سپیده نیک اختر
بدون شك ابراهیم حاتمیكیا یكی از موفقترین كارگردانان عرصه سینمای ایران است كه توانستهاست در 15 اثر سینمایی كه تاكنون خلق كرده مخاطب زیادی را جلب كند. یكی از عناصر بارزی كه در تمام فیلمهای وی مورد توجه قرار گرفته، حضور مفید و فعال زنان در طیف وسیع و گسترده در ابعاد و نقشهای گوناگون و متفاوت است.
زنان در اغلب فیلمهای حاتمیكیا نقشهای كلیدی یا تكمیلی دارند كه بدون وجود آنها نقش قهرمان اصلی داستان دچار نقصان میشود. بعد از دیدهبان و مهاجر هیچ فیلمی از او بدون حضور زنان ساخته نشدهاست.
از کرخه تا راین
در سال 1370 حاتمیكیا به دنبال سوژه اصلی خود در میان جانبازان بسیجی میگشت كه آشنایی با خانم جلالی فیلمساز باعث شد در داستان خود خواهری برای این جانباز در نظر بگیرد و بار داستان روی دوش این دو نفر قرار بگیرد تا جایی كه وی مردد بود، خواهر را مبنای داستان قرار بدهد یا برادر را.
در واقع قصه اصلی داستان سعید و قهرمان اصلی نیز او هست، ولی راهنمایی مسیر به عهده لیلا خواهر سعید است. حضور خواهری كه سالها از وطن و عقاید خانواده فاصله گرفتهاست، بدون اینكه برادر نابینا حضورش را طلب كرده باشد، مثمر ثمر واقع میشود و وجودش لحظات تنهایی دوری از وطن را برای برادر پر میكند و نشان میدهد در كنار دنیای سیاست و جنگ، قانون خواهر و برادری و همخونی همواره جاری است. حاصل كار فیلم از کرخه تا راین شد كه توانست مخاطبان فراوانی را از اقشار مختلف به سالنهای سینما بكشاند.
نگاه حاتمیكیا به زنان در برخی فیلمهایش نگاهی دلگرم كننده است و از دید قهرمان اصلی فیلم، زنان پشتوانه و راهنما و یاریدهنده آنها محسوب میشوند. نمونه بارز آن در آژانس شیشهای، فاطمه همسر وفادار حاجكاظم است.
فاطمه كه سالهای سخت جنگ را در كنار همسرش گذرانده و دوریها و كمبودها را تحمل كرده، امروز در این شرایط دشوار همسرش را تنها نمیگذارد و به او قوت قلب میدهد و با آوردن پلاك برای حاجكاظم نشان میدهد سرسختانه از آرمان و عقاید همسرش و امثال عباس دفاع میكند. فاطمه به رفتن بی بازگشت همسرش راضی است و حاضر است در نبود او مسوولیت سنگین زندگی و بچهها را به تنهایی به دوش بكشد.
فاطمه نماینده بسیاری از زنان جامعه است كه در 8 سال دفاع مقدس همسران خود را به مبارزه و دفاع از آرمان و آب و خاك دعوت، تشویق و حمایت كردند. در آژانس شیشهای، شاید جنگ پایان یافتهباشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت. تا فاطمهها هستند و نفس میكشند، حاجكاظمها توان برخاستن و مقابله دارند.
اوج شخصیتپردازی
در سال1380 در فیلم ارتفاع پست با نوعی نگاه متفاوت نسبت به حق و حقوق ضایع شده بازماندگان بعد از جنگ روبهرو هستیم. اگر در آژانس شیشهای تنازع بر سر حیات است، در ارتفاع پست تنازع بر سر بقاست. در این فیلم دست و پا زدن قهرمانان داستان برای به دست آوردن نان و حق آب و غذاست كه در راس آنها قهرمان زن داستان، نرگس قرار دارد. نرگس زنی از جامعه قومی و عشیرهای از خطه جنوب كشور است كه سالها محل زندگیاش مورد هجوم دشمن بوده و سالهاست رنگ خوشی و آرامش ندیدهاست و بیرحمانه مورد سوءاستفاده همسرش برای رسیدن به مقاصدش جهت حمل اسلحه قرار میگیرد. شاید در نگاه اول عمل نرگس مورد تقبیح قرار بگیرد، ولی نرگس و خانواده همسرش گویا از جانب دنیا طرد شدهاند و غم نان و سیركردن شكم، او را به اینجا كشانده است.
شخصیتپردازی در ارتفاع پست به اوج خود میرسد و هركدام تاثیری ماندگار و بجای خود را دارند. نرگس نقطه قوت و كمال فیلم است و به آرامی در كنار آشوب حركت میكند و در هر آشوب و نزاعی باعث آرامش جمع میشود. تصمیم و عمل نرگس مكمل حركت قاسم، شوهرش است و در نهایت عمل و حركت تكمیلی به دست او صورت میگیرد.
هنگامی كه قاسم وارد عمل سرقت هواپیما میشود و خواستار تغییر مسیر آن به سمت دبی است، اسلحه را از نرگس طلب میكند، نرگس به او میفهماند كه مطابق میل او عمل نكرده و اسلحه را نیاورده و با اینكه تنها شخصی است كه از تصمیم قاسم با خبر است، ترجیح میدهد تا آنجا كه ممكن است از خشونت جلوگیری كند، اما در لحظهای كه جان قاسم در خطر است، دست به كار شده و اسلحه را بیرون میآورد و با این عمل حركتی را كه قاسم شروع كرده به پایان میرساند.
زن مستقل در روبان قرمز
سال 1378 حاتمیكیا با فیلم روبان قرمز وارد كار شد. تنها زن فیلم نیمه سوررئال حاتمیكیا، «محبوبه» زن جوان و جنگزدهای است كه پس از پایان جنگ تك و تنها به مزرعه ویران شدهاش در جنوب میرود.
داوود مامور خشن خنثیسازی مینهای زمان جنگ، مانع ورود محبوبه به خانهاش میشود. بتدریج قاسم و دوست افغانیاش، جمعه كه بشدت به لحاظ فكری متفاوت از داوود است به محبوبه علاقهمند میشوند و هر یك به شیوه خود این علاقه را ابراز میكنند.
زنان در اغلب فیلمهای حاتمیكیا نقشهای كلیدی یا تكمیلی دارند كه بدون وجود آنها نقش قهرمان اصلی داستان دچار نقصان میشود. محبوبه تنها شخصیت زن مستقل در تمامی فیلمهای حاتمیكیاست كه این بار نه حامی و پشتوانه كسی است نه مكمل كسی. محبوبه فقط به خاطر خودش تلاش میكند و با چنگ و دندان از سهم و منافع شخصیاش دفاع میكند. محبوبه نمونه زن تكامل یافته فیلمهای حاتمی كیاستكه دارای استقلال فكر و اندیشه است؛ زنی است آزاد و رها كه حضورش هیچ وابستگی به قهرمانهای دیگر داستان ندارد. در تصمیم و عمل ثابت رای است.
محبوبه زن شجاع و جسوری است كه زندگی را حق مسلم خود میداند و برای رسیدن به اهدافش روبانهای قرمز و مرزهای قرمز را پاره كرده و میشكافد تا راهی برای دوباره زندگی كردن بیابد.
شكاف بین نسلها
سال 1383 حاتمیكیا دست به خلق به نام پدر زد كه سال 1385 اكران شد. به نام پدر كه به ارتباط میان یك پدر و دختر می پردازد، از موضوعی اجتماعی با پس زمینه جنگ برخوردار است. فیلم درباره رابطه پدری بسیجی و دختر جوان اوست كه مینهای باقیمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدنش شده است.
گذشته از موضوع تكراری و غیر جذاب فیلم، به نظر میرسد شخصیتهای فیلم خسته و منفعل هستند و توان حضور و رویارویی با مشكلات را در زندگی ندارند. دختر كه شكاف نسلی باعث اختلافش میان وی و پدرش شده است، به هیچ وجه حاضر به درك شرایط و عقاید پدر نیست و پدر را عضو ناكارآمد و اضافه در جامعه میبیند.
دختر در این فیلم رفتار بهنجاری از خود نشان نمیدهد و قادر به درك مناسبات نیست، وی نماینده نسل جوان و نویی است كه با مفاهیم جنگ بیگانهاند و حتی پدران خود را نمیشناسند. لیكن شخصیت این دختر در عمل به عنوان شخصیت زن قابل بحثی در فیلمهای حاتمیكیا در نیامده است. در سال 1387 با اتفاقی عجیب در روند فیلمسازی حاتمیكیا مواجه میشویم. نظر حاتمیكیا به یكباره متوجه خیل كثیری از زنان جامعه میشود كه همه آنها دارای مشكلی یكسانند و حاتمیكیا مشكل این زنان را در فیلمی به نام دعوت به نمایش گذاشت.
در این فیلم، تعداد كثیری بازیگران مطرح سینما، ایفای نقش كردند. ولی در كل فیلم دعوت چنگی به دل نمیزند و آن را میتوان تافته جدا بافته در میان آثار حاتمیكیا دانست. فیلمی كه در آن نشانی از شخصیتهای زن تاثیرگذار نیست.
به رنگ ارغوان آخرین فیلم اكران شده حاتمیكیاست كه محصول 1383 است. ارغوان دانشجوی رشته جنگلداری است كه به دلیلی ناشناخته تحت كنترل مامور امنیتی و اطلاعاتی قرار میگیرد و تمام مكالماتش شنود میشود. ارغوان به طور ناخواسته قربانی مسائل سیاسی میشود و پی میبرد كه از او به عنوان طعمهای برای به دام انداختن پدرش كه سالهاست فراری است، استفاده شده است. ارغوان، دختر پاك و بیآلایشی است، متوجه علاقهمندی مامور امنیتی به خود شدهاست. او از گوهر عشق استفاده میكند تا پدرش زنده بماند. عشق، ارغوان را از «طعمه» به انسانی تاثیرگذار تبدیل میكند كه میتواند مسیر جریانهای زندگی را تغییر دهد. حاتمیكیا در فیلم به رنگ ارغوان نشان داده كه گاهی فقط یك زن میتواند مسیرها و اهداف را عوض كند.
منبع: جام جم آنلاین
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|