موحد منتقم
هزارپا شاید بهترین کمدی سالیان اخیر سینمای ایران نباشد ولی قطعاً خنده دار ترین آن ها است.
حتی بداخم ترین جدی ترین تماشاگران هم نمی توانند نسبت به این فیلم بی تفاوت بمانند.
نوستالژی، حس یا هیجان نیرومندی است که از طریق تشابه یک رویداد با تجربیات قبلی آدمها در سالهای دورتر، به وجود می آید. آهنگهای آشنا، مزه ها، بوها و دیگر چیزهایی که گذشته را تداعی می کنند، موجب بروز حس نوستالژی می شوند. از میان دهه های گذشته، دهه شصت با وجود اینکه دهه ای بسیار سخت برای متولدین آن بوده، به سبب خاطرات تلخ و شیرین متعددی که برای متولدین آن دوران دارد، دهه ای به شدت نوستالژیک به شمار می رود، و بارها مورد ارجاع قرار گرفته است.
فیلم هایی مانند سگ کشی، شهر موش ها2، خوابم می آد، و سریال به شدت موفقی چون وضعیت سفید از جمله آثاری هستند با تکیه بر نوستالژی دهه شصت نظرهای بسیاری را سوی خود جلب کرده اند. اما بیشترین فیلمی که از آن دهه بهره برد نهنگ عنبر (و دنباله اش نهنگ عنبر۲) بوده، که با نشان دادن شرایط سخت آن زمان در موقعیت طنز، تبدیل به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شده است.
حالا هزارپا ساخته ابوالحسن داوودی از راه رسیده تا یک بار دیگر مخاطبان سینما و دوستداران دهه شصت را با زبان طنز به حال و هوای نوستالزیک آن دهه ببرد.
رضا (رضا عطاران) و منصور (جواد عزتی) دو دله دزد هستند که حین یک سرقت، اشتباهی کیفی را می دزدند که به جای پول، حاوی اسناد و شماره هایی است که یک گروه خطرناک در جستجوی آن می باشند. رضا متوجه می شود دختری پولدار به نام الهام (سارابهرامی) که مسئول آسایشگاه جانبازان زمان جنگ است نذر کرده با یک جانباز ازدواج کند. بنابراین او که شخصیتی فرصت طلب است، فرصت را غنیمت می شمارد و خودش را جای یک جانباز جا می زند تا بتواند با الهام ازدواج کند و...
همانطور که از موضوع فیلم مشخص است، هزارپا هم جزو سری فیلم های «آدم اشتباه در موقعیت اشتباه» است. فیلم هایی چون مارمولک و لیلی با من است که از این طرح موقعیت برای خلق کمدی استفاده کرده اند و موفقیت های زیادی به همراه داشتند
اولین نکته ای موقع تماشای هزارپا متوجه آن می شوید این است که از اولین کلمه ای که در فیلمنامه نوشته شده، رضا عطاران برای شخصیت «رضا» پیش بینی شده است. کاملاً مشخص است فیلم بر مبنای پرسوناژ تیپیک رضا عطارانِ این سال ها نوشته شده است. شخصیتی که در فیلمهای متعدد به صورت جوانی مارموز و دست پا چلفتی بروز پیدا کرده که برای پیشبرد مقاصدش نهایت سوء استفاده را از دیگران می کند. عطاران که در فیلم های اخیرش (من سالوادور نیستم و مصادره) نتوانسته بود زیاد خود نمایی کند، اینجا فیلم را به صورت تمام کمال در اختیار خودش می گیرد و فیلم در هر لحظه در حال استفاده از وجوه شخصیتی تیپیک او است. فیلمنامه مدام او را در موقعیتی قرار می دهد که به اصلاح بیشتر «عوضی بازی» در بیاورد و مخاطبان را بخنداند.
سوای بازی عطاران، مهمترین عامل موفقیت هزارپا حفظ ریتم فیلم از ابتدا تا انتها است. هزارپا هیچوقت (چه زمانی که در آسایشگاه است، و چه زمانی که ماجرای رضا و منصور را روایت می کند) از ریتم نمی افتد و مدام در حال خنده گرفتن از مخاطبان اش است. فیلم سرشار از شوخی های کلامی رگباری بین رضا عطاران و جواد عزتی است که از ابتدای فیلم تا انتهایش پیش می رود.
هزارپا شاید بهترین کمدی سالیان اخیر سینمای ایران نباشد ولی قطعاً خنده دار ترین آن ها است. خیل عظیمی از خنده های فیلم، شوخی های دوپهلویی است که بازیگران به هم می گویند. شوخی های دو پهلویی که درک آن ها بستگی به این دارد که چقدر با ادبیات کف خیابان این روزهای جامعه آشنایی داشته باشید. قطعاً کودکان و جمعی از مخاطب خانم فیلم متوجه شوخی های فیلم نخواهند شد و تعجب می کنند مردم در سالن سینما به چه چیزی می خندند! البته این شوخی های دوپهلوی جنسی برخلاف سایر فیلم های کمدی این روزها به خاطر اینکه از متن فیلم بیرون آمده مبتذل و وقیح نیستند و شما بابت خندیدن به آن ها دچار عذاب وجدان نمی شوید!
در واقع «خنده» تنها واکنش طبیعی است که می توان در مواجه با هزارپا ابراز کرد. حتی بداخم ترین جدی ترین تماشاگران هم نمی توانند نسبت به این فیلم بی تفاوت بمانند. البته می توان درباره نوع و خاستگاه «خنده ها» (مثل صحنه ای که عطاران در رستوران کیف فردی را می دزدد تا پول شام را جور کند و مردم در سینما بابت این حرکت سوت و کف می زنند) بحث کرد. شاید تماشاگران اخلاق مدار سینمای ایران استفاده ی بیش از حد از شوخی های جنسی را یکی از معایب فیلم بدانند، ولی لازم به ذکر است تمامی فیلم های کمدی تولید شده در دنیا از این نوع شوخی ها و حتی بدتر از این هم استفاده می کنند. کمدی های ارزشمند جاد آپاتو در سینمای هالیوود نمونه ای از این دسته فیلمها هستند.
چیزی که از صحبت با تماشاگران هزارپا و نظراتشان بعد از تماشای فیلم متوجه شده ام این است که تماشاگر ایرانی به نوعی خودسانسوری دچار شده اند و به علت اینکه مدام اینجور صحنه ها در فیلم ها سانسور شده، حالا که با فیلمی مواجه می شوند که در حد زیادی از این نوع شوخی ها دارد، آن نوع شوخی ها را پس می زنند و تمایل ندارند آن صحنه ها را در کنار خانواده و دوستان ببینند.
نکته ارزشمند فیلمی مانند هزارپا به سخره گرفتن ریاکاری در جامعه است. فرقی نمی کند دهه شصت باشد یا همین الان. اینکه آدم مارموزی مثل رضا که به هیچ چیز اعتقاد ندارد و مرتکب هر خلافی می شود، با ریا کاری و رفتن به قالب شخصیتی که برای مردم مورد احترام است، در حال تلکه کردن آنها است.
شخصیت های هزارپا مانند آثار ریاکارانه ای مثل اخراجی ها در انتها به شکلی باسمه ای متحول نمی شوند و این یکی از ارزش های مهم دیگر فیلم است.
هزارپا به واسطه ی سرحال بودن اش و ریتم بسیار مناسب، و همچنین استفاده از ستارگان کمدی کارآزموده و شوخی های اغلب موفق اش، به راحتی تبدیل به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران خواهد شد و سقف فروش سینمای ایران را میلیارد ها تومان افزایش خواهد داد.
موحد منتقم
مرداد ۱۳۹۷
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|