جواد طوسی
بدوناغراق باید گفت که والی سهمی بسزا در معرفی غلامحسین ساعدی برای مخاطبان و علاقهمندان تئاتر داشت. او بیش از ١٠ نمایشنامه ساعدی را در مقام کارگردان و - بعضا- بازیگر روی صحنه برد که ازآنمیان میتوان به بامها و زیر بامها، دعوت، دست بالای دست، گرگها، گاو، فقیر و عقل برتر از استعداد اشاره داشت.
یکی دیگر از آن نازنینهای قدیمی استخوانخردکرده رفت. جعفر والی از نسل عباس جوانمرد و علی نصیریان و جمشید مشایخی و محمدعلی کشاورز و داوود رشیدی و اسماعیل شنگله بود. ریشههای قرص و محکم او در تئاتر را میتوان از کارنامه پربارش تشخیص داد. بدوناغراق باید گفت که والی سهمی بسزا در معرفی غلامحسین ساعدی برای مخاطبان و علاقهمندان تئاتر داشت. او بیش از ١٠ نمایشنامه ساعدی را در مقام کارگردان و - بعضا- بازیگر روی صحنه برد که ازآنمیان میتوان به بامها و زیر بامها، دعوت، دست بالای دست، گرگها، گاو، فقیر و عقل برتر از استعداد اشاره داشت. یکی از افرادی که نام و حضور پرانگیزهاش به تئاتر سنگلج (٢٥ شهریور سابق) هویت اینجایی داد، جعفر والی بود.
در کنار آن او با تلهتئاترهایش و وامگرفتن از نمایشنامهنویسانی چون ویلیام سارویان، یوجین اونیل، بهرام بیضایی، علی نصیریان، فریده فرجام، فرانسوا کریه و گوگول فضای متنوع و متفاوتی را برای تئاتر در تلویزیون ایجاد کرد.
اما جعفر والی با همه این پیشینه غنی و تجربیات وسیعش، نتوانست مانند عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی و محمدعلی کشاورز در سینما و مجموعههای تلویزیونی بدرخشد. حضور هرازگاه و جستهوگریخته او در این حوزه بیشتر در نقشهای مکمل بود که شاخصترینشان خاک و سفر سنگ مسعود کیمیایی، تنگسیر امیر نادری، گاو داریوش مهرجویی، باد سرخ جمشید ملکپور و سریال هزار دستان علی حاتمی بود.
یکی از بهترین و ماندگارترین بازیهای والی، ایفای نقش باباسبحان در خاک است. او با درک درست و عمیق این شخصیت داستان «اوسنه باباسبحان» محمود دولتآبادی، لحظات پراحساسی را خلق کرده که نمونههایش را میتوان در صحنهای که باباسبحان داخل خانه همراه با موسیقی تأثیرگذار اسفندیار منفردزاده زخمهای صورت پسرش صالح را پاک میکند و صحنه ملاقات او با صدیقه گدا (مادر غلام) و یادآوری عشق قدیمیشان و صحنه تشییع جنازه پسر دیگرش مصیّب دید. همچنین بازیهای او در نقش روحانی دِه در سفر سنگ و بازاری نزولخور در تنگسیر، فراموشنشدنیاند.
تنها تجربه فیلمسازی جعفر والی به نام تا غروب (١٣٦٨) که اقتباسی از داستان «یک انسان چقدر زمین لازم دارد» لئو تولستوی بود، فروش رضایتبخشی در گیشه نداشت. متأسفانه گویا برای وسواس و گزیدهکاری جعفر والی در بازار مکاره فرهنگ و هنر در دورههای مختلف تاریخی/ اجتماعی، خریدار و گوش شنوای دلسوزی نبود. او قصد آن داشت که نمایشنامه «در گوش سالمم زمزمه کن» را در جشنواره تئاتر فجر امسال روی صحنه ببرد که عمرش کفاف نداد.
یادش زنده و گرامی... .
جواد طوسی
برگرفته از روزنامه «شرق»
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|