جواد طوسی
برای یک حضور مداوم فرهنگی ٥٣ ساله چگونه باید حرمت قائل شد؟ «جمشید ارجمند» متولد تهران و بزرگشده لالهزار و دروازه دولت و خیابان منوچهری و سعدی بود؛ منطقهای که حسوحال سینما و فرهنگ طبقه متوسط شهری و اولین نشانههای جامعه در هوای مدرنشدن را میشد درونش دید. دوروبر او در دوران جوانی سینماهای تاج و رویال و بب سر لالهزار و کریستال و متروپل در لالهزار نو، ادئون در خیابان سعدی، دنیا، پردیس، سهیلا، برلیان، آریا، پالاس، پارک، همای و ایفل در خیابان اسلامبول، نادری، حافظ و سعدی، رکس، ایران، خورشید نو، ونوس و مشعل در لالهزار اصلی بود.
در کنار این حجم انبوه سالن و مکانهای فرهنگی و هنری. همان حوالی در میدان بهارستان سیاست در کانون التهاب، خودش را به شکل مهاجم (نه متوازن) به رخ میکشید و ارجمند نیز براساس دغدغهها و خاستگاه اجتماعیاش از این تنشها در سال ١٣٣٢ و دوران فترت بعد از آن بینصیب نماند. نقطه اتکای آرمانی او در این دوران، مرد عباپوش زودپیرشدهای بود که باید به تبعیدی ناگزیر در احمدآباد تن میداد. اما ارجمند ترجیح داد با پناهبردن به سینما و نقدنویسی و ادامه تحصیل در اینجا و فرانسه و ترجمه متون سینمایی و قصههای طنزآمیز از زبان فرانسه به ایرانی، از سیاست فاصله بگیرد.
او با شروع فعالیت نقد فیلم در اواسط دهه ٤٠ در کنار پرویز دوایی و پرویز نوری جزء اولین نسل منتقدان جدی بود. منتها ارجمند در مقایسه با منتقدان همنسلش در داوری و ارزیابی فیلمهای منتخب خود عمدتاً نگرشی اجتماعی داشت که این ویژگی از همان گرایشهای سیاسی اولیه نشئت میگرفت.
تداوم فعالیت ارجمند در دهه ٤٠ و دهه ٥٠ علاوهبر نقدنویسی، به حوزههای دیگری مانند ترجمه، طنزنویسی در نشریات ازجمله مجله توفیق با نامهای مستعاری مانند ج. اسکندرخان و ترانهسرایی پراکنده و سردبیری یک هفتهنامه وزین ادبی به نام«رودکی» تسری یافت. اما آنچه مشخصه بارز جمشید ارجمند در کلیت فعالیتهای رسانهای و ژورنالیستیاش بهشمار میآمد، پایبندی به اخلاق حرفهای است و بعضاً حضور پنهان و تأثیرگذارش در نشریاتی مانند «صنعت حملونقل» و «پیام امروز» (در این دوران) بود. این اخلاقمداری و انسانمنشی و آزادگی و تبدیلنکردن درک و بینش روشنفکرانهاش به یک اتیکت متظاهرانه، در مناسبات فرهنگی و اجتماعی و برخورد او با نسلهای جوان بهوضوح دیده میشد.
کنارآمدن با تنهایی و یک زندگی ساده در آپارتمان کوچکی در دارآباد، ریشه در غرور و عزتنفس و طبع بلند ارجمند داشت. او نیز همچون دیگر فرهنگدوستانی که عاشق خاک و سرزمینشان بوده و هستند، با رندی و درویشمسلکی جفای دوران و بیهنران را نادیده گرفت. همراهی دوستان و یارانش در روز بهخاکآرامیدنش میتواند تسکینی برای آن عزیز تازهسفرکرده باشد. ولی آن زمان که در مزار ابدیاش در قطعه هنرمندان خاکباران میشد، بیش از همه، انسان اخلاقگرایی را میدیدم که همچنان با چهره متبسمش به ما خیره شده و تلخی و نامرادی و بدعهدی را نادیده بگیرد.
برگرفته از روزنامه «شرق»
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|