاد آوری و تبیین جایگاه نقد و منتقد در سینما و دهه طلایی نقد و روزگار افول آن را آغاز کنند، چرا که اصلاً مسئله این نیست و صورت این مسئله مدتهاست تغییر کرده است.

 

**********

 

چند روز دیگر سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر آغاز میشود و مسئولین سینمایی کشور (از هر جناحی) سالهاست به جشن و هیاهوی این ده روزه دلخوش کرده اند و مدام کارنامه عملکردشان در سینما را به برگزاری این جشنواره گره زده­اند و آنرا به خاطر  استقبال از سالنهای سینما (آن هم اغلب فقط در تهران) در این ایام مثبت و سرشار از موفقیت و افتخار ارزیابی میکنند.

ورودی آنجا که چند سالی است به «کاخ جشنواره» فیلم فجر معروف شده است پس از جدا شدن از اتوبان حکیم و عبور از یک تونل به یک دو راهی می رسد یکی به سمت بیمارستان میلاد و دیگری به سمت «کاخ جشنواره» و یا همان سالن همایشهای برج میلاد. سال گذشته در ایام جشنواره ،بعد از ظهر بعضی روزها که مصادف با زمان ملاقات بیماران در بیمارستان میلاد بود، دقایقی در ترافیک  قبل از آن دو راهی مهمانان کاخ جشنواره به ناچار با مردمی همراه می شدند که راهی بیمارستان بودند، در آن دقایق به این فکر می کردم که این می تواند نشانه ای باشد برا ی آسیب شناسی دردی که سینمای ما به آن مبتلا شده درد بی مخاطبی. درست سر همین دو راهی، راه مردمی که به دنبال درد و گرفتاری (بخوانید زندگی چرا که تأکیدم روی همین زندگی است و منظورم آن قرائت چپ گرایانه از هنر مردمی راوی رنج و درد مردم نیست.) خود هستند، از راه سینماگر جدا می شود. آنها بی اعتنا به کاخ جشنواره و سینما، پی زندگی و مشکلات  خود هستند و سینماگران راهی جشنی که هرساله با پول نفت باشکوه تر هم برگزار میشود. نتیجه چیست؟ سانس های شلوغ کاخ جشنواره در آن ده روز و سالن های سوت و کور سینما در 355 روز بقیه سال، انگار که از یاد برده ایم سینما برای چه بوجود آمد و چگونه و چرا در کمتر از یک قرن به مهمترین صنعت سرگرمی در دنیا تبدیل شد. سینمایی که رشد و گسترش آن در بده بستان و ارتباط با تماشاگران  بدست آمد و نه فقط در جشنواره ها، تئوری ها ،نظریه ها و مکتوبات سینمایی. این نکته را از یاد نبریم تماشاگری که نه زندگی روزمره و نه رویاهایش را روی پرده سینما نبیند حاضر نیست وقت و پول خود را صرف این سینما کند.

 

 


 تاريخ ارسال: 1392/11/8
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.