پرده سینما

ستاره بودن برایم کافی نبود؛ گفتگویی خواندنی با نیکی کریمی

پرده سینما

 







 

 

 

-برای من بازیگری تیتر درست کردن برای روزنامه ھای زرد و خبرسازی نیست. من به علت دیگری به سینما آمدم.

 

-پری با اینکه اقتباسی آزاد از رمان فرانی و زویی سالینجر بود اما به شکلی براساس خود من نوشته شده بود.

 

-من ھم می خواندم که منتقدان در پس آن جایزه ھا که به من نمی رسید نظری متفاوت با داوران داشتند، مردم ھم اعتقاد دیگری داشتند. در آن روزھا تنھا این فکر را با خود داشتم که اگر چیزی تحت عنوان حق وجود دارد از بین رفتنی نیست. اگر حقی داشته باشید، یک جای دیگری به شما خواھد رسید.

 

-من ھمیشه دنبال ادبیات بودم.

 

-به نظرم اگر مردم با شیفت شب ارتباط برقرار می کنند برای این است که ھر کسی یک کمی از این راھی که کاراکتر مرد قصه می رود، رفته است.

 

 

نیکی کریمی. عکس از الهام عبدلی. سایت پرده سینمادر یکی از روزھای میانه آذرماه، روزی که آسمان مه گرفته بود و زمین سفید پوش اولین دانه ھای برف سال، مقابل ھم نشستیم، رودررو با نیکی کریمی اولین ستاره زن سینمای ایران بعد از انقلاب، بانوی ھنرمندی که ھرچند سالھا قبل با عروس بھروز افخمی یک شبه درخشید و نگاه سینما و مخاطبان را به خود معطوف کرد ولی تنھا در فضای بازیگری نماند و به گفته خودش بازیگری برایش کافی نبود. خیلی زود سینمای جھان توان و نگاه ھنری او را متوجه شد و جایی میان داوران جشنواره ھای بزرگ سینمایی یافت. سالھا دستیار عباس کیارستمی بود، سالھایی که نگاه مشترک به سینما باعث استمرار این ھمکاری شد تا اینکه خود، پشت دوربین ایستاد و اولین فیلم مستند خود داشتن یا نداشتن را کارگردانی کرد و در ادامه، ھم مقابل دوربین کاراکترھا را بازی کرد و ھم در پشت دوربین فیلمسازی را پیگیر بود.

به بھانه اکران چھارمین فیلم نیکی کریمی شیفت شب که این روزھا بر پرده اکران است در کافه ای کوچک و دنج، در شمالی ترین نقطه تھران، مقابل ھم نشستیم و از گذشته تا امروزھایش را مرور کردیم. او از علایق و دغدغه ھا به عنوان یک بانوی ھنرمند سینمای ایران و مشکلات کارگردانی از جنس زن بودن گفت. گفتوگو با نیکی کریمی را در بلندترین شب سال بخوانید.

 

 

*می توان نیکی کریمی را تنھا ستاره سینمای بعد از انقلاب ایران دانست که توانسته است بیش از دو دھه و نزدیک به 25 سال، ستاره بودن خود را مستمر حفظ کند سرآغاز حضور در سینما برای شما سال 1368 و با فیلم وسوسه ششمین اثر جمشید حیدری بود اما شناخته نشدید تا اینکه در فیلم سینمایی عروس به قول معروف راه یک شبه را صدساله رفتید و ستاره شدید، ستاره ای که در ابتدا تنھا به خاطر چھره اش دیده شد ولی زمانی طول نکشید که، کاراکتر سازی ھایی حرفهای به نمایش گذاشتی، ستاره شدن شاید آنچنان سخت نباشد وی ستاره ماندن سخت است آن ھم در سینما که سعی برای حذف ستاره ھا نیز وجود دارد.

 

_فکر می کنم ماندگاری ھر جایگاھی به شخصیت ھر انسان برمیگردد. به جھان بینی اش، به اھمیتی که به خودش و کارش میدھد. به نظر من ھرکسی درکار خودش اگر جدی بوده و حرف هاش برایش مھم باشد، با عشق، علاقه و ایمان پیگیر کارش می شود و قطعاً موفق خواھد شد.

 

*یک اتفاق شما را به سینما وارد کرد ولی در ادامه دراین عرصه ماندن تصمیمی بود که خودتان گرفتید و اما تنھا بازیگر نماندید، در ادامه ھر روز یک به اضافه به دنیای ھنری خود افزودید، یک روز عکاسی، یک روز دستیاری،یک روز فیلمبرداری، تا امروز که یکی از کارگردانان زن سینمای ایران ھستید، آن اتفاق اولی چه تحولی در زندگیتان ایجاد کرد؟

 

_بله! آمدن من به سینما مثل آمدن خیلی ھای دیگر اتفاقی بود ولی من سال ھا قبل تر ازآن ھمیشه از علاقه ای که به تئاتر داشتم می گفتم، در برنامه ھای تئاتر مدرسه ھم حضور ھمیشگی داشتم. به ھرحال یک بخشی از اتفاقات قسمت است ولی علاقه و پشتکار باعث می شود تمرکز برای رسیدن به خواسته خود داشته باشید و این تمرکز راه رسیدن به دلخواه را ایجاد می کند.

 

*فیلم «وسوسه» را امکان دارد خیلی ھا ندیده باشند ولی «عروس» را اکثرا دیده اند، می توان به جرات گفت اگر 70 میلیون جمعیت ایران باشد 50 میلیون این فیلم را دیده اند.

 

نیکی کریمی. عکس از الهام عبدلی. سایت پرده سینما_خیلی ھا ھم دو، سه مرتبه دیده اند.

 

*بله ھمین طور است از «عروس» گفتیم، فیلمی که درست دو سال بعد از پایان جنگ تحمیلی ایران و عراق بر پرده سینماھای کشور به اکران درآمد، در روزھایی که سینمای ایران ژانر عاشقانه کم به خود می دید و این فیلم با نمایش خود حال و ھوای سینما و مخاطب را نسبت به سینما تغییر داد. خیلی ھا می گویند «عروس» کاملاً تجاری است ولی به اعتقاد من این فیلم اثری بود که آن زمان اجتماع نیاز به دیدن اش داشت، تماشای عشق در فضایی که به شدت درگیر دغدغه ھای اقتصادی پس از جنگ بود و نیاز به حال بھتری داشت، «عروس» را این روزھا چگونه می بینید؟

 

_اصطلاحی در مورد فیلم ھای کلاسیکی که می مانند وجود دارد که به آن «کالت مووی» می گویند، این آثار در واقع در ھمه کشورھا در تاریخ سینما باقی میماند، فیلم عروس به نظرم یک موقعیت جادویی داشت، از این لحاظ که ھمه در آن فیلم تمرکز خیلی زیادی داشتند و نتیجه اش یک اتفاق جادویی بودکه ھمیشه برای کارھای «کالت» می افتد و در عروس  ھم افتاد. به نظر من ھم، عروس یک فیلم تجاری صرف نیست، خیلی لحظات زیبایی دارد، ھمان جادو باعث می شود، مرد، زن، جوان و مسن ھمه با قصه و فیلم ارتباط برقرار کنند و از ھمه بیشتر با آن ھمذات پنداری کنند. عروس در مورد رویاھا و آرزوھاست. قصه از جوانی می گوید که در فقر دست و پا می زند و این میان عاشق می شود و خود را به ھر دری می زند که شرایط ازدواج با دختر مورد علاقه خود را مھیا کند. این قصه مثل قصه ھای قدیمی است، این باعث می شود، ھمه مخاطب ھا احساس کنند این داستان را قبلاً خوانده یا دیده اند و خود را جای کاراکترھای فیلم می گذارند.

 

*گفتید «عروس» از رویاھا می گفت، سینمای امروزھای ما از رویا کم میگوید به شکلی که 80 درصد آثار امروزی به گفتن از این مبحث با مخاطب می پردازد که: این که می بینی در جامعه ھست، حواس ات باشد اجتماعی ساختن ھم عالی است ولی به طور کل سینمای ما به اجتماعی سازی با نگاه به زمان حال معطوف شده و به بخش تفریحی سینما که ھمراه با سرگرم کردن تماشاگر به شکل حرفه ای و با ساختاری درست مباحث اجتماعی و روانشناختی را با او به صحبت بنشیند یا مثل «عروس» از رویاھا بگوید، نداریم.

 

_نمی توانم بگویم سینمای ما پرداختن به این ژانرھا را ندارد ولی بله خیلی کم است.

 

 

*اگر در مورد این فیلم به عنوان فیلمی که با رویای مردم در ارتباط است گفته شد برای این بود که بعد از دیدن فیلم «عروس» مردم که سالن سینما را ترک کردند با خود این زمزمه ذھنی را داشتند: دلم می خواھد عاشق شوم یا یادش بخیر فلان فرد را دوست داشتم. عاشقانه ھای فکر مردم بیدار شد، چرا تا این حد پرداخت به آثار عاشقانه در سینمای ما بیرنگ است، تاحدی که تعداد فیلمھای موفقی که دراین ژانر ساخته شده است به انگشتان دو دست ھم نمی رسد؟

 

_بله، آثار عاشقانه بسیار کم است و اگر ھم ھست آنقدر عمیق نیست که ذھن مخاطب را به فکر بیاندازد. این ھمه فیلم ھایی ساخته می شود که قصد دارند از عشق بگویند ولی مخاطب اصلاً آن حس عشق واقعی و باورکردنی را از داستان نمی گیرد.

 

نیکی کریمی. عکس از الهام عبدلی. سایت پرده سینما* نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب، نامشان به عنوان اولین ستاره ھای سینمای ایران بعد از انقلاب ثبت شده است چگونه است که یک ستاره می تواند سه دھه خود را درخشان حفظ کند؟

 

_می توانم بگویم اولین اصل عشق و علاقه است، من اول راه بودم و می خواستم یاد بگیرم... و با علاقه ای که داشتم جلو رفتم. بعد ھم تمرکز بسیار مھم است. فکر کنم بعد ھم پشتکار، جدی بودن، اصلاً اھمیت ندادن به حاشیه ھا مھم است.

 

*شما تمام شاخصه ھایی را که یک بازیگر باید داشته باشد تا جامعه شروع به حاشیه سازی برای وی می کند دارا ھستید، حاشیه ھا با گفتن از ظاھر بازیگران شروع می شود بعد حاشیه سازان روی کارھا و نوع زندگی و فعالیت ھای اجتماعی فرد تمرکز می کنند ولی در تمام این سالھا کمترین حاشیه گویی ھا از نیکی کریمی بود، شاید بتوان گفت آن اتفاق خوب برای این ستاره که توانسته است ستاره بودن خود را حفظ کند ھمین دوری از حاشیه ھاست، بازیگری که در فضای مجازی حضورش وجود دارد، در عرصه ھای مختلف اجتماعی و ھنری حضور داشته است، ھیچ وقت ھم نشده که چند سال از دنیای بازیگری و سینما دور بماند، چگونه سیلاب حاشیه ھا را از خود دور نگھداشته؟

 

-واقعاً نمی دانم، فقط می دانم که وقتی خودت جدی ھستی و داری کارت را جدی انجام می دھی آن حاشیه ھا به وجود نمی آیند ولی وقتی سطحی کار می کنی، حاشیه ھا سراغت می آیند. حالا اگر بخواھیم راجع به بازیگری صحبت کنیم ھمانطور که گفتم خیلی چیزھا در شخصیت ھر آدم نھفته است. من به دور از جنجال زندگی می کنم و سال ھا ھم ھمینطور بوده. برای من بازیگری تیتر درست کردن برای روزنامه ھای زرد و خبرسازی نیست. من به علت دیگری به سینما آمدم.

 

نیکی کریمی. عکس از الهام عبدلی. سایت پرده سینما*وقتی به آثار سینمایی ای که شما در آن بازی داشتند نگاه می کنیم، فیلمھایی که بعد از «عروس» بازی کردید آثار متفاوتی بود، یک دفعه نیکی کریمی از یک بازیگر که تنھا چھره اش مطرح شده بود به ھنرمندی مبدل شد که کاراکترھایی را به تصویر می کشید که پردازش آنھا ساده نبود. اغلب نقش ھایی بود که نگاه سینما را به نیکی کریمی و بازیگری اش تغییر داد. از این ھمه تغییر در ابتدای راه بگویید، تغییری که نه تنھا در نحوه بازیگری شما بود که دنیای انتخاب نقش ھایتان را نیز به طور کل تغییر داد، چطور دچار این ھمه تغییر در تفکر و انتخاب در مورد سینما شدید؟

 

_دنیایم تغییر نکرده بود، دنیای من ھمین بود. ھمان روزھای تصویر برداری فیلم عروس با بھروز افخمی و نعمت حقیقی ساعت ھا در مورد ادبیات و کتاب حرف می زدیم. بعد از فیلم عروس بازی در خیلی از فیلم ھای تجاری به من پیشنھاد شد ولی من یک سال صبر کردم و با خود گفتم: من یا در سینما کار نمی کنم و از این عرصه می روم یا اگر ماندم تنھا با کارگردان ھای عمیق و مؤلف و با نقش ھای جدی کار خواھم کرد. آن زمان بازیگران موفق سینما از نگاھم فاطمه معتمدآریا و سوسن تسلیمی بودند. برای شھرت به سینما نیامده بودم.

 

*شھرت برایتان به قول معروف یک شبه کسب شده بود.

 

_بله ولی می دانستم ماندگار بودن در سینما این نیست که مدام در کارھای مختلف کار کنم. تنھا برای اینکه باشم و شھرت ادامه پیدا کند. می دانستم که در بازیگری باید بگیرم.

 

*برای رسیدن به این ھدف و صبوری برای نقش ھای خوب و جدی آن ھم در آن سن و سال به یک جرقه فکری قوی نیاز دارد به یک مشاور حرفه ای. این مشاور می تواند از دل کلمات کتاب ھا پیدا شود، در لحظه ھای دیدن آثار سینمای جھان و ایران و حتی ھمفکری خانواده برای اینکه بھتر و سنجیده تر انتخاب کنید. جرقه کجا زده شد؟

 

_تصوری بود که خودم داشتم. می دانستم اگر کمی اشتباه در انتخاب داشته باشم مسیر کار در سینما برایم تغییر می کند و ھمین دانستن به من دقت می داد.تصمیم گرفتم منتظر بمانم.

 

نیکی کریمی. عکس از الهام عبدلی. سایت پرده سینما*درست ولی برای رسیدن به این خواسته نیاز به دانش بازیگری غنی تری بود، کاراکترھایی که در «پری»، «سارا»، «برج مینو»، «دو زن» و... بازی کردید، نشان از تمرین بر نوع نقش آفرینی ھا داشت، این تغییر در نوع بازیگری چگونه شکل گرفت؟

 

_یک مدت خودم را از سینما دور نگه داشتم، منتظر نقش درست بودم و در زمان این انتظار کتاب ھای روانشناسی و فلسفی زیاد خواندم، تلاش برای خودشناسی قوی تری از خود داشتم. آن زمان کتاب خوانی ھایم خیلی عمیق بود. با نظم خاصی، کتاب می خواندم، نویسنده ھا را انتخاب می کردم و از اولین کتاب تا آخرین کتاب تا آن زمان منتشر شده شان را می خواندم و بعد به سراغ نویسنده بعدی می رفتم و می خواندم. وقتی در چنین فضایی قرار می گیرید بر خودتان نیز تأثیر می گذارد. بعد از بازی در سارا یک سال رفتم آمریکا، آنجا بودم که مھرجویی پیشنھاد بازی در پری را به من داد. پری با اینکه اقتباسی آزاد از رمان فرانی و زویی سالینجر بود اما به شکلی براساس خود من نوشته شده بود. دختری با درگیری ھای ذھنی فراوان. آن روزھا من نیز ھمچون کاراکتر پری درگیری ھای فلسفی و سؤالات زیادی داشتم. بنابر این احساس غریبگی با نقش پری نداشتم.

 

*گفتید رفتید آمریکا، سفرکردید که در آن کشور طراحی بخوانید. این مسافرت در شرایطی شکل گرفت که در کشور خودتان تازه ستاره سینما شده بودید. برای ستاره ماندن نیاز به حضور در این عرصه بود ولی شما تصمیم گرفتید بروید. طراحی را می شد در ایران ھم خواند، زمانی که قصد سفر کردید تصمیمی برای رفتن از ایران داشتید؟ به حتم دلیل دیگری جز درس خواندن وجود داشت، چه چیزی شما را به فرودگاه مھرآباد آن زمان رساند و رفتید؟

 

_علت رفتن این بود که سینما و ستاره بودن سینما برایم کافی نبود. می دانستم که از زندگی بیشتر می خواھم، در آن سن و سال می خواستم بیشتر درس بخوانم و بدانم. چنین افکاری در سرم می چرخید. وقتی ھم رفتم، در آن مقطع زمانی بازی در فیلم ھایی در آنجا به من پیشنھاد شد. می توانستم بازی کنم و بمانم ولی وقتی پیشنھاد پری به من شد برگشتم.

 

نیکی کریمی. عکس از الهام عبدلی. سایت پرده سینما*بعد از بازگشت به ایران در آثار موفقی حضور داشتید و کاراکترھای خوبی ھم خلق کردید. فیلم ھایی که بعد از ساخت راھی جشنواره فجر می شدند، داوران آثار را می دیدند، بعضاً کاندید بھترین بازیگر ھم می شدید ولی سیمرغ در دستان تان جای نمی گرفت، سالھا این اتفاق در فستیوال سینمایی ایران برایتان رخ داد، اینجا به سیمرغ نمی رسیدید ولی ھمزمان با ھمان فیلم ھا در جشنواره ھای جھانی درخشان دیده می شدید و جوایز بسیاری را کسب کردید، این جایزه نگرفتن ھای خود در ایران را برگرفته از نگاه مردانه داوران می دیدید یا علت این تفاوت در نظر داوران ایرانی و خارجی را چیز دیگری می دانید؟

 

_ماجرای کاندیدا شدن برای سیمرغ از ھمان ابتدا با عروس، سارا و پری و دو زن و... پشت سرھم وجود داشت. به عنوان بازیگری که داشت کار می کرد کاندیدا شدن برایم خوشایند بود. اینکه این ھمه سال جایزه دریافت نمی کردم برایم عجیب بود ولی ھمان زمان ھم فکر می کردم شاید حق دریافت سیمرغ برای دیگری بوده است. یادم نمی آید که ناراحت شده باشم که: «این جایزه حق من بود.» من ھم می خواندم که منتقدان در پس آن جایزه ھا که به من نمی رسید نظری متفاوت با داوران داشتند، مردم ھم اعتقاد دیگری داشتند. در آن روزھا تنھا این فکر را با خود داشتم که اگر چیزی تحت عنوان حق وجود دارد از بین رفتنی نیست. اگر حقی داشته باشید، یک جای دیگری به شما خواھد رسید. ھنوز ھم به این اصل اعتقاد دارم بنابراین با خود اینگونه می گفتم: شاید به نفعم است، تمرکزم را بیشتر می کند تا بھتر کار کنم و الکی گول این را نمی خورم که الان جایزه گرفتم و خیلی بزرگ شده ام و مانع پویایی ام شود. البته ھمان ابتدا با بازی در نقش سارا جایزه صدف نقره ای را از چھل و یکمین جشنواره فیلم سن سباستین (اسپانیا، ١٩٩٣) که یکی از چھار، پنج جایزه مھم جھان است، دریافت کردم. حتی اولین داوری سینمای جھان در چھل و سومین جشنواره بین المللی فیلم تسالونیکی، یونان انجام دادم، رییس جشنواره به من گفت: من فیلم سارا را در سن سباستین دیده بودم و تو ھمان بازیگری ھستی در آن جشنواره جایزه گرفته بودی.

 

*تکرار چنین اتفاقاتی در جشنواره فجر آن ھم در طی سالیان، به شکلی شده است که خیلی از ھنرمندان این عرصه اینگونه می گویند: «فجر یک میھمانی سینمایی است، به ھر کسی دوست دارند جایزه می دھند، زیاد ھم خوب بودن ھنرمند سیمرغ گرفته مھم نیست مگر اینکه آنقدر ھنر آفرینی درخشان باشد که نشود از کنارش ساده گذشت و گرنه به یک سری دوست دارند سیمرغ بدھند و می دھند.» نگاه ھا را نسبت به جشنواره فیلم فجر سرد کرده است. ھستند ھنرمندان مطرحی که می گویند: «دیگر برایمان مھم نیست به جشنواره فجر می رسیم یا نمی رسیم.» تکرار انتظار به حق رسیدن و نرسیدن باعث شده است بعضی ھا دلسرد شده و نگاه از این فستیوال برگرفته اند.

 

_من این اعتقاد را ندارم. به خاطر اینکه جشنواره فجر به ھرحال اتفاق و رویداد سینمایی سال کشور ماست و قطعاً برای خیلی ھا این فستیوال مھم است.

 

 

نیکی کریمی. عکس از الهام عبدلی. سایت پرده سینما*بپردازیم به سال 80، زمانی که به این نتیجه رسیدید دیگر تنھا بازیگری کافی نیست، الان می خواھم فیلم بسازم و فیلمسازی برایتان با یک مستند شروع شد «داشتن یا نداشتن». این اولین تجربه کارگردانی شما بود، چرا سوژه ناباروری را برای اولین فیلمی که نام نیکی کریمی به عنوان کارگردان آن مطرح میشد انتخاب کردید؟

 

_من در یک روز نگفتم دیگر تنھا بازیگری بس است. من از سالی که طعم گیلاس ساخته شد با کیارستمی ھمکاری کردم. در مسیر این ھمکاری ھا متوجه شدم، این سینما، ھمان دنیایی را دارد که دوست دارم. سینمایی که واقعیت است، سینمای بدون اتفاقات عجیب و غریب. آن زمان خانه ام در منطقه زعفرانیه بود، دقیقاً رو به روی یک مرکز ناباروری، یعنی من ھر روز صبح از پنجره آدم ھایی را می دیدم که به آن مرکز می آمدند و می رفتند، زوج ھایی که از ساعت پنج و شش صبح مقابل در مرکز می نشستند تا وارد شوند و راھی برای حل مشکل خود بیابند. یک روز از خانه که بیرون آمدم یکی از خانم ھای مراجعه کننده به آن مرکز را سوار ماشین کردم. در راه از او سؤال کردم: «شما به این مرکز آمده بودید؟» گفت: «بله، سه مرتبه است "آر بی اف" کرده ام ولی جواب مثبت نگرفتم و زندگیم رو به بن بست رفته است و چاره ای جز جدایی از ھمسرم ندارم.» او می گفت و من با خود فکر می کردم: »من در یک سنی با خودم تصمیم گرفتم که بچه دار نشوم، حالا یک آدمی ھمسن و سال من تا این حد دنبال بچه دار شدن است و زندگی اش به این بچه دار شدن و نشدن وابسته است. در این جھان چه خبر است؟» این سؤال ذھنی ام را با سیف اله صمدیان که او نیز آن سالھا با کیارستمی ھمکاری می کرد مطرح کردم و او گفت: سوژه فیلم مستند خوبی است. قضیه را با کیارستمی مطرح کردم و ھم تھیه کنندگی کار را به عھده گرفت. یک سالی درگیر ساخت این مستند بودیم و فیلم داشتن یا نداشتن را ساختیم. ھمان روزھای که این مستند این سو و آن سو اکران می شد، من نوشتن فیلمنامه یک شب را شروع کردم. فکر کنم ھمان روزھا دیوانه از قفس پرید را بازی می کردم و یادم ھست که کتابی ھم در حال ترجمه داشتم. من ھمیشه دنبال ادبیات بودم. ده سال با کیارستمی ھمکاری کردم و ھمه اینھا در کنار ھم تجربه اندوزی برایم شد و تصمیم گرفتم اولین فیلم بلندم را بسازم.

 

*از کیارستمی گفتید و حال وقتی فیلم ھایی که شما کارگردانشان بودید را به تماشا می نشینیم ھمان ریتم و سبک کیارستمی را دارد که بین مستند و داستانی قرار می گیرد. در فیلمسازی تحت تأثیر کیارستمی ھستید؟

 

_سینما ھم از ھنرھای دیگر جدا نیست. در سینما ھم ھر کسی به سبکی کار می کند. دنیای ذھنی و جھان بینی ام خیلی به کارھای کیارستمی نزدیک است.

 

نیکی کریمی. عکس از الهام عبدلی. سایت پرده سینما*شاید بتوان گفت بعد از عباس کیارستمی بیشترین آمار داوری در فستیوال ھای خارجی را نیکی کریمی از ایران داشته است، بیش از 30 داوری در جشنواره ھای مطرح سینمایی دارید. به نظرتان زن بودن شما به عنوان یک ھنرمند از ایران در انتخاب داور مطرح بوده یا نه، دلیل دیگری وجود داشت که تمایل داشتند شما به قضاوت فیلم ھای آنھا بنشینید.

 

_ تمام این سالھا در جشنواره ھای جھانی کارھای مرا می دیدند، گذشته از آن در سال ھای پیش تمام داوران این جشنواره ھا به فستیوال فجر می آمدند و آثار را می دیدند و مشاھده می کردند که من بازیگری ھستم که ھر سال فیلم در جشنواره دارم (دوزن، نیمه پنھان، واکنش پنجم، دیوانه از قفس پرید) فیلم ھایم را می دیدند. خیلی از این فیلمھا ھم در جشنواره مختلف جھان جایزه کسب کرده بود.

 

*«یک شب» اولین فیلم بلندی بود که نام کارگردانی شما را برخود داشت و در ادامه «چند روز بعد» ساخته شد، دو فیلم که شما در ایران ساختید، اینجا اجازه اکران پیدا نکرد و مورد بی توجھی قرار گرفت ولی آن سوی مرز، در جشنواره ھای بزرگ مثلاً در کن درخشید. در ادامه باز فیلم ساختید. اینجا با بی توجھی مواجه شد تا رسید به «شیفت شب» که انگار دیگر چاره ای جز توجه نشان دادن نبود.

 

_برای من ھم بسیار دردناک بود. مثلاً یک شب به جشنواره کن رفت و در خیلی جشنواره ھا دیده شد که خیلی ھم خوب بود ولی به ھرحال ھر فیلمسازی وقتی اثرش در کشور خودش اکران می شود تازه حس می کند فیلم ساخته است. سوت پایان فیلم خوبی بود ولی به نظرم خیلی در حقش اجحاف شد. در بخش رقابتی جشنواره نبود، در یک بخشی قرار گرفت که دیده نشد.

 

*نگاه سینماگرانی که نامشان به عنوان ھنرمندان برجسته جھانی مطرح است در فضای داوری ھایشان به آثار شما مثبت بوده و آنھا را برجسته دیدند، صادقانه بخواھید بیان کنید به نظرتان فیلم ھای شما موفق بود یا اینکه اثری به کارگردانی یک زن ایرانی از خاورمیانه، سرزمین ناشناخته آنھا آمده بود توجه ھا را به خود جلب می کرد؟

 

_فکر نمی کنم موقعیت مکانی و جنسیت کارگردان برایشان مطرح باشد. ھمان طور که گفتید سابقه دهھا داوری سینما در جشنواره ھای مختلف داشتم. در ھمین آخرین داوری ای که وایادولید اسپانیا بود ما تمام جوایز اصلی را به دو فیلم ایسلندی دادیم. در ھمان جشنواره آثار ایرانی ھم بود ولی جوایز در نھایت به این دو فیلم داده شد ولی به ھرحال کتمان نمی کنم که یک جشنواره ھایی در یک زمان ھایی تصمیم می گیرند که حرکتھایی سیاسی انجام دھند ولی این ھمیشگی نیست.

 

*«شیفت» شب اولین فیلم سینمایی از شماست که بعد از سه فیلم دیگرتان که به اکران نرسید، اکنون در سینماھای ایران بر پرده اکران است. به عبارتی بالاخره فیلمی از شما موفق به دریافت مجوز اکران عمومی شد، از حس عبور از بن بست اکران بگویید از اینکه مردمان ایران می توانند فیلمی از شما را ببینند؟

 

_خیلی خوشحال ام. خوشحال ام از بابت اینکه مردم حس فیلم را دریافت کرده اند. ھمذات پنداری اتفاق افتاده است چون قصه از حال حاضر می گوید، مردمان اش از طبقه متوسط ھستند، انسانھایی که چنگ می اندازند تا به شکلی به آرمان ھای خودشان برسند. یادم ھست وقتی دو سال پیش داشتیم با علی اصغری داشتیم فیلمنامه را بازنویسی می کردیم، کامبوزیا پرتوی، کیانوش عیاری، خیلی ھا بودند، صحبت که می کردیم گفتم: الان وقتی پیچ تلویزیون را باز می کنیم، ھمه شبکه ھا بانک ھا و مراکزی را نشان می دھند که خبر از جایزه ھای زرین می دھند، قصه یک آدمی را می خواھم که ھمین الان پیچ تلویزیون را بازکرده، جلو زن و بچه اش می گوید: من می خواھم این زندگی را برایتان فراھم کنم و ھر کسی راھی برای رسیدن به این فکرش را پیدا می کند.

تحریم ھا خیلی به مردم فشار آورد. حالا ھر کسی به یک نحوی، آن که بیزینس کلان داشت یک عالمه شکست خورد، طبقه متوسط ھم مثلاً ماشین اش را فروخت، این کار و آن کار را انجام داد که مثلاً سرمایه اش را دو برابر کند که این میان خیلی ھا ھم شکست خوردند. این فیلم در مورد چنین آدمھایی است. به نظرم اگر مردم با شیفت شب ارتباط برقرار می کنند برای این است که ھر کسی یک کمی از این راھی که کاراکتر مرد قصه می رود، رفته است. از سوی دیگر در بخش خانواده داستان، عدم ارتباطی که بین زوج قرار دارد ھم نکته دیگری بود که این روزھا در جامعه وجود دارد. خانواده ھایی که از ھم دور ھستند و پشت اینترنت دنبال فضای خود ھستند. خانواده ھایی که به ظاھر با ھم ھستند ولی در حقیقت از ھم جدا شده اند. شعار فیلم ما «با من حرف بزن است». برای این دلیل این شعار انتخاب شد که اگر مرد داستان از ابتدا آمده بود و حقیقت را به ھمسرش گفته بود شاید مسیر راه دیگری می رفت. به ھرحال من فکر می کنم ھر تماشاگر یک بخش از خوش را در این فیلم می بیند. علت اینکه مردم با این فیلم ارتباط برقرار می کنند این است که در مورد ھمین دوره است و کلنجارھای این روزھا مردم می گوید.در بخش پردازش به ھویت کاراکتر زن داستان برایم خیلی مھم بود که زنی را نشان دھم که نمونه یک زن ایرانی است، زنی که حاضر است ھر فداکاری برای زندگی خود انجام دھد. می خواستم کاراکتر زنی را نشان دھم که در کنار ھمه این فداکاری ھا گلیم خود را از آب بیرون می کشد و در مشکلات خود را نمی بازد.

 

*در سکانس آخر فیلم ناامیدی پخش نمی شود، یک امید در میان آن ھمه بدبختی برای کاراکترھای داستان ایجاد می شود، فکر می کنید این امید باعث شد که بتوانید مجوز ساخت «شیفت شب» را دریافت کرده بسازید و به اکران ھم برسانید؟

 

-من حتماً دلم می خواست این امید در فیلم وجود داشته باشد. به ھر حال وقتی صحبت از خانواده می شود و افرادی که تلاش کرده اند، قطعاً باید به نتیجه رسید، تلاش نتیجه می دھد و من می خواستم این اصل در این فیلم باشد.

 

*در بازیگری ھای لیلا زارع، در سکانس ھایی انگار خود شما ھستید، مثلاً در سکانسی که به درمانگاه می رود تا آن زن را ببیند، وقتی درحال صحبت با ھم ھستند، حرکات، نوع نگاه، طرز بیان کلمات، ھمه و ھمه جنس بازیگری ھایی که از شما دیده بودیم تداعی می کرد، چقدر در کاراکتر سازی "ناھید" با بازی لیلا زارع شما دخالت داشتید؟

 

 

_این بعید نیست، این نقش خیلی مھم بود، برای رسیدن به فضایی که من از "ناھید" قصه می خواستم با لیلا زارع خیلی کار کردیم.

 

*خودتان در فیلم بازی کردید، در نقشی که نقش اول نیست. با این ھمه حساسیت روی نقش "ناھید" داستان چرا خودتان آن را بازی نکردید؟

 

_کارگردانی، تھیه کنندگی و بازیگری ھمه با ھم کار ساده ای نیست. به خصوص که نقشی که بازی کردم نیز برایم مھم بود. به نظرم ساختار آن کاراکتر نیز احتیاج به دقت بسیاری داشت، چند نفر ھم آمدند و برای بازی در آن نقش تست دادند ولی انتخاب نشدند، در نھایت خودم بازی کردم.

 

*رنگ فیلم را کرم و آبی خیلی ملایم انتخاب کردید برای چنین قصه ای چه شد که به انتخاب این رنگ برای فیلم رسیدید؟

 

_ما چند روزی برای اتانولاژ رنگ فیلم وقت صرف کردیم، رنگ ھای مختلفی را بررسی کردیم و درنھایت به این رنگ ھا رسیدیم به نظرمان این رنگھا با فضای ترس و دلھره فیلم ھماھنگی داشت.

 

*نام شما دیگر به عنوان کارگردان زن در سینمای ایران مطرح است. کارگردانی سخت است، یک زن کارگردان در ایران بودن چه سختی ھای به اضافه ای دارد؟

 

_ھمیشه این را می گویم که اگر مشکلی وجود دارد برای زن و مرد یک جامعه یکی است، واقعیت این است که چون جھان و جامعه مردانه است بنابر این مردھا گروه ھای خودشان را دارند، دور ھم می نشینند، این به آنھا کمک می کند، تعدادشان ھم در اصناف و ارشاد بیشتر است، بنابراین وقتی یک خانم می خواھد فیلم بسازد خیلی تنھا است. وقتی تنھا باشی و تصمیم ھم داشته باشی مستقل کار کنی خیلی سخت است و خیلی فشار مشکلات بیشتر خودنمایی می کند. فیلمسازی یکی از سخت رین کارھای جھان است و برای یک زن فیلمساز مشکلات خیلی بیشتر است.

 

 

 

برگرفته از روزنامه صبا، گفتگو از آزاده مختاری


 تاريخ ارسال: 1394/10/2
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.