کاوه قادری
کیانوش عیاری و فیلمی کمدی؟ آیا با فیلمی مواجهیم که متعلق به دورهی نقاهت سینمای کیانوش عیاری است؟ در نگاه اول بله! فیلم ویلای ساحلی کیانوش عیاری، اثری ساده و متفنانه به نظر میرسد که انگار نقطهی استراحت عیاری پیش از آغاز پروژهای سخت است. در همین فیلم ساده اما جزییاتی رعایت شده که نشان میدهد با فیلمی قاعدهمند مواجهیم. فیلم ویلای ساحلی در ابتدا به نظر میرسد دستکم از حیث داشتن موقعیت هجوم طبقهای مستمند به ملک و زندگی طبقهای مرفه، دستمایهای ویریدنیا مانند دارد. در ادامه اما عیاری با آشناییزداییهایی که انجام میدهد، نشان میدهد سعی دارد فیلم خودش را بسازد؛ روندی که دربارهی نحوهی خلق کمدی فیلم نیز صدق میکند و گویی فیلم ویلای ساحلی کیانوش عیاری، یک آشناییزدایی جدی از شمایل «کمدیِ تبدیل به عرف شده» در سینمای ایران است.
فیلم پس از آنکه برای شخصیتهای اصلیاش «سکانس معرفی» ترتیب میدهد و موقعیت اصلیِ داستانیاش را هم نسبتاً سریع آغاز میکند، به سراغ کمدیپردازیاش میرود. برخلاف آنچه در سینمای ایران تحت عنوان کمدی در قالب مفرح کردن موقعیت و «جنگولکبازی» موقعیتی جا افتاده، ویلای ساحلی کیانوش عیاری یک فیلم کمدیِ درست است؛ کمدیای بیشتر بر مبنای «کمدی موقعیت» تا «کمدی کلامی»؛ و «کمدی موقعیت»ی مبتنی بر تضاد ابژهها و خردهموقعیتها؛ تضادی که از ابتدا به شکل نمایشی و نمادین در قالب ناهمخوانیِ طبقاتی و زیستیِ میان آدمها و خانه در سکانس اولین بازدید از خانه وجود دارد و به لحاظ رفتاری، در قالب بازدید از دستشویی، دستمالی کردن همهچیز، هندوانهخوری، بازدید از طبقهی بالا و مواردی از این قبیل نمود دارد؛ همان تضادهای اگزیستانسیالیستی نهفته در موقعیت داستانی که کمدی فیلم از نمایش آن ریشه میگیرد؛ آدمهای مستمندی که ویلای لاکچری را آنهم به صورت اتاق به اتاق اجاره میدهند! ویلایی که قرار است محل آرامش ساکنین و مستأجرانش باشد اما هر ساعت به بهانهای در آن جنگ و بلوا است! طبقهی مرفه بالاشهری که در زیست فخرفروشانهی دوران تعطیلاتاش هم رفتار لمپنی و کوچهپسکوچهای دارد (نمونهی اوردوز و انگشتنما شدهاش همان کاراکتر «پسر عینکی» در فیلم)! دختر تحصیلکرده و حقوقخواندهی خانواده که به عنوان تنها عضو عاقل «گروه قهرمانان» فیلم، در انزوای کامل است! و دقیقاً همینجاهاست که میگوییم با کمدی درستی مواجهیم! وقتی موقعیت داستانی پارادوکسیکال فیلم، کمدی را حاصل میکند.
از قاعدهمند بودن فیلم ویلای ساحلی کیانوش عیاری گفتیم؛ این قاعدهمند بودن هم در روایت و هم در کارگردانی نمود دارد؛ وقتی موقعیت داستانی اگرچه با روندی کند اما قادر است تصاعدی و پلکانی پیش برود؛ وقتی فرآیند رواییِ تصمیمات یا کنش و واکنشها (مانند روند راضی کردن «یونس» به بحث اجاره دادن ویلا)، زمانبر اما مرحلهبندی شده و قانعکننده است؛ وقتی کارگردانی، خود را ملزم میکند تا در جایگشتهای روایی از فرد به جمع، تبدیل میزانسن از فردی به جمعی را انجام دهد؛ وقتی برای نمایش فضاهای جمعی، به درستی از مدیومشات استفاده میشود و در سکانسهای دعواها، از نماهای متوسط نزدیکی استفاده میشود که هم کل معرکه را به لحاظ شناختی دربرگیرد و ازدحام و درهمتنیدگی وضعیت را به تصویر بکشد.
فیلم ویلای ساحلی کیانوش عیاری البته در روایتپردازیاش خالی از نقصان هم نیست؛ وقتی ریتم گرهافکنی داستانی قرار است تندتر شود و تنشها قرار است جدیتر شود، شاهد هستیم که فیلم به دلیل نداشتن موقعیت فرعی مکمل، وادار به اغراقپردازی بیش از اندازه در قبال تیپ «یونس» و ویژگیهای رفتاری او میشود. اولین سکانس درگیری دستهجمعی داخل ویلا، نمونهای از همین اغراقپردازیهاست که به لحاظ اجرا بسیار زمخت و «اور اکت» از آب درآمده است و به لحاظ روایی، پیشزمینهی لازم برای وقوع را ندارد. در انتهای فیلم نیز گرهگشایی صورت گرفته در تناسب منطقی با گرهافکنی صورت گرفته نیست و علاوه بر سهل و غیرقابل اقناع بودن، به نوعی دور زدن چالش اصلی موقعیت داستانی نیز محسوب میشود.
با این همه، انگار فیلم ویلای ساحلی، در عین داشتن رگههایی از رئالیسم سوسیالیستی، گونهی ملایم و نامحسوسی از «ضدرئالیسم» یا «عبور از رئالیسم» را نیز با خود حمل میکند! ضدرئالیسمی که تا میانهی فیلم، در قالب آن اگزجرهسازیهای رفتاری و کنش و واکنشی بر سر اجاره دادن اتاقهای چندنفره رخ میدهد و بعد از میانهی فیلم، از قضا در جهت تلطیف فضای رفتاری و کنش و واکنشی به فعل و انفعالاتی همچون رویارویی با آن دو برادری که دنبال خواهرشان میگردند و یا بو بردن صاحبخانهها از سؤاستفاده از ملکشان بکار میرود. انگار در فیلم ویلای ساحلی، نوعی ملاطفت و مهربانی در عیاری نسبت به شخصیتهای اصلیِ فیلماش و آن طبقهی مستمند وجود دارد که باعث محافظت فیلمساز از آنها میشود؛ طوری که مؤلف فیلم، چه در قالب بهخیر گذشتن ماجرای آن دو برادر که میخواهند تا پای قتل ناموسی پیش بروند و چه در قالب رضایت دادن صاحبخانه به استفاده از ملکاش، اجازه نمیدهد به قهرمانان فیلماش سخت بگذرد تا لااقل در این یک فیلم خاص، سرنوشت تلخ شخصیتهای فیلمهایش از شبح کژدم گرفته تا خانه پدری، تکرار نشود و حداقل در ویلای ساحلی، مظلومان با عاقبت بهخیری داستان را به پایان برسانند. دقیقاً همین مهربانی فیلمساز و محافظت از شخصیتهای اصلی هم باعث شده تا آن گرهگشاییهای خوشبینانه و رویایی (و البته سهل) رقم بخورند و فیلم بسیار «آرزو»وار پایانبندی شود!
در مجموع، فیلم ویلای ساحلی کیانوش عیاری برخلاف ظاهر سادهانگارانهاش، اثری رندانه و هوشمندانه است؛ مخصوصاً از این جهت که عیاری تا حدودی از این فیلم و گونهی کمدی آن استفاده کرده تا برخی از حرفهای حساسیتبرانگیز فیلمهای قبلی را در این فیلم به نحوی ملایمتر مطرح کند. بسیاری از مایهها و مسائل اجتماعی که در فیلمهای توقیفشدهی عیاری وجود داشت، در فیلم ویلای ساحلی با لحنی لطیفشده و اجرایی رقیقشده، به صورت خردهمسأله و خردهموقعیت مطرح شده که ترجیعبندش بهمریختگیهای فرهنگی و مسائل ناموسی و مشکلات موجودش و تعصبات ناشی از آن است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه برخی سوژهها، مایهها و موقعیتهای فیلمهای پیشین عیاری (مثل رویارویی با آدمهای نادانی که همیشه مقابل عقلا حرفشان را به کرسی مینشانند، یا اختلافات طبقاتی و وضعیت زندگی طبقهی مستمند، یا بحران گفتگو با آدمهای متعصب و یا مسائل ناموسی) در این فیلم به اتفاق حضور دارند، شاید اغراق نباشد اگر ویلای ساحلی را بتوان نوعی چکیدهی درونمایهای و موقعیتی از سینمای عیاری دانست؛ حتی اگر خود عیاری چنین ادعایی را قبول نداشته باشد و گفته باشد این فیلم را فقط ساخته تا فروش خوبی کند و نیاز مالی فیلم بعدی تأمین شود! همچنانکه اورسن ولز نیز دربارهی یکی از فیلمهای خود یعنی بیگانه چنین ادعایی کرده بود و آن را فیلم سخیفی دانسته بود؛ حال آنکه قضاوت تاریخ سینما چنین نبود!
کاوه قادری
آذر ۱۴۰۲
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|