پرده سینما

کماکان نیازمند بازنگری! نگاهی به وضعیت امروز سینمای کودک در ایران، به بهانه برگزاری سی و دومین دوره جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان‎

کاوه قادری


 


 

 

 

 

آیا هنوز هم می دانیم فیلم کودک، واجد چه مشخصاتی است یا اینکه پارامترهای لازم برای ساخت فیلم کودک را گم کرده ایم؟ اینکه فیلم کودک، فیلمی برای کودک است یا فیلمی درباره کودک؟ اینکه آیا شناخت مان از مخاطب کودک در سینمای ایران، همان شناخت از مخاطب کودک دهه های شصت و هفتاد است؟ آیا کودک امروز را هم می شناسیم...

 

 

یکی دیگر از مسائل عمده موجود در سینمای کودک و نوجوان ما، به کهنگی ساختاری، روایی و داستانی فیلم ها، به رغم شمایل ظاهری مثلاً تازه شان برمی گردد.

 

 

انیمیشن هایی همچون داستان های باغ جادویی آنتون کرینگز، غروغرو وارد می شود آندرس کونوریه و غیره که در واقع، بخش وارداتی جشنواره فیلم کودک و نوجوان را شکل می دهند! و آنچه اصالتاً متعلق به سینمای کودک و نوجوان خودمان است، کماکان گرفتار همان مصیبت های پیشین است؛ اینکه حتی آثاری همچون بیست و سه نفر مهدی جعفری و منطقه پرواز ممنوع امیر داسارگر به عنوان برترین فیلم های ایرانی این جشنواره، اصولاً فیلم کودک نیستند؛ چرا که فیلم هایی «برای کودک» نیستند، بلکه فیلم هایی صرفاً «درباره کودک»اند که اساساً بازار هدف شان، چه در فصل جشنواره و چه در فصل اکران عمومی، مخاطب بزرگسال استبرگزاری سی و دومین دوره جشنواره فیلم کودک و نوجوان، بار دیگر بهانه ای شد برای طرح این پرسش که اصولاً جشنواره سینمایی کودک، سینمای کودک و یا حتی فیلم کودک، تا چه میزان در سینمای امروز ما موضوعیت دارند؟ پرسشی که طرح آن، حداقل بیش از یک دهه قدمت دارد و اساساً خود معلول پرسش های دیگری است که از زمان آغاز افول سینمای کودک در ایران در دو دهه پیش، تدریجاً به وجود آمده اند؛ اینکه آیا هنوز هم می دانیم فیلم کودک، واجد چه مشخصاتی است یا اینکه پارامترهای لازم برای ساخت فیلم کودک را گم کرده ایم؟ اینکه فیلم کودک، فیلمی برای کودک است یا فیلمی درباره کودک؟ اینکه آیا شناخت مان از مخاطب کودک در سینمای ایران، همان شناخت از مخاطب کودک دهه های شصت و هفتاد است؟ آیا کودک امروز را هم می شناسیم و توانسته ایم متناسب با آن، شکل روایت، محتوای روایت، تنوع ساختاری، جذابیت داستان و شیوایی لحن و بیان و کاراکترسازی را نیز ارتقا دهیم؟

البته در این دوره جشنواره، آثاری وجود دارند که به پرسش های مذکور، پاسخ مناسب دهند؛ آثاری که با وجود کمبودهای روایی که به ویژه در شکل دهی روابط میان کاراکترها، تعدد بیش از اندازه کاراکترها، شلوغی داستان و ریتم پیشبرد داستان دارند اما در مجموع، قادرند به تمام آن پرسش ها درباره اینکه یک فیلم کودک باید چگونه باشد پاسخ دهند و ویژگی هایی از سینمای ژانر کودک را به مخاطب ارائه کنند؛ آثاری دارای پلاستیک بصری خوش رنگ و لعاب، استاتیک روایی روان، لحن ساده، بیان سلیس و به لحاظ داستانی، موقعیت محور و پر جنب و جوش که واجد ساده سازی وقایع و رویدادها و رفتار و کنش کاراکترها در اندازه ای که بتوانند مخاطب کودک را ولو به طور نسبی، همراه و همذات پندار با فیلم و قهرمانانش کند هستند؛ به انضمام نوع گره افکنی و قهرمان آفرینی و ضدقهرمان سازی مرسوم در فیلم های کلاسیکِ برای کودک و زیست کنجکاوانه، جستجوگرانه، پرسش جویانه و دارای جهان رویدادی متنوع و ضرباهنگ رفتاری پرتحرکی که متناسب با نیازهای کودک امروز باشد؛ و در مجموع، همان فاکتورهای روایی و نمایشی که بالقوه می توانند مخاطب سنی متناسب با فیلم کودک و نوجوان را جذب کنند.

منتهای مراتب، از بد حادثه، این آثار، همان فیلم های خارجی حاضر در جشنواره هستند؛ انیمیشن هایی همچون داستان های باغ جادویی آنتون کرینگز، غروغرو وارد می شود آندرس کونوریه و غیره که در واقع، بخش وارداتی جشنواره فیلم کودک و نوجوان را شکل می دهند! و آنچه اصالتاً متعلق به سینمای کودک و نوجوان خودمان است، کماکان گرفتار همان مصیبت های پیشین است؛ اینکه حتی آثاری همچون بیست و سه نفر مهدی جعفری و منطقه پرواز ممنوع امیر داسارگر به عنوان برترین فیلم های ایرانی این جشنواره، اصولاً فیلم کودک نیستند؛ چرا که فیلم هایی «برای کودک» نیستند، بلکه فیلم هایی صرفاً «درباره کودک»اند که اساساً بازار هدف شان، چه در فصل جشنواره و چه در فصل اکران عمومی، مخاطب بزرگسال است؛ به این معنا که شکل روایت و ساختارشان، نوع داستانگویی، کاراکترسازی، موقعیت پردازی و گره افکنی شان، جهان و حتی لحن و بیان درونی شان، جملگی متناسب با زیبایی شناسی های مرسوم و بایسته ی یک مخاطب بزرگسال است و هیچکدام از ویژگی های اشاره شده برای سینمای ژانر کودک، در آن ها مشاهده نمی شود و چه بسا هیچگونه ارتباطی هم با مقوله «کودک» ندارند؛ جز اینکه سوژه داستان شان «کودک» است! مسأله ای که قدمتی دیرینه در فیلم های کودک و نوجوان سینمای ایران دارد و کماکان «چشم اسفندیار» سینمای کودک و نوجوان در ایران است.

در این میان، یکی دیگر از مسائل عمده موجود در سینمای کودک و نوجوان ما، به کهنگی ساختاری، روایی و داستانی فیلم ها، به رغم شمایل ظاهری مثلاً تازه شان برمی گردد؛ اینکه اگر خواستیم دقایق موزیکالی برای مخاطب کودک رقم بزنیم، معمولاً چندان از سطح ترانه هایی همچون «عمو سبزی فروش» یا «سلطان قلبم تو هستی» فراتر نرفته ایم و فیلم موزیکال را مخصوصاً برای کودک، صرفاً در آهنگین بودن کلامی و رفتاری دیده ایم؛ یا اینکه اگر انیمیشنی ساخته ایم، در وجه اساطیری آن، بی آنکه در پی سوژه ای تازه باشیم، صرفاً به حکایتی بودن شکل داستان اکتفا کرده ایم و در وجه داستانی و رویاپردازانه آن، صرفاً اگزجره سازی در جهان، حرکات و رفتارهای تصویری را دیده ایم؛ یا اینکه سوژه های داستانی مان، یا در حد لایه های رویی مسائل مطروحه در فیلم هایی همچون یک اتفاق ساده و بچه های آسمان و بیست و یک روز بعد متوقف مانده، یا گاه درگیر سوژه های موقعیتی همچون «اسارت» و «محاصره جنگی» شده که به وضوح برای مخاطب کودک و نوجوان تقیل است، یا حداکثر در شکل پرموقعیت و رویدادپردازانه آن، فراتر از چالش هایی همچون «یافتن گنج»، «حل معما»، «دستگیری آقا دزده» و امثالهم نرفته؛ یکنواختی و کهنگی که در آثار حاضر در این دوره جشنواره فیلم کودک و نوجوان نیز مشاهده می شود.

البته لازم به ذکر است که فیلمسازان سینمای کودک و نوجوان در ایران، برای سوق دادن فیلم هایشان از «درباره کودک» به «برای کودک»، ایده ساختاری و روایی و نمایشی را مطرح کردند، تحت این عنوان که فیلمساز سینمای کودک نیز باید مانند یک کودک به جهان نگاه کند. اما نگاه به جهان، مانند کدام نوع کودک؟ کودک امروز یا کودک دیروز؟ واقعیت این است که فیلمسازان سینمای کودک و نوجوان در ایران، هنوز مانند کودک دیروز (و نه کودک امروز)، به جهان نگاه می کنند و نهایتاً می توانند جهان بینی کودک دیروز را به فیلم تبدیل کنند و نه جهان بینی کودک امروز را؛ و دقیقاً به همین دلیل است که سینمای کودک امروز ما، حتی در قالب فیلم هایی مانند قطار آن شب حمیدرضا قطبی (اکران شده در همین جشنواره سی و دومِ فیلم کودک) که واقعاً «برای کودک» هستند نیز کماکان با مخاطب کودک واقعی (و نه مخاطب کودک فرضی) بیگانه است؛ علت اش هم واضح است؛ ویژگی کودک امروز، فقط سادگی و خلوص و پاکی نیست؛ هوشمندی است، پیشرو بودن است، پرجنب و جوش بودن و جسارت است، دارای انگیزه ای خاموشی ناپذیر بودن جهت مکاشفه داشتن است؛ دیگر با کودکی که شب ها با لالایی خواندن و قصه سنتی تعریف کردن به خواب می رفت مواجه نیستیم! کودکی که پانزده سال پیش، نسخه دوبله شده و توأم با سانسور کارتون فوتبالیست ها را از صداوسیما تماشا می کرد و به غایت ذوق زده می شد، قطعاً تفاوت دارد با کودکی که امروزه بی سانسور، نه فقط به برترین آثار بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینما، که به تمام آثار روز سینمای جهان نیز دسترسی مستقیم دارد؛ کودکی که امروزه فیلم لگو فیل لرد و کریستوفر میلر را می بیند، درون و بیرون پیت داکتر را می بیند، زوتوپیا بایرون هاوارد، ریچ مور و جرید بوش را می بیند، موآنا ران کلمنتس و جان ماسکر را می بیند و فیلم های ابرقهرمانی هالیوودی را شش دانگ تر از مخاطب بزرگسال دنبال می کند، مسلماً نمی تواند با آثار سینمای کودک امروز ما که نسبت به سطح زیبایی شناسی کودک امروز، تقلیل گرایانه عمل می کنند، همراهی پیدا کند؛ چرا که کودک با هوش امروز از میزان سطح نگاه، جهان بینی و زیبایی شناسی برخوردار است که سینمای کودک امروز ما نسبت به آن، دچار بلاهت است. در واقع، آثار سینمای کودک و نوجوان امروز در ایران، فاقد آن نوع خط داستانی و جهان رویدادی هستند که مخاطب کودک جاه طلب امروز، اصلاً راغب باشد آن را دنبال کند و چنین مخاطبی معمولاً نمی تواند به دنیای این نوع فیلم هایی که پایین تر از سطح سواد و سلیقه دیداری و بصری او است وارد شود. مخلص کلام اینکه شکاف وسیعی میان نوع زیست کودک دیروز و کودک امروز ایجاد شده که سینمای کودک امروز ما، چه در شکل و محتوای روایت، چه در تنوع ساختاری و داستانی، چه در ساخت جهان و کاراکترها و چه در شیوه لحن و بیان، نتوانسته این شکاف زیستی را پر کند.

با این اوصاف است که می توان نتیجه گرفت سینمای کودک و نوجوان امروز ما و به تبع اش جشنواره فیلم کودک و نوجوان به شکل فعلی، در حال حاضر کمترین موضوعیت ممکن را در ساختار و ماهیت و مناسبات سینمای ایران دارند. این نتیجه گیری البته به این معنا نیست که بگوییم سینمای کودک ما و به تبع اش جشنواره فیلم کودک بهتر است تا اطلاع ثانوی تعطیل شوند؛ حتی به این معنا هم نیست که بگوییم جشنواره فیلم کودک ما در غیاب تولیدات با کیفیت داخلی و سینمای کودک واقعی، بهتر است در شکل وارداتی اش (با حضور فیلم های کودک خارجی) برگزار و دنبال شود؛ اما به هر حال، بازنگری در پارامترهایی که تاکنون جهت ساخت فیلم کودک می شناختیم، بازنگری در تعریف مان از فیلم و سینمای کودک، به روز سازی ساختاری و روایی و نمایشی فیلم های کودک، بازتعریف مفهوم مخاطب سینمای کودک و شناخت مخاطب کودک امروز، از ضروری ترین اولویت هایی است که اگر پیگیرشان نباشیم، روند بی موضوعیت شدن فیلم و سینمای کودک و نوجوان در ایران، در آینده نیز شتابان تر از پیش، ادامه خواهد داشت.

 

 

کاوه قادری

 

شهریور ۱۳۹۸

 


 تاريخ ارسال: 1398/6/3
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.